١/١۴ آگوست ١٩١٩ یک روز صبح میلتون اریکسون ١٧ساله، که بعدها روانشناس سرشناسی شد، هنگامی که از خواب برخواست در اثر ابتلا به فلج اطفال بخشی از بدن او فلج شد. در حالیکه در اتاق روی تخت خوابیده بود، صحبتهای پزشک را شنید که به مادرش گفت او تا فردا صبح دوام نخواهد آورد.
٢/١۴ به تدریج وارد کما شد اما ٣روز بعد هوشیاری خود را به دست آورد. اگرچه کنترل بیشتر اعضا خود را از دست داد و تنها میتوانست چشم خود را کنترل کند، که به او اجازه میداد فضای محدود اتاق خود را ببیند. دنیای کسلکننده او محدود شده بود به دیدن پدر و مادر، ٧خواهر، ١برادر و پرستار.
٣/١۴ یک روز به دقت به گفتگوی خواهرانش نگاه کرد و نکاتی را دریافت که تا کنون متوجه نشده بود. تن صدا و حالت چهره مستقل از کلام نشانهها و معانی دیگری از ظاهر گفتار داشت. طی روزهای آینده بیشتر دقت کرد، و انواع نه گفتنها را دستهبندی کرد.
۴/ پی برد که اگر آدمها بگویند بله اما نیت اصلی آنها نه باشد، این تضاد در زبان بدن آنها مشهود است. یکبار هم به حالت خواهرش در هنگام تعارف کردن سیب دقت کرد و با دیدن فشردگی عضلات صورت و حالت دست به راحتی متوجه شد که تنها تعارف است و اصلا تمایلی به تقسیم کردن آن ندارد.
۵/ هنگامی که خواهرانش بر سر تخت او حاضر میشدند از نبض رگهای گردنشان میفهمید که چقدر مضطرب هستند. از آنجا که خود توانایی مشارکت در گفتگوها را نداشت، ذهن او کاملا بر تحلیل حالت چهره، دست، نحوه نفس کشیدن و تن صدا متمرکز بود.
۶/ حس شنوایی او هم تقویت شده بود. این ارزیابیها رفتارها برای او به یک بازی تبدیل شد، با شنیدن یک گفتگو سعی میکرد که رفتار آینده و معنای واقعی گوینده را حدس بزند. گویی که در حالت نیمه فلج، به توانایی شناخت مسیر دیگری از ابراز معنا و احساسات آدمی دست یافته بود.
٧/١۴ بعد از ١سال به تدریج نشانههایی از بهبود در وضعیت فیزیکی او دیده شد که با تمرین بالاخره توانایی راه رفتن را هم بدست آورد. تصمیم گرفت در پزشکی و روانشناسی تحصیل کند، و روش مخصوص خودش را پایهگذاری کرد. درحالیکه دیگر روانشناسان بر گفتگو و مرور کودکی مراجعه کننده برای ریشهیابی
٨/١۴ تکیه داشتند، اریکسون بر حالت فیزیکی فرد توجه داشت که دریچهای بود به ذهن و نیت بیمار. شرایطی را فراهم میکرد تا بیمار کاملا احساسی راحتی کند و از روی صدا، حالت چهره و بدن و حتی نحوه راه رفتن سیگنالهای مخفی را رصد میکرد. هر چه بیشتر از قبل به عمق ارتباط غیرکلامی پی برد.
٩/١۴ متوجه شد که در گفتگوها آدمها کمتر مستقیم منظور خود را بیان میکنند. در نتیجه از آنچه که مقصود خودش بود فاصله گرفت و تنها به شخص دوم متمرکز شد، و دید که آدمها چقدر آگاهانه و ناآگاهانه نشانههای زیادی در انتقال معنا و نیت خود به کار میبرند.
١٠/١۴ همچنین پی برد که آدمها فقط به خود متمرکز هستند و هیچ تلاشی برای درک دیگران نمیکنند. در واقع دشواری زندگی آدمها را به درون خود هل میدهد و ظرفیت ذهنی برای مشاهدات ساده اطراف باقی نمیماند.
١١/١۴ تخمین زده میشود ۶۵٪ از ارتباطات انسانی غیرکلامی است، که ما تنها ۵٪ آن را متوجه میشویم. تمام توجه ما به کلام طرف است که معمولا هم احساس و نیت واقعی طرف را در بر نمیگیرد. نتیجه از دست دادن این اطلاعات چشم بسته پاسخ دادن، سو تفاهم، و ناتوانی در اثرگذاری بر دیگران است.
١٢/١۴ زبانی که با بخش حیوانی ما بیشتر مرتبط است و عصبهای mirror neurons ما را درگیر میکند. آدمی از کودکی نقش بازی کردن و مخفی کردن فکر و احساسی خود را میآموزد تا بتواند از خود دفاع کند. به اندازهای این نقش بازی کردن حالت پیش فرض ما است که این واقعیت آن را فراموش میکنیم
١٣/١۴ دقت در گفتار و رفتار خود ما با اعضا خانواده یا محل کار نشان میدهد که چگونه در موقعیتهای مختلف تن صدا، حرکت دست و چهره و نحوه بیان ما تغییر میکند. آدمی موفقترین حیوان اجتماعی است، و اجداد خیلی دور ما قبل از تکامل زبان، با برقراری ارتباط ساده از دیگر جانداران پیشی گرفتند.
١۴/١۴ از همین رو علاوه بر زبان، بدن ما همچنان در هنگام ارتباط گویا و حاوی معنا است. ما از ناگفتههای خود آگاهیم و این حالت درونی خود را میتوانیم درک کنیم. در ارتباط با دیگران نیز نباید فقط به ظاهر کلام آنها تکیه کنیم.
نقل از کتاب Laws of Human Nature
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
١/١٢ بنیتو موسولینی ملقب به دوچه توانایی فوقالعادهای در ارایه تصویری رویایی و نفوذ در قلب مردم داشت. محل تولد او زیارتگاهی شده بود که روزانه صدها نفر از آن بازدید میکردند. مادرش جایگاهی همتراز مریم مقدس پیدا کرد و مدارس و کلیساهای بسیاری به نام پدر مادر موسولینی نام گذاری شد.
٢/١٢ نامهها و هدایای مردمی فراوانی هم برای موسولینی ارسال میشد. دوچه ادعا کرد که طی سالها به بیش از ١میلیون و ٨٠٠ هزار نامه مردمی پاسخ داده که شواهد نشان میدهد چندان هم پربیراه نبوده. مردم به قدرت شفابخشی و خوش یمن بودن او اعتقاد داشتند. هنگامی که خشونت فاشیستها را میدیدند،
٣/١٢ شعار "کاش دوچه میدانست" را مردم بسیار استفاده میکردند که حاکی از میزان اعتماد مردمی به شخص او بود. گاندی دو بار با او ملاقات کرد و او را یکی از بزرگترین سیاستمداران دوران دانست. چرچیل هم در سال ١٩٣۴ در مورد موسولینی گفت که او از بزرگترین مردان سیاست است.
١/٧ احتمال پیدایش حیات در یک سیاره بسیار بسیار اندک است، و تا کنون هم نشانی از حیات در سیارهای دیگر نیافتیم. اما با توجه به عظمت کهکشان، احتمالا حیات باید در نقاط دیگری هم وجود داشته باشد. به هر تقدیر، ما در این کهکشان یا تنها هستیم یا تنها نیستیم. هر دو به یک اندازه ترسناک است.
٢/٧ فضاپیمای 10 Pioneer در سال ١٩٧٢ به فضا فرستاده شد و اولین ساخته بشر است که از منظومه خورشیدی خارج شد، به همراه لوحی به نام Pioneer Plaque طراحی شده توسط کارل ساگان. با این هدف که در صورت رسیدن Pioneer به دست فضاییها، حاوی اطلاعاتی اولیه از زمین و ساکنان آن باشد.
٣/٧ شکل بالای لوح، فراوانترین عنصر در جهان هیدروژن را نشان میدهد. تصویر زن و مرد آناتومی بدن انسان را نشان میدهد، در کنار تصویر خود فضاپیما تا اندازه ما مشخص شود. دست راست مرد نشاندهنده نوع حرکت اعضا آدمی است. ساگان ابتدا تصمیم داشت که مرد و زن دستت در دست هم باشند.
١/٢٣ در سال ۴٣٢ قبل از میلاد مسیح، مردم شهر آتن یک پیام نگران کننده از نمایندههای شهر اسپارتا دریافت کردند، پیامی مبنی بر پیشنهاد صلح مشروط که نپذیرفتن آن به معنای شروع جنگ بود. دو شهر آتن و اسپارتا دشمن همیشگی بودند، و تفاوتهای ساختاری بسیاری داشتند.
٢/٢٣ آتن دموکراتیک بود و بر نیروی دریایی و تجارت تکیه داشت. اسپارتا توسط یک طبقه مشخص اداره میشد و تنها نقطه مثبت آن نیروی نظامی بود. تا آن زمان این دو از درگیری مستقیم نظامی اجتناب کرده بودند چرا که شکست به معنی نابودی کامل هر کدام از آنها بود.
٣/٢٣ چند روز بعد از دریافت پیام، مجمع آتن در محل همیشگی، تپه نیکس، با حضور هزاران نفر برگزار شد. برخی حمله پیشدستانه را پیشنهاد دادند، که با آن چندان موافقت نشد چرا که نیروی نظامی زمینی اسپارتانها تقریبا غیرقابل شکست بود.
دستاوردهای دولت ترامپ برای مردم آمریکا
و اینکه چرا شکست خورد.
١/٢٢ از سال ٢٠١٠ و بعد از بحران مالی ٢٠٠٨، اقتصاد آمریکا به تدریج روند صعودی پیدا کرد. نرخ بیکاری هر سال کاهش یافت و در پایان ٢٠١٩ پایینترین میزان خود طی ۵٠سال گذشته رسید.
٢/٢٢ رشد اقتصادی متوسط آمریکا در دوره اوباما و ترامپ قبل از پندمیک به ترتیب ٢.۴ و ٢.۵٪ بود. یکی از اولین اقدامات ترامپ، طرح جدید مالیاتی بود. مالیات شرکتها را به طور متوسط از ٣۵ به ٢١٪ کاهش پیدا کرد که باعث سود بیشتر شرکتهای آمریکایی و قدرت گرفتن بازار سهام شده بود.
٣/٢٢ اما از طرفی کسری بودجه افزایش یافت و در سال ٢٠١٩ به ١٧٪ رسید. سرمایهگذاری خارجی هم در ٢٠١٩ از ٢٠٠۶ کمترین میزان بود. از ٢٠١٨ تعرفه کالاهای تجاری بین آمریکا و چین بین ٢تا ٣برابر شد. در جنگ تجاری، تعرفه شرکتهای صادر کننده آمریکایی با تعرفه بیشتری نسبت به قبل مواجه شدند.
١/١٣ از زمان ریگان و تاجر در دهه ٨٠، اختلاف بین کاپیتالیسم مدل آنگلو-ساکسون با مدل اروپایی پررنگتر شد. اولی بر بازار آزاد، مقررات زدایی، خصوصیسازی، و دولت کوچک تاکید داشت و دومی به ویژه فرانسه بر دولت بزرگ و سیستم خدمات عمومی همگانی.
٢/١٣ انگلیسیهایی که اواخر قرن ١٧ به آمریکا آمدند، بلوغ سیاسی انگلیس تا آن زمان را نیز به همراه داشتند، و در سرزمین جدید به تدریج، دانش سیاسی انگلیسی تا آن زمان نهادینه شد و در نهایت در قانون اساسی و اعلامیه استقلال متجلی گشت.
٣/١٣ نتیجه طرز فکری بود که Common law را پشتوانه قدرت و اعتبار حکومت میدانست، که فراتر از هر شخص و نهادی بود. حاکمیتی که مشروعیت آن به جای تمرکز بر یک نهاد مرکزی در چند شاخه تقسیم میشد. تفسیر قانون بر کنگره و نظر رییسجمهور اولویت داشت. در آمریکا ساختار سیاسی
۶/١ در یکی از روستاهای یمن، فرزند علی حجاجی به شدت بیمار بود. بزرگان روستا پیشنهاد دادند که برای درمان، نوک چوبی در حال سوختن را در سینه پسرش فرو کند تا بیماری خارج شود. بعدها خبرنگاری از او پرسید چرا اینکار را کرده پاسخ داد: وقتی هیچ پول و هیچ امیدی نداری، هر چیزی را میپذیری.
۶/٢ در بیشتر تاریخ، علم پزشکی نه بر مبنای علم و روش موثر و نتایج مثبت آن که به خاطر استیصال آدمی و نبود هیچ جایگزینی رواج داشت. روشهای درمانی مانند سوراخ کردن جمجمه و تزریق جیوه که امروزه مضحک بودن آن واضح است، زمانی امید مردم بود.
۶/٣ در همهگیری طاعون لندن در قرن ١٧ مردم بیش از همیشه به پیشگویی و ستارهشناسی و رویا و درمانهای عجیب و ... باور پیدا کردند چرا که هیچ منطق و امید دیگری به آنها کمک نمیکرد. بیماری طی ١٨ماه ١/۴ لندنیها را به کشتن داد.