جزء "ترا" در واژههای #ترابری و #تراکنش برابر trans در transport و transaction است. کاربرد این پیشوند پیشنهادِ #فرهنگستان_دوم است (دورۀ فعالیت: 1347 تا 1360). در اینجا به ارزیابی این پیشنهاد نمیپردازم و تنها دربارۀ #ریشهشناسی این عنصر مطلبی عرض میکنم./1 t.me/vazhegozini/166
با پیشوند ترا- در دانشهای گوناگون چندین واژه ساخته شده و کاربرد یافته، از جمله ترابُرد، تراگُذری، تراگُسیل، ترارسانی، تراپیوستگی، تراپوستی و...
(خوب است که روشها و ابزارهای ساخت #اصطلاح|ها را در هر رشته در کتابی جداگانه و یا حین کاربردِ این واژهها در درسِ مربوطه آموزش دهند)/2
در واقع یک چشمِ پیشنهاددهندگانِ این واژه به عنصر tar در پهلوی و tarō در اوستایی به معنی «آنسو» بوده و چشم دیگرشان به این نکته که این عنصرِ ایرانیِ کهن با لغت لاتینی trans که آن هم به معنی «(از این سو به) آن سو» بوده همریشه است./3
کوشش #فرهنگستان دوم بر آن بوده که این عنصر ایرانی کهن را دوباره در فارسی زنده کند تا در #واژهگزینی به عنوان پیشوندی برابرِ معنای trans به کار رود. این عنصر از ریشۀ #ایرانی_باستان -tar* به معنی «گذشتن و عبور کردن» آمده که خود از ریشۀ هندواروپایی -terh₂* به همان معنی است./5
از این ریشه با پیشوند -wi در ایرانی باستان -wi-tar* ساخته شده بوده که از آن در پهلوی widar و در فارسی "گذر" و "گُدار" به معنی «گذرگاه» بر جای ماندهاند. از ریشۀ هندواروپاییِ یادشده در لاتینی trans و در انگلیسی through «از میانِ» و در آلمانی durch «از میانِ» باقی مانده است./6
در انگلیسی through به عنوان پیشوند به کار نرفته* و واژههای لاتینیتبارِ دارای trans را به همان صورت وام گرفتهاند. پیشوندِ قرضیِ trans در انگلیسی بهعنوان یک پیشوندِ قابلفهم کاربرد یافته. در آلمانی durch بهعنوان پیشوند به کار رفته، برای نمونه در Durchfuhr به معنی «ترابری»**./7
* در انگلیسی نیز چند واژه هست که through در آنها مانند پیشوند به کار رفته: throughway «بزرگراه»، throughput «کارایی و ظرفیت پذیرش»، through route «راهی که از مرکز شهر نمیگذرد»، through traffic «آمدوشدِ بیوقفه».
** لغت Durchfuhr هم مانند ترابری #گردهبرداری از transport است./8
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
آ. صفایی فراهانی در مصاحبه با آ. دهباشی میگفت #قبل_از_انقلاب معترض بودیم چرا در #خوزستان در طرحهای بزرگ کشاورزی مثلاً مارچوبه میکارند که در سبد غذایی ایرانیها جایی ندارد و صادر میشود و چرا نمیگذارید گندم بکارند تا گندم وارد نکنیم! میگفت بعداً فهمیدیم مصرف آب مارچوبه/1
مصرف آب مارچوبه کمتر از گندم است و قیمت جهانی آن بیشتر از گندم.
یعنی با این برنامه دو بار صرفهجویی میکردهاند: با کاشت مارچوبه، در واحد سطح، کمتر از کاشت گندم آب مصرف میشده و با صدورِ آن ارزی به دست میآمده که با آن میشده بیشتر از گندمِ کاشتهشده در واحد سطح گندم وارد کرد./2
ویدئوی حاوی این مضمون از یوتیوب پاک شده است و از حافظه نقل کردم. اگر به ویدئو دسترسی دارید، تأیید یا تصحیح بفرمایید. توضیحات پایانی در صحبت ایشان نبود./3
بر خلاف فرمایش آقای گلستان، فارسی در اساس به همین صورت پدید آمده. در سراسر سرزمینهای فارسیگویی و فارسینویسی، صاحبان سخن واژههای منطقۀ خود را در آثارشان به کار بردهاند و بسیاری از این واژهها را وارد #فارسی_معیار کردهاند. چند نمونه را در توییتهای بعدی مشاهده بفرمایید:/1
لغت #ملخ از زبانهای ایرانی (میانۀ) شرقی و همتای ریشهشناختیِ آن یعنی #میگو از لهجههای جنوب وارد فارسی شدهاند. اگر قرار بود همین لغت از نیای فارسی به ارث برسد چیزی مانند "مَِیه" (maye/meye) میبود. در رشتهتوییت پیوست بیشتر در این باره بخوانید:
گاهی شمار این واژهها که به #واژۀ_گویشی نیز معروفند چنان در فارسیِ مناطقی بالا میرفته که لازم بوده واژهنامهای مانند #لغت_فرس برای معرفی آنها به مردمان مناطق دیگرِ فارسیدانی نوشته شود. به توییت پیوست نگاه بفرمایید:
لغت انگلیسی atom #وامواژهای است که بهواسطه از átomos یونانی گرفته شده. جزء -a در آغاز این لغت #حرف_نفی است (مانند اَ در #اَمُرداد) و جزء دوم آن از témnein به معنی «بُریدن» بوده. این جزء را در anatomy «کالبدشناسی، کالبدشکافی» و tome «هر کدام از چند جلدِ یک کتاب» هم میبینیم./2
میدانیم که اتم از ذرّههای ریزترِ الکترون، پروتون و نوترون تشکیل شده است./3
امروزه خرسها شخصیتهای مهربان کارتونها هستند و عروسکهای شیرین و شاد آنها را خیلی جاها میتوان دید، ولی مردمان قدیم #هندواروپایی هرگز خرسها را مهربان نمیدیدهاند. "خرس" فارسی از واژۀ هندواروپایی -h₂r̥tk̑o* بر جای مانده/۱
از واژۀ هندواروپایی -h₂r̥tk̑o* برای نمونه در #اوستایی -arəša و در #لاتینی ursus باقی مانده بوده. این لغت لاتینی بعدها در فرانسوی ours و در ایتالیایی orso شده است. همۀ لغتهایی که تا اینجا آمد به معنی #خرس هستند./۲
امروزه به بعضی چیزها در فارسی به شوخی #اسمش_رو_نبر میگویند؛ مثلاً یادمان هست که در کارتون #شهر_موشها حتی بر زبان آوردن نام گربه باعث ترس میشد و به همین خاطر به آن «اسمش-رو-نبر» میگفتند. اینها برای ما شوخی بود، ولی برای بعضی مردمان خاطرههای واقعی (تاریخی) است؛/۳
فارسی که با نامهای #فارسی_نو و #فارسی_دری نیز شناخته میشود و پیش از سدههای نخست اسلامی احتمالاً عمدتاً #دری نامیده میشده در واقع محصول دگرگونیهای آوایی و دستوری پهلوی (یعنی همان پارسیگ) بوده و مردمِ آن عهد بهسادگی متوجه این امر میشدند که دری امتداد طبیعی همان پارسیگ است./1
دری یعنی منسوب به "در" و این لغت که همان جزء اول واژۀ #دربار است خود به معنی دربار بوده. این زبان را بدان سبب #دری یعنی «درباری» نامیدهاند که در دستگاه حکومت ساسانی و برای ارتباط کارکنان و سپاهیان آن سلسله احتمالاً در پایتخت (تیسفون) پدید آمده و در شهرهای بزرگ رواج یافته بوده./2
دری صورت گفتاریِ همان پارسیگ (یعنی #فارسی_میانه) بوده یعنی تا قرنها تنها در محاوره کاربرد داشته. از آنجا که این گونۀ گفتاریِ زبان از همان دورهٔ #ساسانیان به عنوان #زبان_میانجی مردمانی از سرزمینهای گوناگون کاربرد داشته، عناصر بسیاری را نیز از دیگر زبانهای ایران جذب کرده بوده./3
به آن چه در فارسی #پُل میگویند در #بلوچی purt و در #کُردی perd گفته میشود. #دگرگونی_آوایی rt و rd به ل نمونههای زیادی دارد. در اوستایی هم به پل میگفتهاند -pərətu. همۀ این واژهها از صورت هندواروپایی -pértus* ماندهاند که معنایش میشده «گذرگاه»./1
از همین صورتِ هندواروپاییِ -pértus* در فرانسوی لغت port به معنی «بندر» باقی مانده (در اصل به معنی «گذرگاه و محل وارد شدن») که زبان فرانسوی آن را از portus لاتینی به همین معنی به ارث برده بوده (زبانهای فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی و... از #لاتینی سرچشمه گرفتهاند)./2
لغت لاتینیِ portus به عنوان #وامواژه به انگلیسی هم وارد شده و در آن زبان به صورت port و به معنی «بندر» کاربرد پیدا کرده. همین واژه است که در نام کشور پرتغال نیز دیده میشود.