در بخش پیشین، دو سند مهم را بررسی کردیم، یکی برگ سفیدی از یک انجیل سده ششم، که معلوم نیست چه کسی و در چه زمانی این سند را روی این انجیل نوشته، اگر این مطالب پس از سده هشتم نوشته شده باشد، 👇
پس سند قابل قبولی برای پذیرش وجود محمد تاریخی نیست. اسلام شناسان غربی هم برخی [بدون دلیل] گفته اند، این نوشته ها، باید متعلق به سده هفتم باشد و برخی گفته اند متعلق به سده هشتم است.
(که به نظر من، هر دو گروه دلایلشان برای اثبات نظریه شان است، نه بالعکس.)
👇
دومین سند تعلیمات یعقوبی بود که به گفته پاتریشیا کرون، شبیه یک مجله سده هفتمی در کارتاژ (شمال افریقا) است، در این سند، فردی به نام یعقوب، اخباری را از دوستش یستس، که این خبرها را از برادرش ابراهیم شنیده، بازگو میکند، در این سند هم فقط عبارت "پیامبر ساراسین ها" (اعراب) آمده 👇
که این پیامبر شخصا در فتح فلسطین (638 م.) حضور داشته
این سند با روایات اسلامی که از مرگ محمد (632 م.) حدود شش سال قبل از فتح فلسطین خبر میدهند، تناقض آشکار دارد
در اینجا، گرچه یهودیان از شکست بیزانس خوشحالند، ولی پیرمردی یهودی، پیامبر اعراب را دجالی شمشیر به دست معرفی میکند.
👇
3- رویدادنامه توماس پرسبیتر
Chronicle of Thomas the Presbyter
توماس پرسبیتر کشیشی سُریانی است که رویدادهای قرن هفتم میلادی را ثبت کرده است، این رویدادنامه یکی از قدیمی ترین اسنادی است که به محمد اشاره می کند. ولی متاسفانه این رویدادنامه متنی نامنسجم دارد.
👇
این سند خبر از جنگی می دهد که "در روز جمعه 7 فوریه در ساعت 9 (634 م.) بین اعراب محمد (طایی محمت) و بیزانس در فلسطین در 12 مایلی شرق غزه اتفاق افتاد رومی ها فرار می کنند و استاندار [شخصی به نام] بریردن (bryrdn ) را جا میگذارند که اعراب او را کشتند.
👇
اعراب 4000 یهودی، مسیحی و سامری را به قتل می رسانند. اعراب تمام منطقه را ویران کردند. اعراب در سال 636 م. سوریه را تصرف کردند و به طرف ایران حرکت کردند و ایران را تصرف کردند. اعراب به کوهی نزدیک شهر ماردین (در شرق ترکیه) صعود کردند و بسیاری از کشیش های صومعه را به قتل رساندند
👇
من عین عبارات را همراه با ترجمه خودم برای دوستانی که زبان انگلیسیشان ضعیف است در تصاویر زیر گذاشتم
چنانچه میبینید این عبارات، خبر از فتح فلسطین و ایران در سال 636 م. میدهد، ولی فتح ایران طبق روایات طبری و دیگر مورخان در 642 م. صورت گرفته است (کما اینکه اسناد بعدی نشان میدهد
👇
اصلا ایران فتح نشده است، درواقع در انجا میبینیم این اعرابی که قدرت را در دست گرفتند عربهای ایرانی هستند، مثل این است که امروز کردهای سنندج یا اعراب اهواز و یا اعراب مشهد، یا بلوچ های مناطق جنوب شرقی ایران، یا آذری های مناطق شمال شرقی ایران و...، قدرت را در دست بگیرند، 👇
این دیگر نامش فتح ایران نیست. به همین دلیل ایرانیان عرب [زبان] نشدند چون این اعراب که به اعراب ساسانی، مشهور بودند، از داخل ایران - مناطق شرقی، سمت خراسان - برخاستند، از اینرو مشکلی با زبان فارسی نداشتند. بهرحال به اسناد این ادعا هم، در بررسی سرگذشت ایران پساساسانی میرسیم)
👇
اما به نقد این سند بپردازیم:
چنانچه میبینیم در این سند نیز، فارغ از تناقضی که دقیقا مانند اسناد قبلی بوجود امده، یعنی این سند نیز با روایات مسلمانان نمیخواند، باید گفت در اینجا گفته شده:
Arabs of Muhammad (tayyaye d-Mhmt) in Palestine]
یعنی اعراب محمد (طایی محمت) در فلسطین 👇
که روشن نیست در اینجا، منظور از اعراب طایی محمت یا اعراب محمد، یک فرد است یا یک جریان؟ (طایی به نام یک قبیله برمیگردد.)
در واقع سوال اینجاست، #محمت در اینجا مسیحِ یهودیان است، یا یک فرد واقعی؟
در تعلیمات یعقوبی هم دیدیم که مردم خوشحالند و میگویند مسیح آمده 👇
ولی پیرمردی خردمند با افسوسی عمیق میگوید که میترسم مسیحِ مسیحیان، مسیح واقعی باشد و پیامبر شمشیر به دست ساراسین ها، دجال (آنتی مسیح) باشد.
نکته جالب اینکه تا اینجا هر سه سند از حمله اعراب به مناطق سوریه و فلسطین در 636 م. خبر دادند. ولی در این سندها، 👇
حرف از اعراب (در تعلیمات یعقوبی: ساراسین ها) است، نه اعرابِ عربستان یا بقولی اعراب مکه و مدینه.
نکته دیگر اینکه سند اول از حمله "اعراب محمد" به شهر حمص در 636 م. حرف میزند، سند دوم یعنی تعلیمات یعقوبی از حمله "پیامبر ساراسین ها" (اعراب) به فلسطین، حد فاصل سالهای 634 تا 640 م. 👇
خبر میدهد که مردم یهود او را همچون مسیح میبینند، در سند سوم یعنی رویدادنامه توماس پرسبیتر، از ویرانگری اعراب #طایی_محمت در فلسطین و کشتن حکمران منطقه در سال 636 م. حرف میزند.
یعنی هر سه سند، گزارش هایی نزدیک بهم داده اند.
👇
دو سند از اعراب محمد (که معلوم نیست اینها اعراب قبیله خاصی هستند، یک جریانند، یا یک فرد؟) و یک سند از پیامبر اعراب.
نکته قابل تامل این است هر سه سند از ویرانگری و کشت و کشتار این گروه، در سوریه و فلسطین حرف زدند.
نکته جالب توجه دیگر اینکه، هر سه سند، هی نامی از اسلام نبردند، 👇
و فقط به اعراب محمد اشاره کردند. و چنانچه قبلا گفتیم و در ادامه این جستارها میآید اعراب محمد میتواند به گروهی از اعراب که مخالف مونوفیزیسم بودند اشاره کند. در این دیدگاه که دقیقا دیدگاه قرآن است، مرکز ثقل بحث، بر رد تثلیث و الوهیت مسیح است.
👇
درواقع گرانیگاه تمام فرقه های مسیحی حاکم بر سده هفتم میلادی، همین نگاه تایید یا رد الوهیت مسیح است.
اما رویدادنامه توماس پرسبیتر در چه زمانی نوشته شده؟
ما نمیتوانیم بگوییم او دقیقا چه زمانی این رویدادنامه را نوشته، ولی احتمالا این رویدادنامه در قرن هشتم میلادی نوشته شده، چرا؟
👇
چون نام خلیفه ها تا قرن هشتم میلادی در این رویدادنامه امده ولی دو نکته را باید توجه داش، یکی اینکه این امکان وجود دارد که نام خلیفه ها بعدا به رویدادنامه اضافه شده باشد در اینصور امکانش هست که این قسمت از نوشته ها که بالاتر امد و یا نام #طایی_محمت نیز بعدا به ان اضافه شده باشد
👇
نکته دوم اینکه ممکن است نویسنده رویدادنامه، شاهد دست اول نباشد یعنی از نوشته های دیگری (سندهای قبلی یا سندی که به ما نرسیده) رونوشت برداشته باشد.
چنانچه رابرت هویلند اسلام شناس امریکایی نیز اشاره میکند که تاریخ های دقیق رویدادنامه نشان میدهد که از یک سند اصلی رونوشت شده است
👇
هویلند معتقد است که این جنگی که رویدادنامه پرسبیر اشاره میکند، جنگ داثن Dathin در بهار 634 م. است.
نکته ای که باید دوباره یاداوری کرد، طبق روایات مسلمانان، محمد چند سال قبل از فتح سوریه و فلسطین، فوت کرده است، پس طایی محمت در اینجا به چه کسی اشاره دارد؟
👇
پس این احتمال هست که، از انجا که این سند در قرن هشتم نوشته شده، اعراب در این زمان به اعراب محمت یا اعراب #طایی_محمت معروف شده باشند.
بهرحال از این سند نیز، که رابرت هویلند انرا قدیمی ترین سندی میداند که نام محمد در ان بکار رفته، درمی یابیم که نام محمت یا محمد 👇
در قرن هشتم میلادی پدیدار شده یا رفته رفته در حال پدیدار شدن است. خاصه اینکه کورت بانگرت kurt bangert مذهب شناس المانی اشاره میکند که نام محمد، طبق اسناد بدست امده، اولین بار در سکه بیشاهپور در سال 687 م. آشکار شده و پس از ان در کتیبه قبه صخره، این نام مشاهده میشود.
👇
همچنین کورت بانگرت نیز اشاره می کند که سوال این است "آیا منظور اعراب صحرانشین از محمد، آن محمدی است که در مدینه متولد شده، یا مسیحای (یهودیان) مسیحیان که اعراب او را محمت می نامیدند"
و این نکته را من اضافه کنم؛
اصلا شاید ما از محمد دیگری حرف میزنیم، یعنی در اینجا 👇
از یک فرد واقعی حرف میزنیم، ولی یک محمد دیگر که پادشاه اعراب بوده، خصوصا ، با وجود اسناد بعدی این فرض تقویت میشود، زیرا یعقوب ادسایی از محمدِ پادشاه گزارش میدهد.
فراموش نکنید این اسناد قویترین اسنادیست که از محمدنامی گزارش دادند، ولی نه خبری از قران و اسلام در کلامشان هست، 👇
نه از محمدِ نام اشنایی که نتایج کارش، امپراطوری ها را دگرگون کرده و راویان مسلمان را مست و مدهوش خود ساخته.
همین گنگ بودن و ابهامات ما، در اینکه این گزارشات از کدام محمد گزارش میدهد، نشان از اهمیت تلاشی دیگر در بازخوانی اسلام و تاریخ این سده میدهد. 👇
تا اینجا در این اسناد روشن نیست محمد یک فرد است؟ یا یک جریان؟ یا نام یک گروه و قبیله؟ یا اصلا یک محمد دیگر محل بحث است؟ و یا حتی اسناد در قرن هفت نوشته شده یا خیر؟
بهرحال سندهای جالبتری پیش رو داریم.
همراه باشید.
پایان بخش نوزدهم.
سبئوس نام #اسقفی ارمنی [به معنای پارسا و پرهیزگار] است که این کتاب را در سده هفتم میلادی نوشته، و نظرات جالبی را به خود جلب کرده است، برخی گفته اند باید به تاریخ سبئوس بعنوان سندی دست اول و ناب نگاه کرد، که خود شاهد آن روزگاران بوده، ولی برخی مخالف این دیدگاهند. 👇
چرا که معتقدند تاریخ سبئوس قبل از سده #دهم نوشته نشده. (و اگر چنین باشد تمام اعتبار آن، "در مورد بحث حاضر یعنی ردیابی محمد تاریخی"، از بین میرود.)
تادئوس مهردادیان (Tadeus Mihrdatean) تاریخ نویس ارمنی قرن 19 دو نسخه از این کتاب را در کتابخانه ای در استانبول پیدا کرد، 👇
4- رویدادنامه ی خورستان
Eine anonyme Chronik aus Chuzestan
رویدادنامه خوزستان یک سند بسیار مهم است که به زبان سوری نوشته شده است، و از عبارات آن برمی آید که
نویسنده با خوزستان اشنایی داشته، سباستین بروک استاد زبان سوری در دانشگاه اکسفورد میگوید، این رویدادنامه را یک مسیحی #نستوری نوشته (من در بخش های بعدی، عقاید فرقه های مختلف مسیحی در سده هفتم را شرح میدهم. فقط در اینجا کافیست بدانیم که نستوریان در خاورمیانه ی آن دوره؛ 👇
احتمالا بیشترین جمعیت مسیحیان را داشتند.
دلیل سباستین بروک این است که این رویدادنامه، از هرمز چهارم اغاز کرده و در بخش های بعدی از نستوریان شرح مبسوطی اورده.)
این رویدادنامه را ایگنازو گویدی ignazio guidi ایتالیایی در سال 1889 پیدا کرد، و از انجا که 👇
6- بررسی اسناد سده هفتم و هشتم میلادی (بخش اول):
اسناد و مدارک امروزی ما به لطف پیشرفت های بشر در زمینه های مختلف، تاریخ سده هفتم میلادی را طور دیگری بازیابی میکند.
من چون یک مقدمه قبلا اوردم سعی دارم که از توضیحات جانبی بپرهیزم و به 👇
اسناد و مدارکی که در دست داریم بپردازم
در اینجا شیوه کاری که در پیش گرفتم، اینگونه است که در ابتدا #قوی_ترین اسناد از وجود محمد را بیاورم (قویترین از این لحاظ که به ما از وجود محمد خبر میدهد، نه به لحاظ صحت و سقم سند) سپس اسنادی که نشان میدهد خبری از محمد در این سده نیست.
👇
اسناد و مدارکی که در دست داریم بپردازم.
در اینجا شیوه کاری که در پیش گرفتم، اینگونه است که در ابتدا #قوی_ترین اسناد از وجود محمد را بیاورم، (قویترین از این لحاظ که به ما از وجود محمد خبر میدهد، نه به لحاظ صحت و سقم سند) سپس اسنادی که نشان میدهد خبری از محمد در این سده نیست.
👇
اقا جان مهملات چیه
شما نشستی یه کتاب رو با جلدش یا صفحه پنجمش قضاوت میکنی
ما قراره واسه تک تک حرفا سند بیاریم
حداقل ده تا رشتوی بعدی فقط سنده حرفای تا الانه که قراره بیارم
شما تاریخ اسلام رو قبول داری؟ بر چه اساس؟ خنده داره که هیچ چیز جز تاریخ طبری تو دست ندارید و
و همه تاریخ های بعدی عملا به طبری رفرنس میخوره، (با سیره های خنده دار ابن هشام و... که روایاتشون نوشتن محمد تو زهدان امنه فلان گفت)
هر چی هست تاریخ طبریه و بس که 200 سال بعد بدون حتی ارائه یک سند نوشته شده.
ولی اسناد و مدارک با پیشرفت های علم امروزی میگه نوشته های طبری و 👇
بقیه اخبارنویسان مسلمان، شناخت از تاریخی میده که امروزه قطعااااا و بدون هیچ تردیدی میدونیم مهملاته
شما میگید این حرفا مهملاته
در مورد لوگزنبرگ که قطعا نه شما، نه بنده سواد زبان شناسی ایشون رو نداریم و اصلا هیچ کدوم سریانی بلد نیستیم در این مورد همون موقع هم گفتم 👇
5- مقدمه
ما تا اینجا بررسی کردیم که واژه محمد به معنای #برگزیده یا #ستایش_شده، در متون قبل از او انقدر زیاد بکار رفته است، که میتوان به این فرض رهنمون شویم که محمد یک فرد تاریخی نیست، بلکه صفتی برای عیساست.
اگر چنین است ما موظفیم چگونگی گسیخته شدن نام محمد از عیسی را شرح بدهیم، چه شد که نام عیسی عقب نشست و #صفت محمد رفته رفته پدیدار شد تا جایی که محمد بعنوان یک شخصیت تاریخی شکل گرفت؟
در تحقیق علمی بر روی تاریخ، باید شرایط را علمی لحاظ کرد، نه احساسی-مذهبی یا تخیلی. 👇
ما مجاز نیستیم که از هم معناییِ نام محمد با القابی که برای عیسی بکار رفته، عدم وجود محمد را نتیجه بگیریم. این یک نتیجه خودسرانه است.
پس ما موظفیم که با اسناد و مدارک، اثبات کنیم که چنین اتفاقی افتاده است. (این اتفاق که محمد بعنوان لقب عیسی، جای خودِ عیسی را گرفته است.)
👇