متاسفانه عدهای برای تخریب دکتر ظریف حتی از حمایت و تمجید از سناتور تام کاتِن - یکی از متخاصمترین و ضد ایرانیترین سیاستمداران آمریکا -
هم دریغ نمیکنند.
۱) بهانه برای این موج جدید تخریب این است که تام کاتِن - در نامهای که در سال ۲۰۱۵ همراه با ۴۷ سناتور به رهبران ایران نوشته بود - به درستی پیشبینی کرده بود رئيسجمهو بعدی با «چرخش یک قلم» از توافق هستهای خارج خواهد شد، حال اینکه به زعم آنها دکتر ظریف ادعای او را رد کرده بود!
۲) این عده - گاه با ذوق و شوقی که نمیتوانند پنهان کنند - دکتر ظریف را مغلوب دانش حقوقی سناتور کاتن میخوانند و وزیر امور خارجه کشور را - با استناد به بریدهای از یک گفتوگو کوتاه در «شورای راهبردی روابط خارجی» - با این مستمسک تخریب و شماتت میکنند.
۳) اما حقیقت ماجرا چیست و ظریف به کاتن دقیقاً چه پاسخی داده بود؟
۴) در سال ۲۰۱۵، چند ماه پیش از انعقاد برجام، سناتور کاتن همراه با همکاران جمهوریخواه خود در مجلس سِنا نامهای خطاب به «رهبران ایران» مینویسد که در آن عملاً به ایران هشدار میدهد با دولت اوباما وارد توافق نشود!
۵) در این نامهٔ غیرمتعارف و بد لحن، کاتِن استدلال میکند که طبق قوانین آمریکا رئيسجمهور بعدی میتواند با «چرخش یک قلم» از چنین توافقی خارج شود و عملاً هشدار میدهد که توافقی که به تایید ۲/۳ مجلس سِنا نرسیده باشد به راحتی قابل فسخ خواهد بود.
۶) در پاسخ به او، دکتر ظریف تاکید میکند که روابط بینالملل در جهان «بر اساس قوانین بینالمللی و نه بر اساس قوانین داخلی آمریکا اداره میشود» و به سناتورهای جمهوریخواه تذکر میدهد که «در صورت خروج رئيسجمهور بعدی از توافق هستهای، آمریکا مرتکب نقض فاحش حقوق بینالملل خواهد شد».
۷) در ضمن، با الهام از یک اصل عُرفی مندرج در معاهده وین ۱۹۶۹، ظریف به این نکته نیز اشاره میکند که هیچ کشوری - از جمله آمریکا - نمیتواند «قوانین داخلی خود را مستمسکی برای عدم تمکین با تعهدات بینالمللی خود قرار دهد».
۸) در نامه خود ظریف تلویحاً به این نکته نیز اشاره میکند که در نظام حقوقی آمریکا تصویب یک قرارداد به عنوان «معاهده» الزاماً ضمانت اجرای آن نیست؛ و به کاتن یادآوری میکند که اکثریت مطلق توافقات بینالمللی آمریکا ذیل عنوان «قراردادهای اجرایی» (Exectutive agreement) تعریف میشود
۹) از این رو، به سناتورهای جمهوریخواه یادآوری میکند که تخطئهٔ قراردادهای اجرایی به نفع آنها نیست چرا که باعث میشود غالب توافقات بینالمللی آمریکا با سایر کشورها نیز سُست و بی اعتبار جلوه کند!
۱۰) جالب اینکه آقای بایدن نیز در آن زمان استدلال کاتن را - علیرغم اینکه «در لوای درس قانون اساسی پیچیده شده» - فاقد اعتبار حقوقی عنون میکند و آن را «مغایر با دو قرن رویه» در حوزه انعقاد قراردادهای بینالمللی این کشور میخواند.
۱۱) علاوه بر اینکه در تایید ضمنی استدلال ظریف، آقای بایدن نیز به این حقیقت اشاره میکند که «اکثریت غالب» توافقات بینالمللی آمریکا - بدون تایید کنگره - و از جنس قرارداد اجرایی است.
۱۲) در واقع، تمام نکاتی که ظریف در آن نامه مطرح کرد از نظر حقوقی صحیح و موجب موضعگیری تند رسانهها و محافل تخصصی علیه کاتن و سناتورهای جمهوریخواه شد.
۱۳) پس از خروج ترامپ از برجام با «چرخش یک قلم»، موضعگیری متعاقب اکثریت کشورها نیز صحت پیشبینیها و تحلیل ظریف و بایدن در مورد بی اعتبار شدن نظام سیاسی/ حقوقی آمریکا بر اثر این اقدام غیرقانونی را به کُرسی نشاند.
۱۴) امروز نیز یکی از دلایل بازگشت بایدن به برجام «بازسازی» همین اعتبار از دسترفته عنوان میشود.
۱۵) حال، جدا از فضاسازیهای سطحی و انتقادات مغرضانه، منتقدان منصفتر مختارند بگویند دقیقاً کدام استدلال ظریف فاقد مبنای علمی بود و بر چه اساس کاتن را پیروز این جدال حقوقی میخوانند؟
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
Some suggest the @JoeBiden administration should abandon the #JCPOA and instead seek a treaty with Iran which is approved by 2/3 of the Senate. This is a roadmap designed to fail, and they know it.
1) First, they know that no president can get 2/3 of the Senate on board with any substantial foreign-policy issue, let alone on Iran. This is why, over the past decades, Article II Treaties have been gradually set aside in favor of Executive Agreement and political commitments.
2) In fact, whereas the United States concluded twice as many treaties as executive agreements in the first 50 years of its history, today "executive agreements comprised more than 90% of the international agreements concluded".
۱) ایران با آمریکا بر سر برنامه موشکی و سیاست منطقهای خود مذاکره نخواهد کرد. مطرح کردن این پیششرط و اصرار بر آن از جانب دولت بایدن - تحت عنوان «مذاکرات تکمیلی» (Follow-on negotiations) - مانند سیاست «فشار حداکثری»، محکوم به شکست خواهد بود. @ABlinken@jakejsullivan
۲) این موضوعات - که آمریکا آن را محور «مذاکرات تکمیلی» میخواند و قصد دارد در این چارچوب به آنها بپردازد - میتواند صرفاً موضوع مذاکرات مستقیم میان ایران و همسایگان عرب در چارچوب «طرح صلح هرمز» باشد.
۳) «طرح صلح هرمز» این هدف را دنبال میکند تا با ایجاد یک پیمان عدم تعرض، یک نظام امنیت جمعی در منطقه و همچنین ایجاد یک رژیم جامع همکاری در حوزه مسابقه تسلیحاتی، آزادی کشتیرانی، تروریسم و امنیت انرژی، دغدغههای طرفین را بررسی و منافع ایران و همسایگان را همزمان تأمین نماید.
۱) جناب دکتر جلیلی، کسی نمیگوید دشمن را تحریک نکنید. میگوییم بهگونهای عمل نکنید که دشمن بتواند اقداماتمان را دستمایهٔ یارگیری، اجماعسازی، فضاسازی و در نهایت هزینهتراشی علیه خودمان قرار دهد. مثلاً خروج از پروتکل الحاقی دقیقاً برای دشمن چه «هزنیهای» دارد؟ پیشبینی کنیم:
۲) مجلس مقرر کرده است ۱۲ روز بعد از روی کار آمدن بایدن - در حالی که هنوز کابینهاش شکل نگرفته - دولت روحانی اجرای پروتکل الحاقی را متوقف کند. با نزدیک شدن به این تاریخ، لابیها و رسانههای متخاصم در آمریکا به شدت هجوم خواهند آورد که بایدن نباید به «شانتاژ هستهای» ایران تن بدهد!
۳) نخستوزیر اسرائيل، بنگاههای روابط عمومیاش، دستگاههای تبلیغاتی جریان نومحافظهکار، لابی سعودی و تمام بازیگران ایرانستیز - با علم به حساسیت افکار عمومی نسبت به این موضوع - وارد میدان خواهند شد و حول مقوله پنهانکاری و «تسلیم در برابر شانتاژ هستهای» فضا را تصاحب خواهند کرد.
1) The U.S has long claimed that Iran's missile program and regional policies need to be addressed. Truth is, these matters don't need to be addressed by or with the U.S.
In fact, Iran will not negotiate away its own security with an outside actor with no standing.
2) If Iran's missile program or regional policies are truly a matter of concern, the "concerned parties" are - in principle - Iran' Arab neighbours.
3) Neighbours that Iran has on numerous occasions invited to sit and address these concerns - while hearing Iran's - within the framework of the Hormuz Peace Endeavor (#HOPE).
۲) در برابر این «کارت مذاکراتی» که مجلس تصور میکند ایجاد کرده است، دو ماه دیگر دولت بایدن همین موضوع را به اولین نقطه اجماعسازی علیه ایران تبدیل و برای ملزم ساختن ایران به بازگشت به پروتکل الحاقی یک قطعنامه الزامآور از شورای امنیت نیز اخذ خواهد کرد!
۳) با این مصوبه مجلس میتواند باعث شود بازرسیهای «مدیریت شده» و پروتکلی را که ایران هماکنون داوطلبانه و با قید شرایط مورد توافق طرفین اجرا میکند، بواسطه مداخله شورای امنیت به بازرسیهای نامحدود و اجباری - ذیل ضرب فصل هفتم منشور - تبدیل شود!
۱) گفتمان «مقاومت یا مذاکره» یا «مذاکره سازش است» نه با واقعیتهای موجود سازگار است؛ نه با تحولات سیاسی و بینالمللی اخیر همخوانی دارد؛ نه با موقعیت ایران در منطقه و جهان تطابق دارد؛ و نه پاسخگوی بحرانهای منطقهای و بینالمللی خواهد بود.
۲) غلبه این گفتمان در فضای رسانهای و سیاسی کشور نیز جز تشویق به کارشکنی مقابل دستگاه دیپلماسی، تداوم تنشهای فرسایشی، تشدید بحران و نهایتاً واگذاری صحنه دیپلماسی به رقبای منطقهای - که مجهز به صدها لابی و میلیاردها ثروت برای پیشبرد اهداف خود هستند- نتیجهای در پی نخواهد داشت.
۳) از این رو لازم است ایران -هم در فضای داخلی و هم بینالمللی- با گفتمان، ادبیات و دُکترین جدیدی وارد میدان شود و زمینه را برای در انداختن طرحی نو، پویا و مشکلگشا (و غافلگیرکننده برای لابیهای ایرانستیز) فراهم سازد. این گفتمان جدید نیز با کلیدواژه #دِتانت رقم خواهد خورد: