در قسمت قبل نشان دادیم، چگونه زبان شناسان عرب، در تفسیر #حور_العین، به اراجیف گویی پرداختند، در ابتدا معنای این عبارت ترکیبی را، بصورت تحت اللفظی "بزرگ چشمان سفید" ترجمه کردند 👇
و ندانستند با این عبارت مبهم چه کنند، و درنهایت، با توجه به ساختار آیه، که خطابش به مردان است، گفتند: حور-العین یا این موجودات "بزرگ چشمان سفید"، باید یک ویژگی برجسته از دوشیزگان بهشتی باشد.
لوگزنبرگ یاداوری میکند که نه در فرهنگ عرب و نه حتی در فرهنگ های دیگر،
👇
هیچکس برای توصیف یک زن زیبا، از چشمان سفید استفاده نمیکند، مگر اینکه وصف یک فرد کور باشد (چنانچه یعقوب چشمانش سفید -کور- شد)
در تمام فرهنگها اگر بخواهند کسی را با چشمانش توصیف کنند، میگویند چشمان آبی/مشکی و... (درواقع اشاره همه فرهنگ ها، به رنگ مردمک است، نه سفیدی اطراف آن)
👇
لوگزنبرگ توضیح مفسران عرب را بررسی میکند و این توضیحات را از سر درماندگی این مفسرین میداند (مثلا برخی مفسران قرانی گفته اند: سفیدی اطراف چشمان زن، اگر برجسته باشد باعث زیبایی زن میشود)
حور:
با توضیحات قبلی، اگر واژه حور [یعنی سفیدی] به سفیدی چشمها (عین) اشاره ندارد،
👇
تمام کاخ خیالی مفسران قرانی فرو میریزد، ولی به جای آن، انسجام قران (با توجه به کتاب مقدس) حفظ میشود، چرا که کتاب مقدس نیز (انجیل مرقس) درایات متعددی میگوید:
"در آنجا نه کسی ازدواج میکند، نه ازدواج داده میشود."
لوگزنبرگ این واژه را در نوشته های #افرایم_سوری [افرایم، کشیش و متاله مسیحی - از 303 تا 373 م.] ردگیری میکند، در کتاب #درباره_بهشتِ افرایم سوری که یک سری نیایشهای مذهبی معروف است که قبل از سال 373 میلادی (یعنی در سده چهارم) نوشته شده، میبینیم که حوری های بهشتی را توصیف میکند 👇
که در آنجا، حوری ها، معنای انگور سفید میدهند.
درواقع حور در زبان قرانی یعنی #سفیدها ولی اشاره به انگورهای سفید دارد، نه چیز دیگری.
جالب است بدانید نوشته های افرایم سوری نه تنها به سرعت در کل خاورمیانه پخش شد، بلکه حتی در زمان خود او هم، به یونانی و لاتین ترجمه شده بود.
👇
عین:
در باب واژه #عین، لوگزنبرگ چند برگ از کتابش را صرف یافتن معادل های این کلمه در خود قران، در زبان عربی و سریانی، و حتی برگردان های مترجمین لاتین و انگلیسی میکند، که از حوصله این بحث خارج است، ولی در نهایت به این میرسد که واژه عین
👇
معنای چیزی که #شفاف یا #بلورین است، یا چیزی نفیس مثل #جواهر را میدهد، چنانچه خود قران، چندبار انگور را با مروارید مقایسه میکند.
پس ترکیب حورالعین اشاره به انگورهای سفید بلورین و شفاف دارد.
👇
ضمن اینکه کلمه #زَوَّجَ در قران به معنای جفت، نوع، سرده، انواع، گونه و... نیز بکار رفته است که مثالهای ان زیاد است.
و صرفا برای #ازدواج بکار نرفته است.
و نزد آنها همسراني است كه جز به شوهران خود عشق نميورزند و چشماني درشت (و زيبا) دارند. (۴۸)
كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَكْنُونٌ ﴿۴۹﴾
گوئي (از لطافت و سفيدي) همچون تخم مرغهايي هستند كه (در زير بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انساني هرگز آن را لمس نكرده است). (۴۹)
👇
حال به ترجمه سریانی لوگزنبرگ نگاه کنید که معنای متن کاملا عوض میشود.
توضیح اینکه لوگزنبرگ عبارت #قَاصِرَاتُ_الطَّرْفِ را با زبان سریانی "آویزان شدن رو به پایین" معنا میکند، که اشاره به درخت های انگور دارد.
اما مفسران عرب، این عبارت را "رو به پایین نگاه کردن" ترجمه کرده اند
👇
(یا مکارم شیرازی، چشم دوختن به همسران، ترجمه کرده) تا بگویند این حوری ها یا باکره های بهشتی، محجوبند و فقط به مردان خود نظر دارند.
پس معنای اصلی این عبارت، آویزان شدن رو به پایین است که در سوره 38 ایه 52 نیز همین را میبینیم.
در نهایت ترجمه لوگزنبرگ از ایه بالا چنین میشود:
👇
"برای آنها میوه های آویزان شده (انگورها) خواهد بود (مانند) جواهر، تو گویی آنها مرواریدهای نهفته (در صدف) هستند."
و نزد آنان همسراني است كه تنها چشم به شوهرانشان دوخته اند و همگي هم سن و سالند. (۵۲) [مکارم شیرازی]
این ایه دقیقا مثل ایه های قبلی است با این تفاوت که کلمه #أَتْرَابٌ به ان اضافه شده. 👇
لوگزنبرگ میگوید: مفسران عرب مانده اند این کلمه گنگ و مبهم را چه تعبیری کنند، پس گفته اند بهتر است؛ این صفتی برای حوریان یا دوشیزگان بهشتی باشد، و در اخر آنرا با معنای "همسن بودن" یا "همیشه جوان" معنا کردند.
خنده دار اینکه، مفسران بعدی، گفته اند این حوریان همیشه 33 ساله هستند.
👇
یعنی سن این حوریان را هم تعیین کردند، اینگونه است که، حورالعینی که معنای انگور سفید و درخشان [بلورین و شفاف، یا نفیس مثل جواهر] میدهد، به دوشیزگان باکره تبدیل شده و بعد از آن به شکل مضحکی صفات سینه های بزرگ، چشمان درخشان، بوی عطر، رنگ های مختلف و حتی سن 33 سال به آنها داده شده
👇
ضمنا توجه کنید؛ در ایه بالا من ترجمه مکارم شیرازی را اوردم، ولی اکثر مفسران در ترجمه این ایه نوشته اند:
درحالیکه انها نزد خود (حوریان) هم سن و سال (و همیشه جوان) دارند که #قَاصِرَاتُ_الطَّرْف هستند، یعنی "چشمان انها رو به پایین" است. (منظورشان حجب و حیای این حوری هاست)
👇
حالا نکته جالب کجاست؟
لوگزنبرگ میگوید هیچ کدام از مفسران عرب، حتی شک نکردند، شاید حوری چیز دیگری باشد، ولی دو ایه بعد از همین ایه میبینیم قران گفته:
در باغهاي بهشتي زناني هستند كه جز به همسران عشق نميورزند و هيچ انس و جن قبلا با آنها تماس نگرفته است. (۵۶) [مکارم شیرازی]
(یاداوری: بالاتر هم گفتیم؛ اکثر ترجمه ها گفتند 👇
حوریانی که قَاصِرَاتُ الطَّرْف هستند یعنی چشمان انها رو به پایین است.)
حال ترجمه لوگزنبرگ با توجه به زبان سریانی-آرامی چنین میشود:
در آنجا میوه های رسیده آویزان شده (وجود دارد) که پیش از آنها [ساکنان بهشت] هیچ انسان یا جنی آنها را [یعنی میوه ها را] آلوده نکرده است.
👇
در اینجا لوگزنبرگ در توضیح عبارت #لَمْ_يَطْمِثْهُنَّ، گویی با عصبانیت، شرح خنده داری میدهد (از انجا که مفسران این عبارت را "#باکره_بودن" این حوریان معنا میکنند)
من عین عبارات او را نقل میکنم:
"از تمام اصطلاحاتی که به حوریان خیالی مربوط میشود، میتوان گفت
👇
با ازاله بکارت کردن به اوج #هجو [و مسخرگی] میرسیم، کسی که قران را با اندکی عقل و درایت میخواند، با دیدن این برداشت، حتما با دو دستش، به سر خود میکوبد، تنها ندانستن در اینجا مقصر نیست، بلکه چنین برداشتی داشتن، جسارت و پررویی نیز میخواهد، مگر ممکن است 👇
در یک کتاب مقدس - در اینجا قرآن - اصلا بتوان چنین چیزی را تصور کرد، و تازه آنرا با قاطعیت به آن نسبت داد."
پس از این عبارات؛ لوگزنبرگ نشان میدهد که این واژه در سریانی به معنای لکه دار کردن است و در اینجا قران میخواهد بگوید: این میوه ها لکه دار یا الوده نشده اند. 👇
ولی این مفسران، با گستاخی و بی شرمی، گفته اند: کسی با این حوریان تماسی نداشته و آنها باکره هستند.
لوگزنبرگ ایه های دیگری نیز میاورد که مفسران بدون اینکه تردیدی به خود راه دهند، حوریان را زنهای باکره ترجمه کرده اند ولی 👇
ترجمه اصلی این آیه ها، میوه های خوب، نوبر و دست اول [معنای اصلی باکره از ریشه بکر]، تازه و الوده نشده، معنا میدهد.
👇
سخن کوتاه کنیم؛ چرا که لوگزنبرگ توضیحات فراوانی از واژه های دیگر با ترجمه های اختراعی مفسران قران می آورد که همگی برای باکره های بهشتیِ خیالیِ خودشان آمده و فانتزی های سکسی این مفسران را نشان میدهد.
جالب اینکه لوگزنبرگ حتی قرینه های قرانی از قبیل بشقاب، ظرف، جام و... را میآورد
👇
که نشان دهد اینها برای میوه های آبدار و تازه و دست نخورده (باکره) و آلوده نشده بکار رفته، نه برای دوشیزگانی باکره با سینه های بزرگ! - مضحک است.
در بخش بعدی، سراغ پسران بهشتی و غِلمان میرویم.
پایان بخش دهم.
والا من هر چقدر، سعی در کوتاهی بحث دارم، که خواننده خسته نشود، نمیشود که نمیشود.
یا من بلند مینویسم یا توییتر کوتاه است (فک کنم سقف اینجا واسه من کوتاهه، باید از اینجا برم 😂)
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
دوستان نقدی که جناب هری نوشته رو بخونید، شخصا از نقد استقبال میکنم و حرف هیچ احدی واسم وحی منزل نیست
اما نقدی به نقد هری:
در باب مسجد گوانژوی چین، تاریخ گزاری مسجد توسط گیبسون انجام نشده، بلکه یک سرچ ساده هم نشان میدهد که منابع دیگر نوشتند که سعدبن ابی وقاص این مسجد را ساخته. 👇
(در واقع گیبسون اینجا صرفا اطلاعات تاریخی میدهد، نه کشفیات شخصی خودش)
دوم اینکه من، شخصا وقتی کتاب و مستند گیبسون را دیدم، اولین شبهه برایم خطای قبله زدن مساجد بود، انصافا میتوان پذیرفت که قبله زدن مسجدی در چین، تا اورشلیم میتواند خطای 12درجه ای داشته باشد، ولی اگر قبله یازده 👇
مسجد اولیه، همگی دقیقا به پترا برسد این دیگر خطای نجومی نیست، و البته نه تنها خطای نجومی نیست اتفاقا دقت کارشان را نشان میدهد
ضمن اینکه مسجد گوانژو قطعا درست تاریخ زده شده (حداقل قبل از 624 م. بودنش صحیح است) یعنی در زمان زندگی خود محمد ساخته شده، چرا؟ 👇
پسران بهشتی و غلمان:
تا اینجا روشن شد که حورالعین به انگورهایی که مثل جواهر، بلورین و شفاف و درخشنده هستند، برمیگردد، ولی قران در سه ایه از پسران بهشتی سخن به میان میاورد:
👇
و بر گِرد آنها نوجواناني جاوداني (براي پذيرائي) ميگردند كه هر گاه آنها را ببيني گمان ميكني مرواريد پراكنده اند!(۱۹)
[مکارم شیرازی]
👇
لوگزنبرگ در اینجا توضیح میدهد که کلمه #وِلْدَانٌ و کلمه #مُخَلَّدُونَ (یعنی همیشه زنده) که هر دو جمع هستند، مفسران را به گمراهی برده. او توضیح میدهد که قران واژه ولدان یا پسران را به کار برده و این کلمه هم قطعا درست خوانده شده، و این، راه هر گونه تفسیر را برای ما میبندد،
در باب واژه #قران، لوگزنبرگ پس از بررسی این واژه، نشان میدهد که مفسران عرب تقریبا همگی ریشه این واژه را از فعل "قرا" به معنای خواندن گرفته اند. ولی این واژه با توجه به معنای سریانی ارامی ان، 👇
"گلچینی از کتاب مقدس برای قرائت یا بلندخوانی به هنگام عبادت خدا" معنا میشود، دقیقا منطبق با واژه lectionarum یا lektionar در غرب.
لوگزنبرگ با توجه به روایتی از شافعی به این میرسد، که محمد؛ شخصا این واژه را quran تلفظ میکرده است، یعنی بدون آوای انسدادی پس از حرف r، یعنی 👇
تلفظ بشکل قر-عان یا قرءآن یا qur'an از سده هشتم میلادی به بعد، طبق الگوی فرقان furqan در تلفظ اعراب امده است.
نکته دیگری که لوگزنبرگ به ان اشاره میکند ایاتی است که مکررا از یک کتاب مادر (ام الکتاب، کتاب مبین و...) اورده شده که نشان میدهد قران، گلچینی از کتاب مقدس است، 👇
من بخش خوانش سریانی رو کامل نوشتم (البته یه قسمت کوچیکش هنوز مونده در مورد حوری و غلمان) ولی تا اینجا رو ادیت کردم و به درخواست دوستان، گفتم تا اینجا رو بزارم
اگر کمی صبر کنید - دو سه روز دیگه به بحث اصلی میرسیم، ولی به جاش مطالب خیلی بیشتری مینویسم (هنوز ننوشتم اونا رو)
👇
خود بحث اصلی یعنی عدم وجود محمد خیلی گسترده است
یعنی تا دلتون بخواد میخوام مطلب بنویسم و شواهد بررسی کنم.
و سعی دارم چیزی رو از دست ندم
و البته جالب اینه، خود این بخش باید از چند نگاه نوشته بشه
یه نگاه اینکه محمد وجود نداره و ایران توسط امویا (احتمالا معاویه) شکست خورده
👇
دوم اینکه محمد وجود نداره پس ایران چی شده یهو پاشیده؟
جواب اینه بروکراسی ایران بعد ساسانی جریانات رو هدایت کرده(بروکراسی یعنی دیوان سالاری یا اداره سالاری بقول معروف میگن حکومتا میان و میرن، این ادارات حکومتیه که حاکم اصلی ان)
خلاصه که این دیدگاه شواهد بیشتری داره) 👇
3- خوانش سُریانی_آرامی قران (بخش سوم)
در قسمت قبل مثالهایی از ایات قران با ترجمه مکارم شیرازی (بعنوان نماینده ترجمه های امروزی) و ترجمه های لوگزنبرگ اوردیم.
بدون هیچ توضیح اضافه ای به مثال های دیگر بپردازیم.
لوگزنبرگ توضیح میدهد که حتی یک کودک عرب زبان هم بسرعت با احساس درونی میفهمد، این عبارت در دستور زبان عربی غلط است و لوگزنبرگ توضیح میدهد که مفسران اسلامی برای جمع کردن اینگونه ایرادهای دستوری، تا چه حد تلاش کرده و موفق نشدند تاجاییکه بارها به چرندگویی پرداخته اند.
3- خوانش سُریانی_آرامی قران (بخش دوم)
قبل از شروع این رشته توییت، من در ادامه ی مقدمه قبلی، یک سری اطلاعات جانبی از بحث حاضر بدهم و بعد به اصل بحث بپردازیم.
زبان #سریانی که به #سریانی_آرامی یا #سریانی_کلاسیک نیز معروف است، زبان غالب مردم خاورمیانه در قرون وسطی است، که قدیمی ترین اثر از این زبان در سده اول میلادی، در شهر اِدسا دیده میشود، و در سده سوم و چهارم میلادی، به اوج خود میرسد 👇
و کتابهای ادبی و مذهبی زیادی با این زبان نوشته میشود، ولی پس از سده های هشتم میلادی، میبینیم که به تدریج زبان عربی، خودش را به زبان سریانی غالب کرده است، و با ظهور مغول ها زبان سریانی کمتر استفاده شده و بعدها در عصر تیمور لنگ رو به افول گذاشت.