Thread by @pishgoo44444

#دگردیسی_عیسی_به_محمد (5)

2- در جستجوی مکه (بخش چهارم - آخر)
در بخش اخرِ #درجستجوی_مکه جا دارد به دوسوال بزرگ بپردازیم، یکی اینکه چه اتفاقاتی رخ داده که شهر مقدس در تاریخ گم شده و مکه [امروزی] جایگزین آن شده؟
و سوال دیگر اینکه واکنش ها در مقابل این تغییر بزرگ چیست؟ 👇

https://twitter.com/pishgoo44444/status/1474793074799038465

مگر به این راحتی است که شهر مقدس عوض شود و اعتراضی بلند نشود؟

عبدالله بن زبیر کیست؟
طبق روایات اسلامی، پدرش زبیر بن عوام از صحابه پیامبر و مادرش دختر ابوبکر بود، او در سال یک عربی به دنیا امد (تاریخ تولد با کلاس میخواید؟ این، بزرگوار احتمالا تاریخ 1.1.1 به دنیا اومده 😂)

👇

و اولین کودک از مهاجرین بود، در فتوحات اسلامی میجنگید و در جنگ جمل کنار خاله اش، #عایشه ایستاد.

او در اینده رهبری شهر مقدس (مکه، بکه، کوی ممنوعه، بیت الحرام، پترا) را در دست گرفت، و با مرگ معاویه، یکی از مخالفان سرسخت خلافت یزید شد، 👇

از اینرو یکی از اولین طغیان کننده های سران خاندانهای عرب، پس از مرگ معاویه بود، تا جایی که در 682-3 م. عبدالله بن زبیر، اعلام خلافت کرد و حد فاصل سالهای 683 م. تا 692 م. خود را خلیفه مسلمین نامید.

👇

در سال 682 م. به فرمان یزید، امویان مکه را محاصره کردند، حصین بن نمیر، مکه را با منجنیق درهم کوبید، پرده های کعبه اتش گرفت، عبدالله بن زبیر، اجازه نداد اتش کعبه را خاموش کنند تا امویان را مخالف خدا و پیامبرش نشان دهد و پیروانش را مصمم تر کند (این نکته مهمیست که

👇

دن گیبسون به ان اشاره نمیکند، ولی برای فهم روانشناسی و جامعه شناسی ان عصر، و تغییرات از پترا به مکه، لازم است)

بهرحال عبدالله بن زبیر، در محاصره سختی بود که خبر مرگ خلیفه به گوش سپاه اموی و حصین بن نمیر رسید، پس تصمیم گرفتند مذاکره کنند 👇

و نتیجه این مذاکره، به عقبنشینی سپاه اموی انجامید، (در اینجا حصین بن نمیر به عبدالله بن زبیر پیشنهاد داد که من حاضرم تو را خلیفه بخوانم، به شرط آنکه پایتخت خلافت را عوض کنی و به دمشق ببری، که بن زبیر نپذیرفت چون خود را پناه برده به کعبه میخواند)

👇

بهرحال پس از این وقایع، معاویه فرزند یزید هم پس از گذشت چند ماه خلافت، بر اثر بیماری درگذشت، سوریه بدون رهبر قابلی برای خلافت شده بود، همه چیز به نفع عبدالله بن زبیر پیش میرفت و بسیاری از قبایل حاضر شده بودند که خلافت او را بپذیرند

👇

از طرف دیگر، برادر عبدالله، یعنی مصعب بن زبیر، توانست بخشهای شرقی امپراطوری اموی را ضمیمه تصرفات آل زبیر کند، و نتیجه قیام های متعدد آن عصر، و هرج و مرج پایتخت خلافت (دمشق) را به نفع زبیریان رقم بزند، ولی پس از یک دوره پیروزی های امیدوارکننده 👇

که به نظر میآمد با تصرف مکه، کوفه، بصره، چند شهر ایران و...، جهان اسلام، قرار است شاهد خلیفه جدید و سلطنت خاندان دیگری باشد، برخلاف پیش بینی ها، مصعب بن زبیر در یک جنگ و ستیز طولانی، بالاخره از امویان شکست سختی خورد، و در سال 691 م. حجاج بن یوسف، به مکه حمله کرد، 👇

انجا را به منجنیق بست و دودمان عبدالله بن زبیر را نابود کرد.

این خلاصه ای از زندگی کسیست که طغیان او (که آغاز #فتنه_دوم در اسلام میخوانند) در هرج و مرج امپراطوری اموی، سبب شد قیام هایی پشت سر هم اتفاق بیفتد تا امویان مجبور شوند جدا از جنگِ خلافت،
👇

وقت و انرژی زیادی صرف سرکوب این قیام ها کنند.

اما چه اتفاقی برای شهرمقدس افتاد؟
تئوری گیبسون این است که پس از وقایع محاصره اول امویان، توسط حصین بن نمیر، عبدالله بن زبیر برادرش را برای گرفتن بیعت به شهرهای مختلف فرستاد، که یا بیعت کنند یا کشته میشوند.

👇

در این سالها، خود عبدالله بن زبیر، کعبه ویران شده را بازسازی نکرد بلکه، اتفاقا کعبه را خراب کرد، حجرالاسود را در پارچه ابریشمی پیچید و در یک صندوق چوبی گذاشت و تصمیم گرفت که به مکه امروزی برود، اینکار باعث میشد قسمت های جنوبی را کنترل کند، 👇

نفوذش در محدوده حجاز را بیش از قبل کند، و مهمتر اینکه از مرکز خلافت دورتر شود، پس از اینجا استارت دو پاره شدن امپراطوری امویان زده شد (گرچه در سالهای بعدی این بخش ها را پس گرفتند، ولی عباسیان، که خود را میراث دار محمد میدانستند، همین راه را ادامه دادند)
👇

عبدالله بن زبیر به مکه امروزی میرود و #حجرالاسود را در بنای کعبه امروزی قرار میدهد، پس با وجود کشته شدن عبدالله بن زبیر در سال 71-3 هجری، اختلافات پدیدار شده بود. امویان درسر داشتند که دوباره پترا یا شهر مقدس بعنوان قبله مسلمین باشد ولی عبدالله بن زبیر کار خود را کرده بود.
👇

حال به این حرف عجیب کوفیان، وقتی ارتش کوفه به عبدالله بن زبیر رسید دقت کنید:
بخاری مینویسد که حجیر بن عبدالله مُثلی به عبدالله بن زبیر رسید، گفت ای بن زبیر، شکر خدایی را که ما را بخشید با زنجیرها، و تو را آزمود با بخشیپدن ما، "پس ما افرادی هستیم که چرخیدیم به سمت قبله ی تو"
👇

دقت کنید: "چرخیدیم به سمت قبله ی تو"؟ مگر قبله ی عبدالله بن زبیر تغییر کرده که کوفیان بعنوان اولین قبایل، چرخش قبله او را پذیرفتند؟

جالب این است که وقتی عباسیان امپراطوری اموی را دو بخش میکنند، بخش شرقی امپراطوری بدست منصور و بخش غربی (شمال افریقا و اسپانیا) 👇

بدست امویان می افتد، از اینجا میبینیم سنت گرایان میخواهند، به سمت #پترا نماز بخوانند، پس قبله هنوز به ان سمت است (که در بخش قبل بررسی کردیم) ولی اصلاح طلبان، به قبله ی ال زبیر و عباسیان برگشته اند، 👇

از اینجاست میبینیم مساجد اولیه به سمت پترا هستند، ولی سال 109 هجری، مسجد پاکستان رو به مکه امروزیست

و جالب اینکه میبینیم برخی قبله ها مابین پترا و مکه هستند، گویی عده ای از هر دو طرف دعوا، روی برگرداندند

پس روشن است قبایلی خسته از این جنگ و دعواها، راه سومی پیش گرفتند.
👇

از طرفی بزرگترین طایفه ای که میتواند اعتراضات اصلی را هدایت کند، قریشیان هستند که یا اکثر آنها کشته شدند یا تبعید، یا خود را از سیاست دور کردند

ولی یک طایفه نه تنها خود را دور از سیاست نکرده، بلکه تصمیم به مبارزات میدانی گرفتند و در جهت اینکار، 👇

بارها و بارها به راهزنی کاروانهای در راه مکه نشستند و در اخر به مکه حمله ی سختی کردند و کعبه را ویران کردند و سنگ مقدس (حجرالاسود) را هم با خود بردند، چه کسانی؟ قرمطی ها.

👇

احتمالا بسیاری از شما شنیدید که قرمطی ها یکبار کعبه را ویران کردند، ولی چرا اینکار را کردند؟
درواقع این طایفه در اعتراض به این تغییرات برخاستند

من بعدها از قرمطیان و شیوه زندگی کمونیستی این مردم در لحسا (احتمالا بحرین امروزی) و قدرت گرفتن انها، بیشتر مینویسم، 👇

جایی که میخواهم وقایع سده سوم هجری را در شرح #حلاج بیاورم (چرا که حلاج تصمیم داشت با کمک قرمطیان، حکومت عباسیان را براندازد.) پس فعلا از اقدامات انها عبور میکنم.

👇

پس اگر جمع بندی کنیم
اول، وقتی حصین بن نمیر میتواند سپاهش را راضی کند که شهر مقدس را در هم بکوبند و درمقابل، عبدالله بن زبیر، اجازه نمیدهد اتش کعبه خاموش شود و پس از آن، انجا را بازسازی کند، پس این نشان میدهد سیاستمداران چقدر راحت میتوانند توده ها را راضی کنند.

👇

دوم، وقتی عبدالله بن زبیر، کوفه را از دست مختار ثقفی دراورد، ارتش کوفه برای فرار از مجازات وحشیانه او، گفتند ما قبله تو را پذیرفتیم و به سمت قبله ی تو چرخیدیم

سوم، تلاش هایی از سمت امویان برای بازسازی شهر مقدس بوده که انقدر این شهر، در حملات متعدد از بین رفته 👇

و انقدر اختلاف در امویان بالا گرفته که اینکار بی نتیجه رها شده.

چهارم، این تغییرات، یک شبه نبوده و در حدود یک سده طول کشیده و پس از ان؛ دیگر تمام مسلمانان به سمت کعبه امروزی چرخیدند (حتی مساجدی هست که فرو رفتگی در دیوار قبله خود دارند،

یعنی دیوار قبلی از بین رفته و دیدار جدید با توجه به قبله جدید ساخته شده)

پنجم، دن گیبسون سنگ سیاه مقدس را ردگیری میکند و در اثار تیرا ماکسیوس (فیلسوف یونانی سده دوم) میبیند که او با اشاره به دایره المعارف سودا، جایگاه حجرالاسود را در شهر پترا بیان کرده

👇

ششم، از این زمان به بعد نه تنها قبله مساجد برگشته، بلکه نام مکه هم در تاریخ ها و نقشه ها به عنوان یک شهر مهم پدیدار شده است (حتی درمنابع غیراسلامی)

پس شواهد بسیاری با تئوری گیبسون همخوانی دارد (البته در این چند بخش، یک سری نکات را خود من اضافه کردم که گیبسون اشاره ای نکرده)
👇

در ادامه میبینیم که تحقیقات گیبسون چگونه با تحقیقات پرفسور اولیگ همخوانی دارد، (چنانچه قبلا هم گفتم، در قران صنعا، که در سال 1972 پیدا شده، ایات 142 تا 147 سوره ال عمران که در مورد تغییر قبله است، وجود ندارد.)

👇

بخش بعدی، سراغ خوانش سریانی-آرامی قران میرویم، جایی که کریستوف لوگزنبرگ هم تحقیقات زبان شناختی خود را ارائه میدهد و او نیز، ناخواسته به تحقیقات موسسه اِناره و تئوری این موسسه درباره "عدم وجود محمد" کمک میکند.

پایان بخش پنجم.