1/17) تابلوی #آفرینش_آدم اثر #میکلآنژ را بارها دیدیم.
تصویری که خدایی پیر، روح خود را در آدم میدمد.
به نظر میرسد همه چیز بسیار مردانه و فراطبیعی و غیرعقلانی است و نشانی از زن یا زنانگی و یا طبیعت و عقلانیت در این "آفرینش" نیست، نه؟
خب شاید بهتر باشد بهتر نگاه کنیم.
2/17) بیایید از این جا شروع کنیم که این نقاشی بر دیوار کدام موزهی جهان است؟
جوابش این است که هیچ موزهای و اصلن روی دیوار نیست. این جاست:
اگر پیدا کردن نقاشی برایتان آسان نیست، آن را با فلش قرمز نشان دادهام.
(واتیکان عملن یه موزهی عظیم است. تماشای آن کار یک روز و دو روز نیست. عمری دگر بباید.)
4/17) نقاشی خلقت آدم از کجا شروع شده؟
از سفر پیدایش (2-7):
"خداوند خدا پس آدم را از خاك زمین بسرشت و در بینی وی روح حیات دمید، و آدم نَفْس زنده شد."
5/17) این همان مفهومی است که در قرآن (حجر 29) آمده که
"فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي" هنگامی كه كار آن را به پايان رساندم، و در او از روح خود دميدم.
با این حال تفاسیر اسلامی از آن چه دمیدن روح خدا بر کالبد انسان است، با مواجههی یهودی - مسیحی متفاوت است.
6/17) برگردیم به نقاشی و سوال اول. آیا همه چیز فوق طبیعی و به شدت مردانه است؟ خدای مرد سفید و آدم هم ذکوریت رو در جایی از نقاشی است که ندیدنش ممکن نیست.
این را نباید فراموش کنیم که #میکلانژ به جد آناتومی میدانست.
7/17) داستانها زیادی از دسترسی این بزرگوار به جنازههای قبرستان در دست است و یکی از دلایلی که او موفق شده بود تحول شدی در درک ما از آناتومی بدهد همین دانشی بوده که به تجربه آموخته. (شاید روزی در مورد بیولوژی و هنر نوشتم و آن جا بیشتر توضیح میدهم).
8/17) بر خلاف تصور اولیه، زنانگی بیشتر از آن چه کلیسا به آن علاقه داشته باشد، در نقاشی حضور پیدا کرده.
نقاشی را دوباره نگاه کنید. آدم کجا خوابیده؟ روی تخت؟ روی تختهسنگ؟ یا شاید روی نیمتنهی عریان زنانه؟
قسمتی را که #میکلانژ با رنگ آبی جدا کرده ببینید. آشنا نیست؟
9/17) ماجرا اما این جا تمام نمیشود. خدا و فرشتگان هم در یک جای رندوم نیستند. جایی را که نقاش آنها را توی هم چپانده ببینید. عرش به این بزرگی خداوند، و یه جایی به این تنگی؟ این قسمت آشنا نیست؟ مثلن شبیه رحم زنانه؟
حتا چینخوردگیهای مربوط به زایمان را هم فراموش نکرده.
10/17) حتا شال سبزی که چون نشانگانی روحانی در کنار خداست هم خیلی اون طوری نیست که ممکنه فکر کنیم. بند ناف بریدهشده سبز رنگی است که همه داشتیم!
11/17) شاید سریال وست ورلد ساختهی ذهن #جاناتان_نولان و #لیزا_جوی رو دیده باشید. اون جا هم به این نقاشی اشاره میکنه. جایی که #آنتونی_هاپکینز با اشاره به این نقاشی میگه که خدا ساختهی ذهن انسان است.
اگر ندید این تکه رو ببینید:
12/17) این اشاره تنها ساختهی ذهن نولان و جوی نیست. محققان تاریخ هنر احتمالن متفقالقولند که فرشتگان تصویر شده، فقط به زور توی رحم جا داده نشدند. هنوز جا برای این که راحتتر بشینند هست، اما قراره که مغز انسان را تصویر کنند:
13/17) گفتم که #میکلانژ به خاطر علاقهی زیادش به کالبدشکافی مردگان درکی فوقالعاده از بیولوژی و پزشکی داشته. دانشی که برای صاحبان کلیسا در دسترس نبود. نه این که نقاش آتئیست بوده باشه، احتمالن این طور نیست.
14/17) آن چه آفرینش آدم نام گرفته، در واقع تصویر دقیقی از زاده شدن انسان از رحم مادر، و شکل گرفتن خدا در مغز اوست.
نقاشی مشحون از زنانگی و علمگرایی و عقلانیت است.
15/17) حالا یک بار دیگر نقاشیای که وسط سقف مهمترین مکان مذهبی جهان در زمان خودش را نگاه کنید. چیزهای ناگفتهی بسیاری در مورد این نقاشی وجود داره که در مجال توئیتر نمیگنجه. اما احتمالن تصور جدیدی از اثر دارید و از هنر #رنسانس
16/17) در واقع #رنسانس گامهای نوپایی اروپاست برای علمگرایی و روایتهای علمی به جای دینگرایی و روایتهای اسطورهای. و هنر رنسانس تجسم روح زمانهی خویش است. همون زایش "زایستگایست" #هگل شاید.
17/17) خود #میکلانژ در نقاشی مشهور #رافائل به عنوان "مکتب آتن" تصویر شده که این جا در موردش نوشته بودم:
۲/۷) میفرمایید با فرض صادق بودن ارزش الف، ارزش باید محقق باشد. یعنی قطعی و یقینی بودن گزارهها، ارزش دانش است. با این اوصاف باید بشود دانشی پیدا کرد که جواب قطعی برای مسایل مورد بحثش داشته باشد تا ارزش وقت ما برای پرداختن به آن را پیدا کند.👇
۳/۷) ظاهرن چیزی جز ریاضیات رو به خاطر نداریم که لایق چنین قطعیتی باشه.
بعد از ریاضیات، فیزیک قطعیترین دانش ماست، که دقیقن هیچ قطعیتی تولید نمیکنه.
در مورد ریاضی هم بارها نقض شدن گزارههای قطعی پیشین رو دیدیم: ukessays.com/essays/mathema…
1/14) احتمالن بارها به نقاشیهایی با موضوع زنان عریان برخوردهاید که جایی توی تصویر یک #قو حضور دارد.
این سوال ممکن برایتان پیش آمده باشد که این قو این وسط این زنان زیبای عریان دقیقن چه کار میکنه؟
این رشته در بارهی زنان و قوها در تجسم هنری است، اگر دوست داشتید بخوانید:
2/14) اگر تصور کردهاید که این قوی زیبا از حرامزادگی و آبزیرکاهی این جاست و خودش را به معصومیت زده تا کنار زنان زیبایی باشند که دست بر قضا چیزی هم بر تن ندارند، باید بهتون بگم کاملن درست فکر کردید.
گول ظاهر ایشان را نخورید. دقیقن به همین خاطر آن جا هستند که فکرش را کردهاید.
3/14) #لدا در اسطورههای یونانی، همسر زیبای توندارئوس پادشاه اسپارت بود و چهار فرزند داشت که #هلن (که احتمالن از فیلم #تروی یا #تروا یادتون هست) یکی از اونهاست.
شما هر جا اسم لدا رو سرچ کنید احتمالن یه قو هم باهاش میاد! لااقل این یکی اما قو نداره:
(اثر جیوانی پدرینی قرن 16)
1/17) همه نقاشی مشهور #رافائل را بارها دیدهایم: #مکتب_آتن که تصویر مشاهیر فلسفه بر دیواری در واتیکان نقش بسته است. شاید مهمترین تسجم #فلسفه در هنر.
اما رافائل شوخطبعتر از تصور بسیاری از ماست.
این رشته دربارهی شوخی اوست. اگر دوست داشتیند بخوانید:
2/17) اول این که این نقاشی به دورهی هنر #رنسانس تعلق دارد، اوایل قرن شانزدهم. (شاید زمانی بیشتر در مورد این دوره نوشتم).
در این نقاشی، چهرههای مشهورترین فلاسفه یونان باستان و دانشمندان تصویر شده.
حالا شوخی رافائل کجاست؟
3/17) این تصویر #افلاطون است. اما در واقع رفیق نقاش ما، عکس #داوینچی را کشیده! در واقع عکسی که این روزها، به لطف رافائل، همه به نا افلاطون میشناسیم، داوینچی است. هر چند باعث شده داوینچی رو با چشم بسته هم تشخیص دهیم.
(راست سلفپورتره (؟) داوینچی و چپ برشی از نقاشی مکتب آتن)
1/13) این مجسمه، یکی از مشهورترین مجسمههای #آگوست_رودن (۱۸۴۰ –۱۹۱۷)مجسمهساز فرانسوی است. زن و مردی عریان که عاشقانه یکدیگر را میبوسند.
زنی که به زیبایی بازنمایی شده است، فرانچسکا است، و این مرد شوهر او نیست.
این رشته در مورد این زن است. اگر دوست داشتید بخوانید.
2/13) آگوست #رودن، مجسمهی مشهور "بوسه" را در سال ۱۸۸۲ ساخت. این مجسمه امروز در موزهی رودن در پاریس نگهداری میشود.
اما اسم این مجسمه اول بوسه نبود، در ابتدا نام آن #فرانچسکا_دا_ریمینی بود. اما سال ۱۸۸۷ به "بوسه"ی خالی تغییری یافت و فرانچسکای زیبای داستان از این روایت حذف شد.
3/13) این زن، فرانچسکا، تنها مورد توجه رودن نبوده است. او یکی از مشهورترین زنان در روایتهای تاریخ هنر اروپا است.
فرانچسکا دا ریمینی شخصیت اصلی داستان مشهور #کمدی_الهی اثر #دانته آلیگری است.
نقاشی #نیکولا_مونتی از کتاب دوزخ ببنید
(لازمه که بگم زن سمت راست فرانچسکا است؟)
1/6) جایی در زندگی هست که انگار مردن بهترین انتخاب است، در حالی که از دید ناظر بیرونی، هرگز این طور به نظر نمیرسد.
در آذربایجان رسمی بود (شاید هنوز هم باشد) که دختران فقیر برای این که بتوانند ازدواج کنند، خودشان دست به کار فراهم کردن قالی جهزیه میشدند ⬇️
2/6) و مدتها پای دار قالی رج میزدند به این امید که به معشوق برسند.
طبعن این قالی یک شبه بافته نمیشد و بسته به ظرافت و اندازهی آن میتوانست ماهها و سالها طول بکشد.
کار با اشتیاق شروع میشد همیشه، اما آدمیزاد است و توان تحملش بینهایت نیست.⬇️
3/6) وقتی قالی به رجهای نهایی میرسید، اتفاق عجیبی رخ میداد. دختران زیادی خودشان را از دار قالی دار میزدند. گویی دیگر توانی برای گرهی دیگر نمانده باشد. آن رجهای آخر از تمام ماههای گذشته طولانیتر میگذرد و عروسداستان ما، طاقتش طاق میشد و رفتن را به ماندن ترجیح میداد.
۱/۷) برتراند #راسل، بر این باور بود که مذهبها خدمتی به علم نکردهاند و تنها در موارد استثنایی مثل گاهشماری و تقویم برای تنظیم اوقات نماز و شعائر دینی مفید بودهاند.
به نظر میرسد یکی از مسایل جدی شیعه، ریاضیاتِ فقه باشد.
۲/۷) کافی است که اعداد متواتری چون هفت، چهل، هفتاد، صد و هزار را در احادیث و روایات جست و جو کنید تا عمق و پیچیدگی ماجرا پی ببرید.
در همین ویدیو این معمم بزرگوار روایتی (حتماً مستند) از امام جعفر صادق نقل میکنند که اگر مجرد باشید کماکان میتوانید👇
۳/۷) ثواب نماز متأهلی را که هفتاد برابر نماز دیگران است، ببرید و راه آن عطر زدن موقع اقامه نماز است.
به قول ایشان یک رکعت میشود هفتاد رکعت، که طبعاً یک عدد از مجموعهی اعداد طبیعی(N) و بزرگتر از صفر است.
اگر یک رکعت معمولی بدون عطر از آن کم کنیم، باید ۶۹ بشود، درست؟👇