این کتاب رو شروع کردم
The Six Pillars of Self-Esteem
(شش ستون عزت نفس) #خلاصه_کتاب_متین
عزت نفس یعنی اعتماد به خود و تواناییهامون، که نیاز طبیعی همه ماست. این کتاب شش قدم اساسی برای بدست آوردن این اعتماد به نفس ارائه میکنه؛ از جمله پذیرفتن خود، مسئولیت پذیری، و قاطع بودن.
این کتاب هجده فصل داره. در ابتدا نویسنده مفهوم «عزت نفس» رو بطور مفصل توضیح میده، و بعد راهکارها و تمرینهای بالا بردن اعتماد به نفس رو بیان میکنه.
خلاصه هر فصل رو در ادامه زیر این توییت اضافه میکنم.
ما همیشه در حال ارزیابی خودمون هستیم. اگر این ارزیابی ما رو معذب کنه، ممکنه سعی کنیم حواس خودمون رو به نوعی پرت کنیم (سرگرم شدن با کار، تلویزیون، رفتن دنبال روابط هیجانی، الکل و…) ولی توجه نکردن به این ارزیابی باعث میشه خودمون برای خودمون ناشناخته باقی بمونیم. /۱
عزت نفس یعنی
- به توانایی فکر کردنمون اعتماد داریم
- حق خودمون میدونیم که موفق و خوشحال باشیم
- خودمون رو ارزشمند میدونیم
- حق خودمون میدونیم که خواستهها و نیازهامون رو بیان کنیم، و بهشون برسیم /۲
میزان عزت نفس روی رفتار آدمها اثر میگذاره، و عمل آدمها هم نقش مستقیمی روی بالا یا پایین رفتن میزان عزت نفس اونها داره. این یک چرخه است. /۳
همه ما دوست داریم که در گروهمون پذیرفته بشیم. دوست داریم باارزش دیده بشیم. ولی شرم باعث میشه احساس کنیم ضعفی داریم و باید خودمون رو مخفی کنیم. حس شرم در همه اثر مشابهی داره. ولی علت ایجاد شرم در مردها و زنها متفاوته. /۱
تو فصلهای قبل، کتاب «تار شرم» رو معرفی کرد. میگفت انتظارات متناقضی که از زنها وجود داره، اونها رو در این تار شرم گیر میندازه. ولی برای مردها تار شرمی وجود نداره.
تعریف اینکه "یکی خودش هست" چیه؟
کتاب اینطوری تعریف میکنه: کسی که جلوی همه و در همه شرایط یک شخصیت رو نشون میده. اگه از ده تا آدم مستقل که میشناسنش بخوایم توصیفش کنن، همه کم و بیش یک شخصیت رو شرح میدن. /۱
ما باید بتونیم همهجا خودِ واقعیمون باشیم. ولی این امر بدون مقاومت در برابر شرم تقریبا غیرممکنه. کتاب دوتا راهکار معرفی میکنه: اول، داشتن روابط مبتنی بر اصالت شخصیت؛ دوم، امپاتی و همدلی با خود. /۲
رابطهی مبتنی بر اصالت شخصیت، لزوما به این معنی نیست که با افرادی باشیم که طرز تفکر و ارزشهای مشترک با ما دارن. ما نیاز به روابطی داریم که در اونها اولویت با اینه که بتونیم خودمون باشیم، حتی اگه در مواردی با هم اختلافنظر داریم. اینکه صداقت اولویت اول همه باشه. /۳
اعتیاد و شرم با هم رابطهی متقابل دارن. اونهایی که احساس شرم زیادی دارن، با احتمال خیلی بیشتری دچار اعتیاد میشن (به الکل، مواد، پورنوگرافی و…). و اعتیاد هم شرم رو تشدید میکنه. /۱
اعتیاد و شرم بهم شبیه هم هستن. هر دو باعث حس بیقدرتی و جدا کردن خود از دیگران میشن. و «مخفیکاری» هم عنصر اصلی هر دوی اونهاست. /۲
تا مدتها تصور میشد اعتیاد یک مشکل مردونه است. ولی تحقیقهای جدید نشون میدن که زنهای بیشتری هستن که این مشکل رو دارن. کتاب میگه خیلی از زنها برای بالا بردن اعتماد به نفس و راحت بودن در برخوردهای اجتماعی به الکل وابسته میشن. /۳
طرد شدن و دوری کردن، هم بخاطر شرم هستن و هم باعث اون. ما دوست نداریم قضاوت یا سرزنش بشیم و میخوایم که تو گروهمون پذیرفته بشیم. ولی در تلاش برای به دست آوردن تایید دیگران، از خودِ واقعیمون دور میشیم؛ این خودش منشا شرم بزرگتری میشه. /۱
ما دوست نداریم بخاطر ترس خودمون رو مخفی کنیم، دروغ بگیم، یا همهی حرفمون رو نزنیم. ما میخوایم انقدر اعتماد به نفس داشته باشیم که بتونیم خودمون رو همونطور که هستیم به بقیه نشون بدیم. ولی شرم مانع این کار میشه و اصالت رو در ما از بین میبره. /۲
اگه ما همش نگران این باشیم که بقیه ما رو چطور میبینن، چطور میتونیم خودِ واقعیمون رو نشون بدیم. اگه همش نگران قضاوت شدن توسط بقیه باشیم، چطور میتونیم حرفمون رو بزنیم؟ اگه همش تلاش کنیم بقیه رو خوشحال نگه داریم، چطور میتونیم اونجایی که لازمه از خودمون دفاع کنیم؟ /۳
«خشم»
احساس اصلی که باعث میشه ما دنبال مقصر بگردیم و سرزنش کنیم، خشمه. ما از خشم کمک میگیریم تا از خودمون محافظت کنیم. شرم باعث میشه احساس کوچیک بودن بکنیم. احساس بیقدرت بودن. خشم اون حس قدرت رو به ما برمیگردونه. /۱
ولی استفاده از خشم برای مقابله با شرم راهکار موثری نیست. خشمی که بخاطر شرم به وجود اومده باشه، احساس ناکافی بودن رو در ما بیشتر میکنه؛ و مهمتر اینکه روابط ما رو با بقیه خراب میکنه. /۲
خشم به خودیِ خود احساس بدی نیست. خشم یک احساس طبیعی و نرماله، و بروز اون هم در حفظ حریم شخصی اهمیت داره. ولی اینکه شرم خودمون رو با عصبانیت سر یکی دیگه خالی کنیم رو نباید با این حالت اشتباه گرفت. خشم اینجا نقابی برای شرم ماست. /۳