(١/١۵) دوران پندمی هرقدر برای هرکس و هرچیز بد بود، برای علم پزشکی قدمی خیلی بزرگ رو به جلو بود. هم از نظر آماده کردن ما برای آینده و هم از این نظر که یک پروسه ١٠ یا حتی ٢٠ ساله رو به یک دوره چندماهه کاهش داد: تولید #واکسن.
قبل از ادامه بگم که تولید یک واکسن متاثر از
(٢/١۵) پارامترهای زیادیه. از نوع واکسن تا هدفش و تکنولوژی ساختش و تعداد نمونههای آزمایشش. منتها در این رشته قراره به تکنولوژی جدیدی که در این دوران پزشکی رو بسیار تحت تاثیر قرارداده پرداخته بشه: استفاده از mRNA.
در بدن انسان، پروتئینها نقشهای متنوع و مهمی رو ایفا میکنن
(٣/١۵) که یکیشون واکنش نشان دادن به محرکهای مختلف هستن؛ که واکنش نشون دادن به بیماریها هم جزوش محسوب میشه.
بعضی از انواع پروتئین رو ما از خارج از بدن دریافت میکنیم و بخشی از اونها در بدن ساخته میشه.
سلولهای مختلف در بدن، مسؤل ساخت پروتئینهای مختلف هستن. هر سلول
(١۵/۴) برای ساخت پروتئین موردنظرش باید دستور خاصی رو دریافت کنه که این دستور از DNA میاد. چطوری؟ توسط یک نوکلئیک اسید به نام RNA.
به RNA به چشم یکجور منشی یا هماهنگکننده مهم در بدن نگاه کنید.
ریبوزوم بخشی از سلوله که درواقع کارخانه تولید پروتئینه در سلول. خیلی خلاصه،
(۵/١۵) کار RNA اینه که اون دستور ژنتیکی مورد نیاز ریبوزوم رو (که به وسیله اون پروتئین تولید میکنه) از DNA میگیره، اون رو رمزگزاری میکنه، بعد برای ریبوزوم دستور رو ترجمه میکنه تا ریبوزوم بتونه پروتئین بسازه.
این RNA انواع مختلفی داره که در این پروسه دریافت، رمزگزاری، انتقال
(۶/١۵) و ترجمه دستور، دست به دست هم میدن. ولی در این مورد خاص که ما بررسی میکنیم، دسته "RNA پیامرسان" یا mRNA (که به در واقع میشه Messenger RNA) مد نظره. از اسمش پیداست که این RNA اون کد ژنتیکی مورد نیاز ریبوزوم رو بهش میرسونه.
تکنولوژی جدیدی که برای تولید واکسن
(٧/١۵) کورونا به کار رفته اینه که اول اون عامل خارجی که باعث مریضی شده رو مورد مطالعه قرار میدن تا ببینن چیه و دقیقا چطور پروتئینی در ساختارش وجود داره. بعد میان یک mRNA رو میسازن که یک دستور ژنتیکی در راستای تولید پروتئین مورد نیاز در خودش داره. لازم به ذکره که
(٨/١۵) روش ساختش به شکلیه که وقتی وارد بدن میشه، بدن فکر میکنه اون mRNA رو خودش تولید کرده (چون اگر خطایی رخ بده، ممکنه بدن اون mRNA رو به عنوان یک عامل خارجی دیگه ببینه و باهاش مبارزه کنه و...).
بعد باید مشخص کنن کدوم سلولها هستن که پروتئین مورد نظر رو تولید میکنن،
(٩/١۵) چون راه دسترسی به سلولهای مختلف متفاوته. بعد هم mRNA رو وارد اون سلولها میکنن تا همون پروتئینی که نیازه، بسازن.
حالا چرا این روش اینقدر سروصدا کرده و هیجان انگیزه؟
برای اینکه بدن با عوامل خارجی مضر مبارزه کنه، اول باید آموزش ببینه که ساختار اونها رو بفهمه و بتونه
(١٠/١۵) تشخیصشون بده. قبلاً اینکار پروسه طولانیتری داشته.
ویروس ساختاری متشکل از یک هسته از جنس نوکلئیک اسید RNA یا DNA داره. (فقط یک مورد ویروس استثناء وجود داره که هم RNA داره و هم DNA که یه بحث دیگست.)
این هسته داخل یک روکش پروتئینی قرار گرفته که درواقع مشخص کننده
(١١/١۵) نوع ویروسه.
حالا در گذشته برای آموزش دادن بدن (ساخت واکسن) یک ویروس ضعیف شده یا بخش اساسیِ پروتئین اون ویروس رو وارد بدن میکردن. منتها ضعیف کردن اون ویروس وقت زیادی میبرد. یک راهش این بود که یک حیوان رو بیمار کنن و بعد ویروس رو از بدنش بگیرن و باهاش یک حیوان دیگه رو
(١٢/١۵) بیمار کنن و این کار رو اینقدر تکرار کنن تا ویروس به اندازه کافی ضعیف بشه که به شکل واضحی زمان زیادی میبره. اون ترزیق بخش اساسی پروتئینش هم همینطور.
ولی با این روش جدید، ما فقط نیازه بدونیم پروتئینی که ویروس ازش تشکیل شده چیه و فقط با ساخت mRNA در آزمایشگاه، بدن
(١٣/١۵) رو در جهت ساختش هدایت کنیم! چون وقتی بدونیم پروتئین چیه، دیگه بقیه اطلاعات که چه سلولی پروتئین مورد نظر رو میسازه در دسترسه.
البته درسته که واکسن کورونا که الان ساخته شده، اولین واکسنیه که تماما بااستفاده از این تکنولوژی ساخته شده. ولی پروسه رسیدن به این نقطه
(١۵/١۴) یک دوره ٣٠ ساله و طولانی بوده.
سی سال قبل برای اولین بار برای دانشمندان سوال شد که آیا ممکنه ما بتونیم برای درمان، بجای استفاده مستقیم از ویروس، از خود بدن بخوایم که مبارزه کنه؟
در طول این ٣٠ سال هم داشتن روی ساختار RNA و DNA مطالعه میکردن تا بیشتر باهاش آشنا
پ.ن)
من داشتم همینجوری توی نت چرخ میزدم برای این مطالب و با صحنه زیر مواجه شدم و روحم بسی شاد شد. گفتم با شما هم به اشتراک بذارم که شاد بشین.
پ.ن٢) با شروع پندمی محققین چینی سریع ساختار ژنتیکی ویروس رو به فاصله چند هفته آنلاین منتشر کردن و پروسه ساخت واکسن در چند دقیقه شروع شد و ١١ماهه نتیجه داد! قبلش کمترین زمان ساخت واکسن ۴سال بوده!
یکسال پیش هم تو مملکت ما درب قابلمه آوردن تو تلویزیون که باهاش کورونا رو دستگیر کنن!
پ.ن٣)
این تکنولوژی در درمان سرطان هم تاثیرات شگرفی داره که تحقیقات در این زمینه درحال حاضر در جریانه. میتونن کاری کنن که mRNA سلولهای سرطانی رو هدف بگیره.
نتیجه یک دسته از تحقیقات با این تکنولوژی روی ١٣نفر این بوده که ٨نفرشون در فاصله ۴سال درمان شدن. phgfoundation.org/briefing/rna-v…
پ.ن۴)
این RNA ساختارش ضعیفه و برای جلوگیری از "از هم پاشیدنش" در طولانی مدت، در دماهای پایین نگهداری میشه. واکسن فایزر-BioNTech در دمایی بین ۶٠- تا ٨٠- درجه و واکسن مدرنا در بین ١۵- تا ٢۵- نگهداری میشن. البته به صورت موقت (حداکثر ٣٠ روز) میتونن در دمای بین ٢ تا ٨ هم دوام بیارن.
پ.ن۵)
فایزر اولین واکسن رو در ١١٠ روز ساخت. الان زمان اصلی تولید ٢۶روز شده:
٢هفته برای شبیهسازی و پاکسازی dna.
۴روز برای کد دهی به rna.
۴روز برای پاکسازی mRNA.
۴روز برای کشیدن روکش لیپیدی روی mRNA و باقی ماجرا.
البته اگر سروته کنترل کیفیت در هر مرحله رو هم بزنن، میشه حدود ٢٢روز.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
❇️ مجموعه #خویشتنداری (٣):
(١/٢۵) آنچه گذشت:
آمریکا داشت زیر مصرف بی رویه الکل غرق میشد. اعتراضات بسیاری علیه الکل شکل گرفت که در نهایت بعد از یک پروسه ده ساله، "وین ویلر" موفق شد تا قانون ممنوعیت الکل رو به عنوان هجدهمین اصل قانون اساسی آمریکا در ١٩١٩ تصویب و در ١٩٢٠
(٢/٢۵) به اجرا برسونه. ولی ممنوعیت الکل به اون سادگی که خیلیها حتی بعضی حامیانش فکر میکردن نبود. به فاصله چند دقیقه از شروع اجرای قانون جدید، مردم شروع کردن به پیدا کردن سوراخهای قانونی اون ممنوعیت و دور زدن قانون. نتیجه: "قانون شکنی" با روشهای محیرالعقول، تشکیل
(٣/٢۵) بازار سیاه و به دنبالش خشونت.
آمریکا وارد یکی از سیاهترین دورانهای خودش از نظر جرم و جنایت شد.
گفتیم تا وقتی که قانون خویشتنداری تصویب بشه، ویلر به میزان وحشتناکی از قدرت سیاسی دست پیدا کرده بود، بطوریکه حتی اسمش سیاستمداران رو به وحشت مینداخت.
بعد از تصویب
(١/٨) آیا جهان واقعا سیستمی منظمه؟
یک پدیده فرگشتی هست به نام "انفجار کامبرین" که در یک دوره زمین شناسی به نام دوره کامبرین حدود ۵۴٢ میلیون سال پیش تا حدود ۴٨٨ میلیون سال قبل، رخ داده.
تا قبل از این دوره، موجودات روی زمین ساده و غالباً از تکسلولیها بودن. بین موجودات پیچیدهتر،
(٢/٨) ساختارها متفاوت بوده و حتی ساختارهای فیزیکیای بینشون وجود داشته که از ۴٨٨ میلیونسال قبل دیگه روی زمین وجود ندارن.
با شروع دوره کامبرین، طی کمتر از ٨٠میلیون سال حیات شروع کرد به پیچیدهتر شدن و تعداد از موجودات در این پروسه فرگشتی نابود شدن.
نیوتن براش سوال شده بود
(٣/٨) که چرا تمام موجودات روی زمین ساختار فیزیکی متقارنی دارن؟ جواب:
از اول اینجوری نبوده. تا قبل از کامبرین حتی دستههای محدودی از موجودات بودن که نه تنها متقارن نبودن، بلکه مثلا ستونهای فقراتی به شکل x، y و حتی z داشتن!
این پدیده که درش نیاکان ما شکل گرفتن رو
(۵/١) یکی از دیگه ذهنهای زیبای تاریخ بشر متعلق به جیمز مَکسوِل، از برجستهترین فیزیکدانهای قرن ١٩امه.
ایشون یک چیزی ارائه کردن به نام "معادلات مکسول" که قالببندیهای متفاوتی ازش ارائه شده.
این معادلات بهطور کلی توضیح میدن که چطوری جریانهای الکتریکی و بارها
(۵/٢) میشن منابعی برای میدانهای مغناطیسی و الکتریکی و اینکه چطوری با تغییر یکی از این میدانها میشه میدان دیگه رو تولید کرد.
انیشتن درباره معادلات مکسول میگه "این معادلات ثمربخشترین چیزی هستن که علم فیزیک از زمان نیوتن تجربه کرده."
نکته خیلی جالب درباره این معادلات اینه
(۵/٣) که به نوعی آشفتگی فضا-زمان رو توضیح میده و در واقع میرسه به نظریه نسبیت خاص انیشتن.
فضا-زمان یک مدل ریاضیه که درش موجودیت جهان رو تلفیقی از بُعد مکان (فضا) و بُعد زمان درنظر میگیره (یا در هم تنیدگی این دوتا، موجودیتی پیوسته به نام جهان ایجاد کرده). طبق این مدل جهان از ۴بُعد
(١/٨) تمام تاریخ آمریکا یه طرف، اون بخش مربوط به "تب کشف طلا" یه طرف.
بزرگترین تب طلا در تاریخ آمریکا، روز ٢۴ ژانویه ١٨۴٨ در شمال ایالت کالیفرنیا با کشف طلا در معدن "ساتِر"، واقع در حاشیه رود اَمِریکن، شروع شد.
با رسیدن این خبر به سانفرانسیسکو هزاران نفر از اهالی شهر و نقاط
(٢/٨) دیگه آمریکا به کالیفرنیا هجوم بردن.
چون سال ١٨۴٨ بود، تازه واردها به خودشون میگفتن "فوریتی ناینرز" (۴٩ایها/یه چیزی توی مایههای "آینده در ١٨۴٩ نهفته است.)
بین ١٨۴٨ تا ١٨۵٠ جمعیت کالیفرنیا از ١۴هزار به ١٠٠هزار نفر رسید!
جویندگان طلا برای رسیدن به کالیفرنیا سه
(٣/٨) راه داشتن:
١. با دلیجان و کاروان که مسیر زمینی سخت ودکند و خاکی بود.
٢. سفر دریایی به کِیپهورن و بعد سانفرانسیسکو که خیلی سفر گرونی بود.
٣. سفر با کشتی به پاناما، سفر زمینی با قاطر به ساحل اقیانوس آرام و دوباره سفر دریایی به سانفرانسیسکو که خطرناکترین مسیره.
❇️ #خویشتنداری (٢):
(١/٢٢) گفتیم مصرف زیاد الکل (بوز) جامعه آمریکا رو به قهقرا برده بود.
زنان اولین گروهی بودن که به ستوه اومدن چون دیگه نمیخواستن قربانی الکلی شدن بچهها و بیشتر اعضای خانوادهشون باشن.
اعتراضاتشون از ایالت اوهایو شروع شد و کارشون تجمع کردن جلوی ساختمانهای دولتی
(٢/٢٢) و Barها بود، به این شکل روی زمین زانو میزدن و دعا میکردن. همینطور شروع کردن به نوشتن کتابهایی در مذمت الکل برای بچهها که البته با خرافات پر شده بود و فقط برای ترسوندن بچهها بود. هیچ مقاومت و خشونتی هم علیه این زنان کارساز نشد.
افرادی هم مثل کری نیشن (که در
(٣/٢٢) قسمت قبلی بهش اشاره کردیم) باعث شدن زنان اراده بیشتری پیداکنن.
جنبشهای زنان شروع کرد به جواب دادن و مَردها بعداز مدتی کمکم بهشون پیوستن. منتها بديش این بود که با دور شدن زنان از خانوادههاشون، روال خانواده کمی با مشکل روبهرو شد و خیلی از زنان اعتراضات رو رها
❇️ #خویشتنداری (١):
(١/٢٠) دولت آمریکا در ١٩٢٠م مصرف بوز رو در سرتاسر کشور ممنوع کرد. (در آمریکا کلا به نوشیدنی الکلی میگن بوز که به دلیلش اشاره خواهم کرد.)
اسم این قانون رو گذاشتن "خویشتنداری". (البته خود واژه Prohibition هست که معنی تحتالفظیش میشه ممنوعیت. ولی
(٢/٢٠) ترجمه "خویشتنداری" ماهیت این واقعه تاریخی مناسبتره).
البته این تصمیم ناگهانی نبود. شرب خمر بعد از بردهداری شاید بزرگترین فساد آمریکاییها بود که از زمان جنگ داخلی درگیرش بودن. قبل از ایجاد سو تفاهم بگم که این موضوع خیلی فراتر از یک مسئله "مذهبی" بود.
آمریکاییها
(٣/٢٠) در قرون ١٨ و ١٩، به لیکور (نوعی نوشیدنی الکلی) میگفتن "مائده الهی". حتی برای خوابوندن بچههای کوچک توی شیرشون شراب رُم میریختن! اینطوری تعدادی از آمریکاییها در سن بلوغ به الکل معتاد بودن و هرچند ساعت باید یه لبی به خمره میزدن.