واقعیت چیه؟ واقعیت چیزیه که ما میتونیم اون رو برای یه مدت کوتاه نادیده بگیریم، اما در بلندمدت خودش رو به ما تحمیل میکنه. درست مثل اون موقع که به خودت قول دادی دیگه به اون رابطه برنگردی، اسمش رو به “Don’t call her” عوض کردی، اما صبح شنبه هرکی با عجله دنبال لباسهاش میگرده،
بعد با عجله از خونه میزنی بیرون و بهش میگی کلید رو بگذاره زیر پادری. خُب واقعیت اینه که تو دوستش داری و این واقعیت، دو ماه یکبار خودش رو بهت تحمیل میکنه. واقعیت اقتصادیِ این روزهای ایران هم تورمهای انتظاری بالا، کسری بودجه فزاینده دولت،
عدم وجود چشمانداز مناسبی از توافق با غرب و رشد قیمت دلار هست. این رو بگذارید کنار حفظ سطوح قیمتی کامودیتیها یا حتی رکوردشکنی یک عده مثل اوره. خُب حالا در مواجهه با این واقعیت، دو ریسک بالفعل داریم، یکی افزایش سطح مداخلات دولتی در اقتصاد و دیگری افزایش نرخ بهره.
ریسک اول خیلی واقعیه و باید در مواجهه با اون تدبیر به خرج داد، مثلا (سایر عوامل ثابت)، از صنایعی که در تیررس مداخلات دولتی هستند فاصله گرفت. پس بهنظرم این بخش یک ریسک غیرسیستماتیک و مرتبط با صنعت یا شرکته. ریسک افزایش نرخ بهره اما سیستماتیکه و روی کل بازار تاثیر میگذاره،
اما این ریسک چقدر واقعیه؟ ببینید ما در محاسبه شاخصهای تعادلی بازار مثل Intrinsic p/e معمولاً از نرخهای تعادلی استفاده میکنیم. مثلاً معتقدیم دولت نمیتونه بهصورت مرکب، بهره ۲۴ درصدی (نرخ این روزهای بازار) روی اوراق خزانه پرداخت کنه ،
در نتیجه اون رو مثلا حوالی ۲۰ درصد در نظر میگیریم. یا مثلا معتقدیم شرکتها نمیتونن در بلندمدت بیشتر از “نرخ تورم + نرخ رشد واقعی GDP” رشد کنن، در نتیجه مثلا اون رو حوالی ۲۲ درصد در نظر میگیریم. (البته روی این محاسبات بحث هست اما فعلا موضوع ما نیست)
خُب این متغیرها فعلا بهشدت دستخوش تغییر شدن، مثلا نرخ بهره به بالای ۲۴ درصد رسیده، اما نکته اینجاست که نرخ بهره واقعی (با فرض تورم انتظاری ۴۰ درصدی)، همچنان بهشدت منفیه که همین موضوع، باعث افزایش قیمت داراییهای پوشش دهنده تورم میشه.
نکته دیگه اینه که نرخ رشد سودآوری شرکتها بسیار بالاتر از نرخ تنزیل (نرخ بهره بدون ریسک و صرف ریسک بازار) هست، مثلا نرخ رشد سود چهارفصل گذشتهیِ جاری نسبت به سال گذشته، بیش از ۱۱۰ درصد بوده و با توجه به تورم انتظاری سال آینده، این نرخ همچنان بسیار بیشتر از نرخ تنزیل خواهد بود.
پس بهنظرم افزایش نرخ بهره بیشتر از اونکه جنبه تحلیلی داشته باشه، اثر روانی داشته و بازار سهام با فرض ثبات شرایط فعلی اقتصادی، همچنان بهترین گزینه سرمایهگذاریه و بهنظرم این واقعیت، در آیندهای نزدیک، خودش را به سرمایهگذاران تحمیل خواهد کرد.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
چند وقت پیش دیدم یک دوستی در بازار سهام زیان کرده بود و به همین خاطر، به استرس و اضطراب و شاید بیماری قلبی دچار شده بود. ناخودآگاه یاد یک سخنرانی از پیتر لینچ افتادم: “من بهتازگی در فیدلیتی استخدام شده بودم و قرار بود بزرگترین خرید بلوکی تاریخ بازار سهام امریکا
را روی سهام شرکت “Kaiser Industries” انجام دهیم. سهم از ۲۹ دلار به ۱۷ دلار رسیده بود. در قیمت ۱۵.۷۵ من گفتم این سهام از ۲۹ به ۱۵.۷۵ دلار رسیده، دیگر قرار است تا کجا پائین بیاید؟ بنابراین یک بلوک خیلی بزرگ در این قیمت خریدیم.
بعد قیمت سهام به ۱۰ دلار رسید، بعد به ۷، ۶، ۵ و ۴ (یعنی ۷۵ درصد پائینتر از قیمتی که خریده بودند). رفتم پیش مدیر پورتفولیو و گفتم ببین، من روی قیمت ۱۵.۷۵ دلار یک مقدار زود وارد شدم!
تقریباً روزی نیست از دوستان و آشنایان برای سرمایهگذاری در بازار #کریپتو تماس نداشته باشم، عمدتاً مشاورهای که گرفتهاند این است که با مبلغ ۱ میلیون تومان، یک سبد از شِتکوینها را در نوبیتکس تشکیل دهند با این امید که یکی از آنها ۲۰ برابر شود و به بازدهی خوبی برسند!
فضای سرمایهگذاری تغییر کرده است، یک زمانی پدرِ استارتاپها در میآمد تا به ارزش ۱ میلیارد دلاری برسند و بهقولی یونیکورن شوند، حالا ۱۱۰ رمز ارز بالای ۱ میلیارد دلار ارزش دارند که تازه آن هم توزیع متناسبی ندارد، مثلا ۱۰ تا رمز ارز اول، ۸۰ درصد ارزش بازار را در اختیار دارند!
فضای ارزشیابی از روشهای متعارف جریانات نقدی یا تحلیل عرضه و تقاضا، به اینجا رسیده است که میگویند: "۸ میلیارد نفر جمعیت، ۲۱ میلیون بیتکوین، خودت ریاضیش رو انجام بده!" این البته صرفاً مختص این بازار نیست، شما ببینید چه اتفاقاتی برای سهام GME یا AMC افتاد!
#رشتو
من از شما تقاضا دارم وضعیت این روزهای بازار سهام ایران را در خلا بررسی نکنید و از نسبت وارن بافت تا فیوچر کش فلوی بازار، برای این ریزش توجیه نبافید. وضعیت این روزهای بازار، انعکاسی از جامعه نااُمید ماست، جامعهای خسته از دزدیها و نابرابریها و سوء مدیریتها.
جامعهای که هر ازگاهی برای اینکه فراموش کند چقدر درمانده است، از سوتیهای رئیسی کلیپ میسازد و به ریش او میخنند، غافل از اینکه دودِ حماقتهای آقایان، اتفاقاً در چشم خود آنها خواهد رفت. جامعه خسته است و فقط میخواهد برود.
الان شما پس گردن هر گربهای بزنید، یا مهندس است، یا میخواهد برود، یا مهندسی است که میخواهد برود! در چنین شرایطی، انتظار برای سرمایهگذاری در بازار سهام که اصولاً با نگاه بلندمدت (معمولا بیش از ۵ سال) همخوان است، به یک شوخی تلخ میماند.
اگر رای نمیدهید، برای #نجات_ایران هم که شده این #رشتو را بخوانید.
تهدید کنید، اما مشارکت کنید. این عنوان مقالهای از مثیو فرنکل است که فارین پالیسی منتشر کرده است. این مقاله استدلال میکند که تحریم انتخابات راه چاره نیست و بهندرت جواب میدهد. //۱
مثیو فرنکل مقاله را با انتخابات پارلمانی عراق در سال ۲۰۱۰ آغاز میکند. جایی که جبهه گفتگوی ملی، یک حزب کلیدی سُنی، به نشانه اعتراض از رد صلاحیت صدها نامزد، از جمله رهبر آنها “صالح المطلک”، از انتخابات کنارهگیری میکند. //۲
در دقایق آخر، جبهه گفتگوی ملی از تحریم دست برداشت و تصمیم به مشارکت گرفت که این واقعه این سیگنال را میدهد که تحریم انتخابات بهندرت موفق میشود. سنیهای عراقی این را خوب میدانند، چون ۵ سال پیش نیز این درس را با زبان سخت یاد گرفته بودند. //۳
چرا بهصورت غیر مستقیم سرمایهگذاری کنیم؟
صادقانه بگویم، یکی از عمدهترین دلایلی که سرمایهگذاران خرد در بازارهای مالی موفق نمیشوند، به ذات آدمی باز میگردد، ما چیزهای سکسی دوست داریم و سرمایهگذاری بهصورت غیر مستقیم، فراگیری دانش و داشتن صبر اصلاً چیزهای سکسیای نیستند! //۱
به همین بهانه، ابتدا به دلیل سرمایهگذاری غیر مستقیم میپردازم، چند نکته آموزشی میگویم و سپس یک پیشنهاد هم خواهم داد. (چون این #رشتو خیلی طولانی شد، پیشنهاد را در توئیت دیگری میدهم) //۲
بازارهای مالی یک وظیفه اصلی دارند و آنهم رساندن پولها یا وجوه اضافیِ کسانی است که پسانداز کردهاند (عرضهکنندگان وجوه) به کسانی که قصد دارند بیشتر از درآمدشان خرج کنند (مصرفکنندگان وجوه). خب حالا این تامین مالی به دو صورت انجام میشود، یا مستقیم است یا غیر مستقیم. //۳
من یک پیشنهاد دارم، بهجای #رای_بی_رای که نتیجه خاصی جز به قدرت رسیدن تندروها (یکپارچه شدن قوه مقننه، مجریه و قضاییه) بیایید مطالبه #اعتصاب_انقلابی را پیش بگیرید. ببینیم آیا حجم نارضایتیها از زیر پتو در دنیای مجازی به دنیای واقعی منتقل میشود یا نه! //۱
یعنی نشود کارمند دولت اینجا آخر شب در توئیتر علیه نظام شعار دهد، فردا ظهر در اداره از ترس توبیخ، نماز را اول وقت برگزار کند! شاید بگویید رای ندادن، مقدمه نمایش نارضایتیهاست. این واقعاً درست نیست، چرا؟ چون فضای رسانهای، رای ندادن را به یک چیز خنثی تبدیل کرده است. یعنی چه؟ //۲
یعنی الان برای بسیاری از مردم رای دادن یا ندادن اصلاً فرقی نمیکند. در نتیجه فکر میکنند این اقدام، اصلاً برایشان هزینه ندارد! //۳