۲/۷) میفرمایید با فرض صادق بودن ارزش الف، ارزش باید محقق باشد. یعنی قطعی و یقینی بودن گزارهها، ارزش دانش است. با این اوصاف باید بشود دانشی پیدا کرد که جواب قطعی برای مسایل مورد بحثش داشته باشد تا ارزش وقت ما برای پرداختن به آن را پیدا کند.👇
۳/۷) ظاهرن چیزی جز ریاضیات رو به خاطر نداریم که لایق چنین قطعیتی باشه.
بعد از ریاضیات، فیزیک قطعیترین دانش ماست، که دقیقن هیچ قطعیتی تولید نمیکنه.
در مورد ریاضی هم بارها نقض شدن گزارههای قطعی پیشین رو دیدیم: ukessays.com/essays/mathema…
۴/۷) اما فیزیک؛ فرض کنید اتوبوسی به سرعت به سمت دیواری محکم میره. فیزیک این احتمال رو اتوبوس به سلامت از دیوار رد بشه رو "صفر" نمیدونه. به بیان دیگر منهدم شدن اتوبوس در برخورد با دیوار "قطعی" نیست.
۵/۷) حالا شما برای ترمیم گزارهی الف باید به یه مفهوم آماری رو بیارید. این که از منظر آماری ریاضیات گزارههایی بیشتری با قطعیت تولید میکند یا این که فیزیک گزارههایی با قطعیت بیشتر تولید میکند.
در اون صورت باید جوابی داشته باشیم که چه قدر بیشتر برای ما مطلوب است؟
۶/۷) اگر بگوییم ۹۹ درصد، در اون صورت با این سوال که اگر دانشی قطعیتی ۹۸ درصدی داشته باشد، چه گلی بابتش سرمان بگیریم؟
از کجا میتوانیم برای قطعیت آماریمان خط بکشیم؟
حواسمان باشد که شیمی و بیولوژیک و پزشکی اوضاعشان از ریاضی و فیزیک خیلی بدتر است.
۷/۷) در قرن بیستم با نسبیت انیشتینی، عدم قطعیت هایزنبرگی و تصمیم ناپذیری، به طور قطعی (😁) بساط قطعیت برچیده شده.
ارزش فلسفه و فیزیک را در چیز دیگری باید بیاییم.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
1/17) تابلوی #آفرینش_آدم اثر #میکلآنژ را بارها دیدیم.
تصویری که خدایی پیر، روح خود را در آدم میدمد.
به نظر میرسد همه چیز بسیار مردانه و فراطبیعی و غیرعقلانی است و نشانی از زن یا زنانگی و یا طبیعت و عقلانیت در این "آفرینش" نیست، نه؟
خب شاید بهتر باشد بهتر نگاه کنیم.
2/17) بیایید از این جا شروع کنیم که این نقاشی بر دیوار کدام موزهی جهان است؟
جوابش این است که هیچ موزهای و اصلن روی دیوار نیست. این جاست:
1/14) احتمالن بارها به نقاشیهایی با موضوع زنان عریان برخوردهاید که جایی توی تصویر یک #قو حضور دارد.
این سوال ممکن برایتان پیش آمده باشد که این قو این وسط این زنان زیبای عریان دقیقن چه کار میکنه؟
این رشته در بارهی زنان و قوها در تجسم هنری است، اگر دوست داشتید بخوانید:
2/14) اگر تصور کردهاید که این قوی زیبا از حرامزادگی و آبزیرکاهی این جاست و خودش را به معصومیت زده تا کنار زنان زیبایی باشند که دست بر قضا چیزی هم بر تن ندارند، باید بهتون بگم کاملن درست فکر کردید.
گول ظاهر ایشان را نخورید. دقیقن به همین خاطر آن جا هستند که فکرش را کردهاید.
3/14) #لدا در اسطورههای یونانی، همسر زیبای توندارئوس پادشاه اسپارت بود و چهار فرزند داشت که #هلن (که احتمالن از فیلم #تروی یا #تروا یادتون هست) یکی از اونهاست.
شما هر جا اسم لدا رو سرچ کنید احتمالن یه قو هم باهاش میاد! لااقل این یکی اما قو نداره:
(اثر جیوانی پدرینی قرن 16)
1/17) همه نقاشی مشهور #رافائل را بارها دیدهایم: #مکتب_آتن که تصویر مشاهیر فلسفه بر دیواری در واتیکان نقش بسته است. شاید مهمترین تسجم #فلسفه در هنر.
اما رافائل شوخطبعتر از تصور بسیاری از ماست.
این رشته دربارهی شوخی اوست. اگر دوست داشتیند بخوانید:
2/17) اول این که این نقاشی به دورهی هنر #رنسانس تعلق دارد، اوایل قرن شانزدهم. (شاید زمانی بیشتر در مورد این دوره نوشتم).
در این نقاشی، چهرههای مشهورترین فلاسفه یونان باستان و دانشمندان تصویر شده.
حالا شوخی رافائل کجاست؟
3/17) این تصویر #افلاطون است. اما در واقع رفیق نقاش ما، عکس #داوینچی را کشیده! در واقع عکسی که این روزها، به لطف رافائل، همه به نا افلاطون میشناسیم، داوینچی است. هر چند باعث شده داوینچی رو با چشم بسته هم تشخیص دهیم.
(راست سلفپورتره (؟) داوینچی و چپ برشی از نقاشی مکتب آتن)
1/13) این مجسمه، یکی از مشهورترین مجسمههای #آگوست_رودن (۱۸۴۰ –۱۹۱۷)مجسمهساز فرانسوی است. زن و مردی عریان که عاشقانه یکدیگر را میبوسند.
زنی که به زیبایی بازنمایی شده است، فرانچسکا است، و این مرد شوهر او نیست.
این رشته در مورد این زن است. اگر دوست داشتید بخوانید.
2/13) آگوست #رودن، مجسمهی مشهور "بوسه" را در سال ۱۸۸۲ ساخت. این مجسمه امروز در موزهی رودن در پاریس نگهداری میشود.
اما اسم این مجسمه اول بوسه نبود، در ابتدا نام آن #فرانچسکا_دا_ریمینی بود. اما سال ۱۸۸۷ به "بوسه"ی خالی تغییری یافت و فرانچسکای زیبای داستان از این روایت حذف شد.
3/13) این زن، فرانچسکا، تنها مورد توجه رودن نبوده است. او یکی از مشهورترین زنان در روایتهای تاریخ هنر اروپا است.
فرانچسکا دا ریمینی شخصیت اصلی داستان مشهور #کمدی_الهی اثر #دانته آلیگری است.
نقاشی #نیکولا_مونتی از کتاب دوزخ ببنید
(لازمه که بگم زن سمت راست فرانچسکا است؟)
1/6) جایی در زندگی هست که انگار مردن بهترین انتخاب است، در حالی که از دید ناظر بیرونی، هرگز این طور به نظر نمیرسد.
در آذربایجان رسمی بود (شاید هنوز هم باشد) که دختران فقیر برای این که بتوانند ازدواج کنند، خودشان دست به کار فراهم کردن قالی جهزیه میشدند ⬇️
2/6) و مدتها پای دار قالی رج میزدند به این امید که به معشوق برسند.
طبعن این قالی یک شبه بافته نمیشد و بسته به ظرافت و اندازهی آن میتوانست ماهها و سالها طول بکشد.
کار با اشتیاق شروع میشد همیشه، اما آدمیزاد است و توان تحملش بینهایت نیست.⬇️
3/6) وقتی قالی به رجهای نهایی میرسید، اتفاق عجیبی رخ میداد. دختران زیادی خودشان را از دار قالی دار میزدند. گویی دیگر توانی برای گرهی دیگر نمانده باشد. آن رجهای آخر از تمام ماههای گذشته طولانیتر میگذرد و عروسداستان ما، طاقتش طاق میشد و رفتن را به ماندن ترجیح میداد.
۱/۷) برتراند #راسل، بر این باور بود که مذهبها خدمتی به علم نکردهاند و تنها در موارد استثنایی مثل گاهشماری و تقویم برای تنظیم اوقات نماز و شعائر دینی مفید بودهاند.
به نظر میرسد یکی از مسایل جدی شیعه، ریاضیاتِ فقه باشد.
۲/۷) کافی است که اعداد متواتری چون هفت، چهل، هفتاد، صد و هزار را در احادیث و روایات جست و جو کنید تا عمق و پیچیدگی ماجرا پی ببرید.
در همین ویدیو این معمم بزرگوار روایتی (حتماً مستند) از امام جعفر صادق نقل میکنند که اگر مجرد باشید کماکان میتوانید👇
۳/۷) ثواب نماز متأهلی را که هفتاد برابر نماز دیگران است، ببرید و راه آن عطر زدن موقع اقامه نماز است.
به قول ایشان یک رکعت میشود هفتاد رکعت، که طبعاً یک عدد از مجموعهی اعداد طبیعی(N) و بزرگتر از صفر است.
اگر یک رکعت معمولی بدون عطر از آن کم کنیم، باید ۶۹ بشود، درست؟👇