بیبیسی و ایراناینترنشنال کوشش جدی دارند تا چهرههای #تجزیهطلب یا حامیان نظری آنها را در هر فرصتی در جامعه مطرح کنند و به دایرۀ واژگانی آنها فرصت تبلیغ بدهند. در اینجا آقای بادامچی لفظ #ناسیونالیسم_فارسی را جعل میکنند و تلاش غریبی دارند تا آن را به تنش اخیر ربط دهند!/1
«ناسیونالیسم فارسی» که بهویژه در شبکههای اجتماعی و در تلویزیونهای مبلّغ تجزیهطلبی رواج دارد برابر «ناسیونالیسم ایرانی» جعل شده. تجزیهطلبها کوشش زیادی در جهت جایگزینی لفظ فارس با ایران دارند و برایشان مهم است که این کاربرد به رسانههای جدی راه یابد./2
البته عجیب نیست که مهمان بیبیسی در تحلیل چنین مناقشهای از دایرۀ واژگان تجزیهطلبان و نژادگرایان بهره ببرد. پارسال و در مناقشۀ قرهباغ هم بیبیسی در اقدامی عجیب چهرهای تجزیهطلب مثل آقای هاشمی را به عنوان کارشناس مدافع جمهوری آذربایجان دعوت کرده بود./3
از مطالب آقای بادامچی مثلاً در #آراز_نیوز (تشکیلات مقاومت ملی آزربایجان(!)) که بگذریم، مثلاً در معرفی کتاب «اقلیتها در ایران» در وبگاه «مرکز مطالعات ایرانی آنکارا (İRAM)» میبینیم که ایشان با توضیح و توجیه، لغت ethnicist را به «هویتطلب» برمیگردانند!/4 iramcenter.org/fa/humeyniden-…
جزء "ترا" در واژههای #ترابری و #تراکنش برابر trans در transport و transaction است. کاربرد این پیشوند پیشنهادِ #فرهنگستان_دوم است (دورۀ فعالیت: 1347 تا 1360). در اینجا به ارزیابی این پیشنهاد نمیپردازم و تنها دربارۀ #ریشهشناسی این عنصر مطلبی عرض میکنم./1 t.me/vazhegozini/166
با پیشوند ترا- در دانشهای گوناگون چندین واژه ساخته شده و کاربرد یافته، از جمله ترابُرد، تراگُذری، تراگُسیل، ترارسانی، تراپیوستگی، تراپوستی و...
(خوب است که روشها و ابزارهای ساخت #اصطلاح|ها را در هر رشته در کتابی جداگانه و یا حین کاربردِ این واژهها در درسِ مربوطه آموزش دهند)/2
در واقع یک چشمِ پیشنهاددهندگانِ این واژه به عنصر tar در پهلوی و tarō در اوستایی به معنی «آنسو» بوده و چشم دیگرشان به این نکته که این عنصرِ ایرانیِ کهن با لغت لاتینی trans که آن هم به معنی «(از این سو به) آن سو» بوده همریشه است./3
آ. صفایی فراهانی در مصاحبه با آ. دهباشی میگفت #قبل_از_انقلاب معترض بودیم چرا در #خوزستان در طرحهای بزرگ کشاورزی مثلاً مارچوبه میکارند که در سبد غذایی ایرانیها جایی ندارد و صادر میشود و چرا نمیگذارید گندم بکارند تا گندم وارد نکنیم! میگفت بعداً فهمیدیم مصرف آب مارچوبه/1
مصرف آب مارچوبه کمتر از گندم است و قیمت جهانی آن بیشتر از گندم.
یعنی با این برنامه دو بار صرفهجویی میکردهاند: با کاشت مارچوبه، در واحد سطح، کمتر از کاشت گندم آب مصرف میشده و با صدورِ آن ارزی به دست میآمده که با آن میشده بیشتر از گندمِ کاشتهشده در واحد سطح گندم وارد کرد./2
ویدئوی حاوی این مضمون از یوتیوب پاک شده است و از حافظه نقل کردم. اگر به ویدئو دسترسی دارید، تأیید یا تصحیح بفرمایید. توضیحات پایانی در صحبت ایشان نبود./3
بر خلاف فرمایش آقای گلستان، فارسی در اساس به همین صورت پدید آمده. در سراسر سرزمینهای فارسیگویی و فارسینویسی، صاحبان سخن واژههای منطقۀ خود را در آثارشان به کار بردهاند و بسیاری از این واژهها را وارد #فارسی_معیار کردهاند. چند نمونه را در توییتهای بعدی مشاهده بفرمایید:/1
لغت #ملخ از زبانهای ایرانی (میانۀ) شرقی و همتای ریشهشناختیِ آن یعنی #میگو از لهجههای جنوب وارد فارسی شدهاند. اگر قرار بود همین لغت از نیای فارسی به ارث برسد چیزی مانند "مَِیه" (maye/meye) میبود. در رشتهتوییت پیوست بیشتر در این باره بخوانید:
گاهی شمار این واژهها که به #واژۀ_گویشی نیز معروفند چنان در فارسیِ مناطقی بالا میرفته که لازم بوده واژهنامهای مانند #لغت_فرس برای معرفی آنها به مردمان مناطق دیگرِ فارسیدانی نوشته شود. به توییت پیوست نگاه بفرمایید:
لغت انگلیسی atom #وامواژهای است که بهواسطه از átomos یونانی گرفته شده. جزء -a در آغاز این لغت #حرف_نفی است (مانند اَ در #اَمُرداد) و جزء دوم آن از témnein به معنی «بُریدن» بوده. این جزء را در anatomy «کالبدشناسی، کالبدشکافی» و tome «هر کدام از چند جلدِ یک کتاب» هم میبینیم./2
میدانیم که اتم از ذرّههای ریزترِ الکترون، پروتون و نوترون تشکیل شده است./3
امروزه خرسها شخصیتهای مهربان کارتونها هستند و عروسکهای شیرین و شاد آنها را خیلی جاها میتوان دید، ولی مردمان قدیم #هندواروپایی هرگز خرسها را مهربان نمیدیدهاند. "خرس" فارسی از واژۀ هندواروپایی -h₂r̥tk̑o* بر جای مانده/۱
از واژۀ هندواروپایی -h₂r̥tk̑o* برای نمونه در #اوستایی -arəša و در #لاتینی ursus باقی مانده بوده. این لغت لاتینی بعدها در فرانسوی ours و در ایتالیایی orso شده است. همۀ لغتهایی که تا اینجا آمد به معنی #خرس هستند./۲
امروزه به بعضی چیزها در فارسی به شوخی #اسمش_رو_نبر میگویند؛ مثلاً یادمان هست که در کارتون #شهر_موشها حتی بر زبان آوردن نام گربه باعث ترس میشد و به همین خاطر به آن «اسمش-رو-نبر» میگفتند. اینها برای ما شوخی بود، ولی برای بعضی مردمان خاطرههای واقعی (تاریخی) است؛/۳
فارسی که با نامهای #فارسی_نو و #فارسی_دری نیز شناخته میشود و پیش از سدههای نخست اسلامی احتمالاً عمدتاً #دری نامیده میشده در واقع محصول دگرگونیهای آوایی و دستوری پهلوی (یعنی همان پارسیگ) بوده و مردمِ آن عهد بهسادگی متوجه این امر میشدند که دری امتداد طبیعی همان پارسیگ است./1
دری یعنی منسوب به "در" و این لغت که همان جزء اول واژۀ #دربار است خود به معنی دربار بوده. این زبان را بدان سبب #دری یعنی «درباری» نامیدهاند که در دستگاه حکومت ساسانی و برای ارتباط کارکنان و سپاهیان آن سلسله احتمالاً در پایتخت (تیسفون) پدید آمده و در شهرهای بزرگ رواج یافته بوده./2
دری صورت گفتاریِ همان پارسیگ (یعنی #فارسی_میانه) بوده یعنی تا قرنها تنها در محاوره کاربرد داشته. از آنجا که این گونۀ گفتاریِ زبان از همان دورهٔ #ساسانیان به عنوان #زبان_میانجی مردمانی از سرزمینهای گوناگون کاربرد داشته، عناصر بسیاری را نیز از دیگر زبانهای ایران جذب کرده بوده./3