چند وقت پیش دیدم یک دوستی در بازار سهام زیان کرده بود و به همین خاطر، به استرس و اضطراب و شاید بیماری قلبی دچار شده بود. ناخودآگاه یاد یک سخنرانی از پیتر لینچ افتادم: “من بهتازگی در فیدلیتی استخدام شده بودم و قرار بود بزرگترین خرید بلوکی تاریخ بازار سهام امریکا
را روی سهام شرکت “Kaiser Industries” انجام دهیم. سهم از ۲۹ دلار به ۱۷ دلار رسیده بود. در قیمت ۱۵.۷۵ من گفتم این سهام از ۲۹ به ۱۵.۷۵ دلار رسیده، دیگر قرار است تا کجا پائین بیاید؟ بنابراین یک بلوک خیلی بزرگ در این قیمت خریدیم.
بعد قیمت سهام به ۱۰ دلار رسید، بعد به ۷، ۶، ۵ و ۴ (یعنی ۷۵ درصد پائینتر از قیمتی که خریده بودند). رفتم پیش مدیر پورتفولیو و گفتم ببین، من روی قیمت ۱۵.۷۵ دلار یک مقدار زود وارد شدم!
بعد گفتم بیا بررسی کنیم، سهام این شرکت ۴ دلار است، این شرکت چهل درصد Kaiser Aluminium، پنجاه و نه درصد Kaiser Steel، کل سهام Kaiser Electronics، کل سهام Kaiser Broadcasting را دارد، مالک شرکت Jeep است و الی آخر.
بعد این شرکت بدهی هم نداشت و خب تابهحال سابقه نداشته یک شرکت بدون بدهی، ورشکسته شود و اگر کسی چنین کاری بکند، باید به او جایزه بدهند! بنابراین پوزیشنمان را سفت چسبیدیم و ۶ ماه بعد، شرکت تمام کسب و کارهایش را فروخت و ما به قیمت ۵۵ دلار بهازای هر سهم (۲۵۰ درصد بازدهی) رسیدیم.”
خب این داستان را چرا اینجا گفتم؟ اول از همه، راحتیِ خاطرِ پیتر لینچ در بیان این داستان بود، ۷۵ درصد زیان برای هر کسی استرسآور است، اما او هدف خود را میدانست، او داستان کسب و کار را فهمیده بود و حاضر بود روی موقعیتهای معاملاتیَش صبر کند.
نکته دوم، جنس پول است. درست است این داستان حول محور پولِ شرکتی (یک صندوق سرمایهگذاری) بود، اما در خصوص پول شخصی هم صادق است. بارها شنیدهایم که میگویند “پولی را وارد بازار سهام کنید که توان از دست دادنش را داشته باشید”
این به این معنی نیست که شما آمدهاید ضرر کنید، بلکه به این معنی است که شما توانایی این را داشته باشید که برای یک مدت طولانی، در ضرر باقی بمانید. نکته دیگر اینکه در بحث هوش مالی میگویند “شما باید یک صندوق اضطراری داشته باشید
که در زمان کاهش چشمگیر درآمد خانواده یا تامین مالی یک هزینه ناگهانی، به کمک شما بیاید. این صندوق باید هزینههای معمولِ خانواده برای مدت ۳ تا ۹ ماه را داشته باشد.” اگر شما سهام آن شرکت را در ۱۵.۷۵ دلار میخریدید
و دو ماه بعد، در قیمت ۷ دلار، برای کرایه خانه نیاز به پول احتیاج داشتید، آن سهام را با ۵۶ درصد زیان، در اندوه و نااُمیدی میفروختید و هیچوقت نمیتوانستید به آن سود ۲۵۰ درصدی دست یابید.
نکته دیگر این است که اگر حرفهی شما سرمایهگذاری در بازار سهام نیست، هیچگاه بهصورت مستقیم وارد بازار نشوید و از خدمات صندوقهای سرمایهگذاری و سبدگردانها استفاده کنید.
الان که این توئیت را مینویسم، بیش از ۴۰ صندوق سرمایهگذاری بازدهی بیشتر از شاخص (بیش از ۸ درصد بازدهی مثبت) داشتهاند (هرچند باید ریسک را هم دید اما بهدلیل نقص در دادهها، فعلا از آن صرف نظر میکنیم)
این موضوع همچنین به شما کمک میکند تا تمرکزتان را به کار و حرفهی اصلی خودتان بدهید و در آن موفق شوید. نکته آخر هم اینکه طمع نکنید، ذات انسان زیان گریز است، یعنی درد از دست دادن ۱ میلیارد تومان پول، بسیار بیشتر از شادیِ بهدست آوردن آن است.
در نتیجه انسان برای خروج از این زیان، دست به هر اقدامی میزند، هی سهام میخرد و میفروشد و کارمزد میدهد، از سفتهبازها مشورت میگیرد که الان قرار است زیر کدام سهم بزنند، در این گروههای “سهامداران شرکت فُلان” برای مدیرعامل و رئیس هیات مدیره فحش مینویسد،
به دولت بد و بیراه میگوید و دست آخر هم بازار سهام ایران را میبوسد و میگذارد کنار، غافل از اینکه در ده سال گذشته، این بازار بهترین عملکرد را میان بازارهای جایگزین داشته است.
پیشنهاد من به دوستان این است که قدر سرمایههایتان را بدانید، از مشورتِ آدمهای خبره استفاده کنید، با مقوله سرمایهگذاری جدی برخورد کنید، قهر کردن با بازار و این داستانها جایَش اینجا نیست. دست آخر اینکه "صبر کنید، اگر میدانید دارید چهکار میکنید"
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
واقعیت چیه؟ واقعیت چیزیه که ما میتونیم اون رو برای یه مدت کوتاه نادیده بگیریم، اما در بلندمدت خودش رو به ما تحمیل میکنه. درست مثل اون موقع که به خودت قول دادی دیگه به اون رابطه برنگردی، اسمش رو به “Don’t call her” عوض کردی، اما صبح شنبه هرکی با عجله دنبال لباسهاش میگرده،
بعد با عجله از خونه میزنی بیرون و بهش میگی کلید رو بگذاره زیر پادری. خُب واقعیت اینه که تو دوستش داری و این واقعیت، دو ماه یکبار خودش رو بهت تحمیل میکنه. واقعیت اقتصادیِ این روزهای ایران هم تورمهای انتظاری بالا، کسری بودجه فزاینده دولت،
عدم وجود چشمانداز مناسبی از توافق با غرب و رشد قیمت دلار هست. این رو بگذارید کنار حفظ سطوح قیمتی کامودیتیها یا حتی رکوردشکنی یک عده مثل اوره. خُب حالا در مواجهه با این واقعیت، دو ریسک بالفعل داریم، یکی افزایش سطح مداخلات دولتی در اقتصاد و دیگری افزایش نرخ بهره.
تقریباً روزی نیست از دوستان و آشنایان برای سرمایهگذاری در بازار #کریپتو تماس نداشته باشم، عمدتاً مشاورهای که گرفتهاند این است که با مبلغ ۱ میلیون تومان، یک سبد از شِتکوینها را در نوبیتکس تشکیل دهند با این امید که یکی از آنها ۲۰ برابر شود و به بازدهی خوبی برسند!
فضای سرمایهگذاری تغییر کرده است، یک زمانی پدرِ استارتاپها در میآمد تا به ارزش ۱ میلیارد دلاری برسند و بهقولی یونیکورن شوند، حالا ۱۱۰ رمز ارز بالای ۱ میلیارد دلار ارزش دارند که تازه آن هم توزیع متناسبی ندارد، مثلا ۱۰ تا رمز ارز اول، ۸۰ درصد ارزش بازار را در اختیار دارند!
فضای ارزشیابی از روشهای متعارف جریانات نقدی یا تحلیل عرضه و تقاضا، به اینجا رسیده است که میگویند: "۸ میلیارد نفر جمعیت، ۲۱ میلیون بیتکوین، خودت ریاضیش رو انجام بده!" این البته صرفاً مختص این بازار نیست، شما ببینید چه اتفاقاتی برای سهام GME یا AMC افتاد!
#رشتو
من از شما تقاضا دارم وضعیت این روزهای بازار سهام ایران را در خلا بررسی نکنید و از نسبت وارن بافت تا فیوچر کش فلوی بازار، برای این ریزش توجیه نبافید. وضعیت این روزهای بازار، انعکاسی از جامعه نااُمید ماست، جامعهای خسته از دزدیها و نابرابریها و سوء مدیریتها.
جامعهای که هر ازگاهی برای اینکه فراموش کند چقدر درمانده است، از سوتیهای رئیسی کلیپ میسازد و به ریش او میخنند، غافل از اینکه دودِ حماقتهای آقایان، اتفاقاً در چشم خود آنها خواهد رفت. جامعه خسته است و فقط میخواهد برود.
الان شما پس گردن هر گربهای بزنید، یا مهندس است، یا میخواهد برود، یا مهندسی است که میخواهد برود! در چنین شرایطی، انتظار برای سرمایهگذاری در بازار سهام که اصولاً با نگاه بلندمدت (معمولا بیش از ۵ سال) همخوان است، به یک شوخی تلخ میماند.
اگر رای نمیدهید، برای #نجات_ایران هم که شده این #رشتو را بخوانید.
تهدید کنید، اما مشارکت کنید. این عنوان مقالهای از مثیو فرنکل است که فارین پالیسی منتشر کرده است. این مقاله استدلال میکند که تحریم انتخابات راه چاره نیست و بهندرت جواب میدهد. //۱
مثیو فرنکل مقاله را با انتخابات پارلمانی عراق در سال ۲۰۱۰ آغاز میکند. جایی که جبهه گفتگوی ملی، یک حزب کلیدی سُنی، به نشانه اعتراض از رد صلاحیت صدها نامزد، از جمله رهبر آنها “صالح المطلک”، از انتخابات کنارهگیری میکند. //۲
در دقایق آخر، جبهه گفتگوی ملی از تحریم دست برداشت و تصمیم به مشارکت گرفت که این واقعه این سیگنال را میدهد که تحریم انتخابات بهندرت موفق میشود. سنیهای عراقی این را خوب میدانند، چون ۵ سال پیش نیز این درس را با زبان سخت یاد گرفته بودند. //۳
چرا بهصورت غیر مستقیم سرمایهگذاری کنیم؟
صادقانه بگویم، یکی از عمدهترین دلایلی که سرمایهگذاران خرد در بازارهای مالی موفق نمیشوند، به ذات آدمی باز میگردد، ما چیزهای سکسی دوست داریم و سرمایهگذاری بهصورت غیر مستقیم، فراگیری دانش و داشتن صبر اصلاً چیزهای سکسیای نیستند! //۱
به همین بهانه، ابتدا به دلیل سرمایهگذاری غیر مستقیم میپردازم، چند نکته آموزشی میگویم و سپس یک پیشنهاد هم خواهم داد. (چون این #رشتو خیلی طولانی شد، پیشنهاد را در توئیت دیگری میدهم) //۲
بازارهای مالی یک وظیفه اصلی دارند و آنهم رساندن پولها یا وجوه اضافیِ کسانی است که پسانداز کردهاند (عرضهکنندگان وجوه) به کسانی که قصد دارند بیشتر از درآمدشان خرج کنند (مصرفکنندگان وجوه). خب حالا این تامین مالی به دو صورت انجام میشود، یا مستقیم است یا غیر مستقیم. //۳
من یک پیشنهاد دارم، بهجای #رای_بی_رای که نتیجه خاصی جز به قدرت رسیدن تندروها (یکپارچه شدن قوه مقننه، مجریه و قضاییه) بیایید مطالبه #اعتصاب_انقلابی را پیش بگیرید. ببینیم آیا حجم نارضایتیها از زیر پتو در دنیای مجازی به دنیای واقعی منتقل میشود یا نه! //۱
یعنی نشود کارمند دولت اینجا آخر شب در توئیتر علیه نظام شعار دهد، فردا ظهر در اداره از ترس توبیخ، نماز را اول وقت برگزار کند! شاید بگویید رای ندادن، مقدمه نمایش نارضایتیهاست. این واقعاً درست نیست، چرا؟ چون فضای رسانهای، رای ندادن را به یک چیز خنثی تبدیل کرده است. یعنی چه؟ //۲
یعنی الان برای بسیاری از مردم رای دادن یا ندادن اصلاً فرقی نمیکند. در نتیجه فکر میکنند این اقدام، اصلاً برایشان هزینه ندارد! //۳