6- بررسی اسناد سده هفتم و هشتم میلادی (بخش اول):
اسناد و مدارک امروزی ما به لطف پیشرفت های بشر در زمینه های مختلف، تاریخ سده هفتم میلادی را طور دیگری بازیابی میکند.
من چون یک مقدمه قبلا اوردم سعی دارم که از توضیحات جانبی بپرهیزم و به 👇
اسناد و مدارکی که در دست داریم بپردازم
در اینجا شیوه کاری که در پیش گرفتم، اینگونه است که در ابتدا #قوی_ترین اسناد از وجود محمد را بیاورم (قویترین از این لحاظ که به ما از وجود محمد خبر میدهد، نه به لحاظ صحت و سقم سند) سپس اسنادی که نشان میدهد خبری از محمد در این سده نیست.
👇
اسناد و مدارکی که در دست داریم بپردازم.
در اینجا شیوه کاری که در پیش گرفتم، اینگونه است که در ابتدا #قوی_ترین اسناد از وجود محمد را بیاورم، (قویترین از این لحاظ که به ما از وجود محمد خبر میدهد، نه به لحاظ صحت و سقم سند) سپس اسنادی که نشان میدهد خبری از محمد در این سده نیست.
👇
چنانچه خواهید دید یک سری اسناد #ایجابی است یعنی از محمد حرف میزند، و یک سری اسناد #سلبی است، یعنی عجیب است که فلان واقعه را نوشته، ولی هیچ خبری از محمد و #اسلام نمیدهد
قبل از شروع این بحث، خیلی کوتاه چند تاریخ مهم را یاداوری کنیم و اگر شرح رویدادی نیاز بود در همانجا میآورم.
👇
طبق اخبار راویان مسلمان، محمد در سال 570 م. به دنیا آمد، در سال 622 م. از مکه به مدینه #هجرت کرد، و در سال 632 م. چشم از جهان فروبست.
با این اوصاف، سراغ اسناد و مدارکی که سده هفتم میلادی را بازسازی میکند برویم (این مدارک را جناب #مسعود_امیرخلیلی جمع اوری کرده)
👇
1- برگ انجیل 9*5 اینچ:
قدیمی ترین سندی که از محمد بعنوان یک فرد تاریخی حرف میزند، سندی است که متعلق به سال 637 میلادی است. این سند، درواقع نوشته ای بر روی یک انجیل قرن ششم است. نویسنده مطلب معلوم نیست چه کسی است، ولی لحن نوشتار میگوید که شاید خودش شاهد وقایع بوده.
👇
این فرد ناشناس این مطالب را ثبت کرده است:
"در ماه ژانویه، مردم در Hims حمص (شهری در سوریه) سخنی [پیام یا کلام] را برای زندگیشان گرفتند و خیلی از روستاها را عربهای #محمد ویران کردند، اهالی را کشتند و مردم جلیل (در شمال اسرائیل) زندانی شدند. در ۲۶ ماه مه از نزدیکی 👇
حمص رومیان را تعقیب کردند. در ۱۰ آگوست رومیان از نزدیکی دمشق فرار کردند و کشته شدند، بسیاری، حدود ده هزار. با بازگشت سال رومیان برگشتند. در ۲۰ آگوست سال ۹۴۷ [منظور از ۹۴۷ سال اسکندری است] رومیان در جابیه تجمع کردند و کشته شدند، حدود ۵۰۰۰۰"
👇
این نوشته ها بر روی پوستی نوشته شده که گویا نویسنده خود شاهد آن بوده، ما نمیدانیم نویسنده این متن ناتمام کیست، ولی این فرد مجهول الهویه، بدون اینکه بداند سند مهمی برای ما به جا گذاشته، ولی مشکل اینجاست که ما نمیدانیم او در چه زمانی این متن را نوشته. 👇
نولدکه و یک نفر دیگر مدعی شدند که این سند مربوط به سال 637 میلادی است، ولی هیچ دلیلی برای آن ارائه نکردند، اسلام شناسان سنتی میگویند که این جنگ، همان جنگ #یرموک است چرا که اعراب محمد، و تعقیب رومیان بکار رفته، ولی رابرت هویلند اسلام شناس امریکایی میگوید این سند را 👇
باید با احتیاط پذیرفت، در حالیکه کارل یوهانس اولیگ میگوید این سند باید در قرن هشتم میلادی نوشته شده باشد. دلیل اولیگ، برای اینکه این سند در قرن هشتم نوشته شده، این است که در سال 637 م. نام محمد برای اعراب آشنا نبوده و در سال 687 م. عبارت محمد رسول الله در سکه ای 👇
در بیشاپور [=بی شاهپور] ضرب شده و در کتیبه قبه صخره، نام محمد در سال 697 م. حکاکی شده است.
نکته اینجاست که نولدکه و دیگران نیز هیچ دلیلی ندارند که این سند در سال 637 نوشته شده و احتمالا دلیل آنها این است که این نوشته با جنگ یرموک #بیشتر همخوانی دارد، ولی همخوانی کامل ندارد.
👇
متاسفانه این نوشته به جز بکار بردن اسم محمد - ان هم در عبارت #اعراب_محمد - و تعقیب رومیان و زندانی شدن مردم جلیل و شهر حمص اطلاعات دیگری نمیدهد که بتوانیم تاریخ دقیق نوشته شدن آنرا ثبت کنیم. محل این جنگ نیز با محل جنگ یرموک فاصله زیادی دارد.
👇
از طرفی عربهای محمد میتواند به یک جریان اشاره کند، نه یک فرد. یعنی محمد به ستیش شده اشاره دارد و این جریان به عربهای محمدی اشاره دارد که مسیحیان نستوری هستند.
بهرحال در مورد این سند، دقیق معلوم نیست این برگ انجیل در چه سالی نوشته شده است.
👇
نباید فراموش کرد که این متن درکنار انجیل قرن ششمی نوشته شده. یعنی این متن، هر زمانی میتواند به این انجیل اضافه شده باشد.
👇
2- تعلیمات ژاکوبی (یعقوبی)
دومین سندی که در دست داریم تعلیمات یعقوبی است. به عقیده بسیاری از شرق شناسان، این سند قدیمی ترین سندیست که از محمد حرف میزند، و اصلا سند قبلی (نوشته های روی برگ انجیل) را در بین اسناد سده هفتم نمیآورند. چرا که چند خط نوشته ای که معلوم نیست 👇
کِی و کجا و توسط چه کسی نوشته شده، نمیتواند سند قابل قبولی برای پذیرش #وجود_محمد باشد، گو اینکه اسنادی که در اینده می آید، خبر از عدم وجود محمد یا حداکثر ناآشنا بودن این فرد تا سده هشتم میلادی میدهد.
سند تعلیمات یعقوبی یکی دیگر از قویترین اسنادیست که ما در دست داریم
👇
ولی متاسفانه این سند هم حرفی از #محمد نمیزند، بلکه از عبارت "پیامبر ساراسین ها" حرف میزند. و ساراسین ها همان اعراب هستند. متاسفانه ایرادی که در ترجمه ها و نقل قول ها تا خود امروز میبینیم، این است که برای مثال در سندی نوشته اند؛ اعراب به فلان محل حمله کردند، 👇
و پژوهشگر یا مترجم امروزی، با توجه به باورهای قبلی و زمینه فکری خود، بی توجه به پیامد کارش، اینگونه ترجمه میکند که "مسلمانان" به فلان محل حمله کردند
البته این دست مترجمین و پژوهشگران، لزوما قصد و غرضی ندارند، فقط از آنجا که میپندارند منظور از اعراب همان مسلمین هستند 👇
پس بی توجه به پیامد کارش، ترجمه مفهومی میکند و رد میشود.
در تعلیمات یعقوبی همین مشکل را میبینیم.
تعلیمات یعقوبی دقیق معلوم نیست چه زمانی نوشته شده، برخی معتقدند در سال 634 م. نوشته شده(یا 634 م تا 640 م.) و برخی دیگر معتقدند در سال 670 م. نوشته شده.
👇
جناب امیرخلیلی مینویسد:
"نویسنده ی تعلیمات یعقوبی میخواهد نشان دهد که مسیح نجات دهنده یا ناجی است. در این سند به یک تاجر یهودی با نام یعقوب از قسطنطنیه (کُنستانتینوپول) اشاره میشود، که در سفر خود به کارتاژ دین مسیحیت را به زور میپذیرد و بعد تبلیغ میکند که یهودیانِ دیگر نیز 👇
به دین مسیح بپیوندند. در کارتاژ یک دوست قدیمی یعقوب با نام یستس (Justus) که همچنین به زور مسیحی شده بود ظاهر میشود. یستس برای یعقوب تعریف میکند که از برادر خود ابراهیم، در فلسطین شنیده که یک عضو گارد شاهنشاهی بیزانس (candidatus) را ساراسینها (اعراب) به قتل رساندند و 👇
و یهودیان از کشته شدن این عضو گارد بسیار خشنود هستند."
تا اینجا خبر از قتل یک عضو گارد شاهنشاهی توسط اعراب در فلسطین است [نام این فرد سرجیوس، فرمانده ارتش بیزانس در فلسطین است] که نویسنده یعنی یعقوب از دوست خود، یستس این خبرها را میشنود و خود یستس از برادرش ابراهیم، شنیده.
👇
و در ادامه:
"ابراهیم همچنین تعریف میکند که یک پیرمرد خردمند را ملاقات کرده و از او درباره پیغمبر اعراب پرسیده، پیرمرد به ابراهیم جواب داده که پیغمبر اعراب دروغین است، پیغمبر که با شمشیر نمیآید.
بعد پیرمرد به ابراهیم میگوید: برو و درباره "پیغمبر اعراب" تحقیق کن. 👇
ابراهیم تحقیق میکند و از افرادی که پیغمبرِ اعراب را ملاقات کرده بودند میشنود او (پیغمبر) #کلید_در_بهشت را در اختیار دارد، که نمیتوان آن را قبول کرد."
این متن را جناب مسعود امیرخلیلی نوشته است که من این مطلب را به نوشته او اضافه کنم؛
👇
پیرمرد به ابراهیم (برادر یستوس، دوست یعقوب) با آه عمیقی میگوید که پیامبر که با شمشیر نمیآید، و من میترسم که اولین مسیحی که آمد، (که مسیحیان او را قبول دارند) او فرستاده خدا باشد و در عوض ما امروز در حال پذیرایی از آنتی مسیح یا دجال باشیم.
👇
اما به مشکلات این سند بپردازیم:
چنانچه گفتیم این سند یا در فاصله 634 تا 640 م. نوشته شده یا در سال 670 م.
ولی هر کدام از این تاریخ ها صحیح باشد چنانچه میبینیم اختلاف فاحشی با اخبار مورخان مسلمان دارد چرا که ما طبق روایت مسلمانان میدانیم که محمد در سال 632 م. فوت کرده است.
👇
پس این سند به کدام محمد اشاره میکند؟
محمد قطعا در زمان فتح فلسطین مرده است و اگر این تواریخ اسلامی را نپذیریم، و محمد را در سال 638 م. زنده در نظر بگیریم تمام اخبارهای دیگر انها بهم میریزد. چنانچه در بخش اول گفتیم، سپاه ابراهام (ابرهه حبشی) طبق ستون بین راهی یافت شده 👇
در 547 م. حرکت کرده است و اگر محمد در سال حرکت ابرهه به سمت مکه، به دنیا امده باشد یعنی 23 سال زودتر از اخبار راویان مسلمان، تمام روایات دیگر انها نیز بهم میریزد. در اینجا هم همین مساله برقرار است. کافی است مرگ محمد را چند سال دیرتر در نظر بگیریم تا همه چیز بهم بریزد.
👇
پس اطلاعات این سند نیز با نوشته های راویان مسلمان همخوانی ندارد، و محمد در فلسطین حاضر نبوده. طبق اخبار سنتی اسلام جنگ #یرموک که به فتح سوریه انجامید در ماه اوت 636 م. (معادل 15 عربی) اتفاق افتاده و فتح فلسطین در 638 م. (دو سال بعد) رخ داده است. 👇
دوم اینکه این سند هم از محمد حرف نمیزند بلکه از "پیغمبر اعراب" حرف میزند،که مورخ و مترجم امروزی، سریعا بدون توجه به پیامد کارش آنرا محمد ترجمه میکند، با این اوصاف، اگر باز به راویان مسلمان نگاه کنیم در ان دوره بساط ادعای پیغمبری داغ بوده است.
👇
نکته بعدی اینکه دو باستان شناس اسراییلی یعنی یهودا دی نوو و جودیت کورن اشاره میکنند این است که:
«چرا ما باید تعلیمات یعقوبی را به محمد ارتباط دهیم؟اگر این محمد وجود داشته بود جای او دریک محیط یهودی و مسیحی (توحیدی) بود،همانطور که «کلید بهشت» و «روغن مالیدن» آن را نشان میدهند
👇
اما اگر واقعیت این بود که گروهی از اعراب را یک پیغمبر مسیحی، یا یهودی همراهی میکرد، ما #نمیتوانیم از مذهب این گروه اطلاعی به دست بیآوریم. این میتواند یک دین توحیدی (مسیحی- یهودی، یا یهودی و یا مسیحی) باشد، اما نه اسلام. حقیقت این است که تعلیمات یعقوبی یک محمدی را 👇
توصیف میکند که ما نمیشناسیم».
بهرحال این سند، که قدیمی ترین سند است که، قرار است از وجود محمد خبر دهد، در بهترین حالت از وجود پیغمبری شمشیر بدست که دین او معلوم نیست و راوی نیز او را دروغین مینامد، در سالهای 634 تا 640 م. خبر میدهد، نه از شخص #محمد. 👇
(گرچه به عقیده برخی پژوهشگران، تعلیمات یعقوبی در سال 670 م. نوشته شده است.)
نکته اخر اینکه در این سند هم خبری از #اسلام و #قران نمیشنویم. فقط میشنویم که اعراب (ساراسین ها) فرمانده ارتش بیزانس در فلسطین (که نامش سرجیوس بوده) را کشتند، ناارامی ها شکل گرفته. و در اخر 👇
خبر بعدی میگوید که اعراب با فردی که ادعای پیامبری دارد به فلسطین حمله کرده اند و یهودیان هم از این امر، خوشحال هستند.
به نظر تناقض این روایات با روایات مسلمانان اشکار است. مگر میشود مسلمانان خبر از زنده بودن محمد در فتح فلسطین نداشته باشند؟
👇
پس این روایت از کدام محمد یا بهتر بگوییم کدام پیغمبر اعراب حرف میزند؟
و چرا نامی از مسلمانان، یا اسلام، یا سپاه اسلام و مسلمین و یا حتی نامی از قران نیامده است؟ چرا که در این زمان، یهودیان و مسیحیان، باید اعراب را با توجه به دینشان، یعنی #مسلمانان خطاب میکردند.
👇
در بخش های بعدی اسناد جالبتری میآوریم
همراه باشید.
پایان بخش هجدهم.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
4- رویدادنامه ی خورستان
Eine anonyme Chronik aus Chuzestan
رویدادنامه خوزستان یک سند بسیار مهم است که به زبان سوری نوشته شده است، و از عبارات آن برمی آید که
نویسنده با خوزستان اشنایی داشته، سباستین بروک استاد زبان سوری در دانشگاه اکسفورد میگوید، این رویدادنامه را یک مسیحی #نستوری نوشته (من در بخش های بعدی، عقاید فرقه های مختلف مسیحی در سده هفتم را شرح میدهم. فقط در اینجا کافیست بدانیم که نستوریان در خاورمیانه ی آن دوره؛ 👇
احتمالا بیشترین جمعیت مسیحیان را داشتند.
دلیل سباستین بروک این است که این رویدادنامه، از هرمز چهارم اغاز کرده و در بخش های بعدی از نستوریان شرح مبسوطی اورده.)
این رویدادنامه را ایگنازو گویدی ignazio guidi ایتالیایی در سال 1889 پیدا کرد، و از انجا که 👇
در بخش پیشین، دو سند مهم را بررسی کردیم، یکی برگ سفیدی از یک انجیل سده ششم، که معلوم نیست چه کسی و در چه زمانی این سند را روی این انجیل نوشته، اگر این مطالب پس از سده هشتم نوشته شده باشد، 👇
پس سند قابل قبولی برای پذیرش وجود محمد تاریخی نیست. اسلام شناسان غربی هم برخی [بدون دلیل] گفته اند، این نوشته ها، باید متعلق به سده هفتم باشد و برخی گفته اند متعلق به سده هشتم است.
(که به نظر من، هر دو گروه دلایلشان برای اثبات نظریه شان است، نه بالعکس.)
👇
دومین سند تعلیمات یعقوبی بود که به گفته پاتریشیا کرون، شبیه یک مجله سده هفتمی در کارتاژ (شمال افریقا) است، در این سند، فردی به نام یعقوب، اخباری را از دوستش یستس، که این خبرها را از برادرش ابراهیم شنیده، بازگو میکند، در این سند هم فقط عبارت "پیامبر ساراسین ها" (اعراب) آمده 👇
اقا جان مهملات چیه
شما نشستی یه کتاب رو با جلدش یا صفحه پنجمش قضاوت میکنی
ما قراره واسه تک تک حرفا سند بیاریم
حداقل ده تا رشتوی بعدی فقط سنده حرفای تا الانه که قراره بیارم
شما تاریخ اسلام رو قبول داری؟ بر چه اساس؟ خنده داره که هیچ چیز جز تاریخ طبری تو دست ندارید و
و همه تاریخ های بعدی عملا به طبری رفرنس میخوره، (با سیره های خنده دار ابن هشام و... که روایاتشون نوشتن محمد تو زهدان امنه فلان گفت)
هر چی هست تاریخ طبریه و بس که 200 سال بعد بدون حتی ارائه یک سند نوشته شده.
ولی اسناد و مدارک با پیشرفت های علم امروزی میگه نوشته های طبری و 👇
بقیه اخبارنویسان مسلمان، شناخت از تاریخی میده که امروزه قطعااااا و بدون هیچ تردیدی میدونیم مهملاته
شما میگید این حرفا مهملاته
در مورد لوگزنبرگ که قطعا نه شما، نه بنده سواد زبان شناسی ایشون رو نداریم و اصلا هیچ کدوم سریانی بلد نیستیم در این مورد همون موقع هم گفتم 👇
5- مقدمه
ما تا اینجا بررسی کردیم که واژه محمد به معنای #برگزیده یا #ستایش_شده، در متون قبل از او انقدر زیاد بکار رفته است، که میتوان به این فرض رهنمون شویم که محمد یک فرد تاریخی نیست، بلکه صفتی برای عیساست.
اگر چنین است ما موظفیم چگونگی گسیخته شدن نام محمد از عیسی را شرح بدهیم، چه شد که نام عیسی عقب نشست و #صفت محمد رفته رفته پدیدار شد تا جایی که محمد بعنوان یک شخصیت تاریخی شکل گرفت؟
در تحقیق علمی بر روی تاریخ، باید شرایط را علمی لحاظ کرد، نه احساسی-مذهبی یا تخیلی. 👇
ما مجاز نیستیم که از هم معناییِ نام محمد با القابی که برای عیسی بکار رفته، عدم وجود محمد را نتیجه بگیریم. این یک نتیجه خودسرانه است.
پس ما موظفیم که با اسناد و مدارک، اثبات کنیم که چنین اتفاقی افتاده است. (این اتفاق که محمد بعنوان لقب عیسی، جای خودِ عیسی را گرفته است.)
👇
در قسمت قبل، معنای نام محمد، یعنی برگزیده یا ستایش شده را در متون قدیمی تر از سده هفتم میلادی بررسی کردیم، در اینجا، ادامه قسمت قبل (قسمت ب) را ادامه دهیم.
یک برداشت دیگر از #محمد وجود دارد که ارزش بررسی چندانی ندارد، این برداشتِ اشپرنگر، اسلام شناسان غربی از روایات ابن عباس است، که با توجه به زبانهای هم خانواده عربی، محمد را #آرزو_شده یا آرزوی شدید چیزی را خواستن معنا میکند.
بعبارتی محمد یعنی کسی که با آرزوی شدیدی منتظرش هستند. 👇
اشپرنگر به کتاب های هاگای و دانیال اشاره میکند که در آنجا کلمه حمداه، به معنای آرزو شده است. ابن عباس با توجه به آیاتی از قران که محمد را #احمد خطاب کرده، میگوید احمد همان فردیست که در تورات پیشگویی ظهور او شده است. 👇