منطقه خاورمیانه در سده هفتم، شاید جنجالیترین قرن تاریخ بشر، محل برخورد فرهنگ و مذهب و سیاست و دیدگاه های اپوکالیپتیک [= اخرالزمانی] شده بود، این سده با جنگهای دینی-سیاسی خسروپرویز و هراکلیوس اغاز شد ولی تا پایان یک سده میبینیم عملا هر دو امپراطوری ایران و روم کنار رفتند 👇
و اعراب که در محل تلاقی این دو امپراطوری میزیستند، وارث جهان شناخته شده ان روزگار میشوند.
با شکست ایران و سقوط ساسانیان، عملا مرگ دین #زرتشت رقم میخورد و این دین برای همیشه به تاریخ سپرده میشود. ولی جنگ جدید بین مسیحیت کلیسای شرقی و غربی در جریان است، 👇
کلیسای غربی (رومی) معتقد به تثلیث و کلیسای شرقی (ایرانی) معتقد به توحید است. یعقوبیان با اندیشه کلیسای غربی و نستوریان با اندیشه کلیسای شرقی بهم برخورد کردند و باید یکی پیروز شود و این جنگ را به پایان برسانند.
اسلام زاییده جنگ بین این دو اندیشه و پیروزی توحید بر تثلیث است.
👇
معاویه کتیبه شهر قدره را بجای انکه با نام خدا یا عبارتی دینی اغاز کند، با صلیب اغاز میکند. او در سکه های بخش غربی نیز نمادها و اِلمان های مسیحیت را میگنجاند. چنانچه گفتیم معاویه خود را مشغول به حفظ و نگهداری زیارتگاهی مقدس کرده بود که سر #یحیی_تعمیددهنده در ان نگهداری میشد، 👇
احترام معاویه به مسیحیت و یحیی تعمیددهنده و داستان تعمید عیسی در انجیل با المانهایی از قبیل صلیب، کبوتر، نخل، برّه و... در سکه های معاویه با الگوبرداری از بیزانتس اورده شده است.
پشت این سکه وات m (ارزش عددی 40) با تاجی از صلیب حک شده است.
👇
در سکه های دیگر معاویه نقش یک برّه یا نقش یک کبوتر را غالبا در کنار یک فرمانروای عرب، و یا یک چهره اخرالزمانی یا یک موعظه گر [ این چهره اخرالزمانی یا موعظه گر، احتمالا یحیی تعمیددهنده است] میبینیم
👇
در سکه زیر نقش یک فرمانروا یا چهره ای اخر الزمانی با نمادهای صلیب به وضوح دیده میشود. این سکه ها که به نام مسیح یا یحیی تعمید دهنده زده شده، از بیزانتس الگو برداری شده است.
👇
چنانچه میبینید در تمام سکه های پیدا شده، از زمان معاویه، هیچ اثری از محمد، قران، جنبش قرانی، اسلام و المان های دیگر اسلام نیست، فقط عبارت بسم الله در کنار برخی سکه ها دیده میشود که معادل عربی عبارت "به نام یزدان" در پهلویست و ربطی به اسلام ندارد.
👇
پس تا اینجا پس چنانچه میبینید معاویه حاکم امپراطوری عظیمی شده که اگر خلاصه کنیم، در یک جنگ خونین داخلی، از بزرگترین داعیه دار حکومت در شرق (علی؟ عباس؟ یا...؟) عبور کرده و عملا وارث حکومت ایران و روم و عربستان شده، کتیبه های او با نمادهای مسیحی پر شده، 👇
لقب عبدالله و امیرالمومنین جایگزین القاب ساسانی شده، در هیچ کدام از اثار بجامانده از زمان او، اثری از اسلام، محمد، قران و هیچ مولفه اسلامی نیست، سکه های بخش شرقی او را #امیری_وریوشنیگان خوانده که امیرالمومنین [رییس تامینات، یا امیر با ایمان] ترجمه میشود، 👇
سکه های بخش غربی، اِلمان های مسیحیت نستوری و مندائیان را حمل میکند. اهمیت بی اندازه به ارامگاه یحیی تعمیددهنده در کار معاویه، نشانه ایجاد یک تقلید پادشاهی یا چشم و همچشمی از بیزانتس و کسب درامد و در عین حال تجمیع توده ها از طریق یک زیارتگاه مقدس 👇
یعنی ارامگاه شهید #سرجیو مقدس [برای بیزانتسی ها] است. احترام معاویه نسبت به ارامگاه یحیی تعمید دهنده، بار دیگر نشان میدهد که معاویه، "نه اینکه مسلمان نیست، بلکه اصلا از محمد و اسلام او خبر ندارد."
👇
شکست معاویه از باران اتش یونانی در سال 674 م. و تحقیر سپاهیان نوظهور عرب با قرارداد صلحی که معاویه را متحمل دادن خراج سالانه سه هزار سکه طلا با اسب ها و برده ها میکرد و سکه زدن عپدولای زوپیران (عبدالله زبیر) بعنوان امیری وریوشنیکان در سال 675 م. (مقارن 53 عربی)
👇
نشان از کودتای بخش شرقی امپراطوری معاویه و برکناری او از حکومت و پذیرفتن عبدالله زبیر [=زوپیران] بعنوان #امیرالمومنین است.
نکته جالب این است که هدایت شدن تمام این جریانها، دقیقا به مانند پادشاهان ساسانی، در شهر #دارابگرد رقم میخورد. 👇
در اوایل سده هفتم، خسروپرویز قدرت برتر جهان است، با شکست ناباورانه از بیزانتس برکنار و کشته میشود، معاویه بعنوان پادشاه بعدی بالا میآید، با شکست از بیرانتس برکنار میشود، عبدالله زوپیران کودتا میکند و عنوان مهمامیرالمومنین را از او میگیرد، ولی بزودی او نیز برکنار میشود
👇
[قصه نویسان حکومت عباسی میگویند عبدالله زبیر در مکه توسط حجاج بن یوسف کشته شد، ولی اسناد امروزی میگوید عبدالله زبیر نیز برکنار شده و تا اخر عمرش به کرمان میرود.] و تمام اینها یک معنا دارد؛ و ان اینکه دیوان سالاری ایران پساساسانی مدیریت گذار را در دست گرفته است. 👇
معروف است که حکومت ها میمیرند، ولی بروکراسی به کار خود ادامه میدهد و معروف است که حاکمان اصلی در یک حکومت، دیوانسالارها هستند. بروکراسی یا دیوانسالاری اشاره به اداری های یک حکومت دارد. همین امروز هم با سقوط یک حکومت، اداری های حکومت قبلی عملا گذار را مدیریت میکنند. 👇
در سده هفتم نیز، شواهد میگوید چنین اتفاقی رقم خورده است.
اینجا میتوان به حق پرسید که اگر ایرانیان گذار را مدیریت کرده اند پس چرا اثری از خودشان نیست؟
این سوالی به حق است ولی بخاطر عدم شناخت دقیق از این مساله است، اتفاقا خاندانهای ایرانی که بر طبق گفته های راویان سنتی، 👇
اصولا باید موالی زخم خورده و بدبختی باشند که اجازه نشستن بر اسب ندارند، در عمل دستگاه حکومتی [هم اموی، هم عباسیان اینده] را در دست گرفته اند. خاندان های برمکی، مقفع [=دادبه]، سهل، قرمطی، بلعمی، پیروز، سامانی، طبری و...خاندان های بزرگ ایرانی بودند که حاکمان واقعی زمانه هستند. 👇
شاید در اینجا گره این مساله باز شده باشد که چرا ایرانیان، عرب زبان نشدند، چون عربهای ایرانی ان دوره، اساسا ایرانی بودند و مشکلی با زبان ایرانیان نداشتند.
چنانچه خواهیم دید چنانچه دیدیم معاویه که قاعدتا باید عربی از قریش باشد، نام آرامی خود یعنی ماآویا را بر 👇
کتیبه حمام شهر قدره ثبت میکند. و عبدالله زبیر نام ایرانی خود را بر سکه دارابگرد میزند، پس میتوان گمانه زنی کرد که این دو نفر از اعراب ساسانی جنوب ایران بودند که در زمان فرمانروایی شاهپور به ایران کوچانده شده بودند.
👇
در اینده خواهیم دید که حکومت عبدالملک مروان، که در ادامه حکومت معاویه میآید، و عجیب انکه نسبی با معاویه ندارد، بدون هیچ تردیدی از ایرانیان خراسان بزرگ [شهر مرو، شمال هرات ولی واقع در ترکمنستان امروزی] است و میخ اول جریان اتحاد امت [که امروزه انرا با واژه "دین" میشناسیم] 👇
به دستان او زده میشود و سپس به دستان الوالید فرزندش [جانشین عبدالملک در سال 705 م.] رشد میکند.
در قسمت بعدی نظرات اسلام شناسان غربی را در مورد معاویه و باورهای او مرور میکنیم. پس از او سراغ عبدالملک و ظهور اسلام اولیه میرویم.
چنانچه گفتیم، روی سکه عرب-ساسانی یافت شده از زمان معاویه مربوط به سال 41 عربی. یا 664 م. در مقابل چهره خسرو نوشته شده معاویه امیری_وُریوشنیگان.
یا ماآویا امیری وریوشنیکان MAAVIA AMIR-i WURROYISHNIGAN یعنی «معاویه امیرِ مؤمنان».
👇
کارل یوهانس اولیگ (Ohlig) مذهب شناس آلمانی این عبارت را به شکل Amir-i wIwyshnyk`n نوشته و از قول یوهان واکر سکه شناس المانی میگوید؛ این عبارت معنای "امیر دینباوران" میدهد.
اولیگ این واژه را با ریشه های ارامی ان مقایسه کرده و نشان میدهد معادل عربی این واژه، #آمَنَّا است، 👇
ظهور معاویه (1)
از معاویه به جز نوشته های برون مرزی متعدد که به او و کارهایش اشاره شده، و به جز نوشته های راویان اسلامی، چند سند عینی دیگر داریم که وجود او را اثبات میکند.
👇
یکی سکه های مربوط به معاویه، دوم کتیبه های مربوط به او، که یک کتیبه در حمام شهر #قدره (شهر #ام_قیس امروزی واقع در اردن) است و دومی سنگنبشته طائف.
معاویه در هیچ کجا خود را بعنوان خلیفه معرفی نکرده، و هم در سکه ها و هم در کتیبه ها خود را امیرالمومنین خوانده.
👇
سکه ای "در سال 662 م. در شهر دارابگرد استان فارس، به نام معاویه ضرب شده" که در این سکه معاویه به خط پهلوی، خود را #امیری_وریوشنیکان معرفی کرده است که ترجمه آن میشود امیرالمومنین.*
(پ.ن مهم: مطلب بسیار مهم اینکه من در سایتهای سکه شناسی، در بخش سکه های #عرب_ساسانی ترجمه 👇
پیش درامدی بر معاویه با توجه به سکه ها:
سکه ها از دسته اسنادی هستند که اطلاعات زیادی را از وضعیت حاکمیت، وضعیت مذهبی یا سیاسی جامعه، و اندیشه حاکم بر ذهن پادشاه و دربار میدهند.
من نمیخواهم اینجا بحث سکه شناسی را باز کنم چرا که فقط یک فصل طولانی باید توضیح سکه های پیشامحمدی (منظور قبل از ظاهر شدن نام محمد بر روی سکه) را با مقدماتی طولانی بیاورم.
این مساله که چطور تشخیص میدهند یک سکه، مثلا مربوط به سال 20 هجری است درحالیکه این سکه نه تاریخ دارد،
👇
نه اِلمان های دیگر، خود مستعد تولید یک فصل جذاب از سکه شناسی است که از حوصله این مقال خارج است. البته در pdfی که بزودی (با تمام شدن این رشتوها) منتشر میکنم، این بخش را توضیح میدهم. ولی بطور کلی فقط این مطلب را توضیح دهم که ما از محمد و خلفای راشدین، حتی یک سکه هم پیدا نکردیم. 👇
مقدمه:
در این بخش میخواهیم اسناد و مدارک پیدا شده از دو سده اول هجری را بررسی کنیم. اسنادی که مثل اسناد قبل خبر از استیلای اعراب و ظلم و ستم انها میدهد ولی باز خبر چندانی از محمد و خلفای راشدین نیست.
چنانچه در بخش قبل دیدید، در اسناد برون مرزی، از صدها سند باقی مانده، تعداد بسیار کمی از #محمد حرف زدند که در این اسناد، یکبار از اعراب محمد، یکبار از اعراب طایی محمت و یکی دوبار نام محمد بعنوان تاجر و واعظ، و چند بار با نام پادشاه امده است.
و تقریبا بیشتر این اسناد 👇
محمد را فاتح ایران و سوریه و فلسطین دانستند، و به قطعیت میتوان گفت که هیچ کدام از این اسناد، هیچ اشاره ای به اسلام، مسلمین و قران ندارند.
و این نشان میدهد که حتی اگر محمدی وجود داشته، تا نیمه اول قرن هشتم (تا سال 750 م.) تقریبا کم اهمیت بوده و از دهه 730 م. به بعد، 👇
6- بررسی اسناد سده هفتم و هشتم میلادی (بخش سیزدهم)
خلاصه و جمع بندی:
چنانچه در رشتوهای قبل گفتیم، از بین صدها سندی که از سده هفتم به جا مانده، اسناد معدودی [اسناد برون مرزی] از محمد بعنوان یک شخص تاریخی حرف میزنند.
در سند اول (قسمت 18) که نوشته ای رو یک #انجیل قرن #ششم است، از ویرانگری اعراب و تصرف سوریه خبر داده شده، که در این متن گفته شده که #اعراب_محمد، امدند و ویران کردند.
چنانچه گفتیم معلوم نیست این متن چه زمانی و توسط چه کسی، به انجیل قرن ششم اضافه شده. 👇
ولی خبر از گروهی میدهد که انها را #اعراب_محمد میخواند، که برای ما روشن نیست، این کلمه محمد، یک فرد است، یا یک قبیله، یا لقبی برای یک شخص دیگر، و یا اینکه خبر از یک جریان فکری یا سیاسی میدهد؟
6- بررسی اسناد سده هفتم و هشتم میلادی (بخش دوازدهم)
12- در این رشتو چهار سند پیدا شده به زبانهای سریانی و یونانی و رویدادنامه دیونوسیوس تلمحره ای را بعنوان اخرین اسناد بیاوریم، من تردید داشتم که این اسناد را در این بخش بیاورم،
چرا که در تاریخ گزاری این نامه ها تردیدهای جدی وجود دارد و بحث های زیادی شده. مثلا اولین سند، نامه ای ناقص، از قرن #نهم میلادی است ولی برخی میگویند متن این نامه احتمالا در 705 م. نوشته شده و به ان، سند 705 میگویند:
ابتدا متن انرا ببینید (تصاویر انگلیسی در زیر) سپس نقد آن:
👇
سند 705
"محمد در سال 932 اسکندر [سال سلوکیان = 620 م. یا دوسال قبل هجرت] به سرزمین آمد و 7 سال حکومت کرد، بعد از محمد ابوبکر 2 سال، بعد عمر 12 سال و عثمان به مدت 12 سال حکمفرمایی کردند. در زمان جنگ صفین به مدت 5 سال عرب ها رهبر نداشتند. بعد معاویه به مدت 20 سال حکومت کرد.