جامعهی ایران به حال خود رها شده است. دلمشغولیِ نظام فاسدِ حاکم بقای یک نظام ایدئولوژیک است که بدونِ مردم میتواند به حیات خود ادامه دهد.
آیا زمانی که لشکریان خلیفه، از میانرودان تا جیحون را به خون کشیدند؛ در مکه و مدینه کسی نگران کشتار و غارت و تجاوز لشکریان بود؟ 👇
☝️
۱)بحث کارشناسی در مورد پروندهی #اکباتان کاری است از اساس لغو و مضحک.
۲) این قتل در کشوری اتفاق افتاده است که خودِ حکومت در دو روز #۱۵۰۰ انسان را کشته و حاضر نیست نامِ قربانیان را بگوید: انگار که هرگز وجود نداشتهاند؛ اصلاً بود و نبودشان اهمیتی ندارد 👇
☝️
تحلیل قتل #بابک_خرمدین زمانی ممکن و مفید است که یک ساختار سیاسی، خود را در برابرِ پدیدهای فاجعهبار ببیند؛ فاجعهای که آرامش روانی شهروندان را خدشهدار کرده و #افکار_عمومی باید با اطلاعات درست و کارشناسانه قانع شود و به زندگی برگردد.
👇
کسی که بدونِ توجه به #آنومی (بیهنجاری) آشکار در جامعه، بخشی از فاجعهی #اکباتان را تحلیل میکند و دستآخر، یک سرهنگ بازنشستهی - احتمالاً - مبتلا به #وسواس را قاتلی زنجیرهای معرفی میکند از سازوکار و دینامیسم #جرم هیچ نمیداند؛ یاوهگویی است که در سرزمین لیلیپوت گالیور شده👇
☝️
جمهوری اسلامی، از جامعهی ایران یک لیلیپوت ساخته است. جمعیتی ۸۰ میلیونی از کوتولهها که در برابر هیولای #فقه حتی کوتولگیاش را #تقدیر الهی میداند. هیولای ولایت فقیه، ۸۰ میلیون صغیر را برای روی مین رفتن، خمس و زکات دادن و کُرنشِ بی چون و چرا میخواهد 👇
☝️
اسلام صفوی، تشیع علوی و نگاه آخرالزمانی، مردم ایران را به درجه ای از حقارت رسانده و به فلاکتی افکنده است که توانی در خود برای خلاصی از الله و آیتالله نمیبیند. خشم در چنین معطوف به خود میشود: پدر فرزند را میکشد و فرزند با عصیان مقابله به مثل میکند👇
☝️
جامعهی کوتولهها در فلات ایران، نمیتواند صغارتِ و حقارتِ تحمیل شده از طرف اسلام و فقه شیعه را کنار بزند؛ لاجرم به خود برمیگردد و دقدلیاش از بیهنجاری حاکم را بر همنوع خود روا میدارد.
ما هر روز به قتل میرسیم 👇
☝️
ما هر روز در حال کشتار یکدیگریم. با نگاههای هرزه، زنان را طعمه میبینیم؛ کودکان را به کار میگیریم؛ مجانین را مضحکه میکنیم؛ گران میفروشیم؛ خیانت میکنیم؛ کمفروشی میکنیم و معاملهی بیغش را غبن و زیان میدانیم. برای دزدی از همنوع مسابقه گذاشتهایم👇
☝️
آموزش و پرورش نظام کثیف جمهوری اسلامی، آموزش را به مادران سپرده و با این خیانت بزرگ، والدین را در نقش معلم سرخانه نشانده و فرزندان، مهر پدری و مادری نمیبینند. از خانواده (مدرسهی دوم) خستهاند چرا که ولی فقیه، نگران غزه و لبنان است نه #اکباتان و زاهدان 👇
☝️
اقتصادِ فروپاشیده، ذرّهای از میل ولایت فقیه برای راهپیمایی اربعین و اعتکاف و لیالی قدر، کم نکرده است. روابط عاطفی بین زنان و مردان و والدین و فرزندان، نابود شده اما قرآن به سر گرفتن تعطیل نشده است. رباخواران روزه میگیرند. آخوندها روضه میخوانند: اسلام زنده باشد 👇
☝️
فقه شیعه، «باید» حاکم باشد و ولی فقیه باید منتظر #ظهور بماند. مردم منتظر منجیاند؛ چرا که در خود، خودی نمیبینند؛ از آن رو که ولی فقیه آنان را صغیر، بنده، کمخِرد، سفیه و نابالغ میداند. لاجرم هر کوتولهای باید له کردن #دیگری ثابت کند که «کسی» است. 👇
پدر زیر سلطهی سلطان است امّا باید قلمرو پدری داشته باشد: دخترش را سر میبرد؛ پسرش را تکهتکه میکند.
فرزند که نه یارای درافتادن با سلطان را دارد و نه امکان استقلال، والدین را شایستهی سرزنش میداند: چرا مرا به دنیا آوردید؟ 👇
☝️
در رأس حکومت، جنگ قدرت میان خانوادههای حاکم است و در جامعه، جنگ قدرت میان والدین و فرزندان.
ما زندگی را به اسلام باختهایم اما پندار جامعهشناسی و مردمشناسی، نمیگذارد هیولایی را ببینیم که هر تحلیلی را از معنا تهی کرده است. 👇
☝️
ایران محتاج انقلاب است نه تحلیل.
تحلیل در این جامعهی آنومیک تقلیل است؛ چرا که عاملِ بزرگ مُنزّه است؛ زندگی صوفیانه دارد و نان و حلوا میخورد.
ما در حال کُشتار یکدیگریم؛ و این برای فقیه نه تنها هیچ اهمیتی ندارد که موجب خرسندی او است.
این هم مبارزی که از خیال میکند از جوک، حماسه ساخته. توییتر فارسی، که خود-گوز-بینی را فرهیختگی میداند؛ جای همین لودگیها است. بینامهای مبارز! سلحشورانِ نظریهپرداز؛ پلنگهای نقشبسته بر پتو!
من هم گُهی عین همین.
نقل مشهوری است که «جمهوری اسلامی اپوزیسیون ندارد». من هم زمانی همین طور فکر میکردهام؛ این گونه نیست.
جمهوری اسلامی اپوزیسیونهای ۴۲ تا ۶۰ ساله - و حتی مسنّتر - دارد اما برای آنها، حفظ #تشکیلات خودشان، مهمتر از حذفِ جمهوری اسلامی است؛ به مثابهی حفظ #نظام برای خمینی.
برای سازمان مجاهدین خلق، خودِ #سازمان و برای پادشاهیخواهان، اصلِ نهادِ #سلطنت هدف است؛ ایران برای اینان در مرتبهی دوم اهمیت است. دیگر گروههای اپوزیسیون هم هر کدام یک نهاد یا ایدهی مقدس محوری دارند.
پرسش: آیا ایرانیان همیشه باید به یک چیز مقدس دخیل ببندند؟ 👇(۲)
بگذارید موقعیت را از زاویهای دیگر تحلیل کنیم:
فرض کنیم همین امروز، در یک انتخابات آزاد، هم #مجاهدین_خلق حق شرکت در انتخابات داشته باشند؛ هم پادشاهیخواهان، هم چپها و هم #جمهوریخواهان سکولار. به نظرتان این گروهها به عنوان #حزب میتوانند در کنار هم کار کنند؟
👇(۳)
مهم نیست که سیّد جمال گفته باشد یا محمد عبدُه یا هرکس دیگر؛ پرسش این است: اسلامی که در اروپای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میشد دید و در ممالک اسلامی نه، کدام #اسلام است؟ صنعتی شدنِ اروپا اسلامی بود؟ در اروپای آن عهد، #دین عامل تحولات اجتماعی بود؟ اناجیل چهارگانه مقدس بودند؟ 👇
مسلمانان - لااقل ایرانیان مسلمان - که با تکرار این جمله احساس غبن میکنند؛ واقعاً چه فکری میکنند؟ چه چیزی در پاریس و لندنِ قرون ۱۸ و ۱۹ و اوایل قرن بیستم، شبیه مدینة النبی قرن هفتم میلادی است؟ گویندهی این جمله، با دیدنِ کدام تحولات در جوامع اروپایی، یاد اسلام افتاده است؟ 👇
مسلمانان زیادی خیال میکنند که غرب به #قرآن عمل کرده و مدرن شده است؛ کاش مسلمانی پیدا شود و جواب بدهد که مبنای این رأیِ چیست. اروپاییان دقیقاً به کجای اسلام و قرآن عمل کردند که اسلام واقعی را، آدمی چون سید جمال، در جوامع اروپایی دیده است و در مصر و عربستان نه؟ 👇
در حکومتهای توتالیتر #جانشینی بحران است؛ مستقل از جایگاهِ داخلی یا بینالمللی حکومت. شاید بتوان گفت که #جایگزینی امنیتیترین رویداد سیاسی در این گونه حکومتها است. حکومت باید وانمود کند که در باثباتترین شرایط است (و لزوماً همیشه اینگونه نیست).
👇(۱)👇
در این شرایط آنچه که قابل پیشبینی است تشدید تحرکِ نظامی و انتظامیِ حکومت است. هر نوع مخالفتی در این زمان از نظر حکومت #رادیکال است. حکومت تمامیتخواه، ناچار است بزنگاه تاریخیِ #جانشینی را با تکیه بر قدرتِ عریان بگذراند؛ چرا که دو بحران عمیق پیش رو خواهد داشت:
👇(۲)👇
نخست: رقبا
دوم: مردم
حکومتِ توتالیتر، رقبا را با #تطمیع با خود همراه میکند و یا با تهدید از بین میبرد؛ اما در برابرِ #مردم کلماتِ سُربی همیشه انتخاب اول است: خشونتِ بیمرز. بنابراین اگر توده بخواهد از بحران #جانشینی استفاده کند باید پیش از تعیین جانشین کاری کند.
👇(۳) 👇
لزومی نمیدیدم امّا ناچارم.
کسانی که متنهای چند روز گذشتهی مرا نمیگیرند (چون بیتعارف متنها مخاطب خاص دارند) با فحاشی، شخصیت #پهلویپرستان لومپن را به ما معرفی کردند؛ از این بابت از آنان ممنونم. چیزی جز این نمیخواستم: شناساندن چهرهی واقعی شخصپرستان.
(۱)
این مخاطبان توان فهم متن را نداشتند.
عدهای دیگر که توانستند متن را بخوانند (چون #پهلویپرستانِ لومپن خواندن نمیدانند؛ وجهی میگیرند که بیایند خانوادهشان را به دیگران معرفی کنند) لایههای زیرین متن را ندیدند و - ان شاء الله - از سرِ نگرانی فکر کردند که ...
(۲)
فکر کردند که من تحت فشار هستم و دارم حرف نیروهای وزارت اطلاعات را منتقل میکنم (یا مجبور شدهام - انشاءالله - نه این که تطمیع شده باشم؛ اصلاً). این برداشت در هیچ موردی از روی نگرانی نبود.
جالب نیست؟
کسی نگران ناصر همتی نشد که تحت فشار است...
(۳)
#پهلوی کوبیدن نیاز ندارد؛ پهلوی را سال۵۷ کوبیدند؛ مردم #ایران کوبیدند. این متنها خطاب به #پهلویپرستان است؛ آنها را تا زندهام میکوبم. هر شخصپرستی را تا زندهام میکوبم؛ چه شاه و شازدهپرست، چه شیخپرست.
از من به صد زبان گفتن و از شما نگرفتن.
سه سال در همین توییتر نوشتم و هر چیزی را به سخره گرفتم؛ فکر کنید:
۱) چرا بعد از انتقاد از #پهلویپرستان سیبلِ شارح شدم؟
۲) چه شد که #شارحان شروان فشندیِ لومپن، از ۵۰ هزار توییت ناصر همتی حتی یک توییت پیدا نکردند که واجد افترا به شخص یا نشانهی وابستگیاش به جا باشد؟
۳) چه شد که #شارح_فشندی فقط وقتی ناصر همتی را آماج فحشهای #پهلویپرستان کرد که از نفی شخصپرستی نوشت؟
۴) چه شد که فاخرنویسانِ پهلویپرست یک توییت در تقبیح رفتار باند فشندی نزدند؟
رضا پهلوی نماد یک تضاد است. من جای خیلی آدمها دوست داشتهام باشم اما هرگز نخواستهام جای این زبانبسته باشم. این را جدی میگویم.
(۱)
کسی مثل #شروان_فشندی هر شب خواب میبیند که دارد چکمههای #رضاشاه_دوم را واکس میزند و صبح که بلند میشود شلهزرد پخش میکند از شوق.
(۲)
رضا پهلوی اگر بخواهد کاریزمای دلخواه فرشگرد را از خودش نشان دهد به زحمت میافتد؛ فکر کنید که باید اول #شروان_فشندی را به باد کتک بگیرد که چرا چکمههایش را درست برق نیانداخته!
(۳)