#رشتو
فیلسوف تبریز؛ نظریهپرداز ایران
موسی غنینژاد:
1/گردش روزگار چنین بود که بنیانگذار مهمترین نظریه ایرانشهری از خطه آذربایجان برخیزد. #سیدجواد_طباطبایی کاخی از اندیشه فرهنگ، تمدن و ملیت ایران بنا نهاد که مانند کاخ بلند فردوسی، از باد و باران گزندی به آن نخواهد رسید.
2/طباطبایی با تکیه بر استعداد ذاتی، حافظه شگفتانگیز و سختکوشی بیمانندش بهتنهایی باری را در عرصه پژوهش بر دوش کشید که در شرایط عادی نیازمند کمک دهها دستیار کارآزموده است. دستاورد پژوهشی بینظیرش البته به ایرانشهری و مفهوم «جدید در قدیم امر ملی در ایران» مربوط میشود.
3/پرداختن طباطبایی به موضوع تجدد در اروپا در حقیقت مکمل کار او درباره ایران بود؛ چراکه عقیده داشت ایران با نهضت #مشروطه عملا وارد دنیای جدید شد؛ اما بهرغم تلاشهای اهل اندیشه در کشور ما هنوز منابع دستاول کافی درباره اندیشه تجدد در دسترس پژوهشگران نیست.
4/این موضوع از این جهت اهمیت دارد که با ورود و سیطره ایدئولوژیها، عرصه بر اندیشههای اصیل تنگ شد و «روشنفکران» دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ خورشیدی سپهر اندیشه را با دانشهای کاذب و دستچندم وارداتی به تصرف خود درآوردند.
5/در نتیجه این تصرف بود که غربستیزی مُد روز شد و #نهضت_مشروطه که منادی تجدد اصیل ایرانی و حکومت قانون بود، بهعنوان نماد غربزدگی و توطئه استعماری لجنمال شد.
6/فیلسوف تبریزی با توضیح چگونگی تجدد غربی و با تکیه بر منابع دستاول نشان میدهد چگونه ایدئولوژیها با سطحینگری و وارونه جلوهدادن واقعیتها خاک در چشم مردم میپاشند و جامعه را به سردرگمی و انحراف میکشانند.
7/در نتیجه همین انحراف بود که جنگی کاذب میان #ملیت و #اسلامیت به راه انداختند و نهضت مشروطه را که شاهکاری بیبدیل در آشتی دادن تجدد ایرانی با شرع اسلام بود، بهعنوان توطئه غربی برای نفی اسلام جلوه دادند و به کلی منکر امر ملی به عنوان پدیده اصیل ایرانی شدند.
8/هدف اصلی برنامه پژوهشی طباطبایی، شناخت ایران در تمام ابعاد سیاسی و فرهنگی بود و در تلاش خود برای رسیدن به این هدف، به نظریه بدیعی دست یافت که مطابق آن #امر_ملی یا #ملت در ایران قدمتی بسیار دیرینهتر از ظهور ملت-دولتها در دنیای جدید غربی دارد.
9/طبق این نظریه درست است که در ایران قدیمِ پیش و پس از اسلام، مفهوم «ملت» تحت همین عنوان مطرح نبود و مورد استفاده اهل قلم قرار نمیگرفت؛ اما به جای آن مفهوم «ایران» به کار میرفت.
10/فیلسوف تبریزی در این خصوص از «جدید در قدیم» سخن میگوید و اینکه ریشه برخی جدیدها را باید در قدیم جستوجو کرد. به عقیده وی جنبش #مشروطهخواهی با تاسیس حکومت قانون، ایران را به دوران جدید وارد کرد و با این کار همه شئون کهن ایران نوآیین شد.
11/اما نکته بسیار مهمی که نباید از نظر دور داشت این است که نو شدن در ایران به معنای خلق از عدم نبود؛ چراکه «همه مواد نو شدن در تاریخ فرهنگی ایران وجود داشت و #مشروطیت صورتی نوآیین به آن داد» اما باید دقت کرد که شرایط امکان وجود جدید در قدیم مستلزم تداوم تاریخی فرهنگ ملی است؛
12/طباطبایی بر این رای است که تداوم فرهنگی ایران پس از دوره اسلامی مبتنی بر نصهای سهگانه بوده است: قرآن، منابع اندیشیدن ایرانشهری و فلسفه یونانی که هرسه خاستگاه متفاوتی داشتهاند که در پیوند باهم در مقام نظام سنت قدمایی بیش از هزار سال تداوم داشته و بسط پیدا کرده است.
13/در برابر این نظام سنت قدمایی وجه چهارمی از سنت در آستانه #نهضت_مشروطیت در دوره ناصری توسط برخی از اهل نظر، «منورالفکران»، شکل میگیرد که زمینهساز پیروزی نهضت است. اما این سنت فاقد نص نظام اندیشیدن جدید است و این مشکل بزرگی برای تاریخنویسی اندیشه ایرانی به وجود میآورد.
14/به تاخیر افتادن تاسیس نص جدید در ایران با معضل سیطره ایدئولوژیها روبهرو میشود که عرصه را بر نص جدید تنگ میکنند و #تجدد_ایرانی را به انحراف میکشانند. اگرچه منورالفکران ناصری نتوانستند نص جدیدی تاسیس کنند؛ اما همین قدر فهمیده بودند که نمایندگان #امر_ملی کهنی هستند...
15/...که سدههای طولانی قدمت دارد و اکنون به آنان رسیده است. اما ایراد بزرگ آنان این بود که توانستند آن امر ملی را در صورت ناسیونالیسم زمان خود توضیح دهند. ناسیونالیسم اروپایی، چه از نوع لیبرال و چه از نوع رمانتیک، پدیدهای ناشی از تفکیک امت و ملت بود؛
16/یعنی ملت در معنایی مستقل از امت و متمایز از آن یا حتی مقابل آن تعریف میشد، حال آنکه در ایران #امر_ملی از ابتدا جدا و مستقل از مفهوم امت پدید آمده بود. بنابراین #ناسیونالیسم به طور منطقی موضوعیتی در آن نداشت.
17/اگر ناسیونالیسم را در تعریف اولیهاش ایدئولوژی جدایی ملت از امت بدانیم، این ایدئولوژی جایی در مفهوم ایران ندارد؛ چون ایران همیشه وحدت تکثرهای قومی و دینی بوده است.
18/تاکید بر این نکته از این جهت اهمیت دارد که دو مانع بزرگ ریشهدواندن و بالیدن تجدد در ایران، از آغاز نهضت مشروطیت تاکنون، دو ایدئولوژی وارداتی یعنی ناسیونالیسم و #سوسیالیسم بوده است.
19/طباطبایی بر این رای است که #مشروطهخواهان یک سده پیش فهم معقولتری از تجدد و امر ملی داشتند تا روشنفکران یکسده بعد. مشروطهخواهان «قدیم را جدید فهمیدند» و براساس عقل عقلایی خود در مجلس اول توانستند مشروطیت را به معنای حاکمیت قانون به کرسی بنشانند؛
20/اما روشنفکران بعدی بهویژه در دهههای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی «جدید را قدیم فهمیدند.» واضح است که این خوانش وارونه نتیجهای جز بازگشت به گذشته و ارتجاع سیاسی ندارد. تلاش بیامان #فیلسوف_تبریزی در جهت فراهم آوردن نظریهای است درباره منطق تحول تاریخی ایران و جایگاه تاریخی آن.
21/با تکیه بر چنین نظریهای است که میتوان به آشوب فکری برپاشده از سوی ایدئولوژیها پایان داد؛ آشوبی که در ششدهه گذشته ایران را در معرض مخاطرات سترگی قرار داده است.
22/اما مساله اینجاست که فراهم آوردن چنین نظریهای با تکیه صرف بر نظام مفاهیم #علوم_اجتماعی رایج که تماما برخاسته از اندیشه مدرن غربی است امکانپذیر نیست. مسیر تاریخی #ایران متفاوت از مسیر تاریخی اروپای غربی است که مفاهیم علوم اجتماعی جدید براساس آن ساخته شده است.
23/بنابراین، فهم مشکل ایران، حداقل در برخی جنبههای بسیارمهم نیازمند فراهم آوردن ابزار تحلیلی متفاوتی از دستگاه مفاهیم علوم اجتماعی رایج و فریادهای نظریهپرداز ایرانشهری در این باره که دانشگاه باید ملی باشد و موضوع ایران و امر ملی را مدنظر قرار دهد، ناظر بر این ملاحظات است.
24/ ابداعات نظری طباطبایی، بهویژه در خصوص چگونگی امر ملی و ملت در ایران و تفاوت بنیادی آن با آنچه در غرب اتفاق افتاده است، او را متفکری در رده جهانی قرار میدهد. donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D…
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
#رشتو
حمیدرضا جلاییپور:
1/در سالهای منتهی به #انقلاب اسلامی هم شاه اقداماتی انجام داد. اما آن زمان برای اصلاحات دیر شده بود. #شاه باید همین اقدامات را در اوایل دهه ۵۰ انجام میداد و نه در سال ۵۷. #مهسا_امینی#Iran
2/گفته میشود که ۷۰ درصد مردم از عملکرد حکومت ناراضی هستند، اما به آلترناتیوها هم امیدی ندارند. به همین دلیل، میفهمیم که ایران، هنوز وارد وضعیت انقلاب نشده است. البته این به این معنا نیست که این وضعیت در آینده نیز رخ نخواهد داد.
3/راهحل این است که حکومت چشمانداز امیدبخشی را نشان دهد، اما ممکن است چنین نکند. اگر این اتفاق رخ ندهد، همین افرادی که در رسانه ملی به آنها اغتشاشگر میگویند به مردم چشمانداز میدهند. چشمانداز آنها هم تغییر است. اینگونه ما به وضعیت انقلابی نزدیک میشویم.
1/اقتصاددانان ایرانی از تکرار مکررات به ستوه آمدهاند و گوش شنوایی برای هشدارهایشان وجود ندارد. از دهه ۶۰ که سیاست کنترل قیمتها با شلاق زدن متخلفان در جریان بود، هیچیک از نتایج موردنظر آن برآورده نشده اما این سیاست ناکارآمد همچنان تا امروز تداوم یافته و به قوت خود باقی است.
2/عبده تبریزی: زمانی که آمارهای رسمی از قرار گرفتن ۳۰درصد جمعیت #ایران زیر خط فقر حکایت دارد و برای یک دهه شاهد رشد اقتصادی صفر بودهایم، فشار عظیمی روی دوش مردم قرار گرفته است.تقریبا برای تمام کرسیهای مدیریتی اقتصاد افراد بهتری وجود دارند که به دلایل مختلفی سر کار نیستند.
3/از ابتدای انقلاب با اقتصاد آنطور که شایسته بوده، برخورد نکردیم؛ برای مثال ارائه برق مجانی به کشاورزی موجب شد کشاورز ایرانی با برق رایگان آب را از دل زمین استخراج کند و در اقلیم خشک #ایران به کشت هندوانه بپردازد و اثرات زیستمحیطی آن امروز گریبانگیر همه ماست.
#رشتو
1/زخمهای مختلف سر باز کردهاند و کار حکمرانی محدود به امدادرسانی شده. درحالیکه ریشههای اصلی مشکل، هرروز فعالتر میشوند و بحرانها یکی بعد از دیگری میرسند. مشکلات معمولا در مرحله اول ماهیت اقتصادی دارند و علائمی هم که ظاهر میشوند اقتصادی هستند. donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D…
2/مثلا نظام کارشناسی تشخیص میدهد که مصرف منابع ازمقداری که وارد سفرههای زیرمینی میشود بیشتر است.هشدار میدهد و راهحل ارائه میکند.توجه نمیشود و ازین مرحله عبور میکنیم و وارد مرحله اجتماعی میشویم. مردم مهاجرت میکنند، اعتیاد وجرم وجنایت زیاد میشود. باز هم اتفاقی نمیافتد.
3/مشکل وارد فاز سیاسی میشود. نارضایتیها گسترش پیدا میکند و نظام حکمرانی خود را در معرض تهدید میبیند. در این مرحله تقابل پیش میآید وبحران به شکل امنیتی درمیآید. تاسفبار این است که از هر مرحله عبور میکنید، دیگر راهحلهای قبلی کارساز نیست یا اثربخشی بسیار ضعیفی خواهد داشت.