در روزهای گذشته توییتی که افسردگی رو ربط میداد به راحتطلبی و اینکه شادبودن سختترین کاره، بحثبرانگیز شد.
تو این رشتهتوییت بهجای تمرکز رو اشتباهات واضح اون توییت و توضیح بدیهیات، به این مساله میپردازیم که افسردگی چه فایدهای برای ما داره و انسانها چرا افسرده میشن؟
۱ از n
یکی از اشتباهات رایج در برخورد با این مساله، ربط دادنش به اقتضائات دنیای امروزه و این تصور که افسردگی پدیدهایست مدرن.
اما یک بررسی کوتاه نشون میده که افسردگی قدمتی به درازای عمر انسان داره.
تا اوایل قرن بیستم از افسردگی با عنوان melancholia یاد میشد که درواقع نوع حاد افسردگیه.
قدیمیترین مورد ثبتشده از افسردگی مربوط به هزاره دوم پیش از میلاد تو بینالنهرین بوده. البته در لوحههای بجا مونده از تمدن بابل این بیماری رو به روح انسان ربط میدادن و ناشی از مسخ شدن با شیاطین میدونستن.
لذا حیطه تخصص کاهنان بود و پزشکان بهش کاری نداشتن journals.sagepub.com/doi/10.1177/01…
این نظریه که افسردگی ناشی از ارواح خبیثهست، در بسیاری از تمدنهای قدیم رایج بود؛ ازجمله یونان، روم، چین و مصر.
به همین دلیل معمولا با روشهایی ازقبیل کتک، شکنجه، حبس و گرسنگی به درمانش میپرداختن. بااینحال معدودی از پزشکان رومی و یونانی معتقد بودن که افسردگی یک مشکل جسمی-روانیه
این پزشکان تجویزهای رواندرمانی ازجمله ژیمناستیک، ماساژ، رژیم غذایی، موسیقی، حمام و یک داروی حاوی تریاک و شیر الاغ برای بیماران افسرده توصیه میکردن
بقراط (Hippocrates) معتقدبود افسردگی ناشی از برهم خوردن تعادل مایعات چارگانه: بلغم، صفرا، سودا، خون در بدنه brainsway.com/knowledge-cent…
میگفت افزایش حجم سودا در طحال منجر میشه به افسردگی. بنابراین با حجامت، حمام، ورزش و رژیم میشه درمانش کرد.
از اون طرف، سیسرو (Cicero) فیلسوف رومی معتقد بود افسردگی ریشه روانی داره و ناشی از احساساتی مثل خشم، ترس و فقدانه.
تمام این پیشرفتها با گسترش مسیحیت تا قرون وسطی بهگا رفت
در این دوران با غلبه نظریه ارواح خبیثه، برخوردهای وحشیانه با افسردگی شدت گرفت و مثلا اینجا میگه کورنلیوس سلسوس، پزشک معروف رومی توصیه میکرد به شکنجه، شلاق زدن وگرسنگی دادن بیماران روانی.
از اون طرف، محمد زکریای رازی معتقد بود بیماری روانی ریشه در مغز داره journals.sagepub.com/doi/full/10.11…
تو این مقاله bit.ly/37M841y میگه رازی اولین کسی بود که رفتاردرمانی رو برای این بیماران تجویز کرد؛ بهصورت اعطای پاداشهای متناسب به رفتارهای مثبت و رو به بهبودی.
بحث تاریخچه رواندرمانی خیلی مفصله و بگذریم. نتیجهای که میشه گرفت اینه که افسردگی همیشه با انسان همراه بوده
بهنظر میاد که افسردگی در بخشی از وجود و ژنتیک انسان نهادینه شده. اما با توجه به اثرات بسیار مخرب و فلجکنندهای که افسردگی داره، ممکنه این تصور ایجاد بشه که قاعدتا باید اون ژنهای مضر طی نسلهای متعدد با انتخاب طبیعی از بین میرفتن.
آیا فایدهای هم داشتن؟ scientificamerican.com/article/depres…
بیماریها یا اختلالاتی مثل زوال عقل با افزایش سن درصد ابتلاشون هم افزایش پیدا میکنه که با نظریه تکامل درباره پیری قابل توجیهه. اما افسردگی در تمام سنین درصد ابتلاش بالاست و مثلا افسردگی حاد تو بازه سنی ۱۵ تا ۲۴ بیشترین فراوانی رو داره.
بنابراین شایدم افسردگی مزیت تکاملی داشته 🤷
طبق نظریهای که چندسالی هست مطرح شده، افسردگی درواقع یک مکانیزم سازگاری (adaptation) بوده با هزینهها و مزایای خاص خودش.
مولکول 5HT1A گیرندهی سروتونینه در مغز. موشهایی که فاقد این گیرنده هستند دربرابر عوامل استرسزا کمتر نشانههای افسردگی بروز میدن. pnas.org/content/95/25/…
این مولکول مسئول تامین سوخت موردنیاز برای فعالیت نورونهای مغز هم هست. لذا افسردگی باعث میشه که تمرکز و توانایی تحلیل در مغز بالا بره؛ و از اون طرف، افراد کسخل کمتر به افسردگی دچارمیشن.
درواقع احتمالا افسردگی یک عارضه جانبی فعالیت بالای مغزه.
بسیاری از نوابغ با افسردگی درگیر بودن
البته هدف این نیست که یک تصویر خوشگل و گوگولی از افسردگی ارائه بدیم. افسردگی کثافت محضه ولی هیچ کثافتی بیدلیل نیست.
اما بعضی از محققین پا رو فراتر گذاشتن و معتقدن که نباید به افسردگی بهعنوان بیماری نگاه کرد و صرفا یک تجربهست که در مغز طی میشه؛ مثل پریود psychologytoday.com/intl/blog/freu…
پژوهشهای متعددی این نظریه رو مطرح کردن که افسردگی بخشی از یک استراتژی دفاعی بوده برای بقای نسل انسان. این استراتژی با عنوان فقدان تحرک (immobilization) منجر به تمرکز بیشتر، تحلیل شرایط و مقابله بهتر با بیماری میشده
تحرک کمتر و دوری از اجتماع عامل ذخیره انرژی و جلوگیری از مریضیه
مثلا کاهش میل جنسی در افسردهها شاید ریشه در این داره که سکس یکی از عوامل اصلی بیماریزا بوده.
اما متقابلا بعضی از عفونتها هم ممکنه منجر به افسردگی بشن. در حیوانات دیده شده واکنش ایمنی شدید به بیماریهای مزمن باعث افزایش تولید هورمونهای cytokine میشه که با افسردگی رابطه داره.
مقالات مربوط به فواید افسردگی خیلی زیادن و هدف من این نیست که همهشون رو خلاصه کنم. رفرنسهای این مدخل از ویکیپدیا مرجع خوبی برای مطالعه بیشتره: bit.ly/3nQLTgh
دیدگاهی که افسردگی رو یک مصیبت غیرضروری یا لاکچری میدونه، مانع از پذیرش این موضوع به عنوان یه امر طبیعیه.
اگر بدونیم که افسردگی یکی از عوامل خلاقیت بشری، اختراعات و حتی بقای نسل بشر بوده، راحتتر باهاش کنار خواهیم اومد و پذیرش افرادی که با این ناتوانی دستوپنجه نرم میکنن برامون سادهتره. وسواس دائم دنیای مدرن نسبت به شادی و خوشحالی و مطرح کردنش به عنوان هدف غایی زندگی باعث میشه که /
دید هیولاطوری نسبت به این پدیده داشته باشیم. به تبع اون افرادی که دچارش میشن ممکنه تو یک چرخه ذهنی گیر کنن و بهخاطر خوشحال نبودن خودشون رو سرزنش کنن؛ که خودش منجر میشه به فرورفتن بیشتر توی این باتلاق.
قضیه اساسی جبر میگه هر چندجملهای از درجه n دارای nتا ریشهست. حالا این یعنی چی؟
این مثالها رو ببینید. معادله درجه ۲ که تو راهنمایی حل میکردیم و دلتا براش حساب میکردیم، درواقع جوابش همون ریشههای چندجملهای درجه ۲ بود
منتها اونجا میگفتن اگر دلتا منفی باشه جواب نداره دیگه
۱/۶
قضیه اساسی یه فرق کوچولو داره با چیزی که تو راهنمایی خوندیم. میگه اونجابی که جواب نداره هم درواقع جواب داره، ولی جوابش اعداد مختلطه
اعداد مختلط رو هم که میشناسید همهتون.
مثلا این شکل ریشههای یک چندجملهای درجه ۳ رو تو صفحه اعداد مختلط نشون میده. یک ریشه حقیقی داره و دوتا مختلط
به اون عددایی که قبل از x میان، ضرایب چندجملهای گفته میشه. حالا میرسیم به اصل مطلب.
اگر ضرایب چندجملهای فقط ۱ یا ۱- باشه، بهش میگن چندجملهای لیتلوود. چندتا مثال از چندجملهای Littlewood رو تو این شکل میبینید.
حالا بیاین محل ریشههای اینا رو تو صفحه مختلط با نقطه مشخص کنیم:
یادمه تو یه قسمت از سریال بهسوی جنوب، بنتون فریزر پسورد کامپیوتر رو با شنیدن صدای تایپ کردنش پیدا میکنه. (گویا قسمت ۱۲ بود با عنوان A Hawk and a Handsaw، که رفت تو یه بیمارستان روانی)
این کار هرچقدر عجیب بهنظر بیاد، دربرابر چیزایی که تو ادامه قراره بگیم چیز خاصی نیست.
۱ از ۹
درسال ۲۰۰۴ محققان IBM تو این مقاله نشون دادن هر کلیدی صدای مخصوص داره و از روی صدای تایپ میشه متن تایپ شده رو بازیابی کرد: bit.ly/3oB2zrY
این روش معروفه به استراق صوتی کیبورد یاAcoustic Keyboard Eavesdropping. سال بعد محققان برکلی با دقت ۹۶درصد تونستن متن رو بازیابی کنن.
البته این کارا سابقه قدیمیتری داره و اسنادی از CIA در دهه ۱۹۵۰ هست که با استراق سمع و تحلیل صدا، دنبال بازیابی متون رمزگشایی شده در ماشینهای رمزنگاری بودن. یک مامور سابق MI5 به اسم پیتر رایت در کتابش توضیح میده که مصریها از ماشینهای Hagelin برای رمزنگاری پیام استفاده میکردن.
این عکسا اواخر قرن ۱۹ گرفته شده. یک زوج که نمیتونن جلوی دوربین جلوی خندهشونو بگیرن. درباره عکاسش چیزی نمیدونیم ولی نکته جالبی که این عکس رو منحصربهفرد کرده همین لبخند و شیطونیای دونفرهست.
یک تم مشترک در عکسهای قدیمی اینه که سوژهها انگار خیلی بهندرت لبخند میزدن.
۱/۷
اولین عکسها در دهه ۱۸۲۰ گرفته شدن. تا حدود صدسال بعد که کمکم لبخند به یک فیگور استاندارد در عکاسی تبدیل شد، آدمای توی عکس اکثرا حالت زمخت وجدی داشتن و لبخند پدیده ای نادر بود.
یک دلیلش این بود که عکس گرفتن هزینه زیادی داشت و تدارکات قبل از عکس، فرصت لبخند رو از آدم میگرفت
مارک تواین در یکی از نامههاش میگه: عکس یک سند بسیار مهمه؛ و هیچ میراثی برای آینده کسشرتر از یک لبخند احمقانه نیست که ثبت شده و تا ابد رو چهره میمونه.
یک دلیل دیگه، سرعت شاتر و زمان نوردهی عکس یا exposure time بود. در دوربینهای قدیمی تا سی چهل ثانیه این زمان طول میکشید.
فرض کنید یه کتاب رو میذارید لبه میز. چقدر میتونه از لبه فاصله بگیره تا نیفته؟
احتمالا همه بهطور شهودی اینو تجربه کردیم که تقریبا تا نصف طولش می تونه بیاد جلو. دلیلشم اینه که مرکز جرم کتاب اون وسطش قرار داره.
حالا فرض کنید دوتا کتاب رو هم گذاشتید. اون بالایی تا وسط رفته جلو
۱/۷
اون پایینی چقدر میتونه بیاد جلو تا تعادل هردو کتاب حفظ بشه؟
در جواب باید دو کتاب رو یک جسم درنظر بگیریم و مرکز جرمش رو تعیین کنیم. اگر اون نقطه رو میز بود تعادلش حفظ میشه.
چون برای دو کتاب یه جور تقارن حول مرکز جرم وجود داره. پس پایینی اندازه یکچهارم طولش میتونه جلو بیاد.
۲/۷
پس درمجموع لبهی کتاب بالایی بهاندازه سهچهارم طولش رفته جلو.
همین کارو اگر با سه کتاب انجام بدید پایینی یکششم جلو میاد و عدد حاصل میشه ۱۱/۱۲
منظور اینه که با تکرار این پروسه، درعین حفظ تعادل، لبه بالایی دورتر میشه. این دور شدن یک نظم جالبی داره که بهش میگن اعداد هارمونیک.
اولین دارویی که برای بیماری ایدز کشف شد (AZT یا zidovudine) بسیار مؤثر بود؛ جوری که بیمارانی که لنگاشون روبهقبله بود باهاش بهبود پیدا کردن.
ولی این داروی معجزهآسا پس از مدت کوتاهی اثرش رو ازدست داد. چون اگرچه دارو درکشتن ویروس بسیار موفق بود، اما
ویروس در جهش یافتن و مقاومت بهش قویتر عمل کرده بود.
حالا سوال نگرانکننده اینه: با توجه به این رفتاری که از ویروس کرونا دیدیم و جهشهای گاه و بیگاهی که داره، آیا احتمال داره جوری جهش پیدا کنه که دیگه هیچ واکسنی بهش نسازه و همهی تلاشهای این یک ساله رو تبدیل به پشم کنه؟
۲ از n
جهش ویروس برعلیه یک واکسن چیزیه که قبلا هم سابقه داشته. مثلا اینجا میگه ویروس بیماری مارِک در مرغها نسبت به دو جور واکسن مقاومت پیدا کرده.
اگرچه این نمونه برای مرغهاست، ولی مثلا مقاومت باکتریها دربرابر آنتیبیوتیک یک چالش بسیار خطرناک روبروی آینده بشره. linkinghub.elsevier.com/retrieve/pii/S…
همین چندروز قبل دوباره خبری دراومد که گروه خونی با شانس ابتلا به کرونا ربط داره و اونایی که O هستن وضع بهتری دارن.
دوسه ماه پیش یه خلاصهای از این قضیه نوشته بودم. اینجا گفتم که تحقیقات بیشتر لازمه و به این زودیا نمیشه نظر قطعی داد.
یه سری قند/پروتئینها روی گلبولهای قرمز سوار میشن که بهشون میگن آنتیژن.
از این آنتیژنها ما فقط A و B و Rh (تعیینکننده ±) رو میشناسیم. ولی درواقع بیش از ۶۰۰ نوع آنتیژن و ۳۸جور دستهبندی برای گروه خونی وجود داره.
برای بعضی از این آنتیژنها در بدن آنتیبادی تولیدمیشه
۲ از n
بعضی آنتیبادیها منجر میشن به لخته شدن خون؛ و لذا باید موقع انتقال خون مواظب بود آنتیژنی توش نباشه که بدن دریافتکننده براش پادتنِ خطرناک تولید کنه.
کل فلسفه تعیین گروه خونی همینه، و البته گفتیم که تنوع پادتنها و گروه خونی خیلی بیشتره.