اقا جان مهملات چیه
شما نشستی یه کتاب رو با جلدش یا صفحه پنجمش قضاوت میکنی
ما قراره واسه تک تک حرفا سند بیاریم
حداقل ده تا رشتوی بعدی فقط سنده حرفای تا الانه که قراره بیارم
شما تاریخ اسلام رو قبول داری؟ بر چه اساس؟ خنده داره که هیچ چیز جز تاریخ طبری تو دست ندارید و
و همه تاریخ های بعدی عملا به طبری رفرنس میخوره، (با سیره های خنده دار ابن هشام و... که روایاتشون نوشتن محمد تو زهدان امنه فلان گفت)
هر چی هست تاریخ طبریه و بس که 200 سال بعد بدون حتی ارائه یک سند نوشته شده.
ولی اسناد و مدارک با پیشرفت های علم امروزی میگه نوشته های طبری و 👇
بقیه اخبارنویسان مسلمان، شناخت از تاریخی میده که امروزه قطعااااا و بدون هیچ تردیدی میدونیم مهملاته
شما میگید این حرفا مهملاته
در مورد لوگزنبرگ که قطعا نه شما، نه بنده سواد زبان شناسی ایشون رو نداریم و اصلا هیچ کدوم سریانی بلد نیستیم در این مورد همون موقع هم گفتم 👇
من هیچ ادعایی ندارم
ولی شما بصورت کاملا عشقی ادعا کردید حرفاش چرته
بی دلیل گفتید چرت میگه
مطلقاااااا بی دلیل
اگر دلیلی دارید همین الان بگید بشنویم.
که در حقتون بی انصافی نشه
در مورد چیزایی که بزودی میگیم تا دلتون بخواد سند هست
قراره ده تا رشتوی اینده فقط سند بیارم
👇
با احترام، جدا خنده داره همینطور عشقی میگید این چرته اون چرته
چون اگر عشقی نمیگفتید، یقینا سندهای نوشته های بالا رو دیده بودید
مثلا معاویه سه تا سند به جا گذاشته قطعا بدون تردیددددددددد مسیحیه
شما رو چه حساب میگید این مهمله؟ همین الان بگید منم بدونم
پس لطفا شما میگید مهملانه
لطفا سندی بدون هیچ اما و اگر ارائه بدید معاویه مسلمونه
دوم لطفا نوشته های سریانی رو ترجمه کنید، تا ببینیم شما واقعا سریانی بلدید که ترجمه های لوگزنبرگ رو چرت و پرت قلمداد کردید (البته اگر کتاب لوگزنبرگ رو خونده باشید)
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
در بخش پیشین، دو سند مهم را بررسی کردیم، یکی برگ سفیدی از یک انجیل سده ششم، که معلوم نیست چه کسی و در چه زمانی این سند را روی این انجیل نوشته، اگر این مطالب پس از سده هشتم نوشته شده باشد، 👇
پس سند قابل قبولی برای پذیرش وجود محمد تاریخی نیست. اسلام شناسان غربی هم برخی [بدون دلیل] گفته اند، این نوشته ها، باید متعلق به سده هفتم باشد و برخی گفته اند متعلق به سده هشتم است.
(که به نظر من، هر دو گروه دلایلشان برای اثبات نظریه شان است، نه بالعکس.)
👇
دومین سند تعلیمات یعقوبی بود که به گفته پاتریشیا کرون، شبیه یک مجله سده هفتمی در کارتاژ (شمال افریقا) است، در این سند، فردی به نام یعقوب، اخباری را از دوستش یستس، که این خبرها را از برادرش ابراهیم شنیده، بازگو میکند، در این سند هم فقط عبارت "پیامبر ساراسین ها" (اعراب) آمده 👇
6- بررسی اسناد سده هفتم و هشتم میلادی (بخش اول):
اسناد و مدارک امروزی ما به لطف پیشرفت های بشر در زمینه های مختلف، تاریخ سده هفتم میلادی را طور دیگری بازیابی میکند.
من چون یک مقدمه قبلا اوردم سعی دارم که از توضیحات جانبی بپرهیزم و به 👇
اسناد و مدارکی که در دست داریم بپردازم
در اینجا شیوه کاری که در پیش گرفتم، اینگونه است که در ابتدا #قوی_ترین اسناد از وجود محمد را بیاورم (قویترین از این لحاظ که به ما از وجود محمد خبر میدهد، نه به لحاظ صحت و سقم سند) سپس اسنادی که نشان میدهد خبری از محمد در این سده نیست.
👇
اسناد و مدارکی که در دست داریم بپردازم.
در اینجا شیوه کاری که در پیش گرفتم، اینگونه است که در ابتدا #قوی_ترین اسناد از وجود محمد را بیاورم، (قویترین از این لحاظ که به ما از وجود محمد خبر میدهد، نه به لحاظ صحت و سقم سند) سپس اسنادی که نشان میدهد خبری از محمد در این سده نیست.
👇
5- مقدمه
ما تا اینجا بررسی کردیم که واژه محمد به معنای #برگزیده یا #ستایش_شده، در متون قبل از او انقدر زیاد بکار رفته است، که میتوان به این فرض رهنمون شویم که محمد یک فرد تاریخی نیست، بلکه صفتی برای عیساست.
اگر چنین است ما موظفیم چگونگی گسیخته شدن نام محمد از عیسی را شرح بدهیم، چه شد که نام عیسی عقب نشست و #صفت محمد رفته رفته پدیدار شد تا جایی که محمد بعنوان یک شخصیت تاریخی شکل گرفت؟
در تحقیق علمی بر روی تاریخ، باید شرایط را علمی لحاظ کرد، نه احساسی-مذهبی یا تخیلی. 👇
ما مجاز نیستیم که از هم معناییِ نام محمد با القابی که برای عیسی بکار رفته، عدم وجود محمد را نتیجه بگیریم. این یک نتیجه خودسرانه است.
پس ما موظفیم که با اسناد و مدارک، اثبات کنیم که چنین اتفاقی افتاده است. (این اتفاق که محمد بعنوان لقب عیسی، جای خودِ عیسی را گرفته است.)
👇
در قسمت قبل، معنای نام محمد، یعنی برگزیده یا ستایش شده را در متون قدیمی تر از سده هفتم میلادی بررسی کردیم، در اینجا، ادامه قسمت قبل (قسمت ب) را ادامه دهیم.
یک برداشت دیگر از #محمد وجود دارد که ارزش بررسی چندانی ندارد، این برداشتِ اشپرنگر، اسلام شناسان غربی از روایات ابن عباس است، که با توجه به زبانهای هم خانواده عربی، محمد را #آرزو_شده یا آرزوی شدید چیزی را خواستن معنا میکند.
بعبارتی محمد یعنی کسی که با آرزوی شدیدی منتظرش هستند. 👇
اشپرنگر به کتاب های هاگای و دانیال اشاره میکند که در آنجا کلمه حمداه، به معنای آرزو شده است. ابن عباس با توجه به آیاتی از قران که محمد را #احمد خطاب کرده، میگوید احمد همان فردیست که در تورات پیشگویی ظهور او شده است. 👇
اساسا صفات #برگزیده یا ستایش شده، یا تبرک شده، از دسته صفاتی هستند که در فرهنگها و جوامع دینی یا ایدئولوژیک، بشدت استفاده میشود.
مثلا یهودیان خود را قوم #برگزیده میدانند، و این امر در جای به جای کتاب مقدس آنها نیز دیده میشود.
👇
برای مثال در سِفر تثنیه، باب 7 ایات 6 و 7 میخوانیم که خداوند قوم یهود را نه به دلیل کثرت، بلکه بخاطر اینکه آنها را دوست میداشت، قوم #برگزیده کرده است. قرآن نیز در چند آیه #برگزیدگی یا برتری قوم یهود را تایید و تصریح کرده است.
از نیمه دوم قرن هفتم میلادی (زمان امویان) دو سند بسیار مهم داریم که نشان میدهد در این دوران، هنوز #صفت محمد از عیسی جدا نشده است. یکی سکه هایی که در دوران #موآویا [=معاویه]، اما به اسم مسیح زده شده
البته در این سکه ها اثری از نام مسیح نیست بلکه نمادهای مسیحی مثل صلیب بکار رفته، در دوران عبدالملک مروان نیز، سکه های دو زبانه با نام محمت mhmt و مُحمَّد (با لهجه عربی) muhammad زده شده.
دوم کتیبه های مسجد قبه الصخره.
قبه الصخره مسجدی است که توسط عبدالملک بن مروان ساخته شد
👇
درون این مسجد، صخره ای بزرگ قرار دارد که به ان صخره مقدس میگویند.
ادیان سامی، افسانه های دینی خودشان را به این صخره مرتبط میدانند، از هبوط آدم بر روی این صخره در زمین یا ادعای دیگری مبنی بر اینکه ابراهیم تصمیم داشته فرزندش را روی این صخره قربانی کند، تا ادعای مسلمین،