چنانچه گفتیم، روی سکه عرب-ساسانی یافت شده از زمان معاویه مربوط به سال 41 عربی. یا 664 م. در مقابل چهره خسرو نوشته شده معاویه امیری_وُریوشنیگان.
یا ماآویا امیری وریوشنیکان MAAVIA AMIR-i WURROYISHNIGAN یعنی «معاویه امیرِ مؤمنان».
👇
کارل یوهانس اولیگ (Ohlig) مذهب شناس آلمانی این عبارت را به شکل Amir-i wIwyshnyk`n نوشته و از قول یوهان واکر سکه شناس المانی میگوید؛ این عبارت معنای "امیر دینباوران" میدهد.
اولیگ این واژه را با ریشه های ارامی ان مقایسه کرده و نشان میدهد معادل عربی این واژه، #آمَنَّا است، 👇
او توضیح میدهد که در ان دوره، کلمه آمَنَّا چنانچه در سوره الحجرات ایه 14 (تصویر زیر) میبینیم، بار معنایی امروزی را نداشت، بلکه در ان دوره این واژه، امان دادن معنا میشد. و منظور او، به کسانیست که از قبیله و قوم یا حکومت خود به هر دلیلی رانده شده 👇
و از قبیله یا گروه دیگری امان میخواهد، باید توجه داشت که هر کسی اجازه نداشت این امان نامه را بدهد. پس با این اوصاف، در واقع کلمه مومنین، به افراد یا گروهی اشاره دارد که از الله امان میخواهند. یا زیر امان [= در پناه] الله هستند.
👇
پس امیر مومنان [=امیرالمومنین]، به فرمانده یا رییس تامینات یا امیر امان دهندگان اطلاق میشد که عملا یک رتبه از خداوند پایینتر است.
امیرالمومنین فردیست که قادر بود به افرادی که امان میخواهند، امان دهد.
پس طبق تلقی اولیگ امیری وُریوش-نیکان یعنی فرمانده مومنین یا کسانی که 👇
امان [از الله یا رییس امان دهندگان] میخواهند.
در روی دیگر این سکه تصاویر اتش و اتشدان و دو نگهبان اتشدان و نمادهای فرهنگی زرتشتی کاملا اشکار است.
اولیگ در اغاز تاریک اسلام با نظر به سکه های معاویه در شهر دارابگرد مینویسد:
👇
"ادامه ضرب سکه در دارابگرد، شهر مرکزی ایران نشان میدهد که حاکمان نوین خواستار ایین فرمانروایان پیشین ایران بودند."
(اولیگ، اغاز تاریک، 18)
نظر به اینکه معاویه، در برابر بیزانتس، همان سیاست و مسیری را اتخاذ میکند که خسروپرویز اتخاذ کرده است 👇
[سیاستی که جانشینان خسروپرویز از ان اجتناب میکردند] میتوان چنین حدس زد که امپراطوری ساسانی، سقوط کرده است ولی معاویه همان راهی را میرود که تئوریسین ها ایرانی نیز میپسندند، یعنی انتقام شکست ایران از بیزانتس.
از اینرو معاویه میتواند حمایت مردم شرقی امپراطوری را هم کسب کند.
👇
معاویه نیز پا در همان مسیر میگذارد و چنانچه میدانیم او نیز در عین برتری در برابر بیزانتسی ها، از باران اتش یونانی بر روی ابها، غافلگیر شده و عملا ناکام، کارش را به اتمام میرساند.
وقتی معاویه ناباورانه، از بیزانس شکست خورد، بخش شرقی امپراطوری علیه او کودتا کردند.
👇
سکه ای که به نام عبدالله زبیر در دارابگرد زده شده به سال 53 عربی، یعنی سال 675 م. برمیگردد. که گواه این ادعاست. (فراموش نکنید معاویه در سال 680 م. درگذشت)
نام عپدولای زوپیران (زوپ+ایران، عبدالله از خانواده زوپیران که معرب ان زبیریان است) بر سکه های پهلوی نقش بسته است
👇
در اینجا اولیگ میگوید با قبول درک سنتی و قبول روایات عباسیان از تاریخ، باید پرسید چرا فاتحان مسلمان (که قاعدتا باید صاحب قدرت باشند و نمادهای خود را تحمیل کنند) باید خود را برای سکه زدن با "نام ایرانی خودشان" اماده کنند؟
(درواقع جواب پرسش اولیگ بصورت تلویحی، این است که 👇
اینها عرب های ایرانی بودند. و تحت تاثیر فرهنگ و زبان ایران.
و چنانچه خواهیم گفت این نشان میدهد در ان دوره هنوز هم، به مانند دوره ساسانی، جریانات از شهر #دارابگرد هدایت میشد که در بخش بازسازی تاریخ سده هفتم به ان میپردازیم.)
چنانچه میبینید سکه او نیز شبیه سکه معاویه است
👇
با این تفاوت که خود را عپدولای زوپیران امیری وریوشنیکان خوانده است. (تاریخ این سکه به سال 53 است، مورخان سنتی، این سال را بر اساس تقویم یزدگردی حساب میکنند و سکه را به 68 عربی، مقارن 690 م. تاریخ میزنند تا با روایات سنتی از قیام عبدالله زبیر بخواند.)
👇
یحیی تعمید دهنده:
ارامگاهی در دمشق وجود دارد که امروزه انرا با نام #مسجد_جامع_اموی میشناسیم، که تنها بنای بازمانده امویان است که سالم به ما رسیده، اما این مسجدِ بسیار مهم در واقع ارامگاه یحیی است، یحیی تعمید دهنده یا معمدان.
کسانی که با مسیحیت اشنا هستند بخوبی میدانند که 👇
یحیی تعمید دهنده تا چه حد برای مسیحیان مهم است. مندائیان یا صابئین نیز، در واقع پیرو یحیی تعمیددهنده هستند و او را پیامبر خودشان میدانند. به گفته اناجیل چهارگانه، مردم در ابتدا تصور میکردند که یحیی همان مسیح است که نوید آمدنش را داده اند. تا اینکه یحیی، خود به مردم میگوید که 👇
او مسیح نیست و مسیح کس دیگریست. یحیی کسی است که مسیح را غسل تعمید داده است، و او کسی است که فرزند زکریاست، همان کس که از خدا خواست به او فرزندی بدهد و همسرش در اوج پیری، باردار شد، چنانکه خود زکریا متعجب شد ولی خدا به او گفت که اینکار برای خداوند ساده است. 👇
یحیی بچه ایست که با این معجزه به دنیا امد، از همان کوکی عنوان پیغمبری را کسب کرده، تارک دنیا بود و از ازدواج پرهیز کرد.
معاویه در غرب، برای تحکیم بخشیدن به پادشاهی خود، بخوبی دریافته بود که مانند بیزانتس، نیاز به یک زیارتگاه مقدس دارد که با حفظ و نگهداری ان، 👇
حکومت را با مذهب گره بزند. و برای این کار باسیلیکا basilica یا بعبارتی کلیسای چهارگوشی که ارامگاه یحیی تعمید دهنده است را انتخاب میکند. ارامگاه یحیی در یک دخمه ای است که در یک بخش کلیسا قرار داشت که طبق روایات سرِ یحیی تعمیددهنده در ان قرار دارد.
فراموش نکنید 👇
عین همین کار را فرمانروایان دیگر نیز انجام میدادند. مثلا بیزانتس زیارتگاه های زیادی داشت که نه تنها از انها درامد بسیار زیادی بلکه میتوانست با این اماکن مقدس، دین و سیاست را بهم گره بزند. مثلا ارامگاه شهید #سرجیو در شهر #الرصافه یکی از اماکن مقدس پردرآمد بود که 👇
امپراطور اناستازیوس با بردن بخشی از انگشت شست سرجیوی مقدس به کنستانتینپول، و گزارش یک سری داستانهای مذهبی، درامد فوق العاده زیادی از ان کسب کرد. گریگور فن تورس Gregor Von Tours در یادداشتهای روزانه اش این واقعه را ثبت کرده است.
👇
معاویه نیز برای تحکیم فرمانروایی اش به مقدسات زمانه اش دست میاندازد و همه ی شواهد نشان میدهد که معاویه از اسلام و پیامبر عرب، خبری نداشته است و نماد مذهبی که برای گره زدن فرمانروایی اش به مذهب نیاز دارد، ارامگاه یحیی تعمید دهنده است. 👇
بزودی خواهیم دید در نامه های دیگر یشوع یهب، یا در بحث یک امیر عرب با یک فرد بلندپایه مسیحی و در سکه ها و... همه و همه، به همین مساله میرسیم که معاویه خبری از محمد، قران و اسلام ندارد. و این عبدالملک مروان و ولید بن عبدالملک هستند که با انها اسلام تا حدی ظهور میکند.
👇
ولی با انها نیز، هنوز بطور کامل این اتفاق نیفتاده تا جایی که تصاویر قصر عمره (تصویر زیر) در اردن، ساخته شده توسط ولید بن عبدالملک، ادمی را شگفت زده میکند، چرا که بدون هیچ فکری، هر بیننده ای متوجه میشود که تصاویر لخت زنان و انگورهای سفید روی سقف و یا نقاشی های حیواناتی 👇
مثل میمون و خوک در قصر هشام، تصاویری مسیحی است. حداقل ما ایرانیان بخوبی میدانیم اینگونه تصاویر یا مجسمه ها در فرهنگ متحجر اسلامی جایی ندارد.
متاسفانه باز هم محدودیت توییتر و... 😐
تازه میخواستم سکه های مسیحی رو بیارم
منطقه خاورمیانه در سده هفتم، شاید جنجالیترین قرن تاریخ بشر، محل برخورد فرهنگ و مذهب و سیاست و دیدگاه های اپوکالیپتیک [= اخرالزمانی] شده بود، این سده با جنگهای دینی-سیاسی خسروپرویز و هراکلیوس اغاز شد ولی تا پایان یک سده میبینیم عملا هر دو امپراطوری ایران و روم کنار رفتند 👇
و اعراب که در محل تلاقی این دو امپراطوری میزیستند، وارث جهان شناخته شده ان روزگار میشوند.
با شکست ایران و سقوط ساسانیان، عملا مرگ دین #زرتشت رقم میخورد و این دین برای همیشه به تاریخ سپرده میشود. ولی جنگ جدید بین مسیحیت کلیسای شرقی و غربی در جریان است، 👇
ظهور معاویه (1)
از معاویه به جز نوشته های برون مرزی متعدد که به او و کارهایش اشاره شده، و به جز نوشته های راویان اسلامی، چند سند عینی دیگر داریم که وجود او را اثبات میکند.
👇
یکی سکه های مربوط به معاویه، دوم کتیبه های مربوط به او، که یک کتیبه در حمام شهر #قدره (شهر #ام_قیس امروزی واقع در اردن) است و دومی سنگنبشته طائف.
معاویه در هیچ کجا خود را بعنوان خلیفه معرفی نکرده، و هم در سکه ها و هم در کتیبه ها خود را امیرالمومنین خوانده.
👇
سکه ای "در سال 662 م. در شهر دارابگرد استان فارس، به نام معاویه ضرب شده" که در این سکه معاویه به خط پهلوی، خود را #امیری_وریوشنیکان معرفی کرده است که ترجمه آن میشود امیرالمومنین.*
(پ.ن مهم: مطلب بسیار مهم اینکه من در سایتهای سکه شناسی، در بخش سکه های #عرب_ساسانی ترجمه 👇
پیش درامدی بر معاویه با توجه به سکه ها:
سکه ها از دسته اسنادی هستند که اطلاعات زیادی را از وضعیت حاکمیت، وضعیت مذهبی یا سیاسی جامعه، و اندیشه حاکم بر ذهن پادشاه و دربار میدهند.
من نمیخواهم اینجا بحث سکه شناسی را باز کنم چرا که فقط یک فصل طولانی باید توضیح سکه های پیشامحمدی (منظور قبل از ظاهر شدن نام محمد بر روی سکه) را با مقدماتی طولانی بیاورم.
این مساله که چطور تشخیص میدهند یک سکه، مثلا مربوط به سال 20 هجری است درحالیکه این سکه نه تاریخ دارد،
👇
نه اِلمان های دیگر، خود مستعد تولید یک فصل جذاب از سکه شناسی است که از حوصله این مقال خارج است. البته در pdfی که بزودی (با تمام شدن این رشتوها) منتشر میکنم، این بخش را توضیح میدهم. ولی بطور کلی فقط این مطلب را توضیح دهم که ما از محمد و خلفای راشدین، حتی یک سکه هم پیدا نکردیم. 👇
مقدمه:
در این بخش میخواهیم اسناد و مدارک پیدا شده از دو سده اول هجری را بررسی کنیم. اسنادی که مثل اسناد قبل خبر از استیلای اعراب و ظلم و ستم انها میدهد ولی باز خبر چندانی از محمد و خلفای راشدین نیست.
چنانچه در بخش قبل دیدید، در اسناد برون مرزی، از صدها سند باقی مانده، تعداد بسیار کمی از #محمد حرف زدند که در این اسناد، یکبار از اعراب محمد، یکبار از اعراب طایی محمت و یکی دوبار نام محمد بعنوان تاجر و واعظ، و چند بار با نام پادشاه امده است.
و تقریبا بیشتر این اسناد 👇
محمد را فاتح ایران و سوریه و فلسطین دانستند، و به قطعیت میتوان گفت که هیچ کدام از این اسناد، هیچ اشاره ای به اسلام، مسلمین و قران ندارند.
و این نشان میدهد که حتی اگر محمدی وجود داشته، تا نیمه اول قرن هشتم (تا سال 750 م.) تقریبا کم اهمیت بوده و از دهه 730 م. به بعد، 👇
6- بررسی اسناد سده هفتم و هشتم میلادی (بخش سیزدهم)
خلاصه و جمع بندی:
چنانچه در رشتوهای قبل گفتیم، از بین صدها سندی که از سده هفتم به جا مانده، اسناد معدودی [اسناد برون مرزی] از محمد بعنوان یک شخص تاریخی حرف میزنند.
در سند اول (قسمت 18) که نوشته ای رو یک #انجیل قرن #ششم است، از ویرانگری اعراب و تصرف سوریه خبر داده شده، که در این متن گفته شده که #اعراب_محمد، امدند و ویران کردند.
چنانچه گفتیم معلوم نیست این متن چه زمانی و توسط چه کسی، به انجیل قرن ششم اضافه شده. 👇
ولی خبر از گروهی میدهد که انها را #اعراب_محمد میخواند، که برای ما روشن نیست، این کلمه محمد، یک فرد است، یا یک قبیله، یا لقبی برای یک شخص دیگر، و یا اینکه خبر از یک جریان فکری یا سیاسی میدهد؟
6- بررسی اسناد سده هفتم و هشتم میلادی (بخش دوازدهم)
12- در این رشتو چهار سند پیدا شده به زبانهای سریانی و یونانی و رویدادنامه دیونوسیوس تلمحره ای را بعنوان اخرین اسناد بیاوریم، من تردید داشتم که این اسناد را در این بخش بیاورم،
چرا که در تاریخ گزاری این نامه ها تردیدهای جدی وجود دارد و بحث های زیادی شده. مثلا اولین سند، نامه ای ناقص، از قرن #نهم میلادی است ولی برخی میگویند متن این نامه احتمالا در 705 م. نوشته شده و به ان، سند 705 میگویند:
ابتدا متن انرا ببینید (تصاویر انگلیسی در زیر) سپس نقد آن:
👇
سند 705
"محمد در سال 932 اسکندر [سال سلوکیان = 620 م. یا دوسال قبل هجرت] به سرزمین آمد و 7 سال حکومت کرد، بعد از محمد ابوبکر 2 سال، بعد عمر 12 سال و عثمان به مدت 12 سال حکمفرمایی کردند. در زمان جنگ صفین به مدت 5 سال عرب ها رهبر نداشتند. بعد معاویه به مدت 20 سال حکومت کرد.