#رشتو
“بیتکوین واقعاً چیست؟” من در پاسخ به این سوال همیشه طفره رفتهام، چون واقعاً نمیدانم چیست! #بیتکوین پول نیست، ببینید پول چهار کارکرد اصلی دارد؛ ما از پول میتوانیم برای مبادله کالاها و خدمات استفاده کنیم،
از آن بهعنوان واحدی برای ارزشگذاری کالاها استفاده کنیم، از آن بهعنوان وسیلهای برای حفظ ارزش استفاده کنیم و با آن، بتوانیم بدهی خودمان را پرداخت کنیم.
آیا ما میتوانیم برای مبادله کالاها و خدمات از بیتکوین استفاده کنیم؟ همیشه نه!
در واقع باید دو طرف معامله به ارزش آن پول اعتقاد داشته باشند، مثلاً الان اگر تقریباً به هرکس بگویید واحد پولی که در قرارداد استفاده شده است، دلار امریکاست، احتمالاً اعتراضی نخواهد داشت، ولی اگر بگویید بیتکوین است، شاید به ارزش آن شک داشته باشد و آن را نپذیرد.
یا یک سوال دیگر، فرض کنید شما یک زمین دارید، با یک پیمانکار صحبت کردهاید و میخواهید مبلغ ۴۰۰ هزار دلار بابت هزینه ساخت یک آپارتمان به او بپردازید. مدت قرارداد هم یک ساله است. پیمانکار از شما میخواهد قرارداد را به مبلغ ۸ بیتکوین (هر بیتکوین ۵۰ هزار دلار) با او منعقد کنید.
آیا شما حاضر به چنین کاری هستید؟ من اگر باشم نه! چون نمیدانم یک سال دیگر بیتکوین چه قیمتی دارد! ممکن است هر بیتکوین ۱ میلیون دلار شده باشد و من ورشکسته شوم، ممکن است ۵ هزار دلار و توی دلم بشکن بزنم.
حالا شاید بگویید این تازه اولش است، با ورود سرمایهگذاران جدید، قیمت بیتکوین ثبات بیشتری پیدا میکند و آن وقت همه آن را خواهند پذیرفت! خُب این دیدگاه کاملاً غلط است،
الان که این توئیت را مینویسم، نوسانات بیتکوین در قیمت ۵۳ هزار دلار، همانقدری است که در ۸ سال پیش، در قیمت ۱۰۰ دلار بود! یعنی قیمت آن ۵۳۰ برابر شده است، کلی بازیگر بزرگ وارد بازار شدهاند، اما ریسک آن همچنان همانقدر است!
آیا میتوانیم از آن برای ارزشگذاری کالاها استفاده کنیم؟ خیلی سخت است، مثلا یک خودروی ۳۰ هزار دلاری را در نظر بگیرید که تا همین ۴ ماه پیش، ۱ بیتکوین قیمت داشت، اما حالا به ۰.۵ بیتکوین کاهش یافته است. آیا تغییری در ارزش آن خودرو بهوجود آمده است؟ خیر، اما قیمت آن نصف شده است.
آیا بیتکوین میتواند بهعنوان وسیلهای برای حفظ ارزش استفاده شود؟ خیر، چرا؟ مگر قیمت بیتکوین همواره بالا نمیرود؟ نه، چرا باید همیشه بالا برود؟ عمده مردم در پاسخ به این سوال، داستان آن دو تا پیتزا را به یاد میآورند که لزلو هانیچ در سال ۲۰۱۰،به مبلغ ۱۰ هزار بیتکوین خریداری کرد
بیتکوینهایی که اگر تا الان نگه میداشت، الان ۵۳۰ میلیون دلار ارزش داشت! اما این صرفاً تعمیم گذشته به آینده است. فرض کنید یک نفر در دسامبر ۲۰۱۷، ۲۰ هزار دلار پول داشت و میخواست سال آینده برای خودش یک خانه بخرد،
برای همین میرود و یک بیتکوین خریداری میکند با این امید که ارزش پول (قدرت خرید) خودش حفظ کند. یک سال بعد، بیتکوین ۳ هزار دلار است! خُب شاید بگویید الان که بیتکوین ۵۳ هزار دلار است، قبول اما چهکسی تضمین میکند یک سال بعد، ۱۰ هزار دلار نباشد؟
سوال آخر، آیا میتوان از بیتکوین برای پرداخت بدهی استفاده کرد؟ ببینید پولی که بابت پرداخت بدهی استفاده میشود، اصطلاحاً میگویند legal tender است، یعنی سکه یا پولی است که اگر با آن، بدهی خود را پرداخت کنید، قانوناً بدهی شما تصفیه میشود،
خُب شاید اگر من به شما بدهی داشته باشم و آن را با بیتکوین پرداخت کنم، شما مشکلی نداشته باشید، اما آیا میتوانم مالیاتم را (بدهی من به دولت) با بیتکوین پرداخت کنم؟ خیر.
خُب پس در پول بودن بیتکوین یکمقدار تردید است، اما آیا بیتکوین یک دارایی (Asset) است؟
ببینید دارایی را ما بهچیزی میگوییم که دارای منافع اقتصادی آتی باشد، مثلا کامپیوتر یک دارایی است، چون میتوانید با آن کار کنید و پول در بیاورید (یا مثلاً آن را بفروشید)، املاک یک دارایی است چون مثلا میتوانید آن را اجاره دهید و الیآخر.
اما بیتکوین در واقع چیزی است که منافع اقتصادی آتی ندارد و صرفاً و تاکید میکنم صرفاً بر پایه اعتماد مردم به ارزشمند بودن آن است، حتی طلا هم صرفاً بر پایه اعتماد مردم نیست و در طول ۱۰ سال گذشته، بیش از ۶۰ درصد تقاضای آن به “زیورآلات” و “تکنولوژی” (استفاده در صنعت) بر میگردد
و تنها ۴۰ درصد از تقاضای آن، سرمایهگذاریِ افراد و بانکهای مرکزی در آن بوده است. پس من حتی در دارایی بودن بیتکوین هم شک دارم.
من پیشنهادی که به دوستان فعال در این بازار دارم این است که درباره چیزی که ارزش ذاتی (Intrinsic Value) ندارد،
انقدر قاطعانه نظر ندهند و برای آن مسیر قیمت ترسیم نکنند. این روشهای تحلیل تکنیکال و مدلهای مبتنی بر بهای تمام شده استخراج هر بیتکوین، بهنظرم یک مقدار جسورانه است! اینکه بعضیها میگویند ارزش بازار بیتکوین و طلا باید با هم برابر شود، تکلیفشان را مشخص نکردهاند؛
بیتکوین قرار است پول باشد؟ دارایی باشد؟ بعد ما داریم درباره یک تکنولوژی صحبت میکنیم و سرعت رشد تکنولوژیها هم نمایی (Exponential) است، هنوز از اختراع بیتکوین ۱۳ سال بیشتر نگذشته که جایگزینهای بهمراتب قویتر و با تکنولوژی جدیدتری برای آن آمده است.
یا یک عده میگویند اجماع روی ارزش؟ اگر فردا روزی امثال جک دورسی (افراد تاثیرگذار در این بازار) بیوگرافیشان را به یک کریپتوی دیگر (و بهتر) تغییر دهند، اجماع روی ارزش از بین نمیرود؟ طلا و بیتکوین را مقایسه نمیکنم اما باز لااقل روی ارزش طلا ۵ هزار سال است که اجماع وجود دارد.
خیلی سوالها برایم باقی مانده و اینکه دوره “بلاکچین و پول” را در کانال تلگرام شروع کردیم، برای پاسخ به همین پرسشهاست.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
“توافق هستهای برای بورس تهران سَم است!” ببینید تعارف که نداریم، این توافقهای نصفه و نیمه که آقایان در وین بهدنبال آن هستند به درد نمیخورد. اینها برای حداکثر یک دوره سه، چهار ساله توافق میکنند، بعد یک مقدار از پولهای بلوکه شده ایران آزاد میشود و دولت میتواند نفت بفروشد،
بعد این دلارها را که قرار نیست در “صندوق ثروت ملی” ذخیره کنند، یا مثلاً بودجه ارزی و ریالیمان هم که جدا نیست که بگوییم قرار است این دلارها را به پیمانکارهای خارجی بدهند تا کشورمان را آباد کنند،
دولت این دلارها را به بانک مرکزی میدهد و معادل آن ریال میگیرد تا کسری بودجه را بپوشاند، بانک مرکزی هم که ارزها را میپاشد کف بازار و قیمت دلار کاهش مییابد. بعد این کاهش دلار از یک طرف فروش صادراتی شرکتهای ما را تحت تاثیر قرار میدهد،
#رشتو
یک حرف وارن بافت در مصاحبه اخیرش با CNBC خیلی جالب بود؛ او گفت وقتی ما از یک “داراییِ مولد” مثل سهام (که سود نقدی میدهد)، اوراق قرضه (که کوپن دارد) یا یک ملک تجاری (که اجاره بها میپردازد) صحبت میکنیم،
اگر در یک بازه زمانی، تغییر معناداری در اقتصاد رخ ندهد اما قیمت آن ۸ برابر شود، احتمالاً آن را نمیخریم اما در خصوص داراییهایی مثل بیتکوین یا طلا چنین نیست! مثلا سهامی را در نظر بگیرید که قیمت آن ۱۰۰۰ و سود آن ۱۰۰ تومان است. در نتیجه نسبت قیمت به عایدی (P/E) برابر ۱۰ دارد.
حالا فرض کنیم این سهم هر ساله ۸۰ درصد سود بهدست آمده را تقسیم میکند (b)، نرخ بازده مورد انتظار سهامداران آن ۳۰ درصد است (Ke) و نرخ رشد بلندمدت آن ۲۲ درصد (g) است، در نتیجه بهصورت ذاتی، این شرکت باید حول و حوش همان نسبت قیمت به عایدیِ ۱۰، قیمتگذاری شود.
این که میگویند فعالان بازار سهام ایران، دنبال تحریم و چاپ پول و رشد دلار و اینها هستند، در بهترین حالت یکسری “اراجیفِ نخنما شده” است. اتفاقاً در شرایطی که رشد اقتصادیِ واقعی پائین و تورم بالا است (موقعیت Contraction)، ریسک بالا رفتن نرخ بهره افزایش مییابد و...
موقعیت مناسبی برای نگهداری سهام نیست (شرایط فعلی اقتصاد ایران). ما دنبال بازده واقعی، تورم پائین و افزایش نرخ رشد اقتصادی هستیم (موقعیت Recovery). ما امیدوار به کاهش ریسکهای اقتصادی و سیاسی هستیم چون صرف ریسکها را کاهش و ارزش شرکتها را افزایش میدهد.
ما چشم بهانتظار تشکیل سرمایه ثابت، واردات تکنولوژی و جایگزین شدن خطوط فرسوده کارخانهها هستیم. ما نمیخواهیم شرکتهای کامودیتی محور مثل اورهسازان و فولادیها بهواسطه تحریمها، کالاهایشان را زیر قیمت جهانی عرضه کنند.
چند وقت پیش دیدم یک دوستی در بازار سهام زیان کرده بود و به همین خاطر، به استرس و اضطراب و شاید بیماری قلبی دچار شده بود. ناخودآگاه یاد یک سخنرانی از پیتر لینچ افتادم: “من بهتازگی در فیدلیتی استخدام شده بودم و قرار بود بزرگترین خرید بلوکی تاریخ بازار سهام امریکا
را روی سهام شرکت “Kaiser Industries” انجام دهیم. سهم از ۲۹ دلار به ۱۷ دلار رسیده بود. در قیمت ۱۵.۷۵ من گفتم این سهام از ۲۹ به ۱۵.۷۵ دلار رسیده، دیگر قرار است تا کجا پائین بیاید؟ بنابراین یک بلوک خیلی بزرگ در این قیمت خریدیم.
بعد قیمت سهام به ۱۰ دلار رسید، بعد به ۷، ۶، ۵ و ۴ (یعنی ۷۵ درصد پائینتر از قیمتی که خریده بودند). رفتم پیش مدیر پورتفولیو و گفتم ببین، من روی قیمت ۱۵.۷۵ دلار یک مقدار زود وارد شدم!
واقعیت چیه؟ واقعیت چیزیه که ما میتونیم اون رو برای یه مدت کوتاه نادیده بگیریم، اما در بلندمدت خودش رو به ما تحمیل میکنه. درست مثل اون موقع که به خودت قول دادی دیگه به اون رابطه برنگردی، اسمش رو به “Don’t call her” عوض کردی، اما صبح شنبه هرکی با عجله دنبال لباسهاش میگرده،
بعد با عجله از خونه میزنی بیرون و بهش میگی کلید رو بگذاره زیر پادری. خُب واقعیت اینه که تو دوستش داری و این واقعیت، دو ماه یکبار خودش رو بهت تحمیل میکنه. واقعیت اقتصادیِ این روزهای ایران هم تورمهای انتظاری بالا، کسری بودجه فزاینده دولت،
عدم وجود چشمانداز مناسبی از توافق با غرب و رشد قیمت دلار هست. این رو بگذارید کنار حفظ سطوح قیمتی کامودیتیها یا حتی رکوردشکنی یک عده مثل اوره. خُب حالا در مواجهه با این واقعیت، دو ریسک بالفعل داریم، یکی افزایش سطح مداخلات دولتی در اقتصاد و دیگری افزایش نرخ بهره.
تقریباً روزی نیست از دوستان و آشنایان برای سرمایهگذاری در بازار #کریپتو تماس نداشته باشم، عمدتاً مشاورهای که گرفتهاند این است که با مبلغ ۱ میلیون تومان، یک سبد از شِتکوینها را در نوبیتکس تشکیل دهند با این امید که یکی از آنها ۲۰ برابر شود و به بازدهی خوبی برسند!
فضای سرمایهگذاری تغییر کرده است، یک زمانی پدرِ استارتاپها در میآمد تا به ارزش ۱ میلیارد دلاری برسند و بهقولی یونیکورن شوند، حالا ۱۱۰ رمز ارز بالای ۱ میلیارد دلار ارزش دارند که تازه آن هم توزیع متناسبی ندارد، مثلا ۱۰ تا رمز ارز اول، ۸۰ درصد ارزش بازار را در اختیار دارند!
فضای ارزشیابی از روشهای متعارف جریانات نقدی یا تحلیل عرضه و تقاضا، به اینجا رسیده است که میگویند: "۸ میلیارد نفر جمعیت، ۲۱ میلیون بیتکوین، خودت ریاضیش رو انجام بده!" این البته صرفاً مختص این بازار نیست، شما ببینید چه اتفاقاتی برای سهام GME یا AMC افتاد!