قانون اساسی ایران - با همین کیفیت فعلی - بستر مناسبی برای مدیریت مناسب و حتی تأمین خواستههای دموکراتیک قشر عظیمی از جامعه است. اما تحقق ظرفیتهای آن مستلزم عملکرد درست (Professionalism) و نیل به «فرهنگ سیاسی» متناسب با اهداف غایی این سند است.
۱) مطالعات تطبیقی در حوزه قوانین اساسی هم مبین این ادعاست. برای مثال، دو مورد را از تاریخ آمریکا میآورم، قضاوت با دوستان:
۲) مورد اوِّل در دههی ۱۸۳۰ در ایالت جورجیای آمریکا اتفاق میافتد. در آن سال، در اراضی متعلق به سرخپوستان قوم چیروکی «طلا» کشف میشود.
۳) متعاقباً، کاخ سفید و کنگره قانونی به تصویب میرسانند تا سرخپوستها را «قانوناً» از زمینهای خود اخراج کرده و بدون مزاحمت به استخراج ثروتهای زیرزمینی آن نواحی بپردازند.
۴) در واکنش به این اقدام، سرخپوستها به «دیوان عالی آمریکا» طرح شکایت میکنند تا آن قانون را عوض کنند و حق مالکیت خود بر آن اراضی را همچنان حفظ نمایند. دیوان عالی آمریکا هم پس از فراز و نشیبهای فراوان نهایتاً به نفع آنها رای میدهد.
۵) امّا رئیسجمهور وقت - اندرو جکسون - بدون توجه به رای دادگاه، با استفاده از نیروی نظامی، زمینهای سرخپوستها را بالاخره غصب میکند. او در واکنش به اعتراضها به طعنه میگوید: «قاضی مارشال [رئیس دیوان عالی] رای داده؟ بگذارید خودش حکماش را اجرا کند»!
۶) مورد دوّم تقریباً صد سال بعد - در سال ۱۹۵۷ - اتفاق میافتد. این بار در ایالت آرکانزاس. در آن سال، دیوان عالی آمریکا به سیاهپوستانی که تا آن زمان از تحصیل در مدارس سفیدپوستان «قانوناً» منع شده بودند اجازه میدهد تا در هر مدرسهای که خواستند ثبت نام کنند.
۷) تمام قوانین تبعیضآمریزی را هم که مبنای این تفکیکهای نژادی بود کلاً ملغی و مغایر قانون اساسی اعلام میکند. در نتیجه، ۹ دانشآموز سیاهپوست به استناد رای دادگاه در مدرسهای در شهر «لیتل راک» ثبت نام میکنند.
۸) اما فرماندار ایالت آرکانزاس که فرد نژادپرستی بود - احتمالاً به تقلید از قضیهی چیروکیها و به اقتباس از اندرو جکسون - از اجرای رای دادگاه امتناع میکند و با فراخواندن گارد ایالتی، مانع ورود آنها به مدرسه میشود.
۹) اما این بار رئیسجمهور وقت - ژنرال آیزنهاور - برای به اجرا گذاشتن حکم دادگاه، رسته ۱۰۱ نیروی هوایی ارتش آمریکا را به آن ایالت اعزام میکند تا چتربازان مسلح دانشآموزان را تا سر کلاسهایشان مشایعت نمایند!
۱۰) او با این کار نشان میدهد که برای به اجرا گذاشتن حکم قانون، از هیچ وسیلهی دریغ نخواهد کرد.
۱۱) جالب اینجاست که هر دو مورد در آمریکا اتفاق میافتد. با همان ساختار سیاسی و همان قانون اساسی! امّا در مورد اوّل، قوهی مجریه و قوهی مقننه دست در دست هم میدهند تا حکم دیوان عالی (قوهی قضاییه) را نقض کنند و با توسل به زور از اجرای قانون سر باز زنند.
۱۲) ولی در مورد دوّم، رئیسجمهور خود را «موظف» میبیند که برای به اجرا گذاشتن حکم دادگاه و قانون، اگر لازم باشد حتی از قوه قهریه استفاده کند.
۱۳) با توجه به اینکه بین این دو رخداد هیچ تغییر عمدهای در نظام سیاسی و قانون اساسی آمریکا روی نداده، سوال اینجاست که در حدفاصل این دو اتفاق چه تغییری - غیر از رشد فرهنگ سیاسی و نیل نخبگان به حرفهایگری (Professionalism) - رخ داده...
...که جایگاه «قانون» در این کشور اینگونه نسبت به سایر مولفهها - دستکم در حوزه سیاست داخلی - تفوق بیشتری پیدا کرده است؟
۱۴) حال از خودمان بپرسیم امروز این «فرهنگ سیاسی» در کشور ما چه مسیری پیموده است؟
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱) جریان ایرانستیز از دو اتفاق هراس دارد: اول اینکه مذاکرات وین با موفقیت تمام شود؛ و دوم اینکه فضای پسا توافق در دولت بعدی به خوبی مدیریت شود.
۲) جلوگیری از هر دو اتفاق نیز مستلزم خارج کردن جواد ظریف از صحنه است، چرا که حضور او هم در موفقیت مذاکرات در دولت کنونی و هم در مدیریت توافق حاصله در دولت بعدی یک عامل کلیدی است.
۱) جناب مهندس اردکانی، از زمان مذاکرات برجام تا کنون آقایان روحانی و ظریف و تیم مذاکرهکننده - و همچنین حقوقدانان و اساتید مختلف - در مورد مقولهٔ «ضمانت اجرایی» در روابط بینالملل و برجام همواره توضیح دادهاند. احتمالاً حضرتعالی مباحث را دنبال نکردهاید. تاکید همه بر ۴ نکته بود:
۲) اول اینکه برجام - برخلاف سایر معاهدات بینالمللی - ضمیمهٔ یک قطعنامهٔ الزامآور شورای امنیت است و این بالاترین «تضمینِ ممکن» در حقوق بینامللی است. دوم اینکه ضمانت اجرایی دیگرِ توافق «قابلیت بازگشتپذیری» صنعت هستهای به سطح پیش از برجام در کوتاهمدت است.
۳) سوم اینکه برجام - مانند همه معاهدات دیگر در جهان - متکی به اصل «لزوم به عهد» و «اجرای تعهدات با حُسننیت» - Good faith و pacta sunt servanda - است؛ و چهارم اینکه تحکیم روابط اقتصادی و تجاری با جهان تضمین دیگر ماندگاری برجام است.
میگویند دولت بایدن نمیتواند ضمانت دهد که دولت بعدی مجدداً از برجام خارج نخواهد شد و لذا درخواست توقف مذاکرات را دارند. خوب است با پاسخ به این پرسشها دقیقاً مشخص کنند منظورشان از «ضمانت» چیست؟
۱) در روابط بینالملل، دادگاه موثر و پلیس و ضابط قضایی وجود ندارد و اصل بر پذیرش داوطلبانه تعهدات از جانب کشورهاست. در چنین فضایی، منقدان تیم مذاکره دقیقاً کدام سازمان یا نهاد بینالمللی را مختار و قادر به زیر پا گذاشتن این اصل و تضمین یا تحمیل اجرای تعهدات آمریکا میدانند؟
۲) حقوق بینالملل و حقوق داخلی کشورها، دولتها را مجاز میداند تا با توسل به اصل «منافع ملی» یا «امنیت ملی» از معاهدات بینالمللی خارج شوند. ایران هم در رابطه با برجام چنین حقی برای خود قائل است. آیا منتقدان انتظار دارند دولت بایدن تضمین دهد دولت بعدی از این حق خود صرف نظر کند؟
۱) کسانی که قصد دارند مانع توافق در این دولت شوند تا خودشان در دولت بعد معضل تحریم را حل کنند، شرایط امروز و چند ماه دیگر را ثابت فرض کردهاند.
۲) اگر مذاکرات فعلی شکست بخورد، اروپا همسو با دولت بایدن و دولت بایدن همسو با کنگره خواهد شد. آنوقت دولت بعدی در ایران با شش قطعنامه شورای امنیت و احتمالاً یک قانون سفت و سخت کنگره که در آن شرایط جدید و غیرقابل تحققِ لغو تحریمها تصویب شده روبرو خواهد شد.
۳) تازه اگر فرض را بر این بگذاریم که در این شرایط طرف مقابل با یک دولت اصولگرا در ایران به مذاکره خواهد نشست، باز کردن چنین کلافی از تحریم ۱۰ سال دیگر زمان خواهد برد.
۱) دو تحول اساسی در حال شکلگیری است که بر مناسبات منطقهای - به ویژه بر رابطهٔ ایران و عربستان - تاثیر قابل ملاحظهای خواهد داشت. تحول اول، موفقیت مذاکرات وین و احیای برجام است.
۲) این رویداد قطعاً بر محاسبات امنیتی و رویکرد عربستان سعودی نسبت به ایران تاثیر بسزایی خواهد داشت. در واقع، از بعد از جنگ خلیج فارس اول در دههٔ ۱۹۹۰ تا کنون، عربستان سعودی همواره رابطهٔ خود با ایران را تابعی از رابطهاش با آمریکا دانسته است.
۱) دعوای بعدی در واشنگتن بین کنگره و دولت بایدن خواهد بود. کنگره فشار خواهد آورد - تا مطابق قانون INARA - دولت «برجام» را تسلیم کنگره کند تا پس از یک بررسی حداقل ۳۰ روزه در مورد توافق رأیگیری کند. در این ۳۰ روز هم دولت نباید نسبت به لغو تحریمها یا دادن معافیت اقدام کند
۲) چنانچه در پایان دورهٔ «بررسی» (Review) کنگره میتواند یک «قطعنامه عدم تأیید» به تصویب برساند تا مانع رفع تحریمها شود. به همین دلیل هم تندروهای کنگره و لابیهای ضد برجام از هماکنون تلاش میکنند «برجام» مجدداً به کنگره تسلیم شود.
۳) این قانون در سال ۲۰۱۵ در زمان انعقاد برجام اجرا شد، اما دولت اوباما موفق شد با ترفندهای آئیننامهای از رأیگیری جلوگیری کند. الزام گزارشدهی ۹۰ روزه در مورد پایبندی ایران به تعهدات برجامی خود هم یکی از شروطی است که در این قانون قید شده.