کمپینهای انتخاباتی با محور «بیرغبتی»، «واقعیتگریزی» و «مسئولیتگریزی»: #رشتو
کمپینهای انتخاباتی در ایران به طور مشخصی ضعیفاند و با آنچه یک جامعه آگاه و بالغ امروزی انتظار دارد، فاصله چشمگیری دارند./۱
عمده این کمپینها، به جای اینکه بنای تبلیغات خود را بر پایه «صلابت»، «واقعبینی» و «شفافیت» بگذارند، به طور ناخواسته، «بیرغبتی»، «واقعیتگریزی» و عدم «مسئولیتپذیری» نامزدهای خود را تبلیغ میکنند./۲
بیرغبتی:
در فرهنگ انتخاباتی سیاستمداران ما، به هر دلیلی، این باور جا افتاده که یک نامزد انتخاباتی باید نسبت به مسندی که برای کسب آن وارد رقابت شده «بیرغبت» و بلکه «منزجر» باشد./۳
از این رو، بسیاری از نامزدها، از روز اول ثبتنام خود در وزارت کشور، مراتب انزجار و اکراه خود نسبت به شغل ریاستجمهوری را اظهار میکنند و حضور خود در عرصه رقابتها را تصمیمی در «لحظه آخر» و صرفاً بر اساس احساس «وظیفه» و به دلیل فشارهای مستمر هواداران خود بیان میکنند./۴
مشخص نیست که چرا «بیرغبتی» یا «انزجار» نسبت به یک شغل، باید نکته مثبتی برای نامزدی که میخواهد ۴ یا ۸ سال بر آن مسند بنشیند، محسوب شود. آیا هیچ کارفرمایی فردی را استخدام میکند که در همان مصاحبه اول، نسبت به شغلی که برایش اقدام کرده، ابزار بیرغبتی و انزجار کند/۵
البته معمولاً بعد از این اظهار «بیرغبتی»، همان نامزدها، بلافاصله، از برنامههای چند هزار صفحهای خود سخن میگویند و بعضاً با یکدیگر بر سر تعداد صفحات برنامههایشان وارد رقابت میشوند./۶
برنامههایی که مراحل تحقیقات، نگارش و تدوینشان قاعدتاً باید ماهها - و بلکه سالها - طول میکشید و ادعای تصمیم ورود به رقابتها در «لحظه آخر» و «بیرغبتی» آنها نسبت به آن مسند را بیاعتبار میسازد./۷
سپس همان نامزدها، در مرحله بعدی، اعلام میکنند که پولی برای ایجاد یک ستاد انتخاباتی و فعالیت تبلیغاتی ندارند و از مردم میخواهند که خود وارد عمل شوند./۸
باز در اینجا سوال پیش میآید که چرا نامزدی که چندین هزار صحفه برنامه برای اداره کشور تهیه نموده، در این برنامهریزی دقیق، هیچ بودجه و امکاناتی برای فعالیت انتخاباتی خود در نظر نگرفته است؟/۹
این چگونه برنامهریزی است که شخصی هزاران صحفه برای فردای پیروزی خود در انتخابات طرح دارد، اما برای خود «پیروزی» هیچ تدبیر و تدارکی ندیده؟ /۱۰
«اغراق» و «واقعیتگریزی»:
یکی دیگر از ویژگیهای انتخابات در ایران، تمایل شدید نامزدها به «اغراق» است. این اغراق میتواند در مورد «سادهزیستی» خود، «مردمی» بودن خود، توصیف منفی رقبا، تحلیل وضعیت موجود و یا وعدهها و چشماندازهای مثبت آینده در صورت رای آوردن خود، باشد./۱۱
خالی بودن حساب بانکی شخصی (سادهزیستی). پیگیری و حل مشکلات شهروندان به طور شخصی در دیدارهای مستقیم با آنها (مردمی بودن). توصیف رقبای خود به عنوان خائن، سازشکار، بیگانهپرست، فاسد، و حتی مافیایی و داعشی.../۱۲
تحلیل شرایط موجود به عنوان جامعهای در حال «سقوط» در تمام عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی./۱۳
و از آن طرف، وعدههایی مانند رشد اقتصادی ۲۵٪ و ۳۰٪ی، صادرات تلفن همراه هوشمند به ژاپن در کمتر از ۶ ماه و ریشهکن کردن کلی فقر و بیکاری در یک سال، از نمونه اینگونه اغراقهاست که با درک عمومی جامعه از واقعیت فاصله بسیار دارد./۱۴
«مسئولیتگریزی»:
یکی دیگر از ادعاهای رایج نامزدهای انتخاباتی «استقلال» کامل آنها نسبت به تمام احزاب و جناحها و جریانهای سیاسی موجود در کشور است./۱۵
این ادعا عمدتاً به این دلیل مطرح میشود که این نامزدها نمیخواهند هیچ میزان از «مسئولیت» نسبت به وضع موجود را بپذیرند و در قبال آن سالها فعالیت خود در مناصب مختلف «پاسخگو» باشند./۱۶
طبیعتاً اگر وضعیت اقتصادی و اجتماعی موجود کشور بهتر بود، به همان نسبت هم از تعداد نامزدهای «مستقل» و «خارج از سیستم» در انتخابات کاسته میشد و همگی میکوشیدند تا سهم خود را در ایجاد رفاه و خرسندی مردم نمایان سازند./۱۷
ایراد ادعای «استقلال» نامزدها این است که از شروط اصلی احراز صلاحیت در انتخابات ریاستجمهوری «رجل سیاسی، مذهبی» و «مدیر و مدبر» بودن است./۱۸
یعنی در واقع هیچ نامزدی در ایران وارد رقابتهای انتخاباتی نشده و نمیشود، مگر این که جایگاه مهمی در عرصه سیاست و سهم قابل توجهی در مدیریت - و در نتیجه وضع موجود - داشته است./۱۹
فردی که در زمان نامزدیاش شجاعت کافی برای پاسخگویی را ندارد، قطعاً به عنوان رئیسجمهور - که تحت فشارها و انتقادات به مراتب بیشتری است - شهامت مسئولیتپذیری نخواهد داشت./۲۰
سال ۱۴۰۰ است و ۴۳ سال از انقلاب میگذرد. امروز مردم ایران بیش از چهار دهه تجربه مشارکت مستقیم پای صندوقهای رای دارند. وقت آن رسیده که کمپینهای تبلیغاتی نیز آن بلوغ و پختگی که شایسته این موقعیت تاریخیست را از خود نشان بدهم./پایان
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
چند سال پیش در دانشگاه مکگیل مونترآل، در جشنهای آغاز سال، دانشجویان قدیمیتر، دانشجویان سال اولی را به یک سری «چالش جنسی» در ملأ عام، در خیابانهای اطراف دانشگاه، ترغیب کردند. /۱
این چالشها چنان خارج از عرف و بهتآور بود که همانجا اعتراض بسیاری از رهگذران و کسبه آن منطقه را برانگیخت. /۲
چند روز بعد، در راستای همان جشنها، تیم فوتبال-آمریکایی دانشگاه، مراسمی به اسم «دکتر جارو» (Dr Broom) - که در واقع «تجاوز» با «چوب جارو» به چند نفر از همتیمیهای «داوطلب» خود بود - را در وسط زمین فوتبال و در برابر چشمان تماشاچیان به نمایش گذاشت.../۳
نخ سیگار و «مشعل آزادی»: تحلیل روانشناختی از واکنشهای جامعه ایرانی به رویدادهای سیاسی #رشتو
در عصری که زندگی میکنیم.../۱
شناختن عوامل و نیروهایی که به صورت نامرئی و غیرمستقیم در شکلدهی و جهتدهی به افکار، خواستهها، سلیقهها و مواضع سیاسیمان نقش بنیادین دارند، از هر زمان دیگری حیاتیتر است. /۲
اهمیت این شناخت برای جامعه ایرانی - که علاوه بر رسانههای ارتباط جمعی، شبکههای اجتماعی و شگردهای تبلیغاتی رایج در جهان امروز - در معرض یک جنگ تمام عیار روانی و بمباران بیامان رسانهای در جهت مقاصد سیاسی گوناگون قرار دارد، چندین برابر است./۳
«جاده دو طرفه قدرت و مسئولیت» #رشتو
خبرنگاران و تحلیلگران حرفهای شبکههای فارسیزبان خارج از کشور، فعالین سیاسی جناحی داخلی، کارشناسان و استادان علوم سیاسی و سلبریتیهای منتقد،.../۱
...اگر «حق» پرسشگری از دستگاه دیپلماسی کشور را طلب میکنید، خود نیز باید در قبال تحلیلی که به افکار عمومی تحویل میدهید «مسئولیت»پذیر باشید. /۲
نمیتوانید کارمند ایراناینترنشنال، صدای آمریکا، بیبیسی، دویچهوله، رادیو فردا و ایرانوایر باشید و با بودجه دولتهای خارجی، شبانهروز مشغول تحریف خبر، واژهسازی، جنگ روانی و دستکاری افکار عمومی باشید، و بعد در هر کنفرانس خبری یا جلسه مجازی، مجال پرسشگری هم بخواهید. /۳
پیشنهاد میکنم این آزمایش را در اولین فرصت انجام بدهید؛ دفعه بعد که در یک میهمانی، جمعی از دوستان، همکاران، مترو، تاکسی، صف خرید حضور داشتید؛ یک نظر مثبت در مورد یکی از عادیترین و روزمرهترین موضوعات زندگی در ایران بیان کنید. /۱
موضوعی که هیچ ارتباطی با مسائل سیاسی، روابط بینالملل یا معضلات کلان اجتماعی و اقتصادی نداشته باشد و صرفاً خوشحالی و رضایت شما از زندگی، در آن لحظه خاص، را نشان میدهد. /۲
مثلاً در یک روز خوش بهاری بگویید «امروز چقدر هوا پاک و تازه است» یا نکتهای در مورد یکی از جذابیتهای شهرتان بگویید، مثلاً «چقدر کافیشاپها و رستورانهای تهران در این سالها خوب و با سلیقه شدهاند» یا «چقدر تنوع و تعداد کلاسهای ورزشی و هنری زیاد شده».../۳
یک لحظه تصور کنید جان.اف کندی آن جمله معروفش که «نپرس کشورت برای تو چه میکند، بپرس تو برای کشورت چه میکنی» را خطاب به جامعه امروز ایران میگفت. با چه هجمهای از اعتراضات و حملات و برچسبها از سوی قشر خاصی از جامعه مواجه میشد؟ /۱
در سالهای اخیر، به دلایلی که باید بررسی و آسیبشناسی شود، قشری در جامعه ایرانی متولد شده که شاید بتوان آن را قشر «کودک-شهروند» نامید. قشری که شاید از نظر جمعیت چندان بزرگ نباشد، اما پر سر و صدا، پر توقع و مخل آرامش جامعه است. /۲
از ویژگیهای کودک-شهروندان این است که برای خود کوچکترین مسئولیتی در قبال شرایط خودشان و کشورشان و حل مشکلات جامعهشان قائل نیستند... /۳
یکی از تصورات غلط رایج این است که تمام سیاستهای خارجی قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای در خاورمیانه صرفاً یک «واکنش» به رفتارهای ایران است. وگرنه خود آنها هیچ طرح و استراتژی مستقل و جنگ و رقابت و طمعی برای سلطهجویی به منابع و موقعیت خاص غرب آسیا نداشته و ندارند.../۱
مثلاً آمریکایی که در دو دهه گذشته ۷ تریلیون دلار برای لشکرکشی و ویرانی و اشغال کشورهای منطقه و استقرار دهها پایگاه نظامی در منطقه خرج کرده و ترکیهای که رسماً اعلام میکند که خواهان ساخت بمب اتم است و عملاً انگیزههای کشورگشایی و بازسازی امپراتوری عثمانی دارد و.../۲
عربستانی که ۶۰ میلیارد دلار در سال بودجه نظامی دارد و برای اعمال قدرت خود حتی از گروگانگیری و اعتراف گرفتن از نخستوزیر کشور دیگری ابایی ندارد، و اسرائیلی که میلیاردها دلار خرج لابیگری در واشنگتن میکند تا به زمینخواری و اشغالگری خود و جنگ و تحریم تجزیه ارضی و انزوا و.../۳