اولا- #سلطنت، نه در تعریف ملوکانه آن، نه در عملکرد و نه در سابقهی #تاریخی ، هیچگاه امری طلبیدنی و موکول به خواسته و را مردم نبوده است. بنابراین چیزی به نام سلطنتطلبی از اساس موضوعیت ندارد.
انگلیسیها هم اول میخواستند سلسله #قاجار را منقرض کنند و #رضاخان را با الگوبرداری از ترکیه بعنوان رئیس جمهور روی کار بیاورند اما مخالفت نیروهای ملی و رجال بزرگی مثل مدرس و #مصدق این برنامه را به شکست کشاند و ان را به بایگانی سپرد.
اما از بد روزگار و تحت حمایت انگلیسیها، مدتی بعد پروژه به سلطنت رساندن رضاخان سردار سپه به اجرا در آمد که جزئیات آن در کتابهای تاریخ آن روزگار نوشته شده است.
ثانیا- جبههی مردم ایران، همچنان که نمیپذیرد #خمینی و #خامنهای نمایندگان و ولیامر خدا باشند،
نخواهد پذیرفت که سلطنت ودیعه و موهبت الهی است. وانگهی چگونه میتوان رای نسلهای آینده را هم پیش فروش نمود که باید سلطنت «اعقاب ذکور ایشان نسلا بعد نسل» را هم بپذیرند. آخر چرا؟
و اگر این منطق درست است چرا هیچ کدام از سلسلههای سلطنتی #ایران که
یکی پس از دیگری ماقبل خود را با زور شمشیر و با عسگر و لشگر برمیانداختند، «موهبت الهی» در «اعقاب ذکور» یعنی فرزندان پسر سلسلهی قبلی را نپذیرفتند؟ حتی طبق اصل سی و هفتم بالا، شرط هم گذاشتند که مبادا ولیعهد و نایبالسلطنه از سلسله قبلی باشد.
کمااینکه احمدشاه #قاجار تا سال ۱۳۰۸ که در ۳۳ سالگی در پاریس درگذشت، خود را شاه قانونی #مشروطه میدانست و بعد از او هم برادرش محمدحسن میرزا، که ولیعهد احمدشاه بود، و در سال ۱۳۲۱ در لندن درگذشت خود را پادشاه قانونی مشروطه و صاحب قانونی همان «موهبت الهی» میدانست.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
و اما توییتی دیگر با مدد گرفتن از برتولد برشت
او به این سوال که «چگونه هنرمندی لعنت شده نباشیم؟» اینطور پاسخ داد:
یکم: شجاعت در بیان حقیقت
دوم: اولویت بندی حقیقت
سوم: نشان دادن راه
#مرجان هر سه راه با هم داشت. متاسفانه، انگشت شمارند هنرمندانی که دارای این ویژگی ها باشند
👇
يكم. شجاعت براي بيان حقيقت
آن كه از حقيقت مي نويسد (يا مي خواند يا مي نوازد يا…) در هنر ِاو حقيقت هرگز نبايد سركوب شده و پنهان باشد.او نبايد در مقابل قدرمندان سرخم كند. چه بسا لازم باشد براي اين كار از گرفتن مزد براي كاري صرف نظر كند.
👇
از انتشار اثري چشم بپوشد و يا به شهرت خويش لگد بزند وآن را در معرض تهديد قرار دهد.
حقيقت در هنر او نبايد به شكلي نامشخص ,عمومي,همگاني وچند پهلو بيان شود. اين نامشخص گويي, عمومي گويي و پيچيده نويسي , دروغ و فريبي بيش نيست!