۱) ایران با آمریکا بر سر برنامه موشکی و سیاست منطقهای خود مذاکره نخواهد کرد. مطرح کردن این پیششرط و اصرار بر آن از جانب دولت بایدن - تحت عنوان «مذاکرات تکمیلی» (Follow-on negotiations) - مانند سیاست «فشار حداکثری»، محکوم به شکست خواهد بود. @ABlinken@jakejsullivan
۲) این موضوعات - که آمریکا آن را محور «مذاکرات تکمیلی» میخواند و قصد دارد در این چارچوب به آنها بپردازد - میتواند صرفاً موضوع مذاکرات مستقیم میان ایران و همسایگان عرب در چارچوب «طرح صلح هرمز» باشد.
۳) «طرح صلح هرمز» این هدف را دنبال میکند تا با ایجاد یک پیمان عدم تعرض، یک نظام امنیت جمعی در منطقه و همچنین ایجاد یک رژیم جامع همکاری در حوزه مسابقه تسلیحاتی، آزادی کشتیرانی، تروریسم و امنیت انرژی، دغدغههای طرفین را بررسی و منافع ایران و همسایگان را همزمان تأمین نماید.
۴) در سالهای اخیر، رژیمهای عرب منطقه - با اتخاذ سیاست ترغیب دولت ترامپ به رویارویی اقتصادی تمام عیار و احیاناً برخورد نظامی با ایران - از پذیرش دعوت ایران به نشست در چارچوب «طرح صلح هرمز» سر باز زدهاند.
۵) امروز، دولت بایدن میتواند - به جای پافشاری بر مقولهٔ «مذاکرات تکمیلی» و مشروط کردن لغو تحریمها به نشستن تهران پای میز مذاکرات تکمیلی با واشنگتن - از «مساعی جمیله» خود برای ترغیب دولتهای عربی به مذاکره مستقیم با ایران در چارچوب طرح هرمز استفاده کند.
۶) در واقع، فرمول پیشنهادی این است که دولت بایدن بی قید و شرط به تعهدات برجامی - یا ملزومات قطعنامه ۲۲۳۱ - بازگردد؛ سپس از مساعی جمیله خود برای ترغیب اعراب به آغاز مذاکرات مستقیم با ایران بهرهبرداری کند.
۷) در این صورت هم طرفین برجام از عواید آن بهرهمند خواهند شد؛ هم موضوع ذغدغههای «امنیتی» و «منطقهای» مستقیماً میان طرفین ذینفع احیاناً حلوفصل خواهد شد. نقش نهایی آمریکا در این میان میتواند تایید محصول مذاکرات ایران و اعراب در قالب یک قطعنامه شورای امنیت باشد.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱) جناب دکتر جلیلی، کسی نمیگوید دشمن را تحریک نکنید. میگوییم بهگونهای عمل نکنید که دشمن بتواند اقداماتمان را دستمایهٔ یارگیری، اجماعسازی، فضاسازی و در نهایت هزینهتراشی علیه خودمان قرار دهد. مثلاً خروج از پروتکل الحاقی دقیقاً برای دشمن چه «هزنیهای» دارد؟ پیشبینی کنیم:
۲) مجلس مقرر کرده است ۱۲ روز بعد از روی کار آمدن بایدن - در حالی که هنوز کابینهاش شکل نگرفته - دولت روحانی اجرای پروتکل الحاقی را متوقف کند. با نزدیک شدن به این تاریخ، لابیها و رسانههای متخاصم در آمریکا به شدت هجوم خواهند آورد که بایدن نباید به «شانتاژ هستهای» ایران تن بدهد!
۳) نخستوزیر اسرائيل، بنگاههای روابط عمومیاش، دستگاههای تبلیغاتی جریان نومحافظهکار، لابی سعودی و تمام بازیگران ایرانستیز - با علم به حساسیت افکار عمومی نسبت به این موضوع - وارد میدان خواهند شد و حول مقوله پنهانکاری و «تسلیم در برابر شانتاژ هستهای» فضا را تصاحب خواهند کرد.
1) The U.S has long claimed that Iran's missile program and regional policies need to be addressed. Truth is, these matters don't need to be addressed by or with the U.S.
In fact, Iran will not negotiate away its own security with an outside actor with no standing.
2) If Iran's missile program or regional policies are truly a matter of concern, the "concerned parties" are - in principle - Iran' Arab neighbours.
3) Neighbours that Iran has on numerous occasions invited to sit and address these concerns - while hearing Iran's - within the framework of the Hormuz Peace Endeavor (#HOPE).
۲) در برابر این «کارت مذاکراتی» که مجلس تصور میکند ایجاد کرده است، دو ماه دیگر دولت بایدن همین موضوع را به اولین نقطه اجماعسازی علیه ایران تبدیل و برای ملزم ساختن ایران به بازگشت به پروتکل الحاقی یک قطعنامه الزامآور از شورای امنیت نیز اخذ خواهد کرد!
۳) با این مصوبه مجلس میتواند باعث شود بازرسیهای «مدیریت شده» و پروتکلی را که ایران هماکنون داوطلبانه و با قید شرایط مورد توافق طرفین اجرا میکند، بواسطه مداخله شورای امنیت به بازرسیهای نامحدود و اجباری - ذیل ضرب فصل هفتم منشور - تبدیل شود!
۱) گفتمان «مقاومت یا مذاکره» یا «مذاکره سازش است» نه با واقعیتهای موجود سازگار است؛ نه با تحولات سیاسی و بینالمللی اخیر همخوانی دارد؛ نه با موقعیت ایران در منطقه و جهان تطابق دارد؛ و نه پاسخگوی بحرانهای منطقهای و بینالمللی خواهد بود.
۲) غلبه این گفتمان در فضای رسانهای و سیاسی کشور نیز جز تشویق به کارشکنی مقابل دستگاه دیپلماسی، تداوم تنشهای فرسایشی، تشدید بحران و نهایتاً واگذاری صحنه دیپلماسی به رقبای منطقهای - که مجهز به صدها لابی و میلیاردها ثروت برای پیشبرد اهداف خود هستند- نتیجهای در پی نخواهد داشت.
۳) از این رو لازم است ایران -هم در فضای داخلی و هم بینالمللی- با گفتمان، ادبیات و دُکترین جدیدی وارد میدان شود و زمینه را برای در انداختن طرحی نو، پویا و مشکلگشا (و غافلگیرکننده برای لابیهای ایرانستیز) فراهم سازد. این گفتمان جدید نیز با کلیدواژه #دِتانت رقم خواهد خورد:
۱) قانون آیسا - که بستر حقوقی بسیاری از تحریمهاست - تمدید شد؛ و از کنگره (به ویژه کنگره جمهوریخواه) انتظاری جز این هم نبود. اما معافیتهای مورد توافق در برجام - تا زمان خروج ترامپ از توافق - پا برجا ماند!
۲) اصلاح قانون ویزا - که یکی دیگر از دستاوردهای جریان تندرو در واشنگتن بود - محدودیتهایی برای کسانی که در ظرف پنج سال گذشته به ۷ کشور نامبرده سفر کرده بودند برای دریافت ویزای آمریکا ایجاد میکرد.
۳) اما برجام موجب شد دولت اوباما مجبور شود از میان این کشورها صرفاً برای «ایران» معافیتهایی قائل شود تا طبق تعهداتش مانع «عادیسازی روابط تجاری و اقتصادی ایران» نشود. وزارت خارجه آمریکا نیز معافیتهایی برای تجار و سرمایهگذاران و غیره که به ایران سفر میکردند صادر کرد.
President-elect @JoeBiden, U.S. withdrawal from the Iran nuclear deal was indeed a profound mistake. That's why you need to redress the situation. But to do so, please observe the following points:
1) Show in actions, not in words, that your era will substantially differ from Donald Trump's! This means that you need to set aside his unlawful, unconventional and unilateral approach to world affairs and abide by U.S commitments and international law in "good-faith".
2) To depart from the Trump era, you will need to turn the page on this remarkably dark chapter for international statesmanship, multilateralism, international law, good-faith diplomacy & constructive engagement. But to turn the page, he'd first need to unclench America's fist!