ظهور عبدالملک (2)
عبدالمک در ابتدا، در سکه ها، همان طرح های عرب ساسانی با تصویر خسروپرویز با عبارت #عپدولملک_مروانان با عنوان #امیری_وُریوشنیکان میزند. ولی در سالهایی که درصدد سرکوب شورش هاست
به این می اندیشد که انچه ایران و روم و یا حتی ملت یهود را قرنها کنار هم نگهداشته، وجود یک پرچم واحد نظری، یعنی #دین است. که هر سه ملت، زیر لوای کتابی مقدس جمع شده اند، این همان خلا ملت عرب است که قرنها نتوانسته اند اتحاد و نهایتا یک کشور واحد داشته باشند.
👇
از اینرو او میخواهد کل امپراطوری را زیر یک پرچم واحد فکری درآورد.
پس، وقتی شورش ها سرکوب شد در ابتدا سیاست ساسانی زدایی و رومی زدایی [مسیحیت بیزانتسی] را به منظور ایجاد یک پرچم فکری واحد، با کلید واژه #امت_کامل [ترجمه عربی این عبارت در ان دوره میشود: دین اسلام] اغاز میکند.
👇
ظهور محمد:
اولین سکه ای که نام محمد بر روی ان اشکار شده، سکه ایست که در بیشاهپور ضرب شده و متعلق به "#عبدالله_بن_عبدالملک" است که این فرد، گویا چندی حاکم بصره و پس از ان برخی نواحی جنوب ایران بوده است، در این سکه عبارت "محمد رسول الله" و "بسم الله" دیده میشود.
👇
اینجا نکته ای قابل تامل وجود دارد.
این سکه تاریخ 66 را با خود دارد، برخی سکه شناسان تصور کرده اند، این تاریخ باید 66 هجری [عربی] باشد، که در اینصورت تاریخ ان معادل با 687 م. است. و اولین سکه ای میشود که نام #محمد بر ان ضرب شده است.
ولی یهودا د نوو و جودیت کرون 👇
چند دلیل قانع کننده دارند که تاریخ این سکه، 66 یزدگردی را نشان میدهد (تصویر زیر) که در اینصورت تاریخ ان معادل 77 هجری میشود و این یعنی تاریخ این سکه معادل 697 میلادی است. در اینصورت اولین سکه ای که نام محمد روی ان ضرب شده، سکه دیگریست.
👇
پ.ن: دلیل مهم تایید نظریه یهودا دی نوو کتیبه هاست، مثلا کتیبه عبدالعزیز متعلق به 69 هجریست، ولی در ان خبری از محمد نیست.
در هر دو صورت چه این سکه متعلق به 66 هجری باشد، چه 77 هجری (66 یزدگردی) این سکه بدون هیچ تردیدی در زمان پادشاهی "عبدالملک مروان" ضرب شده است.
👇
اگر سکه بالا رد شود [یعنی تاریخ ان متعلق به 77 هجری یا 697 م. باشد] در اینصورت اولین سکه ای که نام محمد بر روی ان اشکار شده، به سال 71 هجری برمیگردد که "خالد بن عبدالله" فرمانروای دمشق در این شهر ضرب کرده است. سال 71 عربی معادل است با 690-691 م. که این معقول تر نیز میشود،
👇
چرا که در این تاریخ میبینیم نام محمد بر روی قبه صخره نیز، (در تاریخ 72 هجری معادل 691-692 م.) اشکار میشود که با این سکه، دقیقا در یک تاریخ قرار میگیرند. پس اگر سکه بیشاهپور (687 م. یا 697 م. ؟؟؟) را کنار بگذاریم، با اطمینان میتوان گفت که
👇
نام محمد در سال 71-72 هجری مقارن 691-692 م. در سکه دمشق و کتیبه قبه صخره امده است.
تمام این مطالب یعنی، چه محمد وجود داشته باشد، چه محمد وجود واقعی نداشته باشد، فرقی نمیکند.موضوع این است که روایات سنتی اشتباه،و #محمد در اوایل دهه 690 م. در زمان عبدالملک مروان پدیدار شده است.
👇
و این یعنی عبدالملک مروان است که خالق محمد است یا بعبارتی دیگر، به محمد واقعیت دینی میبخشد.
نکته دیگر اینکه اولین باری که عبارتی توحیدی بر روی یک سکه ایرانی نقش بسته است، سکه عبدالعزیز، برادر عبدالملک مروان است که این سکه هم در سال 72 هجری معادل 692 م. در سیستان ضرب شده است.
👇
روی سکه: عبارت بسم الله العزیز
پشت سکه: لا اله الا الله وحده
محمد رسول الله
چنانچه قبلا بصورت مشروح اوردیم لوگزنبرگ عبارت "محمد رسول الله" را [برای این دوران] اینگونه معنا میکند:
ستایش باد فرستاده خدا
👇
امکان ندارد تنها از همین یک عبارت بفهمیم که منظور عبدالملک مروان کدام ترجمه بوده:
الف- ستایش باد [بر عیسی] فرستاده خدا
یا
ب- محمد فرستاده خدا است
پس ما باید راهی پیدا کنیم که یکی از این دو را اثبات کند. اگر بتوانیم اثبات کنیم که کدامیک از این دو ترجمه صحیح است
👇
گره های زیادی باز میشود که چنانچه خواهیم دید شواهد و قرائن نشان میدهد ترجمه اول صحیح است. (ستایش باد [بر عیسی] فرستاده خدا).
پس مهمترین نکته ی تمام انچه تا اینجا گفتیم (39 رشته توییت) این است که قبل از انکه عبدالملک نام #محمد را ثبت کند، 👇
این واژه در هیچ کتیبه یا سکه یا نامه ای دیده نمیشود. در هیچ کجا. بدون استثنا.
پس شواهد میگوید عبدالملک خالق یا واضع نام محمد و نظریه محمدیانیسم است.
حتی اگر محمدی هم بعنوان یک شخص واقعی وجود داشته، این عبدالملک است که به او رنگ و روی واقعیت تاریخی-دینی داده 👇
و قبل از او، (یعنی سال 690-691 م. یا 71 عربی) محمد در هیچ کجا وجود ندارد یا لااقل فردی نام اشنا نیست و مانند خیلی از نظریه پردازان، به فراموشی سپرده خواهد شد.
خواهیم دید محمدی که در سال 71 ه. ظهور کرده، هنوز شخصیتی مستقل ندارد. بلکه در جایگاه پاژنامی برای عیسی کاربرد دارد.
👇
در دوران بعدی یعنی در دوران الوالید، محمد رنگ و بوی تازه ای میگیرد و عملا محمدگرایی رفته رفته ساز استقلال خود را از مسیحیت میزند.
تا دهه 740 م. که یوحنا دمشقی قلم در دست میگیرد، ارام ارام محمد دارای زندگی نامه هم میشود. در این دوره 👇
احتمالا ابن اسحاق و نسل او نیز ظهور میکنند که اولین سیره نویسان هستند (حدود 750 م. به بعد) و نسل بعدی یعنی در حدود 800 تا 820 م. ابن هشام اولین سیره نویسی را اغاز میکند و هر چه میگذرد (در دوره عباسیان) محمد زندگینامه اش با جزییات بیشتر [و البته پر از تناقض] منتشر میشود.
👇
از زمان پیروزی عبدالملک بر رقبا، سیاست مسیحیت [رومی] زدایی وی اغاز میشود
این امر را میتوان به وضوح در سکه ها دید که علامت صلیب با دستکاری های ریز شبیه علامت + یا T یا یک ستون یا میله یا شبیه حرف سای (Y سه شاخه) یا فی در یونانی میشود. به سکه های زیر و تغییرات صلیب دقت کنید:
👇
از یک طرف صلیب ها دستکاری شده، از طرف دیگر تصاویر مسیحی و چهره های اخرالزمانی، تبدیل به سکه های خلیفه ای میشود.
مدل سه خلیفه؛ دوخلیفه و یا معروفترین انها مدلی که فلکرپُپ به انها خلیفه ایستاده با شمشیر [شمشیر عدالت] میگوید.
نکته ای که شخصا در نظر دارم این است که این احتمال میرود که عبدالملک تلاش داشته تا همانند صلیب مسیحیان، آرم جدیدی برای مسیحیت تازه تاسیس خود بیاورد، آرمی شبیه فی یا سای یونانی یا اصلا پلکان روی سکه ها، یا هر چیز دیگر. ولی در این پروژه موفق نشده چون خلفای بعدی انرا دنبال نکردند
👇
راستی! از سنگهای روی هم قرارگرفته بشکل یک پلکان روی سکه ها گفتیم؛ این پلکان به چه چیز اشاره میکند؟
اولیگ با جستجوی در عیسی شناسی سده های قبل از عبدالملک، در کتاب #افراهات اشاره هایی میابد که این پلکان یک نماد زایِنیستی (صهیونیستی) است که با توجه به کتاب psalms (مزامیر) اورده شده
بررسی این طرح که دائم روی سکه ها تکرار میشود در رشتوی بعد.
از این پلکان به قبه صخره پل میزنیم
جایی که همه میپرسند چرا داخل یک مسجد، صخره ای نامسطح وجود دارد؟ ولی مساله برعکس است یعنی روی این صخره نامسطح، مسجدی بنا شده تا این صخره های مهم به چشم بیاید.
پایان قسمت سی نهم
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
یه چند نکته رو بگم
چون دوستان زیاد درموردش کامنت گذاشتن
رشتوها تموم شد pdf رو یک هفته بعدمنتشر میکنم
پی دی افش خیلی خیلی خیلیییی کاملتر میشه
اصلا اینجا تا دستم گرم میشه دوتا مطلب بنویسم یهو میبینم محدودیت توییت یا کاراکتر یا یه باگ دیگه تویبتر باعث میشه 👇
مطلب رو کم و زیاد کنم یا بخش بزرگی از مطالبو حذف کنم (بزارم تو پی دی اف)
در مورد کانال تلگرام
تلگرام رو تا امروز که واقعا نتونستم نصب کنم و مطالب رو اونجا هم بزارم
به دلایل زیاد و از این جهت شرمنده- بزرگترین مشکلم وقتمه (واسه ساختن پادکست نیز هم) و البته 👇
گوشی ای که میخاستم دو سه هفته پیش تلگرام نصب کنم همش هنگ میکنه و خدابیامرز شده متاسفانه😁
رو این گوشی اصلیم هم، نمیخوام و نمیتونم - به دلایل زیاد خصوصا امنیتی
اما یه چیزم بگم در مورد یه سری شبهه که زیاد تو دایرکت ازم پرسیدن
ظهور عبدالملک (1)
در رشتوی قبل گفتیم که عبدالملک مروان، با عبور از مدعیان حکومت که سر سخت ترین انها، عبدالله بن زبیر بود، عنوان #امیری_وریوشنیکان یا بقولی امیرالمومنینی را برای خود بدست اورد.
👇
عبدالملک در ابتدا همان سکه هایی را میزد که معاویه و دیگر داعیه داران حکومت میزدند. یعنی سکه ای با طرح ساسانی، با عنوان امیرِ مومنان که نام خود را #عپدولملک_مروانان اورده است و طبق رویکرد جدید، این یعنی عبدالملک از مروی ها [شهروندان مرو].
👇
عبدالملک از 685 م تا 705 م. خلیفه وقت بوده است.
از 685 م. که عبدالملک ادعای خلافت کرد، تا 692-3 م. که بزرگترین مدعی یعنی آل زبیر را از پیش رو بردارد و خود به تنهایی عنوان پادشاهی را کسب کند، یک جریان فکری اخرالزمانی در ذهن عبدالملک شکل گرفته است. و ان اینکه 👇
پایان معاویه و ظهور عبدالملک:
وقتی معاویه در 660 م. (38 ه.) پیروز جنگ های داخلی شد، و توانست لقب امیرالمومنین را برای خود کسب کند، روند فتوحاتش را دوباره از سر گرفت. 👇
فتوحاتی که از سمت شمال شرقی؛ تا بخارا میرسید. در بین مناطقی که معاویه قصد فتح انرا کرد، امپراطوری بیزانتس تنها نقطه ای بود که مقاومت میکرد، گرچه در بیزانتس هم، جزایر و مناطقی مانند قبرس، رودس، ارواد و... سقوط کردند ولی #کنستانتینپول تسخیرناپذیر میآمد.
👇
هر تلاشی منجر به شکست میشد تا اعراب، از سال 674 م. تا 678 م. دست به محاصره این شهر زدند. اما معاویه، در عین ناباوری، در تصرف بیزانتس ناکام ماند و محاصره او تا سال 678 م. بطور کامل در هم شکست.
(فلش ابی، جهت حرکت اولیه به سمت قبرس، فلش قرمز، مقصد نهایی: کنستانتینپول)
"به نقل از اسلام شناس دانمارکی، پاتریشا کرون، در سکه ها و سنگ نبشته های معاویه (Sufjanid) [=سفیانی]، در سکه های #عرب_ساسانی، و بر روی دو سنگ قبر از خدا نام برده شده، اما به فرستاده خدا (رسول) اشاره ای نشده.
👇
اسلام شناس آمریکایی رابرت هویلند اشاره میکند: اگر معاویه می خواست میتوانست در سرزمینهای تحت حکمفرمایی خود به محمد اشاره کند و سوال بعدی این است که آیا این خودداری معاویه (از نام بردن محمد) در ماهیت اسلام نهفته است، یا وضعیت اسلام در مقابل دولت در ان مرحله اولیه.
👇
این مطلب رو دوباره اینجا مینویسم فراموش نکنم تو توییتها بیارم
مسلمونا میگن مسجدالاقصی از زمان سلیمان و داوود بوده ولی مسجدالقصی از زمان رومیها ویرانه شد و تا اینکه عبدالملک اونجا رو ساخت
این نشون میده ایه 1 سوره اسرا زمان عبدالملک 690 م. به بعد نوشته شده
پ.ن: میدونم 👇
مسلمونا، الان چه جوابایی دارن
صبر کنید به جوابای مختلفشون میرسیم (از تاریخچه های خیالیشون در ساخت مسجدالاقصی - یا خود روایات اسلامی در مورد معراج و...
همه رو بررسی میکنیم)
اینو مثل یه سری از توییتهای قبل الان نوشتم یادم نره بررسیش کنم، باشه واسه بعد...
خنده دار اینه 👇
محمد طبق روایات سنتی اسلامی، 17 ربیع الاول یک سال قبل هجرت به مسجدالاقصی رفته و از اونجا به معراج رفته
این تاریخشون، یعنی اکتبر 621 م.
یعنی زمانی که اورشلیم توسط سپاه ایران (شهروراز) سقوط کرده و مسجدالاقصایی هم توش وجود نداره
منطقه خاورمیانه در سده هفتم، شاید جنجالیترین قرن تاریخ بشر، محل برخورد فرهنگ و مذهب و سیاست و دیدگاه های اپوکالیپتیک [= اخرالزمانی] شده بود، این سده با جنگهای دینی-سیاسی خسروپرویز و هراکلیوس اغاز شد ولی تا پایان یک سده میبینیم عملا هر دو امپراطوری ایران و روم کنار رفتند 👇
و اعراب که در محل تلاقی این دو امپراطوری میزیستند، وارث جهان شناخته شده ان روزگار میشوند.
با شکست ایران و سقوط ساسانیان، عملا مرگ دین #زرتشت رقم میخورد و این دین برای همیشه به تاریخ سپرده میشود. ولی جنگ جدید بین مسیحیت کلیسای شرقی و غربی در جریان است، 👇