Thread by @pishgoo44444

#دگردیسی_عیسی_به_محمد (42)

7- بررسی اسناد سده اول و دوم هجری (بخش دوازدهم)

ظهور عبدالملک (5)
در ادامه قسمت قبل که مربوط به قبه صخره است، بد نیست چند نکته زبان شناختی اضافه کنیم.

👇

https://twitter.com/pishgoo44444/status/1488182214529540106

در مورد واژه #حمد
کلمه #حمد که ریشه کلمه محمد یا احمد نیز هست، بحث گسترده ای درجریان است.
ولی این مصدر در زبان های سامی، در عام ترین معنا، هم به معنای ستایش کردن است، هم به معنای خواستن و اراده کردن است.در واقع محمد نیز به معنای اراده شده یا خواسته شده، یا مطلوب یا برگزیده است،

گرچه معنای ستایش شده و یا ستایش شونده نیز میدهد.

در مورد واژه شریک
کلمه #شریک با واژه یونانی synthetos یعنی مرکب بودن خدا در ارتباط است، نه به معنای شریک و همکار، انچنان که امروزه درک میکنیم. یعنی خدا ذاتش شریک ندارد که به روشنی به اندیشه پدر، پسر و روح القدس اشاره دارد. 👇

این واژه در عبارت "وحده لا شریکه له" در کتیبه های قبه صخره، میخواهد بگوید خدا مرکب از پدر و پسر و روح القدس نیست.

درمورد واژه صمد
صفت دیگر #صمد است که علمای اسلام، تا حدی اختلاف نظر دارند و به یک نظریه واحد نرسیدند که امروزه گاهی در ترجمه ها #صمد را بدون ترجمه قرار میدهند
👇

و میگویند "الله، صمد است."
ولی مترجمین دیگر، انرا #بی_نیاز_از_غیر ترجمه میکنند. در واقع خدا بی نیازیست که دیگران به او نیاز دارند. چیزی شبیه غنای وجودیِ خدا و فقرِ وجودیِ دیگر موجودات در فلسفه های وجودی.
اما جالب است که 👇

این کلمه نااشنا و اختلاف برانگیز صمد در عربی، یک واژه سامی دیگر است و در ریشه های سامی معنای دیگری دارد.
در زبان #اکدی با تلفظ #صمادو به معنای وصل کردن و بستن و مهار کردن است.
در زبان #اگاریتی نیز همین معنا را دارد.
در #عبری بصورت ص.م.د. معنای محکم گرفتن و بهم گره زدن است.👇

پس این کلمه معنایی شبیه "چیزی که بهم گره زده شده" دارد یا چیزی که بصورت بسیار محکم بسته شده یا چیزی که بهم وصل است و یکپارچه است.

در قبه صخره که بحث از عیسی شناسی است این کلمه در رابطه با الله است که میگوید:
الله یکتاست، و الله شریک ندارد [=مرکب نیست] و الله صمد است یعنی

👇

الله چیزی نیست که جدا از هم باشد و یا بقولی، الله #تفکیک_ناپذیر یا بخش ناپذیری است. این تفکیک ناپذیری، بوضوح در مقابل تثلیث [پدر، پسر، روح القدس] بیان شده است.

درمورد مصدر س.ل.م و کلمه دین
کلمه تسلیم از ریشه س.ل.م مفهوم سالم بودن و سازگاری درونی و وحدت و یا صلح را دارد.
👇

همخانواده ان در #عبری ریشه ش.ل.م میباشد که به معنای سالم و یا تفکیک نشده و یا کامل و یا چیزی است که به اتمام رسیده است.

پس در این دوران (در زمان عبدالملک) که اصطلاحات در حال شکل گیری است اسلام به معنای یک دین خاص نیست، بلکه به معنای چیزی کامل یا وحدت و یکپارچگی است.
👇

کلمه دین هم بطور کلی دو معنا دارد. یکی معنای دین که همین امروز برداشت میکنیم، یکی معنای مقررات اجتماعی، نظامی از اداب و رسوم، مرتب کردن امور، طرز رفتار درست و اداره امور و... میدهد.
👇

در زمان عبدالملک، با توجه به کلیت متن کتیبه ها، و با توجه به اینکه سالها در سکه ها و کتیبه ها و نامه ها و رویدنامه ها و دیگر اسناد ، نامی از #دین_اسلام نیست، باید این عبارت [یعنی دین اسلام] را به معنای دین کامل یا مجموعه مقررات کامل یا امت کامل و متحد فهم کرد.
👇

چون اشکارا در کتیبه ها از ناسازگاری و مناقشه میان جامعه حرف میزند. و الله این را نمیپسندد، از اینرو بصراحت هشدار میدهد، کسانی که این شواهد را انکار میکنند و عملا مقررات سالم، یا امت واحد و کاملِ مورد پسند الله را نمیپسندند، باید بدانند الله روزشمار است. یعنی وعده عذاب میدهد.
👇

فراموش نکنید که این کتیبه ها پس از رویدادهای معروف به فتنه دوم (شورش عبدالله بن زبیر) یا جنگهای دوره فترت نصب شده که عبدالملک از این پس میخواهد با این عبارات، مناقشات و ناسازگاری ها را در نطفه خفه کند. پس این عبارات پایانی کتیبه ها، بیشتر سیاسی است تا مذهبی. 👇

چرا که عبدالملک نمیخواهد جامعه ی او هم؛ مانند جامعه مسیحیان چندپاره شده و فقط در حال جنگ و دعوا و بحث و مشاجره باشد.
پس واژه اسلام هم مانند بسیاری از واژگان دیگر تحولات معنایی در طول زمان داشته.

👇

پس عبارت "دین نزد الله، اسلام است" یعنی رفتار عمومی یا اداره امور آنگونه که الله میپسندد سازگاری یا یکپارچگی امت است.

- امت کامل
- جامعه یکپارچه
- مقررات کامل
- امور واحد
و معانی مرتبط.

پس سیاست یکپارچه سازی عبدالملک اغاز میشود.
👇

قبل از بستن این رشتو، ما الان در دوران عبدالملک (685 تا 705 م.) هستیم و قرار است تا سال 750 که عباسیان قدرت را به دست میگیرند مراحل پدیدار شدن اسلام را ردگیری کنیم.

در این فاصله دو دسته کتیبه در دست داریم. یکی کتیبه های مردم عادی یا عوام، که

به هر دلیلی یک جمله [غالبا دعایی] برای ما با خراش سنگ نوشته و به یادگاری گذاشته اند. دوم کتیبه های رسمی و سلطنتی.

چنانچه خواهید دید، از ده ها کتیبه ای که در دست داریم، چندین و چند کتیبه تا سال 750 م. هنوز هم از خدای عیسی و موسی و هارون حرف میزند.👇

چند ده کتیبه بدون نام بردن از اسلام، قران، محمد و... فقط دعایی معمولی (غالبا طلب بخشش از الله) را نوشته اند.
ده ها کتیبه دیگر هیچ چیزی که به ما خبر از محمد بدهد، بدست نمیدهند.
وفقط چند کتیبه انگشت شمار عبارت محمد رسول الله را اوردند.

پس بطور کلی از بین این تعداد مدرک زیادی که در دست داریم، فقط چند کتیبه هستند که باز همین عبارت محمد رسول الله را در انها میبینیم (و البته سنگ قبر یک دختر نیز هست)
چنانچه قبلا هم گفتیم نمیتوان با همین یک عبارت فهمید که در اینجا در حال شهادت دادن به پیامبری محمد هستیم یا 👇

در حال شهادت دادن به پیامبری عیسی (با عبارت ستایش به فرستاده خدا)

از برایند انچه در دست داریم و با توجه به کتیبه های داخلی قبه صخره (بخصوص B11 تا B13) و با توجه به کتیبه های قصر الوالید و قصر هشام. و نیز نقاشی های مسیحی (زنان لخت مثل نقاشی های مسیحی دیگر، یا نقاشی حیواناتی 👇

مثل خوک و میمون) در قصرهای خلفای بعدی، میتوان این نتیجه را هم در نظر گرفت، که این عیساست که در حال دگردیسی به محمد است.

پایان قسمت چهل دوم