در یک متن پهلوی مطلب کوتاه و جالبی دربارۀ #نوروز گفته شده که ترجمۀ آن را در عکس زیر میبینید (متن پهلوی در توییت بعدی): «در باب نوروز و مهرگان و دیگر جشنهای کهن که از آغاز آفرینش، نویی و تازگیشان [همان] است که در روز نخست در آنها تعبیه شده ...»./۱
این قطعه در فصل ۴۱۹ ِ کتاب پهلویِ #دینکرد_سوم آمده است. در این فصل دربارۀ #سال_خورشیدی، #پنجۀ_دزدیده و روشهای سالشماری بحث شده و گریزی هم به جشنهای نوروز و #مهرگان زدهاند.
در عکسِ زیر آوانویسیِ تقریبیِ متن #فارسی_میانۀ به خط فارسی مشاهده میشود./۲
آوانویسیِ متنِ پهلوی به خطّ آوانگار لاتینی:/۳
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
به واژههایی مثل "پروردن"، "برداشتن"، "گردآوردن" و "تلفنکردن" میگن #مصدر و همین اسمِ شاید نادرست باعثِ سوءتفاهمهایی شده، یعنی خیلیها فکر میکنن اینها تو فارسی محلِ صدور و ریشۀ فعل هستن. این برداشت حتی باعث میشه بعضیها گاهی این واژهها رو تو جملههاشون کمتر به کار ببرن!/۱
یعنی فکر میکنن اینها یه جور فعل هستن و اگه بخوان معادلی برای یه اسم انگلیسی که با tion- یا ty- ساخته شده پیدا کنن، بعیده از چیزی که بهش میگن مصدر استفاده کنن یا اگه بخوان تو جمله اسم به کار ببرن، احتمالاً از اسمهای پرورش، برداشت، گردآوری و تماس (تلفنی) استفاده میکنن./۲
ولی پروردن، آوردن، کردن و... درواقع خودشون اسمهای مشتقی هستن که از بُنِ گذشتۀ پرورد-، آورد-، کرد، و... ساخته شدهن.
البته مصدر در اصل از بنِ گذشته + پسوند -َن (مثل کرد + -َن) ساخته نمیشده و این صورتبندی محصول #بازتحلیل بوده که تعمیم داده شد و بعدها درعمل روش ساخت مصدر شد./۳
میشود گزارۀ #SlavaUkraini را که این روزها میشنویم اینطور ترجمه کرد: «#زنده_باد_اکراین!». واژۀ slava در اصل به معنی «شهرت، آوازه، سرافرازی» است و همریشه است با واژۀ فارسی #سرودن و هر دو از ریشۀ #هندواروپایی -k̑leu* به معنی «شنیدن» ماندهاند./1
پس معنی لفظی Slava Ukraini «آوازه [برسد] به #اکراین!» است.
به کسی چیزی "شنواندن" میتواند به معنی «حرف زدن» با او یا «سرودن» و «آواز خواندن» برای او باشد.
"سرودن" در فارسی و stirīn در #کُردی به معنی «آواز خواندن» هم به همین شکل از آن ریشۀ به معنی «شنیدن» ساخته شده بودهاند./2
گفتیم معنی slava در اکراینی (و در بقیۀ زبانهای #اسلاوی) «آوازه» بوده. مشابه این معنی در واژۀ "خسرو" دیده میشود. خسرو در واقع دو جزء دارد: خُـ به معنی «خوب» (که در خُنیا، هُنر، خوب، خرّم و ... هم هست) و جزء "سرو" به معنی «آوازه» از ریشۀ مورد بحث. خسرو یعنی خوشنام و نیکآوازه./3
از منطقۀ #طبرستان سندهای بسیار ارزشمندی به زبان #فارسی_میانه یعنی #زبان_رسمی ایرانِ ساسانی (و تا مدتها پس از آن) به دست آمدهاند که از جمله شامل نامهنگاریها و صورتجلسههای مربوط به چند پروندۀ قضایی هستند؛ برای نمونه نامۀ A در عکس زیر دستور تشکیل پروندهای است به این ترتیب:/1
دوازدهم دیماه سال 86 پس از یزدگرد، آقای فَرُّخاَبزود که #هیربد و در همانحال از متصدیان امور قضاییِ منطقهای در طبرستان بوده نامهای را که عکس آن را دیدید به آقای آزادخسرو که از دیگر کارکنان این دایره بوده میفرستد و اطلاع میدهد که مردانی (از خاندانی (؟)) با نام یَزد/2
به همراه خانمی به نام دُختخوشیهْ شکایتی تنظیم کردهاند. فَرُّخاَبزود در ادامه به آزادخسرو دستور میدهد که مردانِ (از خاندانی (؟)) با نام دینیدان را که علیهشان شکایت شده به همراه آنهایی که شکایت کردهاند برای استماعِ دعوی احضار کند./3
مازندران که در داستان لشکرکشی #کیکاووس جای دیوان است در غرب (شاید در شام، یمن یا همسایۀ مصر) بوده. در کوشنامه (۵۰۰ هـق) آمده: «زمین بِجَه هرکه او داندش/جهاندیده #مازندران خواندش». بجه قسمتی از حبشه بوده. #جلال_متینی در مقالهای که در پیوند زیر مییابید/1 noormags.ir/view/fa/articl…
... [جلال متینی] دربارۀ سرزمین مازندران در داستان لشکرکشی کیکاووس بحث دقیقی انجام داده است. صورتی از مقالۀ آقای متینی را در این وبگاه نیز میتوانید مطالعه بفرمایید:/2
پیش از آقای متینی هم کسان دیگری دربارۀ کجاییِ مازندران در داستان لشکرکشی کیکاووس مطلب نوشته بودهاند، از جمله آقای #صادق_کیا که مطلب ایشان را میتوانید از این پیوند بارگیری بفرمایید:/3
بیبیسی و ایراناینترنشنال کوشش جدی دارند تا چهرههای #تجزیهطلب یا حامیان نظری آنها را در هر فرصتی در جامعه مطرح کنند و به دایرۀ واژگانی آنها فرصت تبلیغ بدهند. در اینجا آقای بادامچی لفظ #ناسیونالیسم_فارسی را جعل میکنند و تلاش غریبی دارند تا آن را به تنش اخیر ربط دهند!/1
«ناسیونالیسم فارسی» که بهویژه در شبکههای اجتماعی و در تلویزیونهای مبلّغ تجزیهطلبی رواج دارد برابر «ناسیونالیسم ایرانی» جعل شده. تجزیهطلبها کوشش زیادی در جهت جایگزینی لفظ فارس با ایران دارند و برایشان مهم است که این کاربرد به رسانههای جدی راه یابد./2
البته عجیب نیست که مهمان بیبیسی در تحلیل چنین مناقشهای از دایرۀ واژگان تجزیهطلبان و نژادگرایان بهره ببرد. پارسال و در مناقشۀ قرهباغ هم بیبیسی در اقدامی عجیب چهرهای تجزیهطلب مثل آقای هاشمی را به عنوان کارشناس مدافع جمهوری آذربایجان دعوت کرده بود./3
جزء "ترا" در واژههای #ترابری و #تراکنش برابر trans در transport و transaction است. کاربرد این پیشوند پیشنهادِ #فرهنگستان_دوم است (دورۀ فعالیت: 1347 تا 1360). در اینجا به ارزیابی این پیشنهاد نمیپردازم و تنها دربارۀ #ریشهشناسی این عنصر مطلبی عرض میکنم./1 t.me/vazhegozini/166
با پیشوند ترا- در دانشهای گوناگون چندین واژه ساخته شده و کاربرد یافته، از جمله ترابُرد، تراگُذری، تراگُسیل، ترارسانی، تراپیوستگی، تراپوستی و...
(خوب است که روشها و ابزارهای ساخت #اصطلاح|ها را در هر رشته در کتابی جداگانه و یا حین کاربردِ این واژهها در درسِ مربوطه آموزش دهند)/2
در واقع یک چشمِ پیشنهاددهندگانِ این واژه به عنصر tar در پهلوی و tarō در اوستایی به معنی «آنسو» بوده و چشم دیگرشان به این نکته که این عنصرِ ایرانیِ کهن با لغت لاتینی trans که آن هم به معنی «(از این سو به) آن سو» بوده همریشه است./3