2-اخلاق و معرفت
تا اینجا در تفکر سقراط بحث استقرا و تعاریف رو گفتم، و تاکید کردم که ارسطو میگه این دو مورد رو به حق میشه به سقراط نسبت داد
اما نظریه سقراط در مورد #اخلاق چی بود؟
یه واژه یونانی داریم بهش میگن arete، این واژه
👇
معناش به فارسی میشه فضیلت، ولی فضیلت یعنی چی؟ کلا ارزش های اخلاقی مثل صبر و بردباری و پرهیزکاری و عدالت و شجاعت رو میگن فضیلت که در مقابلش رذیلته مثل عصبانیت و دزدی و تجاوزی و بی عدالتی و....
👇
سقراط اولین کسی بود که میگفت #فضیلت و #معرفت یکی هستند (معرفت یعنی علم و دانش یا شناخت از چیزی، که نقطه مقابلش میشه جهل و نفهمی و نادانی)
این نظریه یعنی چی؟
بطور کلی عقیده سقراط این بود که ما ادمها کلا یه جور ساخته شدیم که همبشه دنبال خیر و خوبی هستیم
👇
و همش میخوایم کارای خوب بکنیم، پس این همه کارای بد و شرورانه که میبینیم چیه؟
سقراط میگفت اگر میبینید کسی کار بدی میکنه، کار شرورانه ای میکنه، مساله اینجاست نمیدونه این کار بَده و خودش تو اون لحظه فک میکنه داره کار خوبی میکنه(یعنی دست خودش نیست، نفهمه، نفهم 😂)
پس👇
پس از نظر سقراط، عملا، ما یه خوبی واقعی داریم که کارهای خوبیه که ما میکنیم، یه خوبی ظاهری داریم که کارهای بدیه که ما میکنیم ولی تو لحظه انجام اون کار فکر میکردیم خوب بوده که انجامش دادیم، و اگر #میدونستیم اینکارِ بدیه، انجامش نمیدادیم
پس ما باید بگردیم ببینیم چطور میشه،
👇
چه راهی داره تا ادمها همیشه کار خوب واقعی انجام بدن؟
جواب سقراط:
راهش اینه که بهشون خوبی رو #شناسوند یعنی راهش اینه مردم به کاری که میکنن، #شناخت پیدا کنن
پس برای اینکه ما،ادمهای فضیلت مندی بشیم بچه های خوبی باشیم و کارای خوب بکنیم، باید معرفت (و یا بقولی علم و دانش) 👇
به کار خوب داشته باشیم، پس با این نظریه، فضیلت و معرفت یا ارزش های اخلاقی با علم و دانش، دو تا چیز جدا از هم نیستن و یه چیزن...
مثلا ما واسه رفتار عادلانه، اول باید عدالت رو بشناسیم چیه، ببینیم این عدالت که میگیم چیه، یا واسه شجاعت به خرج دادن اول باید بشناسیم شجاعت چیه، 👇
بهش علم و دانش پیدا کنیم، تا همیشه اینکارها رو انجام بدیم
به این نوع اخلاقیات که عملا اخلاق رو با عقل گرایی گره میزنه و معتقده ادم باید تو اخلاق عقلگرا باشه،میگن Ethical intellectualism یا عقلگرایی اخلاقی(که جای نقد زیادی داره)
این کل نظریه اخلاقی سقراطه، ولی
👇
نظر سقراط درمورد #سعادت یا #خوشبختی انسان چیه؟ و این سعادت و خوشبختی چه ربطی به اخلاقیات و علم و دانش داره؟
سقراط میگه سعادت ادم تو دوچیزه:
فضیلت و لذت
یعنی همراه شدن فضیلت و لذت، عملا خوشبختی به همراه میاره، از اونجا که فضیلت همون معرفته، پس👇
پس همراه شدن ارزش های اخلاقی (فضیلت) با علم و دانش نسبت به این کارها، و جمع اینا با لذت و خوشی، عملا سعادتمندی ادمیه
مثلا شما یه جا عادلانه رفتار میکنید (این رفتار با فضیلته) که واقعا خوشحالتون میکنه (این لذته) و جمع شدن این دو با هم سعادت یا خوشبختیه
باید از سقراط پرسید
👇
ایا چنین چیزی ممکنه؟
چون خیلیییی وقتها، رفتار خوب و فضیلتمندانه با خوشی و لذت جمع نمیشه و خیلی موقع ها عمل خوب، درد و رنج با خودش میاره، مثلا شما راستگویی میکنی ولی باعث میشه بری زندان، که سقراط با این نظر موافق نیست و میگه اشتباه میکنید، فضیلت و لذت با هم جمع شدنیه،
👇
کسی کار درست و خوب رو انجام بده اگر علم و دانش داشته باشه به کارش
بابت کاری که کرده خوشحاله و اون کار واسش لذتبخشه ولو به ضررش باشه
این نکته رو بگم
اینکه اصلا #لذت در نظر سقراط چیه، اینو دقیق نمیدونیم، (مثلا ارسطو میگه نظر من اینه لذت تو این سه چیزه: سلامتی، ثروت، زیبایی)
👇
ولی سقراط به پول و ثروت و شهرت و زیبایی و... توجهی نداشت
سقراط کلا میگفت سعادت و خوشبختی ادم (فراموش نکنید سعادت تو نظر سقراط جمع فضیلت و لذت بود) تو زندگی فضیلتمندانه اس، یعنی تو زندگی ایه که ادم کارهای خوب بکنه، از اونجا که فضیلت و معرفت یکی هستن، پس سقراط سعادت رو 👇
تو زندگی اندیشمندانه، عالمانه، زندگی با شناخت و دانش،یا بقولی زندگی فیلسوفانه و و لذت بردن از این نوع زندگی میدید
تو بحث تناسخ هم باز میبینیم سقراط به همین نظریه رسیده تا بگه برای اینکه روح از چرخه تناسخ خارج بشه 👇
باید زندگی اندیشمندانه یا بقولی فضیلتمندانه - چون فضیلت و معرفت یکی ان- داشته باشه، پس میبینیم چه تفکر منسجمی داره و تفکر سیاسیش هم با اینا منسجمه، چرا؟
من یه توضیح کوتاه اینجا از نظریه سیاسی سقراط و افلاطون بدم ولی تو افلاطون شرح کاملتری میارم
👇
#تفکر_سیاسی_سقراط:
گفتیم به نظر سقراط فضیلت و معرفت یه چیز هستن
یعنی ارزش های اخلاقی مثل شجاعت و عدالت و بردباری و... تابع شناخت هستن و اگر ادم یاد بگیره که فلان کار بده، هیچوقت اونکارو انجام نمیده و میتونه رفتار فضیلتمندانه داشته باشه، پس 👇
اخلاق نیازمند فهم و بصیرته (مثل حضرت اقا که با بصیرتش دژمن رو میشناسه) و قواعد و ارزش های اخلاقی ثابتن و میشه این ارزش های اخلاقی رو تعلیم داد (البته روش خود سقراط تعلیم نبود، بلکه مباحثه و گفتگو بود)
حالا نظریه سیاسی سقراط چیه؟ حرفش این بود که
👇
کفاش کیه؟ کسیه که تعمیر و ساختن کفش رو اموخته و بلده، پزشک کیه؟ کسی که طبابت رو اموخته و بلده، به همین نسبت عادل کیه؟ کسی که عدالت رو اموخته باشه و بفهمه عادلانه یعنی چی، پس حاکم هم همینطوره، حکومتی مناسبه که یه حاکم داشته باشه که حکومتداری رو اموخته باشه، حاکم باید 👇
فضیلتمند باشه و یا بقولی علم و دانش و معرفت داشته باشه، و زندگی فیلسوفانه داشته باشه، پس به همین دلیل حاکم باید فیلسوف باشه و حکومت اریستوکراسی (نخبه سالاری) با وجود شاهی که فیلسوفه (#فیلسوف_شاهی) بهترین حکومته
نکته اینکه: من زمینه تاریخی-سیاسی سقراط رو گفتم، 👇
سقراط هم از حکومت #اُلیگارشی سی تن جبار ضربه خورده بود، (الیگارشی یعنی حکومت اقلیت) هم از مقابلش ضربه خورده بود، یعنی از دموکراتها و حکومت #دموکراسی (دموکراسی یعنی حکومت اکثریت)
پس این زمینه های تاریخی هم، رو افلاطون و سقراط تاثیر داشتن
👇
پس سقراط میگه همونطور که یه کفش نیاز داره به کفاش سپرده بشه تا تعمیر بشه، جامعه هم به یه ادم اینکاره نیاز داره، نه هر میمونی مثل احمدینژاد با رای اکثریت، بیاد روی کار یا رای ها رو بدزده 😁 درواقع حرف سقراط اینه مگه میشه یه هواپیما رو با نظر اکثریت راه انداخت؟ 👇
باید خلبانی باشه که کار رو اموخته باشه
حکومت هم همینطوره
پس حکومت رو باید داد دست فیلسوف (تو افلاطون، فیلسوف رو دقیقتر تعریف میکنم)
یا بقولی کار رو باید داد دست کاردان(که نقدهای امثال پوپر به این تفکرم یه روز مینویسم)
پس حکومت باید بیفته دست فیلسوف و نخبه ها،دقیقا
👇
مثل اخوندها که نخبه ان (تو دزدی و شارلاتانی)
حالا حاکم فیلسوفم نشد، نشد
حداقل بدیم دست ولی فقیه (عَمام-گریه حضار) که بصیرت داره،تا بگه اقتصاد واسه خر است و گند بزنه به زندگی مردم 😁😂
دو نکته
اول اینکه من گاهی طنز مینویسم که خستگی در بره ولی واقعیت اینه تئوری ولایت فقیه دقیقا تفسیر اخوندی از تئوری افلاطون و سقراطه
دوم اینکه رشتوی قبلی نمیدونم چرا نصفه اومد، رشتوعه مثل فرق علی نصف شد، دیشبم اینجور شد ولی فقط توییت اخرش نیومده بود که دوباره نوشتم ولی 👇
الان فقط چندتا تویبت اولش اومد - این باگ های توییتر خیلی اذیت میکنه
خلاصه که مجبور شدم دوباره، از اول بزارمش
از دوستانی که نصفه خوندن عذرمیخام
❤❤❤
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
تا اینجا در مورد تعاریف کلی و استقرا، دربخش اول و مساله اخلاق (و تو دل این مساله، فضیلت، معرفت، سعادت و البته سیاست) در بخش دوم تفکرات سقراط نوشتیم
ولی اخرین بخش تفکرات سقراط 👇
در مورد روح و جاودانگی روح و تناسخه
بیشتر تفکرات سقراط در مورد روح، تو رساله #فایدون اومده، افلاطون تو این رساله داستان دادگاه و اخرین روزهای زندگی سقراط رو نوشته، انقدر این رساله زیبا و دلنشینه که
👇
به نظر من اوج هنر افلاطون رو نشون میده، چون جدا از فلسفی بودن اخرین گفتگوهای سقراط، این رساله یه شاهکار ادبیه، تو این رساله سقراط تو اخرین بحث های عمرش با دونفر به اسم کبس و سیمیاس در مورد روح و جاودانگی روح حرف میزنه
👇
یه نکته رو اینجا بگم
چون خیلییی از دوستان دنبال اینن که افلاطون و #نظریه_مُثُل چی میگه که نابغه بشریت شده اینجا یه توضیح مقدماتی برای ورود به فلسفه افلاطون بدم
تو پایان این رشتو گفتم که به واژه های #کلی و #جزئی دقت کنید، کل دعوای فلاسفه سر همین دو تا پدرسوخته بوده، 👇
الفرد وایتهد میگه کل تاریخ فلسفه حاشیه ای به افلاطونه، درواقع اصل حرف وایتهد اینه که کل تاریخ فلسفه، حاشیه ای به این مساله کلیاته، اصلا یه سریا، فلسفه رو علم به #کلیات و بحث در مورد امور #کلی تعریف میکنن، اینا میگن علم با جزئیات سر و کار داره، ولی فلسفه با کلیات
مثلا👇
مثلا علم با تمام این سگ و گربه های تو خیابون سر و کار داره، هزاران سگ رو ازمایش میکنه و هزاران نظریه میده ولی فلسفه با #مفهومِ سگ کار داره
یا علم میاد هزاران انسان رو بررسی میکنه، مثل من و شما و علی و قلی و نقی و تقی، بعد میاد حکم میده که همه انسان ها مغز دارن(جز عرزشیا) 👇
تا اینجا هر چی از سقراط گفتیم، از ویژگی های فردی یا زمینه تاریخی ای بود که سقراط توش زندگی میکرد ولی از اینجا ببعد به تفکرات سقراط برسیم، فقط قبل از بیان تفکرات و روش کار سقراط، یه بار دیگه تاکید میکنم که بین یونان شناس ها
👇
انواع و اقسام نظرات هست که کدوم تفکرات رو باید به سقراط نسبت بدیم، کدوم تفکرات رو به خود افلاطون!؟
درواقع افلاطون و سقراط گاه یه نفر میشن و اصلا نمیشه تشخیص داد این حرفایی که افلاطون نوشته، نظرات خودشه که داره از طریق سقراط شرح میده یا نظرات خود سقراطه
👇
و اختلاف نظرها خیلی زیاده در این مورد، مثلا یه جا سقراط (تو دادگاه) میگه من با جهانشناسی کار ندارم و کارم اخلاق و انسانشناسیه، پس ما میتونیم بفهمیم ارایی که در مورد جهانشناسیه، حرفای خود افلاطونه، یا از حرفای ارسطو یا گزنفون و مقایسه با افلاطون میتونیم 👇
در مورد سقراط یه زمینه تاریخی بدم، سقراط تو سال 470 ق.م (برای دوستانی که نمیدونن، ق.م اختصار "قبل از میلاد"ه) به دنیا اومد، ما این عدد رو از کجا میدونیم؟ چون تو دفاعیاتش تو دادگاه، قبل از مرگش، گفت اکنون که اینجا ایستادم از سن هفتاد عبور کردم
👇
و دادگاه سال 399 ق.م بود، تو این دوره 70 و اندی ساله، جنگ های پلوپونزی شکل گرفت که خود سقراط هم تو جنگ ها تو پست های متفاوت شرکت داشت و به شهادت افرادی مثل الکیبیادس و گزنفون و... فوق العاده زوردار و با رشادت بوده و چنانچه گفتیم به شکل عجیبی تحمل گرما و سرما و بی غذایی 👇
و اینجور موارد رو داشته مثلا سقراط یهو با پای برهنه تو یخ های یونان قدم میزده و یا چند روز غذا نمیخورده تا جاییکه این کارهاش باعث شده بود که سربازهای دیگه از سقراط بدشون بیاد چون احساس میکردن سقراط میخواد اونا رو تحقیر کنه...
👇
میخوام یه فیلم فلسفی معرفی کنم ولی یاد فیلم شیون (wailing) افتادم که معرفی کردم و خیلیا فک کردن جن و جنگیری و مسخره بازیه که مجبورم کرد نقد کوتاهی به لحاظ نمادین و مذهبی و البته نقد ضددینی ازش بزارم
تاکید داشتم اون فیلم فلسفیه وتاکید دارم این فیلمی هم که معرفی میکنم فلسفیه
👇
فیلم thirst یا عطش (تشنگی)
کره ای 2009
پس چند نکته رو بگم
اول اینکه این فیلم، هم فلسفیه، هم دینیه، هم نمادگراست (یعنی دقیقا مثل the wailing یه فیلمیه که هر سه برداشت سمبولیک و دینی و ضددینی رو میشه ازش داشت)
👇
دوم، خلاصه کوتاهی از فیلم، اینکه یه کشیشه که بسیار ادم خوبیه، یه بیماری میگیره، خون اشام میشه و.... (اتفاقاتی که پیش میاد)
سوم اینکه خودم تا اواسط فیلم مونده بودم نویسنده (و کارگردان) چی میخواد بگه، ولی تا پایان فیلم مبهوت شدم و جدا لذت بردم از هنرمندیش
من تا الان به خلاصه ای از فضای فکری یونان قبل از سقراط گفتم و اصلا قصد نداشتم که به تفصیل بنویسم
ولی بخاطر درخواست دوستان این روند رو ادامه میدم و شاید اروم اروم یه تاریخ فلسفه ای واسه خودش شد
واسه همین از سقراط به بعد رو کمی با تفصیل مینویسم
👇
در مورد سقراط یه نکته رو باید گفت و اون اینکه سقراط هیچ چیزی ننوشت، واسه همین ما سقراط رو از چهارتا منبع میشناسیم که دوتای اول خیلی مورد اعتمادترن
اولین منبع: افلاطون
اینجا این نکته رو بگم که تو قسمت افلاطون تکرار نکنم
سقراط تو کتابای افلاطون غالب در حال بحث و مناظره است
👇
بیشتر کتابا مثل یه نمایشنامه است که معمولا سقراطم یه طرف بحثه، ما اکثر جاها نمیفهمیم افلاطون داره عقیده خودشو به این شکل میگه یا واقعا و دقیقا داره نقل قول از سقراط میکنه، واسه همین با تلاش های یونان شناس ها گاهی میدونیم این حرفا حتما واسه سقراطه، گاهی 👇