که خیلی مطالبشون جالبه، حرفای امیران عرب تا سال 700عه
که کاملا مشخصه هیچ خبری از اسلام و قران تو حرفشون (جلسات و نامه هاشون) نیست
بعد به کل کتیبه های پیدا شده بپردازیم
خیلی جالبه
شونصدتا کتیبه اس
حرفی از اسلام و قران و مسلمانان و... نیست
جالبه که صدها سند دارن از فتوحات 👇
هاجریون و اسماعیلیون و بلاهایی که سر مردم اوردن میگن، ولی این صدها سند قرن هفت و هشتی، هیچ خبری از محمد نمیدن
صدها پاپیروس از قرن 7 پیدا شده که مثلا تو سی چهل تاش که نامه هایی از #یشوع_ایهب نامی هستش -یه اسقفه- داره میگه تو فلان قسمت که ما هستیم یعنی جنوب سوریه، اعراب 👇
با ما که مسیحی بودیم کار نداشتن و فقط میگن پول بدید به ما
ولی مثلا ده ها پاپیروس دیگه با جزییات کامل، دارن میگن تو فلان قسمت، مثلا مصر یا شمال سوریه، این اعراب پدر ما مسیحیا رو دراوردن؛ هی میگن خیییلی خیلی پول میخایم 😁)
مساله اینه تا سال 750 م. بحث فتوحات اعراب با جزییات 👇
هست، ولی کلا ده تا سند از محمد، اسلام و قران حرف نزدن
این اسناد میگن عملا اسلام و محمدیسم و قران، تو یه روند تاریخی دویست ساله ساخته و تکمیل شدن
(حتی خود قران)
👇👇
راستی!
این بحثا تموم شد یادم بندازید از علی هم بگم، از زرتشت هم بگم
جالبه قدیمی ترین زندگینامه از زرتشت، میدونید واسه کِیه؟
زندگینامه ایه که تو قرن 8 نوشته شده، یعنی دقیقا زمانی که زندگینامه محمد نوشته میشد (نکته جالبیه)
از تاثیر بودیسم به اسلام هم یادم بندازید بگم
اول بحث
👇
شیعه های اولیه و غالیان شیعه رو باز کنم بعد نمادها و عقاید گنوسی
یه نکته اینکه مکاتب مختلف شیعه های اولیه قطعا و بدون هیچ تردیدی یه عقیده رو داشته و اون چیه؟
تناسخ
چرا تناسخ؟ تناسخ که یه باور مرتبط با بودیسم یا فیثاغوریانیسم هستش؟ بررسس میکنم
👇
ضمنا یادتون باشه ابومسلم و منصور هم بررسی کنیم
خیلی جالبن اینا
خیلییییییییییی
نکته جالب اینه هردیدگاهی، تو کل این دیدگاه ها،درست باشه، کل مباحث رو میبندیم، بعدش میریم سراغ حلاج.
اونجا یه نکته هایی از از علی محمد برقعی و قرمطیان و زنجیان و ارتباطش به حلاج رو میگم
👇
اونجا، جا داره فضای حاکم رو که ترسیم میکنیم، با نوشته های الان مقایسه کنیم
هم بحث ابومسلم
هم بحث حلاج
هردو بحث، با بررسی تاریخ سده 7 و 8، قابل فهم تر میشه
یعنی بستگی داره کدوم نظریه رو الان بپذیریم
مثلا من سالهاست از ده ها نفر اهل کتاب پرسیدم یا خودم صفحات تاریخ رو 👇
زیاد ورق زدم تا جواب این سوال رو بفهمم (یه جواب قابل فهم و معقول) که چرا ابومسلم باید از مرو تا بغداد رو درو کنه و همه رو قلع و قمع کنه، بعد بیاد بگه صادق جون! تو میای بشی پادشاه من؟ اون قبول نکنه، بعد بگه منصور جون! میشه تو بشی؟ بعد اون قبول کنه و خیلی شیک هم ابومسلم رو بکشه 👇
اصن خنده دار نیست؟
طرف چرا نباید خودش بشه حاکم ایران و خاورمیانه؟ و جای ساسانیان بشینه؟ و ایران رو نجات بده؟ و چرا باید بره به یکی مثل جعفر صادق یا منصور عباسی که اصن معلوم نیست کی هستن، بگه جون من بیاید پادشاه من بشید
بعد خیلی شیک رفقای ابومسلم بگن نرو مهمونی، منصور میکشتت، 👇
ابومسلم بگه نه بابا... کاریم نداره، من و منصور داداشیم - سر جامون میشاشیم؟😂
یعنی همینقدر مضحکه مساله، تاریخای سنتی طرف رو خیلی گاگول فرض کردن
بشکل واضحی یه جای کار میلنگه
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
بعنوان سرپرست بخش دارایی دستگاه اداری امویان، خدمت میکرد، پس یوحنا در دربار امویرشد کرده و شکوفا شده است، خود یوحنا نیز مدتی در دربار عبدالملک مروان خدمت میکرد. چهار کتاب به یوحنا منسوب شده که امروز میدانیم دو کتاب را ابوقره نامی نوشته، یک کتابش به عربیست و ترجمه نشده، 👇
و کتابی دیگر با عنوان de Haeresibus یا #ارتدادها (یا آموزه های اشتباه) دارد، که حد فاصل سالهای 715 تا 730 م. نوشته. این کتاب محل بحث ماست. نکته اینکه قدیمی ترین دست نوشته از این کتاب نیز، مربوط به قرن یازدهم است و متاسفانه این میتواند تحریف در نوشته های یوحنا بوجود اورد.
این تعداد سندِ انگشت شماری که به محمد اشاره کرده اند، از بین صدها سند باقیمانده از قرن هفتم و اوایل قرن هشتم میلادیست.
چنانچه تا اینجا دیدیم، هیچ کدام از این اسناد نامی از اسلام، قران، جنبش قرانی و دیگر شاخصه های این دین نیاورده اند. 👇
در بخش های قبلی دیدیم که، در این اسناد یا از اعراب محمد، یا از رهبری طایی محمت (محمد) - آن هم در فتح ایران و سوریه برخلاف اخبارنویسان مسلمان - سخن گفته شده یا از پیامبر اعراب. که چنانچه دادیم، اصلا معلوم نیست این واژه محمد در این چند سند، به کدام محمد اشاره میکنند.
👇
سبئوس نام #اسقفی ارمنی [به معنای پارسا و پرهیزگار] است که این کتاب را در سده هفتم میلادی نوشته، و نظرات جالبی را به خود جلب کرده است، برخی گفته اند باید به تاریخ سبئوس بعنوان سندی دست اول و ناب نگاه کرد، که خود شاهد آن روزگاران بوده، ولی برخی مخالف این دیدگاهند. 👇
چرا که معتقدند تاریخ سبئوس قبل از سده #دهم نوشته نشده. (و اگر چنین باشد تمام اعتبار آن، "در مورد بحث حاضر یعنی ردیابی محمد تاریخی"، از بین میرود.)
تادئوس مهردادیان (Tadeus Mihrdatean) تاریخ نویس ارمنی قرن 19 دو نسخه از این کتاب را در کتابخانه ای در استانبول پیدا کرد، 👇
4- رویدادنامه ی خورستان
Eine anonyme Chronik aus Chuzestan
رویدادنامه خوزستان یک سند بسیار مهم است که به زبان سوری نوشته شده است، و از عبارات آن برمی آید که
نویسنده با خوزستان اشنایی داشته، سباستین بروک استاد زبان سوری در دانشگاه اکسفورد میگوید، این رویدادنامه را یک مسیحی #نستوری نوشته (من در بخش های بعدی، عقاید فرقه های مختلف مسیحی در سده هفتم را شرح میدهم. فقط در اینجا کافیست بدانیم که نستوریان در خاورمیانه ی آن دوره؛ 👇
احتمالا بیشترین جمعیت مسیحیان را داشتند.
دلیل سباستین بروک این است که این رویدادنامه، از هرمز چهارم اغاز کرده و در بخش های بعدی از نستوریان شرح مبسوطی اورده.)
این رویدادنامه را ایگنازو گویدی ignazio guidi ایتالیایی در سال 1889 پیدا کرد، و از انجا که 👇
در بخش پیشین، دو سند مهم را بررسی کردیم، یکی برگ سفیدی از یک انجیل سده ششم، که معلوم نیست چه کسی و در چه زمانی این سند را روی این انجیل نوشته، اگر این مطالب پس از سده هشتم نوشته شده باشد، 👇
پس سند قابل قبولی برای پذیرش وجود محمد تاریخی نیست. اسلام شناسان غربی هم برخی [بدون دلیل] گفته اند، این نوشته ها، باید متعلق به سده هفتم باشد و برخی گفته اند متعلق به سده هشتم است.
(که به نظر من، هر دو گروه دلایلشان برای اثبات نظریه شان است، نه بالعکس.)
👇
دومین سند تعلیمات یعقوبی بود که به گفته پاتریشیا کرون، شبیه یک مجله سده هفتمی در کارتاژ (شمال افریقا) است، در این سند، فردی به نام یعقوب، اخباری را از دوستش یستس، که این خبرها را از برادرش ابراهیم شنیده، بازگو میکند، در این سند هم فقط عبارت "پیامبر ساراسین ها" (اعراب) آمده 👇