۱) در سالهای اخیر، بخش قابل ملاحظهای از فعالیتها و انرژی لابیهای ایرانستیز در آمریکا و پایتختهای اروپایی معطوف به تخریب دکتر ظریف شد، چرا که جریان متخاصم چهره یک دیپلمات متخصص، معتدل و منطقی را سدی در برابر پروژهها و تلاشهایش برای اجماعسازی علیه ایران میدید.
۲) از دید آنها، کشوری که وزیر امور خارجهاش دستکم دو بار نامزد دریافت جایزه نوبل صلح شده و قابلیتی استثنایی در جذب رسانهها، افکار عمومی و محافل تخصصی را دارد، نمیتواند به راحتی سوژهٔ هراسآفرینی و اجماعسازی قرار گیرد.
۳) تا به امروز هم که ظریف همچنان چهرهٔ ایران و کارگزار سیاست خارجی است کماکان نتوانستهاند حول محور «ایرانهراسی» یا دستآویزهای مشابه صحنه سیاست داخلی کشورهای غربی، صحنه بینالمللی و حتی صحنهٔ منطقهای را علیه ایران ساماندهی کنند.
۴) حال، اگر رئيسجمهور و وزیر امور خارجه آینده ایران از اشخاصی باشند که از دید رژیمها و لابیهای متخاصم «سیبل آسان» محسوب میشوند، قطعاً ۷۰-۸۰ درصد زحمات آنها کم و به کارایی و بازدهیشان اضافه خواهد شد!
۵) به عبارت دیگر، به جای اینکه وقت و نیروی خود را معطوف به برداشتن سد ظریف و جلب افکار عمومی کنند، قادر خواهند شد بر فعالیتهای جدی دیپلماتیک، رایزنی، ارعاب شرکتهای خصوصی، قانوننویسی برای کنگره و پارلمانهای کشورهای غربی، جلب حمایت احزاب اروپایی و اقدامات حقوقی متمرکز شوند.
۶) در صورت پیروزی یک «سیبل آسان» در ایران، قابل پیشبینی است لابیهای متخاصم تلاش کنند این بار حول محور مقولاتی از قبیل «حقوق بشر» و اقدامات حقوقی مرتبط با آن، به دولتهای اروپایی و شرکتهای خصوصی برای ترک برجام و عدم همکاری با ایران فشار بیاورند.
۷) یعنی با بهرهبرداری از ظرفیتهای حقوقی و حساسیتهایی که میتوانند به راحتی نسبت به یک فرد یا یک جریان خاص بوجود بیاورند، تلاش کنند این بار «اروپا» - به جای آمریکا - را به سمت کارشکنی و دردسرسازی در برجام هدایت کنند.
۸) در هر حال، لازم است در میان همه ملاحظات و معیارها برای انتخاب رئيسجمهور، ملاحظات سیاست خارجی اینچنینی نیز لحاظ شود. برای کمک به تصمیمگیری مردم، لازم است نامزدها نیز تصویر دقیقتری از تیم سیاست خارجی خود و معیارهای گزینش آن ارائه دهند.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱) به تصمیمات و اقداماتی که سیاستمداران به قصدِ پیروزی در انتخابات - و نه بخاطر مصلحت کشور - اتخاذ میکنند اصطلاحاً تصمیمات الکتورالیست (Electoralist) یا «انتخاباتگرا» میگویند.
۲) دکتر همتی - با اعلام اینکه صرفاً قصد دارد برای یک دوره ۴ ساله رئيسجمهور شود - به شیوهٔ مبتکرانهای متعهد شده از این قبیل تصمیمات زیانبار پرهیز کند.
۳) متاسفانه، اغلب رقبای او نمیتوانند به راحتی تعهد مشابهی به مردم بدهند. چرا که اغلب آنها در سالهای اخیر صرفاً بخاطر مقاصد انتخاباتی - و عمدتاً بخاطر ممانعت از توفیق دکتر ظریف و افراد همفکر او در انتخابات ریاستجمهوری - برجام و دستگاه دیپلماسی را به شکل غیرمنصفانه تخطئه کردند.
۱) فرصت خوبی است آقای رضایی و چهار نامزد همفکر دیگرشان در مناظرات توضیح دهند کارشکنیهای سالهای گذشته در حوزه سیاست خارجی، اقدامات سازماندهی شده علیه برجام، تخطئه سیستماتیک دکتر ظریف و همکاران در حین انجام مسئولیت، بحران آفرینی برای ایشان در حین انجام ماموریت...
۲) نامطلوب جلوه دادن فضای داخل برای سرمایهگذاری خارجی، مخالفتها و جوسازیهای بی وقفه علیه نظرات کارشناسی و توصیههای دستگاه دیپلماسی، شایعهپراکنیها در مورد توافقات بینالمللی و هراسآفرینیهای کاذب در مورد تاثیرات آنها بهمنظور بسیج افکار عمومی علیه دولت...
۳) کماهمیت جلوه دادن تحریم و انکار تاثیرات وحشتناک «فشار حداکثری» و جنگ اقتصادی بر معیشت مردم بهمنظور متهم ساختن دولت مستقر، ممانعت از اجرای FATF و الخ...چه تاثیری بر کارآمدی سیاست خارجی در حوزه اقتصاد داشته است؟
در تاریخ معاصر، به سختی میتوان موردی پیدا کرد که نشان دهد «بایکوت صندوق» - که اغلب به منظور اعتراض یا مشروعیتزدایی از فرایند انتخاباتی صورت میگیرد - منجر به نتیجه مطلوب برای بایکوتکننده شده باشد.
۱) در سال ۱۹۲۴، شیعیان عراق انتخابات مجلسی که بنا بود قانون اساسی تدوین کند را بایکوت کردند. نتیجهاش این شد که ۸۰ سالِ تمام - یعنی سه نسل - از کلیه مناسبات قدرت برکنار شدند.
۲) در سال ۱۹۷۳، مدافعان وحدت دو ایرلند شمالی و جنوبی رفراندومی را که با همین موضوع برگزار شده بود بایکوت کردند. اما مخالفان وحدت دو ایرلند به طور وسیع در انتخابات مشارکت کردند. نتیجه این شد که جناح مخالف با کسب اکثریت آراء پیروز شد. طبعاً وحدتی هم صورت نگرفت.
قانون اساسی ایران - با همین کیفیت فعلی - بستر مناسبی برای مدیریت مناسب و حتی تأمین خواستههای دموکراتیک قشر عظیمی از جامعه است. اما تحقق ظرفیتهای آن مستلزم عملکرد درست (Professionalism) و نیل به «فرهنگ سیاسی» متناسب با اهداف غایی این سند است.
۱) جریان ایرانستیز از دو اتفاق هراس دارد: اول اینکه مذاکرات وین با موفقیت تمام شود؛ و دوم اینکه فضای پسا توافق در دولت بعدی به خوبی مدیریت شود.
۲) جلوگیری از هر دو اتفاق نیز مستلزم خارج کردن جواد ظریف از صحنه است، چرا که حضور او هم در موفقیت مذاکرات در دولت کنونی و هم در مدیریت توافق حاصله در دولت بعدی یک عامل کلیدی است.
۱) جناب مهندس اردکانی، از زمان مذاکرات برجام تا کنون آقایان روحانی و ظریف و تیم مذاکرهکننده - و همچنین حقوقدانان و اساتید مختلف - در مورد مقولهٔ «ضمانت اجرایی» در روابط بینالملل و برجام همواره توضیح دادهاند. احتمالاً حضرتعالی مباحث را دنبال نکردهاید. تاکید همه بر ۴ نکته بود:
۲) اول اینکه برجام - برخلاف سایر معاهدات بینالمللی - ضمیمهٔ یک قطعنامهٔ الزامآور شورای امنیت است و این بالاترین «تضمینِ ممکن» در حقوق بینامللی است. دوم اینکه ضمانت اجرایی دیگرِ توافق «قابلیت بازگشتپذیری» صنعت هستهای به سطح پیش از برجام در کوتاهمدت است.
۳) سوم اینکه برجام - مانند همه معاهدات دیگر در جهان - متکی به اصل «لزوم به عهد» و «اجرای تعهدات با حُسننیت» - Good faith و pacta sunt servanda - است؛ و چهارم اینکه تحکیم روابط اقتصادی و تجاری با جهان تضمین دیگر ماندگاری برجام است.