سبئوس نام #اسقفی ارمنی [به معنای پارسا و پرهیزگار] است که این کتاب را در سده هفتم میلادی نوشته، و نظرات جالبی را به خود جلب کرده است، برخی گفته اند باید به تاریخ سبئوس بعنوان سندی دست اول و ناب نگاه کرد، که خود شاهد آن روزگاران بوده، ولی برخی مخالف این دیدگاهند. 👇
چرا که معتقدند تاریخ سبئوس قبل از سده #دهم نوشته نشده. (و اگر چنین باشد تمام اعتبار آن، "در مورد بحث حاضر یعنی ردیابی محمد تاریخی"، از بین میرود.)
تادئوس مهردادیان (Tadeus Mihrdatean) تاریخ نویس ارمنی قرن 19 دو نسخه از این کتاب را در کتابخانه ای در استانبول پیدا کرد، 👇
و سریع آنرا نشر داد. مهردادیان در باره این کتاب مینویسد که، تاریخ سبئوس سه بخش است که دو بخش آن، قطعا در آینده به آن اضافه شده و فقط یک بخش ان اصیل است. یعنی یک بخش آن، توسط شخص سبئوس نگارش شده است.
از آنجا که نویسنده تاریخ سبئوس ناآشناست، این تاریخ به 👇
رویدادنامه سبئوس مجعول pseudo sebeos مشهور است. این تاریخ از 480 م. تا 680 م. یعنی تا خلافت معاویه را دربرمیگیرد. تمرکز این تاریخ ابتدا بر جنگ های بین خسروپرویز و هراکلیوس، پادشاه بیزانتس است، و پس از ان، تمرکزش بر جنگهای #اسماعیلیان یا #هاگارها یعنی #هاجریون (منظور اعراب)، 👇
با بیزانتس و وابستگی این رویدادها به ارمنستان است، ولی بدیهی است که در کنار مطالعه این جنگها، اطلاعات زیادی از این تاریخ بدست میآوریم.
رابرت هویلند اسلام شناس امریکایی میگوید "جالبترین سند از اتفاقات اوایل سده هفت، تاریخ ناشناس و بدون تیتر ارمنی است."
👇
درباره این کتاب، نویسنده انگلیسی کتاب تاریخ سبئوس [یعنی رابرت تامسون] میگوید:
"نویسندگان بعدی به ما کمک نمیکنند تا تاریخِ نوشتنِ کتاب سبئوس را تعیین کنیم..... تاریخ سبئوس قبل از سده دهم نوشته نشده است."
👇
اولین دستنویس تاریخ سبُوس تا امروز پیدا نشده، ولی یک نقل قول از تاریخ سبئوس، در یک کتاب ارمنیِ قرن یازدهمی (سال 1004 م.) هست، این نشان میدهد تاریخ سبئوس بعد از قرن یازده نوشته نشده، ولی دلایل زیادی نشان میدهد که قبل از قرن دهم نیز نوشته نشده، پس این کتاب 👇
حدفاصل سالهای 900 م. تا 1000 م. نوشته شده است. البته این امکان هم هست که نقل قول درون کتاب ارمنی در سده های بعد رونویسی (کپی برداری) شده باشد.
بهرحال، امروزه قدیمی ترین نسخه هایی که از تاریخ سبئوس داریم از سالهای 1568 م. و 1672 م. هستند. که در کتابخانه استانبول پیدا شدند.
👇
به بحث اصلی برویم.
در جایی از تاریخ سبئوس به یک تاجر، و واعظ (یا مبلغ دینی) به نام محمد اشاره میکند که فردی دانا و آگاه از تاریخ موسی بود و امده بود تا راه حق و خدای ابراهیم را به اعراب (یعنی فرزندان اسماعیل) نشان دهد.
این عبارات در فصل 30 کتاب سبئوس امده، 👇
که در ترجمه فارسی آن، در فصل 54 است. عین این عبارات را در تصویر کتاب به ترجمه محمود فاضلی بیرجندی در زیر میبینید.
پسوند احترام (ص) توسط مترجم اضافه شده - گو اینکه سبئوس به اعراب بدبین است و آنها را با کلمات تندی مورد خطاب قرار میدهد - همین پسوند (ص) سبب شد
👇
من عین عبارات انگلیسی را شخصا ترجمه کنم که در تصاویر زیر کل این پاراگراف را میبینید:
(تصاویر زیر این توییت و توییت بعدی عبارات اصلی تاریخ سبئوس 👇👇)
چنانچه میبینید بخش 30 تاریخ سبئوس [که در ترجمه فارسی بخش 54 صفحات 206 و 207 است] به فرزند اسماعیل، به یک تاجر و واعظ به نام #محمد اشاره میکند که به دستور خدا آمده بود، تا راه حقیقت را نشان دهد. و در ادامه میگوید؛ محمد دانا بود و آگاه از تاریخ موسی.
👇
"اولیگ مذهبشناس آلمانی، معتقد است، متن بخش ۳۰ تاریخ سبئوس از تورات گرفته شده و بازتابی است از کتاب سِفر پیدایش (The Book of Genesis) و آوردن نام محمد در بخش ۳۰ در تناقص با متن (تورات) است، نام محمد در این بخش، با متن تورات جور در نمیآید. اولیگ ادامه میدهد که 👇
توضیحات پیرامون محمد در بخش ۳۰ در متن اصلی، در متن اولیه نبوده و بعدها به تاریخ سبئوس اضافه شده است."
اولیگ ادامه میدهد:
"همچنین سبئوس در بخش 30 اشاره به این گفته محمد میکند که خدا زمین (اسرائیل) را برای همیشه به ابراهیم و نوادگان او داده است، به نظر کارلهاینس اولیگ 👇
چنین گفتههایی ([یعنی] تعلق اسرائیل به یهودیان و تمجید از محمد) در یک کتاب مسیحی (تاریخ هراکلیوس) که یک نویسنده مسیحی (سبئوس) آنرا نوشته بعید است."
من این توضیح را اضافه کنم:
چیزی که اولیگ به آن اشاره دارد این است که این عبارات 👇
مربوط به بخش پانزدهم سِفر [سفر یعنی دفترچه] پیدایش است، و فقط نام محمد به ان اضافه شده، همچنین عجیب است که سبئوس، یک اسقف مسیحی، در کتاب تاریخ رومی، به تمجید از محمد و تعلق اسرائیل به یهودیان [و البته پس از آن به اعراب] بنویسد.
👇
چنانچه گفتیم مهردادیان [= میهرداتیان] تاریخ شناس ارمنی که کتاب سبئوس را پیدا کرده، معتقد است که بخش هایی به نوشته های سبئوس در قرون بعدی اضافه شده و هم راستا با این نظرات میهرداتیان که ناشر تاریخ سبئوس است، یهودا دی نوو و جودیت کورن نیز معتقدند این کتاب دست اول نیست:
👇
"دو باستانشناس اسرائیلی [که قبلا نیز از آنها حرف زدیم] یعنی یهودا دی. نوو و جولیت کورن ( Yehuda D. Nevo and Judith Koren)، نیز معتقدند که بخش محمد را بعدها، رونویسبردار [بعدی] که متوجه شده سبئوس نمیدانسته که چی میگوید، به متن اضافه کرده است."
👇
در اینجا نظرات کرت بانگرت نیز جالب توجه است که میگوید:
"اشاره به تاجر و واعظ [یا مُبَلغی به نام] محمد در تاریخ سبئوس میتوانست درست و حقیقت باشد (که محمد یک شخصیت حقیقی است) اگر این خبر از قرن ۷ میبود ([یعنی] زمان زندگی سبئوس) و نه از قرن ۱۷ ( قدیمی ترین نسخه تاریخ سبئوس).
👇
در پایان این بخش، من نکته جالبی را برای خواننده ها بیاورم که؛ تا جایی که من بررسی کردم، هیچ کدام از مذهب شناسان غربی و شرقی به ان اشاره نکردند.
من روز گذشته بخشی از نامه کسرای ایران در زمان جنگ با هراکلیوس را اوردم که در این نامه (تصویر زیر) خسروپرویز
👇
شاه وقت ایران به هراکلیوس میگوید مسیح اگر میتوانست، خودش را از دست یهودیان نجات میداد، آن وقت تو میخواهی با توسل به مسیح روبروی من ایستادگی کنی؟
حالا نکته عجیب و جالب در این بحث کجاست؟
👇
نکته عجیب این عبارات معاویه، خلیفه پنجم در نامه به بیزانتسی هاست:
"....چنانکه تمکین نکنی، آن عیسایی که او را مسیح میخوانی، همو که نتوانست خویشتن خویش را از دست یهودیان نجات دهد، او هم دیگر نخواهد بود که بتواند تو را از چنگ من نجات دهد.
👇
پادشاه بیزانتس پس از مطالعه نامه میگوید، بارالها، بنگر به این اهانت ها که هاگارها (هاجریون) به تو روا میدارند."
چنانچه میبینید در اینجا معاویه به شکل عجیب میگوید معاویه گفت که مسیح را انکار کن و به دین خدای ابراهیم دربیا
و در ادامه دقیقا مثل خسرو پرویز میگوید که 👇
چطور میخواهی به مسیحی متوسل شوی که نتوانست خودش را از دست یهودیان نجات دهد؟
معاویه چه مسیحی باشد چه مسلمان، این سخنان او، آدمی را به حیرت می اندازد. نه تنها به مسیح اهانت میکند، بله میگوید مسیح را انکار کن و به دین ما دربیا.
👇
حال با دیدن این عبارات تا چه حد میتوان تاریخ سبئوس را میتند دانست؟
بهرحال با بررسی این سند نیز میبینیم، تاریخ سبئوس، یک نوشته اصیل نیست و بدون تردید، نویسنده های بعدی (رونویس بردارهای بعدی) مطالب زیادی را به ان افزودند. شاید بیش از دو سوم.
این تعداد سندِ انگشت شماری که به محمد اشاره کرده اند، از بین صدها سند باقیمانده از قرن هفتم و اوایل قرن هشتم میلادیست.
چنانچه تا اینجا دیدیم، هیچ کدام از این اسناد نامی از اسلام، قران، جنبش قرانی و دیگر شاخصه های این دین نیاورده اند. 👇
در بخش های قبلی دیدیم که، در این اسناد یا از اعراب محمد، یا از رهبری طایی محمت (محمد) - آن هم در فتح ایران و سوریه برخلاف اخبارنویسان مسلمان - سخن گفته شده یا از پیامبر اعراب. که چنانچه دادیم، اصلا معلوم نیست این واژه محمد در این چند سند، به کدام محمد اشاره میکنند.
👇
4- رویدادنامه ی خورستان
Eine anonyme Chronik aus Chuzestan
رویدادنامه خوزستان یک سند بسیار مهم است که به زبان سوری نوشته شده است، و از عبارات آن برمی آید که
نویسنده با خوزستان اشنایی داشته، سباستین بروک استاد زبان سوری در دانشگاه اکسفورد میگوید، این رویدادنامه را یک مسیحی #نستوری نوشته (من در بخش های بعدی، عقاید فرقه های مختلف مسیحی در سده هفتم را شرح میدهم. فقط در اینجا کافیست بدانیم که نستوریان در خاورمیانه ی آن دوره؛ 👇
احتمالا بیشترین جمعیت مسیحیان را داشتند.
دلیل سباستین بروک این است که این رویدادنامه، از هرمز چهارم اغاز کرده و در بخش های بعدی از نستوریان شرح مبسوطی اورده.)
این رویدادنامه را ایگنازو گویدی ignazio guidi ایتالیایی در سال 1889 پیدا کرد، و از انجا که 👇
در بخش پیشین، دو سند مهم را بررسی کردیم، یکی برگ سفیدی از یک انجیل سده ششم، که معلوم نیست چه کسی و در چه زمانی این سند را روی این انجیل نوشته، اگر این مطالب پس از سده هشتم نوشته شده باشد، 👇
پس سند قابل قبولی برای پذیرش وجود محمد تاریخی نیست. اسلام شناسان غربی هم برخی [بدون دلیل] گفته اند، این نوشته ها، باید متعلق به سده هفتم باشد و برخی گفته اند متعلق به سده هشتم است.
(که به نظر من، هر دو گروه دلایلشان برای اثبات نظریه شان است، نه بالعکس.)
👇
دومین سند تعلیمات یعقوبی بود که به گفته پاتریشیا کرون، شبیه یک مجله سده هفتمی در کارتاژ (شمال افریقا) است، در این سند، فردی به نام یعقوب، اخباری را از دوستش یستس، که این خبرها را از برادرش ابراهیم شنیده، بازگو میکند، در این سند هم فقط عبارت "پیامبر ساراسین ها" (اعراب) آمده 👇
6- بررسی اسناد سده هفتم و هشتم میلادی (بخش اول):
اسناد و مدارک امروزی ما به لطف پیشرفت های بشر در زمینه های مختلف، تاریخ سده هفتم میلادی را طور دیگری بازیابی میکند.
من چون یک مقدمه قبلا اوردم سعی دارم که از توضیحات جانبی بپرهیزم و به 👇
اسناد و مدارکی که در دست داریم بپردازم
در اینجا شیوه کاری که در پیش گرفتم، اینگونه است که در ابتدا #قوی_ترین اسناد از وجود محمد را بیاورم (قویترین از این لحاظ که به ما از وجود محمد خبر میدهد، نه به لحاظ صحت و سقم سند) سپس اسنادی که نشان میدهد خبری از محمد در این سده نیست.
👇
اسناد و مدارکی که در دست داریم بپردازم.
در اینجا شیوه کاری که در پیش گرفتم، اینگونه است که در ابتدا #قوی_ترین اسناد از وجود محمد را بیاورم، (قویترین از این لحاظ که به ما از وجود محمد خبر میدهد، نه به لحاظ صحت و سقم سند) سپس اسنادی که نشان میدهد خبری از محمد در این سده نیست.
👇
اقا جان مهملات چیه
شما نشستی یه کتاب رو با جلدش یا صفحه پنجمش قضاوت میکنی
ما قراره واسه تک تک حرفا سند بیاریم
حداقل ده تا رشتوی بعدی فقط سنده حرفای تا الانه که قراره بیارم
شما تاریخ اسلام رو قبول داری؟ بر چه اساس؟ خنده داره که هیچ چیز جز تاریخ طبری تو دست ندارید و
و همه تاریخ های بعدی عملا به طبری رفرنس میخوره، (با سیره های خنده دار ابن هشام و... که روایاتشون نوشتن محمد تو زهدان امنه فلان گفت)
هر چی هست تاریخ طبریه و بس که 200 سال بعد بدون حتی ارائه یک سند نوشته شده.
ولی اسناد و مدارک با پیشرفت های علم امروزی میگه نوشته های طبری و 👇
بقیه اخبارنویسان مسلمان، شناخت از تاریخی میده که امروزه قطعااااا و بدون هیچ تردیدی میدونیم مهملاته
شما میگید این حرفا مهملاته
در مورد لوگزنبرگ که قطعا نه شما، نه بنده سواد زبان شناسی ایشون رو نداریم و اصلا هیچ کدوم سریانی بلد نیستیم در این مورد همون موقع هم گفتم 👇