مردهای نایس بعضی از ویژگیهای مردونه رو اونقدر منفی میبینن که بطور افراطی سعی در مخفی کردن یا سرکوب اونها دارن. فصل ششم کتاب علت این مشکل رو برخورد محدود اونها با بقیه مردها عنوان میکنه، و راهکارهایی رو توضیح میده که بتونن ویژگیهای مردونهشون رو بپذیرن و انرژیشون رو پس بگیرن /۱
برای مثال، مردهای نایس کنترلگری رو ویژگی بدی میدونن و سعی میکنن کنترلگر نباشن. ولی انقدر در اینکار افراط میکنن که هیچ نقش رهبری و مسئولیتی رو نمیپذیرن. این نقشها رو بطورکلی به زنهاشون محول میکنن (که لزوما خواسته اونا هم نیست) و خودشون دنبالهروی اونها میشن. /۲
مردهای نایس رابطه عاطفی افراطی با مادرشون دارن (کتاب این رابطه رو «تکهمسری با مادر» عنوان میکنه) و اجازه نمیدن هیچ ارتباطی بالاتر از این قرار بگیره. همسر یا پارتنر مردهای نایس همیشه احساس میکنن در رقابت با مادر فرد هستن! /۳
مردهای نایس تلاش زیادی در بدست آوردن تایید زنها میکنن که همیشه موجب سرخوردگی خودشون میشه. چون افرادی که هدفی بالاتر از رضایت بقیه ندارن برای دیگران جذاب نیستن - این افراد چطور میتونن آدمهای مسئولی باشن و تصمیمات سخت بگیرن؟ /۴
توصیه کتاب به عنوان راهحل برای مشکلات گفته شده، توجه به خود و آشتی با روحیات مردونه است. بطور خلاصه:
۱. برقراری ارتباط با بقیه مردها
۲. قوی شدن (بصورت فیزیکی)
۳. پیدا کردن الگوهای سالم مردونه
۴. بررسی مجدد ارتباط با پدر /۵
برقراری ارتباط با بقیه مردها
مردهای نایس نسبت به وقت گذروندن کنار بقیه مردها بیتوجه هستن، و کتاب توصیه میکنه که این مورد باید در اولویتهای بالای اونها باشه. مثل دورهمی و حرف زدن، تماشای یه مسابقه و... /۶
ارتباط با بقیه مردها انرژی رو به مردهای نایس برمیگردونه و رابطه ناسالم «تک-همسری با مادر» رو کمرنگ میکنه. این امر باعث بهبود رابطه با همسرهاشون هم میشه؛ به خواستههایی میرسن که همسرهاشون هیچوقت نمیتونستن فراهم کنن. انتظاراتشون از اونها معقول میشه و حس سرخوردگی ندارن. /۷
کتاب از یکی مثال میزنه که هرسال یک بار برنامه سفر با دوستهای خودش داره (مردهای دیگه). به گفته خودش این سفر یکی از مهمترین اتفاقهای هرسال اونه، و همسرش هم اعتقاد داره این برنامه اثر مثبتی در روحیه اون میذاره؛ مرد دیگه مثل گذشته پسیو-اگرسیو و کینهای نیست. /۸
تلاش برای «قوی شدن» و توجه به سلامت بدن موارد دیگهای هستن که مردهای نایس باید در اولویتهاشون قرار بدن. برنامه منظم ورزشی و توجه به رژیم غذایی. داشتن بدن سالم و قویتر شدن از نظر فیزیکی روحیه اونها رو تقویت میکنه. این توجه-به-خود حس منفعل بودن رو در مردهای نایس کم میکنه. /۹
توصیهی دیگه کتاب «پیدا کردن الگوهای سالم مردونه» است. اگه ممکن بود، مردهای نایس باهاشون رفت و آمد داشته باشن و بیشتر بشناسنشون. نقاط ضعف و قوتشون رو ببینن و ویژگیهای انسانی اونها رو (اشتباهها، نحوه برخورد با مشکلات و...) درک کنن. /۱۰
مشکل دیگه مردهای نایس تصور منفی اغراقآمیزی هست که از پدرشون دارن. مخصوصا اگه رابطه پدر و مادر باهم خوب نباشه و مادر، پدر رو فقط با ویژگیهای بدش توصیف کرده باشه. مردهای نایس تمام زندگی تلاش میکنن تا مثل این تصویر اغراق شده و غیرواقعی نباشن. بخاطر همین از اونور بوم میافتن. /۱۱
نویسنده میگه مردهای نایس باید یه بار دیگه سعی کنن با پدرشون ارتباط برقرار کنن و واقعیت رو از چشم خودشون ببینن. احتمالا اونها رو دوباره به عنوان انسانی که هم ویژگیهای خوب داره و هم بد میپذیرن، و اتفاقا بین خود و پدرشون بیشتر شباهت پیدا میکنن، تا تفاوت. /۱۲
در آخر، کتاب در مورد اهمیت انتقال ارزشهای مردونه به نسل بعد و حضور «مرد کامل» به عنوان الگو در رشد نسل بعدی صحبت میکنه. چیزهایی هست که پسرها فقط از مردها میتونن یاد بگیرن -چطور خشم یا میل جنسیشون رو کنترل کنن، زنها رو درک کنن، و با مردها ارتباط داشته باشن و... /۱۳
دخترها هم با دیدن رفرنس مناسب در آینده آدم سالمی رو به عنوان دوست یا پارتنر انتخاب میکنن.
علاوه بر اینها، خود مرد هم از الگو بودن برای بچهها سود میبره. فرصتیه تا با احساس مردونهاش کنار بیاد و نقشش رو به عنوان یک مرد تمرین کنه. /۱۴
خلاصه، این فصل توضیح داد که چطور تلاش برای سرکوب روحیات مردونه از مردهای نایس آدمهای بیانرژی و منفعلی ساخته. برای بازپسگیری انرژی مردونه چهار توصیه اصلی داشت: ۱) ارتباط با بقیه مردها، ۲) قوی شدن، ۳) پیدا کردن الگوهای مردونه، و ۴) بازنگری رابطه با پدرشون. /۱۵ و پایان
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
صحبتهای استر پرل راجع به دعوا کردن زوجها به نظرم جالب اومد. میگه دعوا کردن از واجباته و برای هر رابطهای لازمه. رابطه بدون بحث و دعوا، رابطه سالمی نیست. ولی دعوا کردن هم اصولی داره.
درادامه مشکلاتی که تو دعواها پیش میاد و راهحلهای پیشنهادیش رو مینویسم. /۱
توی دعواها بعضیها بیرون میریزن. بعضیها هم هی میریزن تو خودشون و چیزی نمیگن، تا اینکه به جایی میرسن که همهاش رو باهم میریزن بیرون! خیلی وقتها دعوا دیگه سر موضوع فعلی نیست، بلکه در مورد کینههای قدیمیه که طرف الان فرصت رو مناسب دیده تا خودش رو تخلیه کنه. /۲
یکی دیگه از مشکلات دعواها، رفتار انتقادی غیرمستقیمه. مثلا بجای اینکه بگه "من یه لیوان آب میخوام"، میگه "چرا فقط برای خودت آب ریختی؟!" بعد این انتقادها ادامه پیدا میکنه... اول راجع به آب، بعد حوله حموم، بعد حرفی که مادرش ۱۷ سال پیش بهش زده بود و غیره. /۳
مردهای نایس معمولا آدمهای باهوشی هستن، ولی بخاطر خودکمبینی، جلب رضایت بقیه، و تلاش برای خطا نکردن به همه موفقیتهای شغلیای که میتونن بهش برسن، دست پیدا نمیکنن. فصل نهم کتاب به مشکلات مردهای نایس سر کار میپردازه و راهکارهای مرتبط برای موفقیت شغلی رو توضیح میده. /۱
مردهای نایس به دلیل اینکه خودشون رو خوب و کافی نمیبینن، همیشه در حال مخفی کردن بخشی از خود هستن. به همین دلیل، از همه توانشون استفاده نمیکنن و اونطور که شایسته اونها بود در کار پیشرفت نمیکنن.
مشکلات اصلی اونها سر کار چیه؟ /۲
ترس
اونها میترسن حرفی بزنن که شاید مخالفتی ایجاد کنه -برای افزایش حقوق یا ارتقا مرتبه شغلی. علاوه بر اون، اونها ترس از موفقیت هم دارن. میترسن با موفق شدن انتظارها ازشون بیشتر بشه، بیشتر در معرض توجه قرار بگیرن و افراد بیشتری خودِ واقعی اونها رو ببینن و پی به بد بودنشون ببرن /۳
تمام مشکلاتی که تا حالا در مورد مردهای نایس گفته شد - شرم مخرب، رفتار غیرمستقیم و غیره - در سکس خودشون رو واضحتر از هر موقعیت دیگهای نشون میدن. فصل هشتم این مشکلات رو شرح میده و چندتا راهکار برای داشتن سکس بهتر توصیه میکنه. /۱
مردهای نایس یکی از مشکلات زیر رو دارن که عوامل خارجی (مثلا پارتنرشون) رو مقصر میدونن:
-سکس کافی ندارن
-به سکس بد رضایت دادن
-مشکل در سکس دارن؛ تحریک نمیشن یا زود ارضا میشن
-ادعا میکنن به سکس تمایلی ندارن، ولی در واقع رفتار دیگهای دارن که مخفی میکننش (پورن، خودارضایی، خیانت) /۲
شرم و ترس
در مورد مسائل جنسی، مردهای نایس شرم زیادی دارن، که میتونه دلایل مختلفی داشته باشه: نداشتن آموزش، تصور بد متاثر از آموزههای دینی و فرهنگی، شرمساری از رفتار مخفیانهشون، انتظارات غیرواقعی از بدن پارتنرشون (بخاطر پورن یا تصاویر دستکاری شده)، ترامایی در گذشته، و غیره /۳
مردهای نایس در روابطشون با بقیه و مخصوصا پارتنرهاشون دچار مشکل جدی میشن. فصل هفتم کتاب علت این مشکلات رو توضیح میده و چندتا راهکار برای داشتن روابط موفق توصیه میکنه. /۱
در هر رابطهای، شفافیت کامل و نشون دادن خودِ واقعی (با همه ضعفها و قوتها) اهمیت زیادی داره.
ولی مردهای نایس، بخاطر شرم مخربی که دارن، در خودشون ضعفهایی میبینن که باور دارن باید مخفیشون کنن. به همین دلیل، به کسی اجازه نمیدن بیش از حدی نزدیک بشن، که یه وقت اون ضعفها دیده نشن /۲
مردهای نایس نمیذارن کسی بهشون کاملا نزدیک بشه. درعین حال، یکی از طرد شدن هم هراس دارن. پس این دوتا مشکل متناقض رو چطور حل میکنن؟ با پیدا کردن افرادی که مشکلی دارن. مادامیکه طرف مقابل مشکلی داشته باشه که مردهای نایس بتونن حلش کنن، رابطه جلو میره. /۳
دیروز یه پنل جالب بود برای Procrastination (عقب انداختن کارها). خلاصه بخشی از حرفهاشون رو، که برام تا حدی تازگی داشتن، اینجا مینویسم.
عقب انداختن کارها دلایل مختلفی داره. یکیش ترسه. وقتی ما نگران باشیم که نتیجه نهایی کار ما به اندازه کافی خوب نباشه، شروع کار رو عقب میاندازیم. /
یک دلیل دیگه بازپسگیری حس کنترل بر شرایطه.
وقتی دائم تو محیطی هستیم که کار به ما داده میشه و خودمون کنترل کمی روی اوضاع داریم باز رو میاریم به عقب انداختن کارها. چون اینطوری احساس میکنیم کنترل امور در دست ماست. این در واقع مکانیزم دفاعی مغز ماست، اگرچه راه بهینهای نیست. /
توصیه: به احساساتتون دقت کنید و ببینید چرا اون حس رو دارید. اون حس حتما علتی داره. ولی اون علت یا غیرواقعیه یا اونقدر که فکر میکردیم وحشتناک نیست.
اگه ترس از خطا داریم، کار رو به مراحل کوچیک بشکونیم و ذره ذره جلو بریم. طوری که اگه جایی اشتباهی هم پیش اومد، اثرش قابل کنترل باشه /
فصل ششم کتاب مردهای نایس رو افرادی فاقد «قدرت شخصی» توصیف میکنه. افرادی که نقش مظلوم و مطیع رو پذیرفتن و در مواجهه با سختیهای زندگی خودشون رو ناتوان میبینن. برای رفع این مشکل، شش راهکار اصلی رو مشخص میکنه که با رعایت اونها میتونن این قدرت رو دوباره بدست بیارن. /۱
قدرت شخصی چیه؟ حسی که فرد به خودش مطمئنه از پس مشکلات و ناملایمات زندگی برمیاد. قدرت شخصی معادل نترسیدن نیست. بلکه به این معنیه که در عین حال که ترس رو درک میکنن، تسلیمش نمیشن. /۲
کتاب شش راهکار اصلی برای بازپسگیری قدرت شخصی رو توضیح میده:
۱. رها کردن (دست برداشتن از تلاش بیهوده برای کنترل چیزهایی که از قدرت ما خارج هستن)
۲. زندگی کردن در واقعیت
۳. بیان احساسات
۴. مواجه شدن با ترس
۵. تقویت راستگویی و ساختن شخصیت صادق
۶. مشخص کردن حد و مرز خودتون /۳