۱) قرار گرفتن ذیل فصل هفتم یعنی شورای امنیت کشور شما را رسماً «تهدیدی برای صلح و امنیت جهان» تشخیص داده است و همه دولتهای عضو سازمان ملل را ملزم به اجرای تمام تمهیدات قهریهای میدارد که علیه شما به تصویب رسانده است.
۲) یعنی همه کشورهای جهان - از متحد گرفته تا دشمن - از نظر قانونی مکلف میشوند از طریق قانونگذاری در پارلمانهای ملی و سایر سازوکارهای حکومتی آن تمهیدات را علیه شما به اجرا بگذارند.
۳) البته معمولاً بسیاری از این کشورها - به ابتکار و تشخیص خود - در فرایند اجرای فرامین شورا، تمهیدات دیگری نیز به آن اقدامات قهریه «اضافه» میکنند که حتی پس از اتمام نزاع لغو آنها، به دلیل عدم اجماع احزاب در صحنه داخلی، دردسرساز میشود.
یعنی ایجاد یک کلاف پیچیده و درهمتنیده از قوانین بینالمللی و داخلی علیه یک کشورِ هدف که گشودن آن گاه از عهده یک نسل هم برنمیاید. یعنی ایجاد موانع سیاسی و روانی که حتی پس از ختم غائله تبعاتش دهها سال ادامه دارد. به مورد عراق از ۱۹۹۰ تا کنون نگاه کنید!
۴) قرار گرفتن ذیل فصل هفتم یعنی خروج پرونده کشور از شورای امنیت تابع تشخیص و «حق وتو»ی آمریکا و دولتهای متخاصم میشود که گاه تا چند دهه به عادیسازی وضعیت کشور شما رضایت نمیدهند.
۵) قرار گرفتن ذیل فصل هفتم یعنی آغاز یک فرایند تصاعدیِ تشدید فشار که میتواند به اقدام نظامی ختم شود؛ آن هم زیر چتر حمایت حقوق بینالملل، سازمان ملل و افکار عمومی. یعنی «مشروعیت ضمنی» به تمام اقداماتی که
نیروهای متخاصم حتی خارج از چارچوب تمهیدات شورای علیه شما به اجرا میگذارند
۶) حال، در برجام، نه تنها کشور از ذیل فصل هفتم خارج شد بلکه تاریخ دقیق ختم پرونده هستهای ایران در شورای امنیت نیز پیشاپیش تعیین شد! یعنی برخلاف تمام موارد مشابه، دیگر آمریکا و دولتهای متخاصم نمیتوانند با اعمال «حق وتو» مانع خروج پرونده از شورای امنیت شوند.
۷) عدهای دوست دارند با اشاره به آسیبهای ناشی از #تروریسم_اقتصادی و تحریمهای غیرقانونی یکجانبه دولت ترامپ این دستاورد بزرگ دولت روحانی و شاهکار دیپلماتیک آقایان ظریف، عراقچی، تختروانچی، بعیدینژاد و سایر دیپلماتهای متخصص و متعهد کشور را در پیش چشم مردم تقلیل دهند.
۸) نباید در دام این بازیهای جناحی افتاد؛ و از آن مهمتر نباید اجازه داد ترویج این تحلیلهای مغرضانه سیاسی باعث شود در دولت بعدی تبعات درگیری مجدد با شورای امنیت دست کم گرفته شود.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱) کسانی که ایران را دستکم یک نسل درگیر «شورای امنیت» کردهاند به جای پاسخگویی، نه تنها طلبکار کسانی شدهاند که برای خروج از چاه «یک نقشه» راه به اجرا گذاشتهاند، بلکه بعضاً منکر این حقیقت میشوند که قطعنامهها علیه ایران اصولاً تحت فصل هفتم تصویب شده بود!
۲) یکی از این آقایان - که اتفاقاً در دولت قبل مسئولیت داشت - مدعی بود قطعنامههای شورای امنیت تحت فصل هفتم تصویب نشده و روحانی و ظریف - برای فریب دادن مردم و قهرمانسازی از خودشان این دروغ را منتشر کردهاند!
۳) وقتی به او یادآوری شد در مقدمه قطعنامه به صراحت عنوان فصل هفتم (Chapter VII) ذکر شده، منکر ماجرا شد و پس از مطالعه متن پیروزمندانه موضع خود را تکرار کرد. بعد از مدتی کاشف به عمل آمد ایشان عدد لاتین «هفت» (VII) را «ویی» میخوانده و تمام این سالها متوجه وخامت داستان نشده است!
۱) پرونده هستهای ایران تا ۴ سال دیگر در دستور کار شورای امنیت سازمان ملل قرار دارد. بعد از آن، از دستورکار خارج میشود، سازوکار موسوم به «ماشه» منحل میشود و سایه شورای امنیت بعد از قریب به ۲۰ سال از سر ایران و امنیت ملی برداشته میشود.
۲) در این چهار سال، بسیار مهم است سکاندار دولت و مجری سیاست خارجی بتوانند به نحوی پرونده را مدیریت کنند که درگیری ایران و شورای امنیت سرانجام ختم به خیر شود. مسئله کمی نیست. ایران امروز محتاج تداوم یک مدیریت صحیح در عرصه بینالمللی است.
۳) این مدیریت صحیح نیز در عمل یعنی دولت بعدی هم از نظر منش سیاسی، هم از نظر دانش فنی و حقوقی و هم از نظر اعتبار بینالمللی توانایی عبور از این گردنه را داشته باشد. اگر نه، سایه شوم شورای امنیت و بیثباتی اقتصادی و سیاسیِ حاصل از آن یک نسل دیگر گریبانگیر کشور خواهد شد.
۱) یکی به رویکرد سیاسی، تسلط بینالمللی، چینش مسئولین و دانش فنی دولت آینده برمیگردد؛ و یکی به امکان و تمایل دولتهای مقابل به همکاری با یک دولت اصولگرا در ایران مربوط میشود.
۲) طبیعتاً، اولین پرسش این است که دولت اصولگرای بعدی با کدام رویکرد، کدام افراد و مجهز به چه سطحی از دانش فنی و حقوقی وارد میدان خواهد شد؛ و سپس، سیاستمداران اروپایی و آمریکایی تا چه حد حاضر خواهند شد از سرمایه سیاسی خود برای نشست و برخاست با آنها هزینه کنند؟
۱) در سالهای اخیر، بخش قابل ملاحظهای از فعالیتها و انرژی لابیهای ایرانستیز در آمریکا و پایتختهای اروپایی معطوف به تخریب دکتر ظریف شد، چرا که جریان متخاصم چهره یک دیپلمات متخصص، معتدل و منطقی را سدی در برابر پروژهها و تلاشهایش برای اجماعسازی علیه ایران میدید.
۲) از دید آنها، کشوری که وزیر امور خارجهاش دستکم دو بار نامزد دریافت جایزه نوبل صلح شده و قابلیتی استثنایی در جذب رسانهها، افکار عمومی و محافل تخصصی را دارد، نمیتواند به راحتی سوژهٔ هراسآفرینی و اجماعسازی قرار گیرد.
۳) تا به امروز هم که ظریف همچنان چهرهٔ ایران و کارگزار سیاست خارجی است کماکان نتوانستهاند حول محور «ایرانهراسی» یا دستآویزهای مشابه صحنه سیاست داخلی کشورهای غربی، صحنه بینالمللی و حتی صحنهٔ منطقهای را علیه ایران ساماندهی کنند.
۱) به تصمیمات و اقداماتی که سیاستمداران به قصدِ پیروزی در انتخابات - و نه بخاطر مصلحت کشور - اتخاذ میکنند اصطلاحاً تصمیمات الکتورالیست (Electoralist) یا «انتخاباتگرا» میگویند.
۲) دکتر همتی - با اعلام اینکه صرفاً قصد دارد برای یک دوره ۴ ساله رئيسجمهور شود - به شیوهٔ مبتکرانهای متعهد شده از این قبیل تصمیمات زیانبار پرهیز کند.
۳) متاسفانه، اغلب رقبای او نمیتوانند به راحتی تعهد مشابهی به مردم بدهند. چرا که اغلب آنها در سالهای اخیر صرفاً بخاطر مقاصد انتخاباتی - و عمدتاً بخاطر ممانعت از توفیق دکتر ظریف و افراد همفکر او در انتخابات ریاستجمهوری - برجام و دستگاه دیپلماسی را به شکل غیرمنصفانه تخطئه کردند.
۱) فرصت خوبی است آقای رضایی و چهار نامزد همفکر دیگرشان در مناظرات توضیح دهند کارشکنیهای سالهای گذشته در حوزه سیاست خارجی، اقدامات سازماندهی شده علیه برجام، تخطئه سیستماتیک دکتر ظریف و همکاران در حین انجام مسئولیت، بحران آفرینی برای ایشان در حین انجام ماموریت...
۲) نامطلوب جلوه دادن فضای داخل برای سرمایهگذاری خارجی، مخالفتها و جوسازیهای بی وقفه علیه نظرات کارشناسی و توصیههای دستگاه دیپلماسی، شایعهپراکنیها در مورد توافقات بینالمللی و هراسآفرینیهای کاذب در مورد تاثیرات آنها بهمنظور بسیج افکار عمومی علیه دولت...
۳) کماهمیت جلوه دادن تحریم و انکار تاثیرات وحشتناک «فشار حداکثری» و جنگ اقتصادی بر معیشت مردم بهمنظور متهم ساختن دولت مستقر، ممانعت از اجرای FATF و الخ...چه تاثیری بر کارآمدی سیاست خارجی در حوزه اقتصاد داشته است؟