سبئوس نام #اسقفی ارمنی [به معنای پارسا و پرهیزگار] است که این کتاب را در سده هفتم میلادی نوشته، و نظرات جالبی را به خود جلب کرده است، برخی گفته اند باید به تاریخ سبئوس بعنوان سندی دست اول و ناب نگاه کرد، که خود شاهد آن روزگاران بوده، ولی برخی مخالف این دیدگاهند. 👇
چرا که معتقدند تاریخ سبئوس قبل از سده #دهم نوشته نشده. (و اگر چنین باشد تمام اعتبار آن، "در مورد بحث حاضر یعنی ردیابی محمد تاریخی"، از بین میرود.)
تادئوس مهردادیان (Tadeus Mihrdatean) تاریخ نویس ارمنی قرن 19 دو نسخه از این کتاب را در کتابخانه ای در استانبول پیدا کرد، 👇
4- رویدادنامه ی خورستان
Eine anonyme Chronik aus Chuzestan
رویدادنامه خوزستان یک سند بسیار مهم است که به زبان سوری نوشته شده است، و از عبارات آن برمی آید که
نویسنده با خوزستان اشنایی داشته، سباستین بروک استاد زبان سوری در دانشگاه اکسفورد میگوید، این رویدادنامه را یک مسیحی #نستوری نوشته (من در بخش های بعدی، عقاید فرقه های مختلف مسیحی در سده هفتم را شرح میدهم. فقط در اینجا کافیست بدانیم که نستوریان در خاورمیانه ی آن دوره؛ 👇
احتمالا بیشترین جمعیت مسیحیان را داشتند.
دلیل سباستین بروک این است که این رویدادنامه، از هرمز چهارم اغاز کرده و در بخش های بعدی از نستوریان شرح مبسوطی اورده.)
این رویدادنامه را ایگنازو گویدی ignazio guidi ایتالیایی در سال 1889 پیدا کرد، و از انجا که 👇
در بخش پیشین، دو سند مهم را بررسی کردیم، یکی برگ سفیدی از یک انجیل سده ششم، که معلوم نیست چه کسی و در چه زمانی این سند را روی این انجیل نوشته، اگر این مطالب پس از سده هشتم نوشته شده باشد، 👇
پس سند قابل قبولی برای پذیرش وجود محمد تاریخی نیست. اسلام شناسان غربی هم برخی [بدون دلیل] گفته اند، این نوشته ها، باید متعلق به سده هفتم باشد و برخی گفته اند متعلق به سده هشتم است.
(که به نظر من، هر دو گروه دلایلشان برای اثبات نظریه شان است، نه بالعکس.)
👇
دومین سند تعلیمات یعقوبی بود که به گفته پاتریشیا کرون، شبیه یک مجله سده هفتمی در کارتاژ (شمال افریقا) است، در این سند، فردی به نام یعقوب، اخباری را از دوستش یستس، که این خبرها را از برادرش ابراهیم شنیده، بازگو میکند، در این سند هم فقط عبارت "پیامبر ساراسین ها" (اعراب) آمده 👇
6- بررسی اسناد سده هفتم و هشتم میلادی (بخش اول):
اسناد و مدارک امروزی ما به لطف پیشرفت های بشر در زمینه های مختلف، تاریخ سده هفتم میلادی را طور دیگری بازیابی میکند.
من چون یک مقدمه قبلا اوردم سعی دارم که از توضیحات جانبی بپرهیزم و به 👇
اسناد و مدارکی که در دست داریم بپردازم
در اینجا شیوه کاری که در پیش گرفتم، اینگونه است که در ابتدا #قوی_ترین اسناد از وجود محمد را بیاورم (قویترین از این لحاظ که به ما از وجود محمد خبر میدهد، نه به لحاظ صحت و سقم سند) سپس اسنادی که نشان میدهد خبری از محمد در این سده نیست.
👇
اسناد و مدارکی که در دست داریم بپردازم.
در اینجا شیوه کاری که در پیش گرفتم، اینگونه است که در ابتدا #قوی_ترین اسناد از وجود محمد را بیاورم، (قویترین از این لحاظ که به ما از وجود محمد خبر میدهد، نه به لحاظ صحت و سقم سند) سپس اسنادی که نشان میدهد خبری از محمد در این سده نیست.
👇
اقا جان مهملات چیه
شما نشستی یه کتاب رو با جلدش یا صفحه پنجمش قضاوت میکنی
ما قراره واسه تک تک حرفا سند بیاریم
حداقل ده تا رشتوی بعدی فقط سنده حرفای تا الانه که قراره بیارم
شما تاریخ اسلام رو قبول داری؟ بر چه اساس؟ خنده داره که هیچ چیز جز تاریخ طبری تو دست ندارید و
و همه تاریخ های بعدی عملا به طبری رفرنس میخوره، (با سیره های خنده دار ابن هشام و... که روایاتشون نوشتن محمد تو زهدان امنه فلان گفت)
هر چی هست تاریخ طبریه و بس که 200 سال بعد بدون حتی ارائه یک سند نوشته شده.
ولی اسناد و مدارک با پیشرفت های علم امروزی میگه نوشته های طبری و 👇
بقیه اخبارنویسان مسلمان، شناخت از تاریخی میده که امروزه قطعااااا و بدون هیچ تردیدی میدونیم مهملاته
شما میگید این حرفا مهملاته
در مورد لوگزنبرگ که قطعا نه شما، نه بنده سواد زبان شناسی ایشون رو نداریم و اصلا هیچ کدوم سریانی بلد نیستیم در این مورد همون موقع هم گفتم 👇
5- مقدمه
ما تا اینجا بررسی کردیم که واژه محمد به معنای #برگزیده یا #ستایش_شده، در متون قبل از او انقدر زیاد بکار رفته است، که میتوان به این فرض رهنمون شویم که محمد یک فرد تاریخی نیست، بلکه صفتی برای عیساست.
اگر چنین است ما موظفیم چگونگی گسیخته شدن نام محمد از عیسی را شرح بدهیم، چه شد که نام عیسی عقب نشست و #صفت محمد رفته رفته پدیدار شد تا جایی که محمد بعنوان یک شخصیت تاریخی شکل گرفت؟
در تحقیق علمی بر روی تاریخ، باید شرایط را علمی لحاظ کرد، نه احساسی-مذهبی یا تخیلی. 👇
ما مجاز نیستیم که از هم معناییِ نام محمد با القابی که برای عیسی بکار رفته، عدم وجود محمد را نتیجه بگیریم. این یک نتیجه خودسرانه است.
پس ما موظفیم که با اسناد و مدارک، اثبات کنیم که چنین اتفاقی افتاده است. (این اتفاق که محمد بعنوان لقب عیسی، جای خودِ عیسی را گرفته است.)
👇