3- خوانش سُریانی_آرامی قران (بخش دوم)
قبل از شروع این رشته توییت، من در ادامه ی مقدمه قبلی، یک سری اطلاعات جانبی از بحث حاضر بدهم و بعد به اصل بحث بپردازیم.
زبان #سریانی که به #سریانی_آرامی یا #سریانی_کلاسیک نیز معروف است، زبان غالب مردم خاورمیانه در قرون وسطی است، که قدیمی ترین اثر از این زبان در سده اول میلادی، در شهر اِدسا دیده میشود، و در سده سوم و چهارم میلادی، به اوج خود میرسد 👇
و کتابهای ادبی و مذهبی زیادی با این زبان نوشته میشود، ولی پس از سده های هشتم میلادی، میبینیم که به تدریج زبان عربی، خودش را به زبان سریانی غالب کرده است، و با ظهور مغول ها زبان سریانی کمتر استفاده شده و بعدها در عصر تیمور لنگ رو به افول گذاشت.
👇
زبان سریانی-آرامی، خودش گویشی از زبان #آرامی است، که یکی از قدیمی ترین زبان های باقیمانده بشر است، که آشوری ها از هیئتی ها اقتباس کردند، بعدها، به سبب وسعت گرفتن امپراطوری کوروش کبیر و نیاز به زبان مرجع برای ارتباط اقوام و ملل مختلف، 👇
عملا زبان آرامی، زبان دیوانی (اداری) و امور خارجه، هخامنشی ها شده بود. از زبان ارامی برای روابط بین امپراطوری ها، دعاها و نیایش ها استفاده میشد.
پس با این اوصاف، امروزه، ما متون زیادی با زبان سریانی-آرامی در دست داریم و حتی در مناطقی از خاورمیانه، هنوز این زبان تکلم میشود.
👇
اما به خوانش سریانی- آرامی قران برویم، چنانچه قبلتر هم گفتیم لوگزنبرگ در موارد متعددی نشان میدهد که قران، باید با ریشه های سریانی ارامی مطالعه شود، نه صرفا با زبان عربی.
من از کتاب خوانش سریانی ارامی لوگزنبرگ چند مثال میاورم:
پس از زير [پاى] او [فرشته] وى را ندا داد كه غم مدار پروردگارت زير [پاى] تو چشمه آبى پديد آورده است (۲۴)
👇
لوگزنبرگ واژه #تحت را که معنای زیر و واژه #سَرِيًّا را که معنای نهر، اب جاری، رود و یا چشمه میدهد را در اثار گذشتگان، بررسی کرده و با تفصیل شرح میدهد که اصلا واژه #تحت در اینجا، معنایی مثل بطن، زهدان یا زایمان را میدهد، و #سریا معنای نهر یا چشمه نمیدهد، بلکه 👇
معنای رییس، سرور، سید و یا اینکه معنای مشروع و حلالزاده (درمقابل فحش ابن حرام یا حرامزاده) را میدهد که واضح است اینجا اشاره به عیسی و حلال زاده بودن اوست
متد لوگزنبرگ با استفاده از روش تطبیقی و نگاه به واژه ها و دستور زبان سریانی-ارامی به درستی نشان میدهد که 👇
در ایات قبل، مریم افسرده و غمگین است و حتی فکر مرگ به سر او زده، چون حتی خویشاوندانش، او را فاحشه و فرزندش را نامشروع و حرامزاده میدانند، و اصلا مریم دراینجا تشنه نیست که خدا بخواهد چشمه ای زیر پای او بجوشاند.
لوگزنبرگ نشان میدهد که قران در این ایه میخواهد بگوید که
👇
ای مریم غمگین مباش چرا که فرزند تو نزد خدا، مشروع و حلالزاده است
و درنهایت این ایه پس از شرح کاملی که لوگزنبرگ از تک تک واژگان و بررسی تاریخی و زبانی آن آورده، اینگونه ترجمه میشود که:
"درست پس از #زایمان [مادرش] را صدا زد که غم مخور، خدایت #زایمان تو را #مشروع میداند."
👇
چنانچه میبینیم کاملا به لحاظ محتوا و معنایی هم، با ایات قبل هماهنگ میشود. پس خدای مریم میخواهد بگوید ناراحتی تو بابت فاحشه خواندن تو و حرامزاده دانستن عیساست؟ نگران نباش، مهم این است که خدای تو فرزندت را مشروع و حلال زاده میداند.
👇
در غیر اینصورت باید تصور کنیم مریم افسرده و نگران است و با کوهی از غم و غصه با خدا حرف میزند، و خدا هم برای اینکه او ناراحت نباشد چشمه ای زیر پایش میجوشاند.
چنانچه میبینید #ناسازگاری محتوایی در اینجا روشن است.
به مثال بعدی برویم 👇
یا در مثالی دیگر، سوره 78 (سوره نبا) ایه 20 میگوید:
وَسُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا ﴿۲۰﴾
و كوهها به حركت در ميآيد و به صورت سرابي ميشود! (۲۰)
[ترجمه مکارم شیرازی]
لوگزنبرگ توضیح میدهد که مفسران قرانی چقدر در برداشت این ایه اشتباه دارند و تقریبا همگی 👇
واژه ی #َسُيِّرَتِ، در ابتدای ایه را، "حرکت کردن و جابجایی" و واژه ی #سَرَابًا را در انتهای آیه، "سراب" معنا کرده اند.
این درحالیست که طبری واژه #َسُيِّرَتِ را ترکاندن، غبار کردن و پودر کردن و #سَرَابًا را محو کردن معنا میکند و دقیقا این نگاه طبری به آیه درست است 👇
(ایا طبری به دلیل نزدیکی زمانی، متوجه شده که اینجا باید با زبان سریانی-آرامی مطالعه کند؟ یا شاید در آن زمان این واژه، هنوز تحت تاثیر زبان سریانی، معنای پودر کردن هم داشته و بعدها این معنای دور در زبان عربی حذف شده است؟)
👇
پس آیه بالا (که با توجه به آیات قبلی، وصف روز قیامت است) اینگونه ترجمه میشود که:
"و سپس کوه ها فرو میریزند [پودر میشوند] و محو میگردند"
نکته جالب اینکه، دقیقا عین همین آیه را در سوره 69 (سوره الحاقة) آیه 14 ولی این بار با کلمات دیگر میبینیم، آنجا که میگوید:
👇
لوگزنبرگ به تفصیل در اینجا هم نشان میدهد که قران با این تمثیل، چیز دیگری میخواهد بگوید، در واقع در اینجا آیات قران میخواهد بگوید که از چه چیز این تذکرها و هشدارها میترسید؟ چیز ترسناکی در این تذکرها نهفته نیست.
👇
توجه کنید، قاعدتا گورخر باید از دست شیر فرار کند، چون شیر واقعا ترسناک است.
درواقع مفسران عرب تصور کرده اند که قران میخواهد بگوید از این تذکرها میترسند و فرار میکنند، مثل گورخرانی که از ترس شیر فرار میکنند. (یعنی چنان از این ایات فرار میکنند که گورخرها از دست شیر فرار میکنند)
👇
ولی لوگزنبرگ نشان میدهد که تمثیل قران، دقیقا برعکس این تفسیرها است، چطور؟
لوگزنبرگ با توجه به واژه نامه های عربی و گویشهای مختلف، هر چقدر میگردد معنای کلمه #قَسْوَرَةٍ را نمی یابد، ولی با تلاش بیشتر، تمام واژه نامه های سریانی را نگاه میکند و بالاخره 👇
در زبان سریانی-ارامی معنای کلمه را پیدا میکند، که نه تنها معنای #شیر نمیدهد، بلکه معنای الاغ در حال مرگ و یا الاغی بی رمق که نای بار بردن ندارد، میدهد.
این یعنی قران در تمثیلش میگوید گورخرانی رمیده اند که از الاغی پیر و بی رمق فرار میکنند. یعنی قران میخواهد بگوید 👇
از چه چیز این تذکرها میترسند؟ مثل این است گورخر، از یک الاغ در حال مرگ بترسد و فرار کند. (یعنی این ترس آنها، غیرمنطقی و نامعقول است.)
(اینجا باید گفت: بزرگوار! ما رو که گورخر کردی فدا سرت، ما با جنبه ایم، ایه های خودتو چرا به الاغ تشبیه کردی؟ 😂 )
به مثال بعدی برویم
👇
متاسفانه محدودیت 25 توییت این توییتر تموم شد
ادامه اش رو مجبورم رشتوی بعدی بزارم
چند تا مثال جالب میارم و البته با معنای خود کلمه #قران این بخش رو میبندم.
جالبه بدونید محمد خودش میگفته quran نه اینکه qur`an (یا قرعان) درواقع مکث نباید بین حرف ر و آ داشت.
پایان بخش هفتم.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
در قسمت قبل نشان دادیم، چگونه زبان شناسان عرب، در تفسیر #حور_العین، به اراجیف گویی پرداختند، در ابتدا معنای این عبارت ترکیبی را، بصورت تحت اللفظی "بزرگ چشمان سفید" ترجمه کردند 👇
و ندانستند با این عبارت مبهم چه کنند، و درنهایت، با توجه به ساختار آیه، که خطابش به مردان است، گفتند: حور-العین یا این موجودات "بزرگ چشمان سفید"، باید یک ویژگی برجسته از دوشیزگان بهشتی باشد.
لوگزنبرگ یاداوری میکند که نه در فرهنگ عرب و نه حتی در فرهنگ های دیگر،
👇
هیچکس برای توصیف یک زن زیبا، از چشمان سفید استفاده نمیکند، مگر اینکه وصف یک فرد کور باشد (چنانچه یعقوب چشمانش سفید -کور- شد)
در تمام فرهنگها اگر بخواهند کسی را با چشمانش توصیف کنند، میگویند چشمان آبی/مشکی و... (درواقع اشاره همه فرهنگ ها، به رنگ مردمک است، نه سفیدی اطراف آن)
👇
در باب واژه #قران، لوگزنبرگ پس از بررسی این واژه، نشان میدهد که مفسران عرب تقریبا همگی ریشه این واژه را از فعل "قرا" به معنای خواندن گرفته اند. ولی این واژه با توجه به معنای سریانی ارامی ان، 👇
"گلچینی از کتاب مقدس برای قرائت یا بلندخوانی به هنگام عبادت خدا" معنا میشود، دقیقا منطبق با واژه lectionarum یا lektionar در غرب.
لوگزنبرگ با توجه به روایتی از شافعی به این میرسد، که محمد؛ شخصا این واژه را quran تلفظ میکرده است، یعنی بدون آوای انسدادی پس از حرف r، یعنی 👇
تلفظ بشکل قر-عان یا قرءآن یا qur'an از سده هشتم میلادی به بعد، طبق الگوی فرقان furqan در تلفظ اعراب امده است.
نکته دیگری که لوگزنبرگ به ان اشاره میکند ایاتی است که مکررا از یک کتاب مادر (ام الکتاب، کتاب مبین و...) اورده شده که نشان میدهد قران، گلچینی از کتاب مقدس است، 👇
من بخش خوانش سریانی رو کامل نوشتم (البته یه قسمت کوچیکش هنوز مونده در مورد حوری و غلمان) ولی تا اینجا رو ادیت کردم و به درخواست دوستان، گفتم تا اینجا رو بزارم
اگر کمی صبر کنید - دو سه روز دیگه به بحث اصلی میرسیم، ولی به جاش مطالب خیلی بیشتری مینویسم (هنوز ننوشتم اونا رو)
👇
خود بحث اصلی یعنی عدم وجود محمد خیلی گسترده است
یعنی تا دلتون بخواد میخوام مطلب بنویسم و شواهد بررسی کنم.
و سعی دارم چیزی رو از دست ندم
و البته جالب اینه، خود این بخش باید از چند نگاه نوشته بشه
یه نگاه اینکه محمد وجود نداره و ایران توسط امویا (احتمالا معاویه) شکست خورده
👇
دوم اینکه محمد وجود نداره پس ایران چی شده یهو پاشیده؟
جواب اینه بروکراسی ایران بعد ساسانی جریانات رو هدایت کرده(بروکراسی یعنی دیوان سالاری یا اداره سالاری بقول معروف میگن حکومتا میان و میرن، این ادارات حکومتیه که حاکم اصلی ان)
خلاصه که این دیدگاه شواهد بیشتری داره) 👇
3- خوانش سُریانی_آرامی قران (بخش سوم)
در قسمت قبل مثالهایی از ایات قران با ترجمه مکارم شیرازی (بعنوان نماینده ترجمه های امروزی) و ترجمه های لوگزنبرگ اوردیم.
بدون هیچ توضیح اضافه ای به مثال های دیگر بپردازیم.
لوگزنبرگ توضیح میدهد که حتی یک کودک عرب زبان هم بسرعت با احساس درونی میفهمد، این عبارت در دستور زبان عربی غلط است و لوگزنبرگ توضیح میدهد که مفسران اسلامی برای جمع کردن اینگونه ایرادهای دستوری، تا چه حد تلاش کرده و موفق نشدند تاجاییکه بارها به چرندگویی پرداخته اند.
3- خوانش سُریانی-آرامی قرآن (بخش اول)
ما هنوز به تئوری اصلی، یعنی عدم وجود محمد، وارد نشدیم، ولی تا اینجا تحقیقاتی را نشان دادیم که #آغاز_تاریک اسلام را نشان میدهد و در حال نزدیک شدن به تئوری موسسه اِناره (اِناره در عربی یعنی روشنگری) هستیم
👇
عدم اطمینان به منابع اسلامی از یک سو، و شواهد باستانشناسی از سوی دیگر، به ما میگوید انچه از تاریخ اسلام میدانیم، روایت دلخواه عباسیان است که چند قرن بر محدوده خاورمیانه حاکم بودند.
اما چیزی که ما امروزه، با عنوان سخیف #دوران_جاهلیت میشناسیم، یعنی دوران قبل از اسلام،
👇
درخور بازنگری اساسیست.
حدفاصل اورشلیم تا میانرودان، در این منطقه چه خبر بوده است؟
چنانچه میدانیم قران اولین و تنها کتابیست که به عربی، از سده هفتم میلادی به جا مانده، پس ما برای خواندن قران و ترجمه کلمات چه منبعی برای مقایسه داریم؟
👇
2- در جستجوی مکه (بخش چهارم - آخر)
در بخش اخرِ #درجستجوی_مکه جا دارد به دوسوال بزرگ بپردازیم، یکی اینکه چه اتفاقاتی رخ داده که شهر مقدس در تاریخ گم شده و مکه [امروزی] جایگزین آن شده؟
و سوال دیگر اینکه واکنش ها در مقابل این تغییر بزرگ چیست؟ 👇
مگر به این راحتی است که شهر مقدس عوض شود و اعتراضی بلند نشود؟
عبدالله بن زبیر کیست؟
طبق روایات اسلامی، پدرش زبیر بن عوام از صحابه پیامبر و مادرش دختر ابوبکر بود، او در سال یک عربی به دنیا امد (تاریخ تولد با کلاس میخواید؟ این، بزرگوار احتمالا تاریخ 1.1.1 به دنیا اومده 😂)
👇
و اولین کودک از مهاجرین بود، در فتوحات اسلامی میجنگید و در جنگ جمل کنار خاله اش، #عایشه ایستاد.
او در اینده رهبری شهر مقدس (مکه، بکه، کوی ممنوعه، بیت الحرام، پترا) را در دست گرفت، و با مرگ معاویه، یکی از مخالفان سرسخت خلافت یزید شد، 👇