#رشته_توییت
محمدعلی زم، از اقتدار در حوزه هنری تا سکوت دوستانش پس از اعدام فرزند
۱. پیش از آنکه نام محمدعلی زم در سالهای اخیر بخاطر اقدامات و عملکرد فرزندش، روحالله در رسانههای مختلف مطرح شود، نام او به دلیل مدیریت یکی از نهادهای برآمده از انقلاب سال ۵۷ خبرساز بود.
۲. حوزه هنری که ابتدا «حوزه اندیشه و هنر اسلامی» نام داشت، محل گردهمایی افرادی بود که پیش از انقلاب سوابق محدودی از انجام برخی فعالیتهای هنری در حد اجرای تئاتر و تعزیه، داستان و شعرخوانی مذهبی در مساجد تهران داشتند و پس از انقلاب به دنبال تسخیر فضای فرهنگی کشور بودند.
۳. مسجد جوادالائمه در جنوب غربی تهران یکی از مراکز مهم چنین فعالیتهایی در پیش از انقلاب سال ۵۷ بود. جایی که محمدعلی زم در آن سخنرانی انقلابی میکرد و محسن مخملباف، مجید مجیدی، امیرحسین فردی، فرجالله سلحشور، رسول ملاقلیپور، محمد تختکشیان، محمد کاسبی و افراد دیگری فعال بودند.
۴. همین جمع در کنار نامهای دیگری چون مصطفی رخصفت، رضا تهرانی، حسن حسینی و مهدی شجاعی هسته اصلی حوزه هنری را تشکیل دادند که فعالیتهایش را ابتدا در ساختمانی در خیابان کاخ (فلسطین) تهران و بعد در ساختمان مصادره شده حظیرهالقدس آغاز کرد.
۵. سرپرستی این جمع را محمدعلی زم که روحانی جوانی بود به واسطه قدرت مدیریت و ارتباطش با رهبران انقلاب، برعهده گرفت. سال های ابتدایی پس از انقلاب، حوزه هنری محل اصلی ساماندهی حملات علیه تقریبا تمام چهرههای فرهنگی و هنری فعال در پیش از انقلاب بود.
۶. حملاتی که زیر سایه حمایت و رضایت حاکمان انقلاب انجام میشد و محمدعلی زم در مقام ریاست حوزه هنری آن قدر قدرت داشت که میتوانست با اقدامات نیروهای زیردستش وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت را تغییر دهد. (استعفای عبدالمجید معادیخواه پس از اتفاقات فیلم «برزخیها»)
۷. با آنکه حوزه هنری از سال ۱۳۶۰ زیر نظر سازمان تبلیغات اسلامی (ابتدا به نام شورای عالی تبلیغات) قرار گرفت اما محمدعلی زم آشکارا تشکیلات زیرنظرش را با استقلال و اختیارات گسترده در سایه اعتماد و ارتباطاتش با چهرههای اصلی قدرت اداره میکرد.
۸. محصولات این نهاد در سالهای ابتدایی پس از انقلاب نمونه الگویی فرهنگ و هنر مطلوب انقلاب ارزیابی میشد. «توجیه» با فیلمنامهای از محسن مخملباف و بازی مجید مجیدی و کارگردانی منوچهر عسگرینسب اولین فیلم تولید شده در حوزه هنری بود.
۹. محمدعلی زم که از همان زمان با نام «حاجی زم» شناخته میشد، در همان سالها متاثر از نفوذ و اختیارتش توانسته بود نهاد حاکمیتی وزارت ارشاد را در زمینه صدور مجوز به حاشیه کشاند. محصولات حوزه هنری برای تولید نیاز به اخذ مجوز از وزارت ارشاد نداشتند.
۱۰. آقای زم آن دوران نظرات مشخص و صریحی درباره هنر داشت. ابایی از بیان اینکه به صراحت بگوید «ما به هنر سیاسی و ایدئولوژیک معتقدیم، به هنر جهت دار معتقدیم» نداشت. میگفت «تحقق سینمای اسلامی نتیجه تحقق اسلامیت تمامی هنرهاست».
۱۱. دامنه نفوذ و عملکرد حوزه هنری همه بخشهای فرهنگی و هنری را در بر میگرفت. تئاتر، ادبیات، نقاشی، گرافیک، کاریکاتور، موسیقی، شعر، عکس و فیلم. تا سال 1363 در این نهاد بیست فیلم کوتاه و بلند تهیه شده بود.
(تابلوی معروف موشهای سکهخوار کار کاظم چلیپا)
۱۲. تولید فیلم «بایکوت» ساخته محسن مخملباف به عنوان نمونهایترین اثر هنری تولید شده جریان انقلابی در رد مفاهیم، اعتقادات و دیدگاههای گروههای مخالف حکومت جایگاه حوزه هنری را به عنوان پایگاه اصلی هنر انقلاب نزد حاکمان هرچه بیشتر تثبیت کرد. (این فیلم پرفروشترین اثر سال ۶۵ شد.)
۱۳. روند تحکیم و گسترش تشکیلات در اختیار محمدعلی زم پس از درگذشت بنیانگذار جمهوری اسلامی متوقف نشد و علی خامنهای نیز در نخستین سالهای رهبریاش، حتی بر امکانات حوزه هنری افزود.
۱۴. به دستور علی خامنهای در سال ۱۳۶۹ اداره تمام سینماهای بنیاد مستضعفان و جانبازان که پس از انقلاب مصادره و در اختیار این نهاد قرار گرفته بودند، به حوزه هنری سپرده شد.
۱۵. تا پیش از این تصمیم، حوزه هنری ۱۳ سالن سینما در اختیار داشت و با ۷۶ سالنی که از بنیاد مستضعفان گرفت در مجموع با ۸۹ سالن نمایش دراختیار، به قدرتمندترین نهاد حکومتی در بخش سینما تبدیل شد.
۱۶. آن سالها محمدعلی زم یک سر ستایشگر رهبر بود: «از مقام معظم رهبری بخاطر حسن ظن و توجهشان به مسائل هنری بخصوص به فعالیتهای جهت دار اسلامی و انقلابی حوزه هنری متشکریم». (آبان ۶۹) «خطر هجوم فرهنگی و مبارزه با نهادهای فرهنگی غرب که در سخنان رهبر عزیز انقلاب بارها و بارها مورد
۱۷. تاکید قرار گرفته است چیزی نیست که با چند سرمقاله و مصاحبه جریانات فرهنگی که بعضا در این نابسامانی نقش عمده داشتهاند بشود آن را حل شده تلقی کرد.» (۲۹ مرداد ۱۳۷۰ در دیدار با دست اندرکاران سینمای ایران)
۱۸. اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ حوزه هنری همچنان پایگاه قدرت افرادی بود که از حضور فعالان فرهنگی باقیمانده از حکومت گذشته و افرادی که روشنفکرهای غیرمذهبی میخواندند، بیمناک بودند و شدیدترین حملات را به آنها وارد میکردند.
۱۹. مرتضی آوینی با سردبیری و مدیریت نشریه سوره که متعلق به حوزه هنری بود چهره شاخص این نوع اقدامات بود. سوره آن دوره بیوقفه علیه محصولات فرهنگی جریان غیرمذهبی فعالیت میکرد.
۲۰. تقریبا تمام فیلمهای سینماگرانی چون علی حاتمی، بهرام بیضایی و داریوش مهرجویی و کتابها و آثار ادبی چهرههایی چون شهرنوش پارسیپور و رضا براهنی مورد انتقاد شدید سوره قرار میگرفتند.
۲۱. محمدعلی زم با چنین تشکیلاتی اما به دنبال تحکیم هرچه بیشتر ساختار دراختیارش بود. بودجههای مصوب دولت را برای اقداماتش کافی نمی دانست و به دنبال درآمدزایی هرچه بیشتر بود. با این نظر، احساس کرد محصولات نهادش باید هرچه بیشتر سودده باشند.
۲۲. او فهمیده بود سوددهی و ارتباط با مخاطبان از مسیر تبلیغ ایدئولوژی صرف نمی گذرد. این چنین شد که کوشید مباحث تازهای را در قالب عبور ظاهری از خطوط قرمز در آثار نهادش مطرح کند.
۲۳. نشستهایی چون «هم اندیشی دین از چشم سینما» را با هدف آماده کردن فضا برای تولید آثاری پرمخاطب برگزار کرد و در کنارش دانشگاه (سوره) تاسیس و سالنهای سینمای دراختیارش را تجهیز کرد.
۲۴. مهمترین اقدامش اما ورود به فعالیتهای اقتصادی گسترده چون واردات خودرو و سیگار بود. اقدامی که خودش بعدها گفته بود با اجازه مقامهای عالی رتبه نظام انجام داده اما نتیجهاش که ثروت و توانمندی روزافزون حوزه هنری شده بود، رقیبانش را به هراس انداخت.
۲۵. این در زمانی بود که چهرههای برآمده از این نهاد خود به افراد مهم و تاثیرگذاری نزد مقامهای عالی رتبه تبدیل شده بودند. شاخصترین چهره محسن مخملباف با تغییر دیدگاه ۱۸۰ درجهای منتقد جدی بسیاری از اقدامات و عملکردهای بعد از انقلاب شده و نیمه دوم دهه ۶۰ حوزه هنری را ترک کرده بود.
۲۶. مجید مجیدی چهره شاخص دیگری بود که از میانه دهه ۷۰ منتقد محمدعلی زم شد. او به صراحت از اقدامات آقای زم انتقاد کرد: «آن روزها هفتاد درصد فعالیت مدیران «حوزه هنری» در بخش اقتصادی متمرکز شده بود، در اصل همه چیز در راستای همان فعالیتهای اقتصادی معنا میشد.»
۲۷. انتقادهای مجید مجیدی بازتابی از نگاهی بود که نسبت به اقدامات زم در حال شکل گیری بود. مدیران وزارت ارشاد حالا آن قدر قدرت داشتند که فیلمهای حوزه هنری («آدم برفی» و «دیدار») را توقیف کنند و تلاش های حاجی زم چون نمایش این دو فیلم برای رهبر و رئیس جمهوری وقت نمیتوانست کمکی ...
۲۸. به رفع توقیفشان بکند. وقوع دوم خرداد و انتخاب محمد خاتمی به عنوان رئیس جمهوری ایران فرصتی به آقای زم برای توسعه دیدگاهها و اقداماتش داد. هم دو فیلم توقیف شده نهادش اکران شدند و هم او ترغیب به ساخت فیلمهای جسورتر و توسعه سازمانش شد.
۲۹. علاوه بر واردات سیگار به فکر باشگاهداری هم افتاد و مدتی رئیس هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس شد. حتی به فکر خرید و اداره پالایشگاه افتاده بود.
۳۰. وقتی فیلم «مردعوضی» در حوزه هنری ساخته و پرفروش شد، این نهاد که دیگر بخش سینماییاش عنوان «سازمان توسعه سینمایی سوره» را گرفته بود، هدف انتقاد اصلی سینماگران نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی قرار گرفت.
۳۱. آن چنان که مردادماه سال ۱۳۸۰ در دیدار تعدادی از چهرههای فرهنگی و هنری با علی خامنهای، انتقاد از اقدامات محمدعلی زم و حوزه هنری در صحبتهای سینماگران نزدیک به رهبر (طالبی، نوریزاد، درمنش) چنان تکرار شد که خامنهای را مجبور کرد بگوید از افرادی که در جلسه نیستند، نام نبرید.
۳۲. دوران قدرت محمدعلی زم به پایان رسیده بود. آذرماه سال ۱۳۸۰ در حالی جایش را به حسن بنیانیان داد که تصور می کرد محل فعالیت تازهاش (سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران) را میتواند به قدرتمندی حوزه هنری کند.
۳۳. سینماگرانی که در تمام سالهای گذشته همراهش بودند همین تصور را داشتند آن چنان که در مراسم تودیعش بهروز افخمی که برای حوزه «شوکران» را ساخته بود، گفت که «آقای زم هر جا باشد، همان جا حوزه هنری است.» اما اراده هسته اصلی قدرت این نبود.
۳۴. دوره مدیرت محمدعلی زم در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران کوتاه بود و او متوجه شد دیگر راهی به نهادهای مدیریتی جمهوری اسلامی ندارد.
مدتی رئیس انجمنی به نام انجمن صنفی ویدئو رسانه شد که آن زمان در زمینه نمایش خانگی تشکیل شده بود.
۳۵. پس از آن تلاش کرد تاثیرگذاریاش را در سینما تکرار کند و با صرف هزینه زیاد، فیلمی به نام «دمکراسی تو روز روشن» را با حضور چهرههای شناخته شدهای چون محمدرضا گلزار، نیکی کریمی، محمدرضا فروتن و حمید فرخنژاد ساخت. فیلمی که در فضای پس از اتفاقات سال 88 چندان مودرتوجه قرار نگرفت.
۳۶. در همین دوران بود که برخی اقدامات فرزندش از جمله بازداشت کوتاه مدتش فعالیتهای او را هرچه بیشتر تحت تاثیر قرار داد. دفتر کارش آتش گرفت و حتی نتوانست فعالیتهایش را در زمینه رستوران داری ادامه دهد.
۳۷. دهه ۹۰ وقتی حسن روحانی نامزد رئیس جمهوری شد، در ستادش همکاری موثر کرد. پس از پیروزی، صحبت از وزیر ارشاد شدنش به میان آمد اما اراده تصمیم گیرندگان اصلی در جمهوری اسلامی سپرده نشدن هیچ مسئولیت رسمی حکومتی به او بود.
۳۸. وقتی فعالیتهای رسانهای فرزندش در خارج از ایران شدت گرفت، دیگر کاملا به حاشیه رانده شد.
وقتی روحالله اعدام شد دیگر خبری از انبوه دوستان و همکاران و سینماگرانی نبود که زمانی میگفتند حاجی زم هرجه باشد، حوزه هنری همان جاست.
۳۹. از دلنوشتههایی که همین چند هفته قبلش برای محسن فخریزاده نوشته شد، خبری نبود. تعدادی از امضاکنندگان آن بیانیهها سالها همراه محمدعلی زم بودند اما حالا ترجیحشان سکوت در قبال اعدام فرزند دوست و همکار و مدیرسابقشان بود.
۴۰. اتحادیه تهیه کنندگان که برای ترور محسن فخریزاده به دبیرکل سازمان ملل نامه نوشت، برای اعدام فرزند یکی از اعضای شاخصش کاری نکرد. دوران حاجی زم کاملا به سر رسیده است.
نکات دیگر همراه تحلیلی از نوشابه امیری را اینجا بخوانید و بشنوید: radiofarda.com/a/sahneh-weekl…
*توضیح: توئیت شماره ۸ نام کارگردان فیلم «توجیه»، منوچهر حقانیپرست صحیح است.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
#رشته_توییت
۱. نزدیکی مجید مجیدی به رهبر جمهوری اسلامی ایران موضوع تازهای نیست اما چگونه آقای مجیدی به یکی از اصلیترین سینماگران مورد اعتماد بالاترین مقام سیاسی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد؟
برای پاسخ به این سئوال باید داستان ساخت و نمایش فیلم «بدوک» را مرور کرد.
۲. مجید مجیدی در سالهای پایانی دهه ۶۰ پس از حضورهای مختلف به عنوان بازیگر فیلمهای ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی تصمیم گرفت تا خود به عنوان کارگردان وارد عرصه فیلمسازی شود: «در سینمای ما، حرف اول را کارگردان میزند. من همانقدر که سر «بایکوت» زحمت کشیدم، سر فیلمهای دیگر ...
۳. هم کشیدم ولی حاصلی به همراه نداشت. تازه در «بایکوت» هم بابت آن همه زحمت، چه چیزی نصیب من شد؟ (گفت و گو با ماهنامه فیلم، شماره ۹۴)
او که یکی از چهرههای شاخص برآمده از حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بود در زمانه آشکار شدن دگرگونی محسن مخملباف، چهره شاخص این جریان، احساس ...
فیلم ایرانی اسکار
مطابق پیش بینیها، بنیاد سینمایی فارابی فیلم «خورشید» ساخته مجید مجیدی را به عنوان نماینده ایران به اسکار معرفی کرد. در رقابت میان جریانهای داخلی قدرت در سینما، مجید مجیدی نشان داد چهره مهمتری از محمدحسین مهدویان است. /۱
بر اساس خبر منتشر شده از بنیاد فارابی، مشخص شده است که دو فیلم «جنایت بیدقت» شهرام مکری و «دشت خاموش» احمد بهرامی حتی مورد بررسی قرار نگرفتهاند. دو فیلمی که با مضامین انتقادی به نظر میرسید شاید بتوانند تهدیدی برای مدعیان حکومتی معرفی به اسکار باشند./۲
موفقترین فیلم امسال سینمای ایران در جشنوارههای معتبر، «شیطان وجود ندارد» محمد رسولاف هم مطابق انتظار اصلا بررسی نشده است. بهانه توجه نکردن به این فیلم ها اکران نشدن آنهاست که در همه سالهای گذشته مانع حضور فیلمهای انتقادی ایران در اسکار بوده است. /۳
#رشته_توییت
۱.
گر بدین سان زیست باید پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمان خود، چون کوه
یادگاری جاودانه بر تراز بی بقای خاک!
فیلم «بانو» با این سروده احمد شاملو به پایان میرسد. یکی از بهترین ساختههای داریوش مهرجویی که ۷ سال اجازه نمایش نداشت. این داستان توقیف «بانو»ست.
۲. داریوش مهرجویی از همان زمان ناتمام گذاشتن همراهیاش با غلامحسین ساعدی و بازگشت به ایران در اواسط دهه ۶۰ زیر سایه سوظن مدام مدافعان فرهنگی سرسخت جمهوری اسلامی بود. «اجارهنشینها» از نظر این گروه، اثری در رد انقلاب و نوعی پیشبینی از فروپاشی نظام برآمده از انقلاب ارزیابی میشد.
۳. این گروه، مدیران سینمایی وزارت ارشاد محمد خاتمی را به وادادگی و انعطاف در برابر طیف سینماگران روشنفکر باقیمانده از نظام پیشین ایران متهم می کردند. داستان نامه معروف محسن مخملباف به محمد بهشتی درباره این فیلم تکراریتر از ذکر دوباره است.
#رشته_توییت
۱. آیا این برای نخستین بار بود که بهرام بیضایی در مقالهاش برای ارائه به کنفرانس شاهرخ مسکوب، به روشنفکران ایرانی نسل اول میپرداخت؟ و آیا تجدیدنظری در دیدگاههایش ایجاد شده است؟
۲. بهرام بیضایی سال ۱۳۷۰ گفت و گویی به قصد انتشار در نشریه گزارش فیلم انجام داد. انتشار این گفت و گو بنا به دلایلی ۸ سال به تاخیر افتاد. در این گفت و گو او در یکی از معدود موارد طرح نظراتش در زمینههای مختلف، به تشریح مفصل دیدگاههایش در زمینه روشنفکری عصر جدید پرداخته است.
۳. در بخشی از این گفت و گو از آقای بیضایی چنین پرسیده شده است:
آیا میشود گفت شما به اندیشههای روشنفکران ایرانی نسل اول که آخرینشان هدایت بود، یا اندیشه تقابل اعراب و ایران و آن اندیشه افراطی ایرانپرستی، که بوجود آمد گرایش داشتید؟
#بهرام_بیضایی در مقالهای که برای ارائه به کنفرانسی درباره شاهرخ مسکوب در دانشگاه استنفورد نوشته، با اشاره به شاهنامه، یکی از تندترین نقدهایش را به روشنفکری چپ ایران بیان میکند. /۱
#بهرام_بیضایی در این نگاه انتقادی، به ابراهیم گلستان، احمد شاملو و محمود بهآذین هم اشاره میکند و شاهرخ مسکوب را متفاوت از آنها میداند. /۲
صحبتهای بهرام بیضایی که این روزها صریحتر از صراحت همیشگیاش صحبت میکند، میتواند سرآغاز مباحث انتقادی تازهای درباره جریان روشنفکری چپ ایران باشد.
فایل کامل صحبتهایش را در کانال تلگرامم قرار دادهام و در یوتیوب هم میتوانید ببینید. /۳
بی اغراق هر بار، هر بار این سکانس آخر «مسافران» #بهرام_بیضایی را میبینم، منقلب میشوم. از این نمایش بینظیر شکوه پیروزی زندگی بر مرگ.
و یادی از زنده نام بابک بیات برای ساخت این موسیقی درخشان.
ادامه این سکانس و تقدیم نهایی آینه از مهتاب به ماهرخ و جملات پایانی خانم بزرگ، ارزش توئیت دیگری دارد.
این بار یادی کنیم از خانم @mahbobeh_bayat که در همین توئیتر حضور فعالی دارد و عصبانی از سالها بی مهری و بیعدالتی، خشمگینتر از همیشه علیه حکومت جمهوری اسلامی فعالیت میکند.
و حالا که صحبت از فیلم «مسافران» شد بگذارید سهمی از خانواده غفوریآذر در این فیلم را هم یادآور شوم.
یکی عمویم، ابراهیم غفوری (آذر) که دستیار مهرداد فخیمی در فیلمبرداری این فیلم بود و نامش در کنار مهرداد فخیمی به عنوان فیلمبردار آمد.