یه روز وقت کنم یه مطلبی مینویسم که مطمئنم خیلیا اصلا حتی سر فصل این طرز فکر و این نگاه رو نشنیدن
میخوام یه چیزایی بگم که یه سرخط فکری جذاب بهتون بدم که شاید هیچوقت فکرتونو درگیر نکرده و توجهتون رو جلب نکرده ولی کل جامعه #بشری داره رو یه جنگ جالبی میچرخه، اگر بتونم خودم 👇
بعدها خیلی چیزها ازش مینویسم و مطالبی رو میگم که مطمئنم خیلی واستون جذابه
حالا این مطلبی که میخوام بگم چیه؟
جنگ بین اگاهی ها یا ازادی ها
تاحالا چیزی به اسم زیر پوست شهر شنیدید؟
اگر دقت کنیم و چشم بینایی داشته باشیم زیر....
👇
زیر پوستِ شهرِ جامعه بشری و روابط انسان ها یه چیز خیلی #واضح، ولی در عین حال #پنهان که هیچکس نمیبینَتِش جریان داره که خیلی مطلب جذابی واسه تحقیق یا فکر کردنه
ولی این چیز چیه؟
یه جنگ و ستیز دائمی بین انسانها
یعنی چی؟
👇
بزارید یه مثال واستون بزنم
امروز یه دختری توییت زده بود که مردها عاشقتر باشن، اون رابطه دوامش بیشتره
ولی ایا اینطوره؟
بیاید یه نگاه جذاب به عشق داشته باشیم
ژان پل سارتر معتقد بود که عشق محکوم به شکسته یعنی اینجور نیست مرد عاشقتر باشه یا زن، فلان میشه
👇
این اصلا یه بحث ذهنیه، نه رفتاری، نه اجتماعی و... یه جنگ ریز و دائمی در اگاهی هامون در جریانه
حتی تو عشق که تو نگاه اول، میگیم باید مهر و محبت در جریان باشه،تو بررسی دقیقتر میبینیم ای دل غافل!!! اتفاقا یه جنگ در جریانه
حالا داستان چیه؟
👇
من اگاهی دارم و عاشق خانوم ایکس شدم
اگاهی از نظر سارتر چیه؟ ازادی (چرا این نظرو داره بحث مفصلیه)
پس من اگاهی یا ازادی دارم و اگاهی یا ازادی من، متوجه خانوم ایکس شده
ولی تو عشق چه اتفاقی میفته؟
من اگاهی و ازادی دارم و میخوام اگاهی یا ازادی خانوم ایکس واسه من بشه، و در جهت 👇
این امر تلاش میکنم
حالا فرض کنید بقول معروف، مخ خانوم رو هم زدم و خانوم ایکس هم، عاشق من شد
من تو این رابطه میخوام چیکار کنم؟
اگاهی یا ازادی خانوم رو تسخیر کنم تا واسه من بشه، ولی اگر توجه کنید، اینجا یه مشکل بزرگی هست و اون اینکه خانوم ایکس هم اگاهی و ازادی داره، و اونم 👇
میخواد اگاهیِ من و یا بقولی ازادیِ من رو ازم بگیره
به همین دلیل جنگ بین اگاهی ها، یا بقولی جنگ بین تسخیر ازادیِ همدیگه شروع میشه
ولی چرا عشق محکوم به شکسته؟
چون وقتیکه من عاشق این خانوم شدم فکر میکردم میتونستم به اگاهیش غلبه کنم و ازادیش رو تسخیر کنم، ولی بزودی میفهمم 👇
ای دل غافل! اونم اگاهی داشته و اونم میخاد به اگاهی (یا به ازادی) من غلبه کنه و ازادی منو تصاحب کنه
درواقع من فک میکردم میتونم ازادیش رو تصاحب کم ولی اونم داشته ازادی منو تصاحب میکرده
پس من با این دید رفتم جلو که ازادی خانوم رو تصاحب میکنم و ازادی خودمو افزایش بدم ولی 👇
میبینم عه! این داره ازادی خودمو میدزده!
پس این جنگ و ستیزِ بد، بین اگاهی ها یا بقولی بین ازادی ها شروع شده
حالا نتیجه اش چیه؟
نتیجه اینه که هرکس این جنگ رو ببره، شده #خدایگان و هر کس ببازه میشه #بنده
و عملا رابطه #خدایگان_و_بنده اغاز میشه
👇
واسه همین رابطه ننه باباهای ما اکثرا دوام داشته...
چون اونا عاشقی نمیکردن، عملا، خدایگان خداییش رو میکرده و بندهبندگیش رو انجام میده (که متاسفانه #غالبا زن ها بنده میشدن)
پس دوحالت پیش میاد
یا این جنگ برنده داره که رابطه خدایگانی و بنده شروع میشه که این دیگه عشق نیست 👇
یه جورایی مثل رابطه حاکم و رعیته
فقط نگاه کنید انصافا چقدر از پدر و مادرای ما تو این حالت بودن انگار یکی اربابه و اون یکی برده اس
یا حالت دوم، این جنگ برنده نداره، که این رابطه، محکوم به شکست و جدایی میشه، واسه همین بزرگترین عاشقای تاریخ هرگز بهم نمیرسیدن چون لیلی و مجنون هم 👇
اگر بهم میرسیدن، عشقشون محکوم به شکست میشد و زرتی کارشون به دادگاه و طلاق و مهریه میرسید و هر کس میرفت سمت زندگی خودش، تا یه بار دیگه این جنگ رو با کس دیگه شروع کنه
حالا اینو تعمیم بدید به کل جامعه بشری
و نتایج جالبشو ببینید
👇
اینجا میفهمید چرا یکی مثل اغامحمدخان قاجار، سوار بر توده ها میشه و وقتی دستور میده، تن یه سپاه آدم قوی -به لحاظ بدنی- میلرزه، چون اگاهیش (ازادیش) بر اگاهیِ (ازادیِ) کل این ادمها غلبه کرده
حالا میفهمید چرا یه نفر ادم بر یه جامعه حاکم میشه؟ چرا مثلا این همه ادم، از 👇
یه ادمِ یک و نیم متری مثل ناپلئون بناپارت میترسن
مثلا فیلم fury با بازی برد پیت رو ببینید، چرا اون چهار پنج نفر اینجوری مرید برد پیت (اسم نقشش تو فیلم رو یادم نیست) هستن
حالا اینو تعمیم بدید به تمااام مسائل دیگه ی جامعه میبینید که عملا ما تو اجتماع با این دید و این جنگ 👇
بین اگاهی ها زندگی میکنیم
مثلا میبینیم که چرا ادما خودشونو عقل کل میبینن
یا مثلا چرا تو بحثا انقدر متعصبن
ولی میرن تو خلوت فکر میکنن، میبینن دارن اشتباه میکن، چون میبینن با دید جدیدی که شما تو بحث بهشون دادید، میتونن تو جنگ اگاهیها، به اگاهیهای بیشتری غلبه کنن
پس 👇
میبینید چرا فلاسفه ای مثل مارکس میتونن ذهن توده ها رو کنترل کنن، چون با حرفاشون به اگاهی من و شما غلبه میکنن، انگار که منو شما فریز شدیم و تسخیر شدیم، چون اگاهی یا بقولی ازادیمون تسلیم شده، اونا خدایگان یا ارباب شدن و ما بنده یا برده....
هزاران مثال دیگه تو 👇
جامعه میشه اورد که این جنگ، بصورت زیرپوستی در جریانه.... و خودمونم بازیگر نقش اول این جنگیم
بهش فکر کنید
بعدا مطالب زیادی ازش مینویسم
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
#یونان_باستان
خلاصه ای به ارای فلاسفه قبل از افلاطون
از اونجا که قراره #افلاطون رو شروع کنیم گفتم یه خلاصه بصورت نت برداری بگم
فلسفه با تالس و مکتب #ملطی شروع شد و فلاسفه اولیه دنبال ذات نهایی جهان یا بقولی ماده المواد جهان (آرخه) بودن
👇
بعنوان اولین فیلسوف، #تالس معتقد بود که ذات نهایی جهان #آب باید باشه، یعنی تمام چیزها در جهان، درنهایت از آب ساخته شدن
اما #اناکسیمندر، شاگرد تالس، معتقد بود حیات موجودات زنده از اب شروع شده، و انسان احتمالا تکامل یافته موجودات دیگه است، اناکسیمندر معتقد بود که 👇
جهان از چیزی به اسم #آپیرون ساخته شده، اپیرون یه چیز نامحدود و بدون شکله (مثل یه خمیر بازی، ولی نامحدود) دلیل اناکسیمندر این بود که ضدهای درون جهان (مثل سرد و گرم، خشک و تر) باید از چیز مشترکی ساخته شده باشن و این چیز مشترک اپیرونه
👇
چنانچه گفتیم بعد از دادگاه، سقراط زندانی میشه تا حکم اجرا بشه، از اونجا که بارها اتفاق افتاده بود که زندانیا با رشوه به زندانبان ها فرار کردن، و از اونجا که سقراط با وجود دشمنای زیاد، محبوبیت هم داشت، دوستاش اولین کاری که کردن
👇
این بود که؛ بهش گفتن سقراط جون، غمت نباشه رفیق، ما خودمون کاری میکنیم فرار کنی ولی چنانچه دیدیم سقراط میگه نبینم از این حرفا بزنیدا... و بهشون میفهمونه که:
👇
سقراط از قوانین مهمتر نیست، زن و بچه ی سقراط مهمتر از اصول و اخلاقیات نیست، نباید جواب بَدیِ مردم اتن رو با یه کار اشتباه دیگه (فرار کردن) داد و...و...
بعد این گفتگوها با کریتو که کامل نوشتمش، روز اعدام میرسه
سقراط به کریتو میگه باید ببینیم حق و حقیقت چیه؟ ایا اینجا فرار حقه یا فرار نکردن؟ اگر کسی باهاش به ناحق رفتار شده چی؟ فرار کنه حقیقته یا فرار نکنه؟
و سقراط خودش به سوالاتش اینگونه جواب میده که:
حقیقت نباید تو قید و بند مکان و زمان باشه، بلکه باید از درون خودش حق باشه، یعنی فی نفسه حق باشه نه اینکه نسبی باشه... حق باید ثابت و مطلق باشه و نباید پای مکان و زمان و شرایط وسط بیاد...
(چنانچه میبینید سقراط یه عقل گراست که حقیقت رو مطلق میبینه، 👇
معتقده حقیقت نسبی نیست و نباید در بند مکان و زمان باشه، این ارا، یه جور واکنش به سوفیستهایی مثل پروتاگوراس و گرگیاس هم هست، چنانچه تو ارای افلاطون میبینیم، افلاطون چندین و چند دلیل میاره که این حرف سقراط درسته و حقیقت نسبی، نمیتونه حقیقت باشه)
اگه یادتون باشه، بخش پنجم در مورد نظرات سقراط در باب #روح و جاودانگی روح بود، تمام حرفایی که اونجا خوندید تو رساله #فایدون اورده شده، حرفایی که شب قبل از مرگ سقراط
👇
بین سقراط و دو نفر به نام های #کبس و #سیمیاس زده شده بود، یعنی اونجا شما خلاصه رساله فایدون رو خوندید
تمام وقایعی که تو قسمت قبل، یعنی در مورد #دادگاه سقراط خوندید، عملا خلاصه رساله #اپولوژی افلاطون بود، کلمه اپولوژی به معنی #دفاعیه است
👇
حالا وقایعی که الان میخونید، تو رساله #کریتو اومده، یعنی اینجا قراره خلاصه ای از رساله کریتو رو بخونید
سه روز قبل از اعدام سقراط، شخصی به اسم کریتو از دوستان سقراط، میره زندان، تا فراریش بده، اگه یادتون باشه از اتهامات سقراط این بود که 👇
این نتیجه واسم غیرمنتظره نبود
سقراط میگه شما انتظار داشتید من تقاضای تخفیف کنم یا خودم مجازات تبعید رو انتخاب کنم، ولی امکان نداره اینکارو کنم، و چون دوستانم اصرار دارن، اگر میخواید تقاضای سی مینه غرامت در مقابل مرگم میکنم (سی مینه اندازه یه بطری شراب بود و 👇
روشنه که سقراط داره به حکم دادگاه ریشخند میزنه و میخواد حقانیتش رو بکوبونه تو صورتشون) و بخاطر لطف های من در حق مردم اتن، باید یه مکان تو #پریتانیوم (پریتانیوم ساختمان دولتی بود که سناتورها توش جمع میشدن -یعنی مجلس سنا تو پریتانیوم بود) بهم بدید
...
...
...
حرفات مثل اینه که بگی سقراط در حالیکه خدایان را میپرستد، نمیپرستد
حالا بیایم روشن کنیم چرا حرفات ضد و نقیض و شوخیه!
مردم اتن شما هم ببینید که چطور شوخی میکنن، و تو ملتوس! به سوالام موظفی پاسخ بدی
سقراط میگه ملتوس! کسی هست که اثار انسان رو ببینه ولی وجود انسان رو منکر بشه؟ یا کسی هست که اثار اسب رو ببینه و وجودش رو منکر بشه؟ یا کسی صدای نی رو بشنوه و وجود نی نواز رو منکر بشه؟ (ملتوس سکوت میکنه)
👇
سقراط میگه اشکال نداره قربونت برم! من خودم جواب میدم، امکان نداره چنین چیزی، حالا اینو جواب بده
ایا تو میگی کسی هست اثار #دایمون (از خدایان یونان) رو ببینه، ولی وجود خود دایمون رو قبول نداشته باشه؟
ملتوس میگه چنین کسی نیست