«درد و رنج» واقعیت‌های این دنیا هستن و همه در طول زندگی‌شون با سختی‌های زیادی روبرو میشن. عده‌ای در مواجهه با سختی‌های زندگی به پوچی می‌رسن. ولی عده‌ی دیگه راهی برای تحمل این درد و رنج پیدا می‌کنن. /۱
برای تحمل درد و رنج آدمها دو روش کلی دارن. یا برای اون مشکل راه‌حل عملی پیدا می‌کنن - رفتارشون رو عوض می‌کنن، موقعیتشون رو تغییر میدن، و…
یا اگه برای اون درد راه‌حلی پیدا نکنن، از نظر روانی خودشون رو تقویت می‌کنن که بتونن با وجود همه اون سختی‌ها به سمت جلو پیش برن. /۲
ما این توانایی رو داریم که شجاعانه با درد و رنج این دنیا روبرو بشیم و از زیر بار مسئولیت‌مون شونه خالی نکنیم.
کتاب میگه این یکی از پایه‌های اصلی روان‌درمانی هست؛ که به آدمها یادآوری کنه با محدودیت‌های فردی و مشکلات زندگی چطور کنار بیان. /۳
تلاش برای ادامه مسیر زندگی در مواجهه با مشکلات جدی و تراژدی‌ها نشون‌دهنده‌ی بالاترین سطح توان فردیه. /۴
هیچ چیزی در این دنیا بی‌اشکال نیست. از جمله خود ما. ما استانداردهای اخلاقی و سطح توقعات بالایی از اجتماع و خودمون داریم، که با توجه به محدودیت‌های موجود شاید بهشون نرسیم. /۵
چیزهایی هست که می‌خواهیم‌شون و آرزوشون رو داریم. ولی برای رسیدن به اونها کاری نمی‌کنیم. کارهایی که باید انجام بدیم رو پشت گوش میاندازیم، و کارهایی که نباید بکنیم رو انجام میدیم. بعضی وقتها انجام ندادن کار درست راحتتره، چون اون کارها معمولا راحت نیستن. /۶
طبیعیه که برای بعضی‌ها این شرایط یک دید منفی نسبت به خود و زندگی ایجاد کنه. و این یک چرخه مخرب هست؛ هربار که فرد خودش و زندگی رو دور از ایده‌آل‌هاش ببینه، نسبت به شرایط موجود بیشتر بدبین میشه. /۷
عده‌ای چنان نسبت به زندگی بدبین می‌شن که «بودن» رو غیراخلاقی می‌دونن. عده‌ای بچه‌دار شدن رو ظلم می‌دونن. بعضیا دست به خودکشی می‌زنن؛ و یا حتی افراطی‌تر، دیگران رو هم می‌کشن. /۸
برای تلخ و بدبین شدن نسبت به زندگی وسوسه‌ی قوی‌ای وجود داره. برای دوری از این وسوسه، فرد نیاز به تلاش ذهنی و اراده‌ی محکمی داره. شجاعت می‌خواد که یکی با خودش بگه "با همه تراژدی‌های زندگی، من دست از تلاش برای انجام کار درست برنمی‌دارم، و به خودم و اطرافیانم رسیدگی می‌کنم" /۹
تو کتاب قبلی، نویسنده توصیه کرده بود "سعی کن همون فرزندی باشی که در مراسم سوگواری پدر بقیه می‌تونن بهش تکیه کنن." خیلی‌ها براش نوشتن که این توصیه رو هدف زندگی‌شون قرار دادن، و در برخورد با فجایع زندگی، این حرف نیروی درونی‌شون بوده که به زندگی ادامه بدن. /۱۰
وقتی می‌بینید که یکی با همه بلاهایی که سرش میاد (در مواجهه با از دست دادن عزیزان و لحظات ناامید کننده) همچنان سرپا می‌ایسته و ادامه میده، به شما یادآوری می‌کنه که چنین توانی از آدمها برمیاد. شما هم می‌تونید چنین شهامتی رو در خودتون ایجاد کنید و با سختی‌های زندگی کنار بیاید. /۱۱
اما مرگ عزیزان…

متاسفانه این امر ناگزیره و همه ما روزی این غم رو تجربه می‌کنیم. ولی باید بدونیم، اکثر افرادی که در بستر مرگ هستن، خواسته‌ی مشترکی دارن؛ اینکه اونهایی که دوستشون دارن بتونن بعد از اونها به زندگی ادامه بدن و غم زیادی نداشته باشن. /۱۲
بعضی‌ها حتی احساس عذاب وجدان می‌کنن که مرگ‌شون چنین غمی رو به دل خونواده و عزیزان‌شون وارد می‌کنه. /۱۳
غم و اندوه در این شرایط طبیعیه و در زندگی همه ما پیش میاد. غم نشونه‌ای از عشق و علاقه ما به کسیه که دیگه وجود نداره. ولی باید یادمون باشه، وفاداری ما به اونهایی که از دستشون می‌دیم اینه که به خواسته‌شون عمل کنیم؛ که با همه این درد و رنج، به زندگی ادامه بدیم. /۱۴
در همه سختی‌های زندگی از خودتون طوری مراقبت کنید که انگار بچه‌ای هستید و وظیفه مراقبت و سلامتی اون بچه به عهده شماست. اون بچه زندگی‌اش به مسئولیت‌پذیری و تلاش شجاعانه شما وابسته است. /۱۵
با وجود همه سختی‌ها و فجایع زندگی، قدردان داشته‌هاتون باشید.
قدردانی از خونواده یعنی باهاشون بهتر رفتار کنید.
قدردانی از دوستان یعنی باهاشون مهربون باشید.
قدردانی از اجتماع یعنی سپاسگزار ساختاری باشید که باعث رشد و پیشرفت شما تا اینجای زندگی‌تون شده. /۱۶
زندگی روزهای سخت و تاریک زیادی داره. بدون این روزها، لحظات شاد و روشن هم معنی نداشتن. اگه این روزهای سخت نبودن، معنای زندگی، توانایی افراد، و اهمیت مسئولیت‌پذیری هم درک نمیشد.

در همه این روزهای سخت شجاعانه زندگی کنید و شکرگزار داشته‌هاتون باشید. /۱۷ و پایان

• • •

Missing some Tweet in this thread? You can try to force a refresh
 

Keep Current with مــتـیـن

مــتـیـن Profile picture

Stay in touch and get notified when new unrolls are available from this author!

Read all threads

This Thread may be Removed Anytime!

PDF

Twitter may remove this content at anytime! Save it as PDF for later use!

Try unrolling a thread yourself!

how to unroll video
  1. Follow @ThreadReaderApp to mention us!

  2. From a Twitter thread mention us with a keyword "unroll"
@threadreaderapp unroll

Practice here first or read more on our help page!

More from @matinkh_fa

10 Nov
«داستان زندگی ما»

ما در زندگی با وقایع تلخ و ناگوار روبرو میشیم. در بعضی از موارد، شدت این اتفاقها فراتر از توان ماست. طبیعیه که تو این موقعیت‌ها گله داشته باشیم، بپرسیم "چرا من؟" و نسبت به زمین و زمان بدبین بشیم. /۱ Image
ما از طریق داستانها دنیایی که توش زندگی میکنیم رو درک کردیم. داستانها در قالب شخصیت‌های مختلف و روابط اونها به ما اخلاق فردی و ضوابط اجتماعی رو یاد دادن

روحیه و رفتار ما متاثر از داستانیه که برای خودمون تعریف میکنیم. به همین دلیل مهمه که داستان درستی رو برای خودمون انتخاب کنیم/۲
بازیگرهای اصلی داستان ما کی هستند؟ طبیعت، فرهنگ و اجتماع، و آدمها (از جمله خود ما)
همه این بازیگرها دو چهره‌ی متضاد دارن: چهره مهربون و روشن، و چهره‌ی ظالم و ویرانگر. /۳
Read 23 tweets
3 Nov
«تمرین دِیت رفتن»

عشق و رابطه عاطفی معمولا اتفاقی شروع میشن. ولی حفظ و نگهداری اون تلاش زیادی لازم داره و دیگه اتفاقی نیست. نگهداری رابطه عاشقانه به مراتب سختتر از شروع اونه. /۱
نویسنده میگه وقتی مراجعینی داره که از روابطشون ناراضی‌ان - خواسته‌هایی دارن که برآورده نمیشه؛ نسبت به پارتنرشون احساس دوری می‌کنن و… ازشون می‌خواد که برنامه هفتگی دِیت رفتن داشته باشن و زمان مشخصی رو کنار بذارن برای حرفهای رمانتیک. /۲
اکثر مراجعین چنین پیشنهادی رو خیلی مفید نمی‌دونن. وقتی دوباره بعد از مدتها دِیت میرن، می‌بینن اصلا نمی‌دونن راجع به چی صحبت کنن و چطور حرف بزنن. بهشون میگه شما یادتون رفته دٍیت رفتن چی بود. به این کار ادامه بدید، حتی اگه براتون لذت زیادی هم نداره. /۳
Read 34 tweets
29 Oct
Once a cheater, always a cheater?
کسی که یک بار خیانت کرده، باز هم می‌کنه؟ (آیا قابل اعتماد هست؟)

استر پرل، که نویسنده و مشاور معروفی در همین زمینه است، میگه بستگی داره. بعضی وقتها آره، ولی در اکثر موارد خیر. بطور کلی اعتقادی به این حرف نداره. /۱

برای چه افرادی چنین حرفی درسته؟ اونهایی که انقدر از خودراضی و نارسیسیستیک هستن که اصلا به بقیه فکر نمی‌کنن. همیشه خودشون رو در جای درست می‌بینن، و خودشون رو بالاتر از قوانین و محدودیتها تصور می‌کنن.

میگه در این موارد هم، خیانت مشکل اصلی نیست؛ صرفا جلوه ظاهریِ مشکل اساسی‌تریه. /۲
میگه ولی اکثر افرادی که خیانت کردن، خیانت‌کارهای قدیمی نبودن. اونها آدمهایی بودن که برای دهه‌ها در رابطه‌شون وفادار و متعهد بودن. اتفاقا زمانی دید خیلی قوی‌ای علیه خیانت داشتن، و افراد خیانتکار رو هم حسابی قضاوت می‌کردن... تا اینکه یک روز خودشون رو در همون موقعیت دیدن. /۳
Read 6 tweets
28 Oct
«دردهایی که از گذشته به جا موندن»

در زندگی برای همه‌مون پیش میاد که یا کسی ما رو برنجونه، یا ما باعث رنجش کسی بشیم. حس درد یا حس گناهِ این خاطرات همراه ما هستن، تا یادآوری کنن که دوباره در چنین چاه‌هایی نیافتیم. /۱
بعضی‌ها دوست ندارن راجع به اتفاقات بد گذشته فکر کنن. خودشون رو با کارها و افکار دیگه مشغول می‌کنن تا حواسشون از اونها پرت بشه.

بعضی‌ها هم توان درک کاملی ندارن که بفهمن چه به سرشون اومده و چرا این درد رو در خودشون احساس می‌کنن. /۲
مثلا کودکانی که آزار می‌بینن یا ازشون سواستفاده میشه، اصلا فلسفه دنیا و انگیزه‌های انسانها رو درک نمی‌کنن که بفهمن چرا باهاشون چنین رفتاری شده. /۳
Read 15 tweets
26 Oct
«جاهایی که حتی تصور هم نمی‌تونیم بکنیم»

در زمان کودکی، ما تصور متفاوتی از محیط پیرامون و وقایع زندگی داریم. اونها رو همونطور که هستن می‌بینیم و بخاطر می‌سپریم. ولی در گذر زمان ساختار حافظه ما عوض میشه و تنها چیزهایی رو بخاطر میسپاریم که کاربردی هستن. /۱
«فضای خونه» برای کودکان حس و حال متفاوتی داره. وقتی به خونه یا محله‌ای که در کودکی توش زندگی کردیم برمی‌گردیم، جزییات زیادی از حال و هوای اون روزها رو به یاد میاریم. تجارب زمان کودگی با اون فضا گره خورده است. ولی در بزرگسالی کمتر دنیا رو اینطوری می‌بینیم. /۲
دنیای کودکی دنیای ممکن‌هاست. همه‌چی رو میشه در اون متصور بود. هرچه که بزرگتر میشیم از این دنیا بیشتر فاصله می‌گیریم و اطلاعات رو جور دیگه‌ای پردازش می‌کنیم. دید عملگرایانه ما رو محدود به توان درک‌مون می‌کنه. همه ابعاد زندگی به این خلاصه میشه که چه کاربردی برای ما دارن. /۳
Read 13 tweets
20 Oct
«بدترین تصمیم»

ما در هر لحظه به جهت‌های مختلف کشیده میشیم. کارهایی می‌کنیم که دوست نداریم، و کارهایی رو که باید انجام بدیم پشت‌گوش میندازیم. وقت تلف می‌کنیم، کارها رو به تعویق میندازیم، نگران میشیم، ولی تغییری در رفتارمون ایجاد نمی‌کنیم. /۱
نیازهای درونی ما سلسله‌مراتبی هستن. در صورتیکه فرد روی خودش کنترل داشته باشه، غریزه‌های اصلی در پایین این سلسله‌مراتب قرار می‌گیرن - گرسنگی، خشم، ناراحتی، شادی، شهوت و…
ولی اگه کنترلی روی این احساس نباشه، اونها اختیار فرد رو به دست می‌گیرن. /۲
نداشتن کنترل درونی، باعث میشه درد و رنجِ اضطراب بیشتر بشه. انگیزه در فرد از بین میره. و بدتر از همه، باعث میشه فرد در سردرگمی بسر ببره. ناتوانی در تصمیم‌گیری از بدترین دردهاست و آسیب روانی‌اش معادل شکنجه است. /۳
Read 19 tweets

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3/month or $30/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal

Thank you for your support!

Follow Us on Twitter!

:(