#رشته_توییت
۱.
گر بدین سان زیست باید پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود، چون کوه
یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک!
فیلم «بانو» با این سروده احمد شاملو به پایان می‌رسد. یکی از بهترین‌ ساخته‌های داریوش مهرجویی که ۷ سال اجازه نمایش نداشت. این داستان توقیف «بانو»ست.
۲. داریوش مهرجویی از همان زمان ناتمام گذاشتن همراهی‌اش با غلامحسین ساعدی و بازگشت به ایران در اواسط دهه ۶۰ زیر سایه سوظن مدام مدافعان فرهنگی سرسخت جمهوری اسلامی بود. «اجاره‌نشین‌ها» از نظر این گروه، اثری در رد انقلاب و نوعی پیش‌بینی از فروپاشی نظام برآمده از انقلاب ارزیابی می‌شد.
۳. این گروه، مدیران سینمایی وزارت ارشاد محمد خاتمی را به وادادگی و انعطاف در برابر طیف سینماگران روشنفکر باقیمانده از نظام پیشین ایران متهم می کردند. داستان نامه معروف محسن مخملباف به محمد بهشتی درباره این فیلم تکراری‌تر از ذکر دوباره است.
۴. مدیران سینمایی وقت اما در اوج قدرت خود در سال ۶۶ در برابر فشارها عقب نشینی نکردند و «اجاره‌نشین‌ها» بدون تغییر خاصی در این سال اکران شد. مهرجویی با آگاهی درباره حساسیت‌های فراوان پیرامون فیلم‌هایش در تمام گفت و گوهایش هرگونه تاویل و گمانه‌زنی درباره مفاهیم نمادین ...
۵. «اجاره‌نشین‌ها» را رد کرد و دست به کار فیلمی با مضمونی روستایی و غیرحساس به نام «شیرک» شد. حاصل، اما بسیار ناموفق بود و مهرجویی برای بازگشت به مسیر موفقیت‌های قبلی دست به کار ساخت «هامون» شد.
۶. «هامون» نخستین بار در هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و با آنکه جایزه بهترین فیلم را نگرفت (داوران جایزه را به «مهاجر» حاتمی‌کیا دادند) اما با کسب شش جایزه از جمله جایزه ویژه هیئت داوران و بهترین کارگردانی و فیلمنامه و بازیگر نقش اول مرد، فاتح اصلی جشنواره لقب گرفت.
۷. استقبال منتقدان از «هامون» گسترده و بی‌سابقه بود اما این فیلم مخالفان جدی هم داشت. مخالفانی از میان هم همان مدافعان ایدئولوژیک حکومت و تاثیرگذار بر تصمیمات و نظرات مسئولان بلندپایه نظام:
«كسی نیست به آن اجنبی‌ها بفهماند كه در اینجا آنچه هنوز در میان مردم زنده است ...
۸. اشعار رثایی محتشم كاشانی است نه معرهای آقای احمد شاملو؛ در اینجا كتاب «طوبا و معنای شب» سه بار تجدید چاپ می‌شود، اما یك نسخه از آن در خانه‌های مردم نیست و جز مشتی خانم‌ها و آقایان اشراف مترف غرب‌زده و بوالفضول، كسی به سراغ این چیزها نمی‌رود. كسی نیست به آن اجنبی‌ها ...
۹. بفهماند كه در اینجا سرنوشت روشنفكر به مرگی تدریجی ختم می‌شود حتی «علی جونی آقای مهرجویی» هم از عهده نجات از بر نمی‌آید».
««مهشید»، زن هامون، از آن «روشنفكرهای شاملویی» است كه خود را در مجلات «آدینه» و «دنیای سخن» پیدا كرده‌اند؛ از «كتابسرا» خرید می‌كنند و ...
۱۰. پاتوقشان «گالری سیحون» است و اولین راندووی آنها هم در كتابسراست... نماینده تمام عیار اینها در زمان آن ملعون، كیوان خسروانی و كامران دیبا بودند كه تا خرخره در یك اشرافیت فاسد لجن غرق بودند، اما قصرهایشان را با كاهگل و آب نما و بادگیر و طاق های گنبدی شكل و كاشی می ساختند..
۱۱. مثل هامون و مهشید در جست و جوی احساس نوستالژی، به شاه عبدالعظیم و امامزاده ابراهیم و یحیی می رفتند و حتی با لبان خمرآشنا و گناه آلوده خویش ضریح مقدس مردان خدا را هم می‌آلودند، اما در عین حال، با یكدیگر رسماً ازدواج می كردند و خانواده ای كاملاً مردانه(!) تشكیل می دادند.»
۱۲. ردیابی دلایل توقیف «بانو» در همین چند سطری که از نقد مرتضی آوینی بر «هامون» خواندید، قابل شناسایی است.
۱۳. «بانو» نوعی ادامه‌ و تداوم «هامون» بر بستری زنانه است: «بانو در واقع ادامه یا تحول و رشد همان تم هامون است. بانو در واقع، هامون زن است و فیلم، سرگذشت رنج او.» (داریوش مهرجویی در گفت و گو با ماهنامه فیلم، آذر ۷۷)
۱۴. «بانو» داستان زنی از طبقه مرفه و آشنا به کتاب و تاریخ و شعر است که سرخورده و دلشکسته از خیانت همسرش، آگاهانه خانه‌ اعیانی‌اش را مامن افرادی فقیر و محروم و «مستضعف» می‌کند.
۱۵. داریوش مهرجویی می‌گوید ایده ساخت بانو را از اتفاقی واقعی که برای همسر آن زمانش فریار جواهریان افتاده بود، گرفته بود: «باغ بزرگی کنار خانه ما بود که دیوار کناری‌اش ریخته بود. باغبان آنجا و زنش گاه گاهی برای کمک به خانه ما می‌آمدند. یک روز زن باغبان مریض شد. فریار رفت پیششان،
۱۶. بهشان رسید و زن را به بیمارستان برد. بعد نشست برای من تعریف کرد که این زن چقدر نمک نشناس بوده و مدام غر می‌زده و هر کاری فریار برایش می‌کرده، باز هم متوقع بوده، تا جایی که در ماشین را هم فریار باید برایش باز و بسته می‌کرده. این موضوع برای من تلنگری بود.
۱۷. حس کردم اگر بشود درونش را بشکافم، موضوع جالبی می‌شود.» (داریوش مهرجویی، کارنامه چهل ساله)
محمدمهدی دادگو، چهره مورد اعتماد مدیران سینمایی آن زمان، تولید «بانو» را در همکاری با مجید مدرسی که نسبت خانوادگی با او داشت، پیش برد.
۱۸. دادگو و مدرسی پیشتر «دندان مار» مسعود کیمیایی و «پرده آخر» واروژ کریم‌مسیحی را تهیه کرده بودند. حضور دادگو که مدتی از مدیران بنیاد فارابی و از همکاران مدیران سینمایی آن زمان و همزمان مورد اعتماد طیف فیلمسازان متفاوت پیش از انقلاب بود، کار تولید فیلم را بدون مشکل جلو برد.
۱۹. داریوش مهرجویی مانند اجاره‌نشین‌ها از گروه بازیگران حرفه‌ای پرتعداد استفاده کرد و نقش اصلی را به بی‌تا فرهی سپرد که ناصر چشم‌آذر نخستین بار او را برای بازی در «هامون» معرفی کرده بود. فرهی شمایل شکننده زنی اصیل و شکست خورده اما مهربان و پذیرننده را که در تاویل‌های بعدی ...
۲۰. «مام وطن» نام گرفت به خوبی ایفا کرد.
فیلمبرداری زمستان سال ۶۹ انجام شد و با به طول انجامیدن مراحل فنی برای نمایش در دهمین جشنواره فیلم فجر در بهمن ۷۰ کاملا آماده بود. اما از همان نخستین بازبینی‌های جشنواره مشکلات آغاز شد.
۲۱. فیلم به همه آن تاویل‌ها و نمادپردازی‌هایی که درباره اجاره‌نشین‌ها مطرح شد، راه می‌داد و ای‌بسا بیشتر. محرومان و مستضعفانی که عملا خانه‌ای را در سایه مهربانی و پذیرندگی مالکش، صاحب می‌شوند و قدم به قدم در مسیر نابودی‌اش پیش می‌روند.
۲۲. همه اتفاقات هم در یک خانه بزرگ و باشکوه در زمستانی سرد رخ می‌داد. آن هم از سوی فیلمسازی که منتقدان سرسختی چون مرتضی آوینی داشت. آقای آوینی پس از پایان جنگ و درسایه ساخت «روایت فتح» به مهم‌ترین و پرنفوذترین نظریه پرداز مورد اعتماد حاکمیت در زمینه هنرهای تصویری تبدیل شده بود.
۲۳. کسی که منتقد شدید طیف فیلمسازان معروف به روشنفکر بود و نشریه‌اش (سوره) هم پایگاه اصلی حمله به این طیف فعالان فرهنگی و هنری. او این حملات را از جشنواره هشتم فجر (بهمن ۶۸) آغاز کرد و به فاصله یک سال بعد روزنامه کیهان هم با مدیریت مهدی نصیری به او پیوستند.
۲۴. بهانه کیهان نمایش دو فیلم «شب‌های زاینده رود» و «نوبت عاشقی» محسن مخملباف در جشنواره نهم فجر بود. اما دلیل و عامل اصلی، موضوع دیگری بود. علی خامنه‌ای، رهبر تازه نظام در رقابت با اکبر هاشمی‌رفسنجانی به دنبال محکم کردن جای پایش در مناسبات حکومت بود و سنگر اول ...
۲۵. با توصیه‌های چهره‌های امنیتی مورد اعتمادش، حوزه فرهنگ و هنر بود. این چنین بود که با اسم رمز «تهاجم فرهنگی» سینما و ادبیات به محل حمله نظریه پردازان رهبر تبدیل شد.
۲۶. بهمن ۱۳۷۰ اوج حملات این گروه بود و مدیران سینمایی و فرهنگی تنها می‌توانستند مدافع نمایش «مسافران»، «نرگس» و «ناصرالدین شاه آکتور سینما» باشند و آماده دفاع از «بانو»یی که می‌توانست «اجاره‌نشین‌ها»ی تازه‌ای باشد، نبودند.
۲۷. آنها در بهمن ۱۳۷۰ زیر سایه قدرت گیری رهبر جدید اصلا اقتدار بهمن ۱۳۶۵ را نداشتند. این چنین شد که با دستور مستقیم فخرالدین انوار، معاون سینمایی وقت و طبق نظر شورای پروانه نمایش، «بانو» به دلیل «توهین به انسان و مردم» توقیف شد.
۲۸. تلاش‌های سازندگان از جمله نامه‌ای که داریوش مهرجویی به شورای پروانه نمایش نوشت، تاثیری نداشت: «نامه‌ای نوشتم با این مضمون که چگونه فیلم را ندیده‌اند یا بد دیده‌اند و اینکه برخلاف نظر آنها، سراسر ستایش از انسان است و ... به هر حال شورا برای نجات دادن فیلم، آن را فعلا ...
۲۹. غیرقابل نمایش اعلام کرد. یعنی برای نجات فیلم، آن را به کل توقیف کرد. چه جور برداشتی از فیلم شده بودند، نمی‌دانم. فقط می‌گفتند چون سال قبل، نمایش فیلم نوبت عاشقی باعث شده بود گروه مخالفان به خصوص مهدی نصیری و همفکرانش سخت به جان وزارت ارشاد بیفتند، امسال ارشاد قدری احتیاط ...
۳۰. می‌کند، زیرا بانو هم ممکن است چنین واکنش‌هایی را برانگیزد.» (گفت و گو با ماهنامه فیلم، آذر ۷۷)
توقیف بانو البته از فشارها بر وزارت ارشاد کم نکرد و محمد خاتمی به فاصله کمی بعد از جشنواره دهم فجر در خرداد سال ۷۱ از وزارت ارشاد استعفا کرد.
۳۱. مدیران سینمایی هم از ترس از دست دادن مقام‌هایشان بر سخت‌گیری‌هایشان افزودند و مشکلاتی برای نمایش دیگر فیلم حساسیت برانگیز نویسندگان سوره و کیهان یعنی «مسافران» ایجاد کردند.
۳۲. در واکنش به همین مشکلات بود که بهرام بیضایی آن نامه معروفش را نوشت و در آن صریحا به این نشریات اشاره کرد: «اگر قرار است کیهان نشینان و سوره نویسان و موتور سواران برای سرنوشت نمایش فیلم ما تصمیم بگیرند، پس چرا ما فیلم هایمان را به شما ارائه می کنیم؟»
۳۳. «بانو» توقیف شد اما از انتقادها کم نشد: «مسئله ما اصلا مهرجویی نیست. مسئله سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌هاست که به فیلمی مثل هامون جایزه می‌دهند و بعد آن فیلم تاثیر خودش را روی جریان سینمایی کشور می‌گذارد. من با این مخالفم.» (مرتضی آوینی، ماهنامه فیلم، اردیبهشت ۷۱)
۳۴. و نهایتا تیم مدیریتی انوار، بهشتی و حیدریان در سال ۱۳۷۲ از وزارت ارشاد رفتند. توقیف بانو اما تاثیر شدیدی بر مسیر و فعالیت سازندگانش گذاشت. مهم‌ترینش بی‌تا فرهی بود: «توقیف بانو ضربه سختی به من زد، طوری که تا مدت‌ها دچار افسردگی بودم و دست و دلم به کار نمی‌رفت. به شدت ...
۳۵. آزرده شدم و خستگی همه آن تلاش‌ها بر شانه‌ام ماند.» (گفت و گو با ماهنامه فیلم، ۱۳۷۴)
«شاید اگر بانو نشان داده می‌شد، اصلا سراغ پروژه دیگری می‌رفتم و مسیر حرفه‌ای‌ام تغییر می‌کرد. یعنی این آقای انوار با یک نه گفتن، تمام سیستم زندگی و حرفه و ذهن من و همه آنهایی که در این ...
۳۶. فیلم کار کرده بودند را به هم ریخت و زندگی همه را به مسیر دیگری انداخت. خب، که چه، جناب دیکتاتور توتالیتر؟ فقط زورت به مارسید؟ فقط همین مانده بود که بانورا بکنی توی قوطی و یک سال بعد هم مقام اداری خودت را تحویل بدهی و از آنجا بروی دنبال یک کار دیگر؟» (مهرجویی، کارنامه ۴۰ ساله)
۳۷. داریوش مهرجویی بعد از توقیف «بانو»، فیلم «سارا» را ساخت که کمتر از بانو حساسیت برانگیز به نظر می‌رسید.
بانو پس از تحولات خرداد ۷۶، رفع توقیف شد و از ۲۲ مهر ۱۳۷۷در تهران اکران شد در حالی که سال‌ها از مرگ مرتضی آوینی می‌گذشت و مهدی نصیری نیز جایش را به حسین شریعتمداری داده بود
۳۸. بانو در نگاهی امروزی همچنان فیلمی استعاری و بسیار تاویل برانگیز در نقد طبقه محروم و مستضعف با عملکرد حیرت انگیز تمام عوامل از جمله کل بازیگرانش است. ظرافت حیرت‌انگیز مهرجویی در ساخت شخصیت‌های مختلف و پرداخت دقیق و درست آنها کم نظیر و درخشان است.
۳۹. حتی تابلوی عارف قزوینی بر راه پله خانه که جابجا در فیلم دیده می‌شود، خود می‌تواند زمینه تاویل و بحث دیگری درباره این ساخته فوق‌العاده داریوش مهرجویی باشد.
بیدار هر که گشت در ایران، رود به دار
بیدار و زندگانی بی دارم آرزوست
(پایان)
پی‌نوشت: به موضوع شباهت «بانو» به «ویریدیانا»ی بونوئل نپرداختم چون بی‌ارتباط با داستان توقیفش می‌دانستم. این پاسخ مهرجویی در گفت و گو با ماهنامه فیلم درباره شباهت با این فیلم است.

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with Babak Ghafooriazar

Babak Ghafooriazar Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @babakazar

31 Oct
#رشته_توییت
۱. آیا این برای نخستین بار بود که بهرام بیضایی در مقاله‌اش برای ارائه به کنفرانس شاهرخ مسکوب، به روشنفکران ایرانی نسل اول می‌پرداخت؟ و آیا تجدیدنظری در دیدگاه‌هایش ایجاد شده است؟ Image
۲. بهرام بیضایی سال ۱۳۷۰ گفت و گویی به قصد انتشار در نشریه گزارش فیلم انجام داد. انتشار این گفت و گو بنا به دلایلی ۸ سال به تاخیر افتاد. در این گفت و گو او در یکی از معدود موارد طرح نظراتش در زمینه‌های مختلف، به تشریح مفصل دیدگاه‌هایش در زمینه‌ روشنفکری عصر جدید پرداخته است.
۳. در بخشی از این گفت و گو از آقای بیضایی چنین پرسیده شده است:
آیا می‌شود گفت شما به اندیشه‌های روشنفکران ایرانی نسل اول که آخرینشان هدایت بود، یا اندیشه تقابل اعراب و ایران و آن اندیشه افراطی ایران‌پرستی، که بوجود آمد گرایش داشتید؟
Read 11 tweets
26 Oct
#بهرام_بیضایی در مقاله‌ای که برای ارائه به کنفرانسی درباره شاهرخ مسکوب در دانشگاه استنفورد نوشته، با اشاره به شاهنامه، یکی از تندترین نقدهایش را به روشنفکری چپ ایران بیان می‌کند. /۱
#بهرام_بیضایی در این نگاه انتقادی، به ابراهیم گلستان، احمد شاملو و محمود به‌آذین هم اشاره می‌کند و شاهرخ مسکوب را متفاوت از آنها می‌داند. /۲
صحبت‌های بهرام بیضایی که این روزها صریح‌تر از صراحت همیشگی‌اش صحبت می‌کند، می‌تواند سرآغاز مباحث انتقادی تازه‌ای درباره جریان روشنفکری چپ ایران باشد.
فایل کامل صحبت‌هایش را در کانال تلگرامم قرار داده‌ام و در یوتیوب هم می‌توانید ببینید. /۳
Read 5 tweets
25 Oct
بی اغراق هر بار، هر بار این سکانس آخر «مسافران» #بهرام_بیضایی را می‌بینم، منقلب می‌شوم. از این نمایش بی‌نظیر شکوه پیروزی زندگی بر مرگ.
و یادی از زنده نام بابک بیات برای ساخت این موسیقی درخشان.
ادامه این سکانس و تقدیم نهایی آینه از مهتاب به ماهرخ و جملات پایانی خانم بزرگ، ارزش توئیت دیگری دارد.
این بار یادی کنیم از خانم @mahbobeh_bayat که در همین توئیتر حضور فعالی دارد و عصبانی از سال‌ها بی مهری و بی‌عدالتی، خشمگین‌تر از همیشه علیه حکومت جمهوری اسلامی فعالیت می‌کند.
و حالا که صحبت از فیلم «مسافران» شد بگذارید سهمی از خانواده غفوری‌آذر در این فیلم را هم یادآور شوم.
یکی عمویم، ابراهیم غفوری (‌آذر) که دستیار مهرداد فخیمی در فیلمبرداری این فیلم بود و نامش در کنار مهرداد فخیمی به عنوان فیلمبردار آمد.
Read 5 tweets
25 Oct
خودم را آزار دادم و این شماره پادکست @abadiatoyekrooz مربوط به گفت و گو با بهروز افخمی را شنیدم. از صحبت‌هایش در حوزه سینما می‌گذرم. اما نمی‌توانم از نظراتش درباره دختران خیابان انقلاب و مخالفان حجاب اجباری بگذرم.
آقای افخمی می‌گوید زنان ایران به این دلیل حاضر به کنارگذاشتن /۱
حجاب نیستند چون اگر این کار را بکنند، رقیب پیدا می‌کنند.
یعنی آقای افخمی فکر می‌کند مردان در ایران به این دلیل پای‌بند زنانشان هستند چون زنان بی‌حجاب دیگری را نمی‌بینند؟ و زنان موافق حجاب هستند چون اگر بی‌حجاب شوند، شوهرانشان آنها را بخاطر زنان بی‌حجابی که دیدند ترک می‌کنند؟ /۲
این بخش صحبت‌های آقای افخمی را از اینجا بشنوید. /۳
soundcloud.com/babak-ghafoori…
Read 4 tweets
25 Oct
#رشته_توییت
۱. می‌دانستید تا ۷ سال بعد از انقلاب ۵۷، مسئولان نظارتی و سانسورچیان اجازه نمایش عمومی به هیچ کدام از ساخته‌های بعد از انقلاب کارگردانان مهم پیش از انقلاب ندادند؟
در توئیت بعد، تاریخ نمایش عمومی اولین فیلم‌های بعد از انقلاب کارگردان‌های مهم سینمای ایران را ببینید.
۲.
بهرام بیضایی: ۱۳۶۷ (شاید وقتی دیگر)
مسعود کیمیایی: ۱۳۶۶ (تیغ و ابریشم)
داریوش مهرجویی: ۱۳۶۶ (اجاره‌نشین‌ها)
ناصر تقوایی: ۱۳۶۶ (ناخدا خورشید)
عباس کیارستمی: ۱۳۶۶ (خانه دوست کجاست)
علی حاتمی: ۱۳۶۴ (کمال الملک)
امیر نادری: ۱۳۶۴ (دونده)
بهمن فرمان‌آرا: ۱۳۷۹ (بوی کافور، عطر یاس)
۳. فرخ غفاری،
ابراهیم گلستان،
پرویز صیاد،
سهراب شهید ثالث،
هژیر داریوش،
خسرو هریتاش،
کامران شیردل،
نصرت کریمی،
آربی آوانسیان
هیچ فیلمی از آنها پس از انقلاب تاکنون به نمایش عمومی درنیامده است. یا فیلمی نساخته‌اند یا خارج از ایران ساختند.
Read 4 tweets
10 May
#رشتو
داستان خانه‌ای که فرو ریخت
۱. خانه نیمکاره‌ای که در این تصویر می‌بینید لوکیشن اولیه یکی از مهم‌ترین فیلم‌های بعد از انقلاب ایران بود. فیلمی که باوجود گذشت ۳۵ سال از ساختش تعبیر و گمانه زنی درباره چگونگی ساخت، مضمون و اتفاقات پیرامونی‌اش ...
۲. ... همچنان می‌تواند یکی از مضامین جالب برای یک نوشته مرتبط با تاریخ سینمای بعد از انقلاب ایران باشد.
۳. پاییز ۱۳۶۴. داریوش مهرجویی پس از فراز و نشیب فراوان، چند ماهی است که به ایران بازگشته و یکی از فیلمنامه‌هایش که طرحش را در پاریس نوشته، اجازه ساخت گرفته است، در حالی که ساخته قبلی‌اش هنوز در محاق توقیف است.
Read 36 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!