Discover and read the best of Twitter Threads about #داستان

Most recents (5)

یک #داستان کوتاه :
ازدحام زیادی بود ، کنجکاو شدم ببینم چه خبره ، زدم کنار و پیاده شدم ، دیدم ی خونه در حال خراب شدنه و مردم ازدحام کردن برای دیدن خرابی خانه
اونائی که در‌ داخل خونه بودن ، در تلاش بودن ، ی عده میدویدن تیرکی ، تیرآهنی چیزی بیارن بزارن زیر سقف که نریزه رو
۱.
سرشون . ی عده دیگه هم داشتن ی جائی پناه میگرفتند ، بلکه وقتی خونه خراب میشه ، نابودشون نکنه و زیر آوار کشته نشن ، ی عده هم کار و از دست رفته میدیدن ، میگفتن دیگه هیچ فایده‌ای نداره ، تلاش بیهوده نکنید . دسته آخر هم تا
اونجائی که میتونن از وسایل خونه برمیداشتن و از
۲.
پنجره و در و ... میپریدن بیرون ، بلکه جون خودشون رو نجات بدن.
در بیرون خونه هم :
ی دسته داشتند داد میزدن ، یابو تیرک رو چرا زیر اون سقف گذاشتی ؟ بزار زیر این یکی سقفه .
ک...کشا مگه کورین نمیبینین پنجره ترک برداشته ، شیشه‌هارو چسب بزنید .
خاک توسر الاغ و نفهمتون بکنند .
Read 8 tweets
یک #داستان کوتاه
رضا غمگین و سنگین ، سرخورده و گیج از در محضر اومد بیرون در حالی که به سیگارش پک‌ عمیقی میزد با نگاهش میترا که داشت در کنار مادرش از در محضر ثبت طلاق خارج میشد نگاه میکرد .
یادش افتاد به اون روزی که در جواب پدرش که گفته بود این دختره به خانواده ما نمیخوره و
۱.
او عصبانی و‌خشمگین فریاد زده بود که یا میترا یا اصلاً ازدواج نمیکنم .
و بالاخره با میترا ازدواج کرده بود و ازدواج همان و شروع بدبختیهاش همان .
۴ سال کابوس وار که هم میترا تبدیلش کرد به کابوس ، هم پدر و‌ مادرش .
همینطور که داشت ته سیگارش رو مینداخت ، پدرش که تازه رسیده
۲.
بود بوق زد و رضا رفت سمت ماشین و سوار شد ، پدرش با اندکی تاسف نگاهش کرد و گفت :
- تموم شد ؟
+ بله
- راحت شدی بابا
+ سکوت
پدر همینطور که داشت تو آیینه نگاه میکرد و حرکت میکرد به رضا گفت :
- ناراحت نباش ، زندگی جریان داره و تو هم جوونی و انقدر فرصت داری که نگو
Read 9 tweets
یک #داستان
- خوب ، حاج اسماعیل خان ، از هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است .
+ بله ، بله موافقم ، بهتره بریم سر اصل مطلب . راسیاتش این عیال ما دختر خانم شما ایران خانم رو در راسه بازار دیدن و بعدم ایشون رو در ختم انعام حاج خانمتون دیدن و این شد که رسیدیم خدمتتون جهت
۱.
خواستگاریشون برای پسرمون .
- 😳 پسرتون ؟ حاج اسماعیل شما که پسر نداشتین که .
+ اختیار دارین قربان ، آقازاده بعضی شما نباشه ، یَلین برای خودشون ، حتماً شما ندیدینشون .
- نه والا ، ندیدم چطور تو این سالها نتونستم ببینمشون ؟
+ دیگه کم سعادتی ما و آقازادمون شما بوده دیگه
۲.
- بله ، چی بگم والا ، شغل اقازاده چیه ؟
+ شغل شون ، شغلشون رو‌حالا بعداً عرض میکنم خدمتتون .
- تحصیلاتشون چیه ؟
+ هی ، تحصیلات عالیه دارن ، خیلی خیلی درس خوندن . دانشگاه تا دکتری خوندن .
- چه رشته‌ای به سلامتی ؟
+ دکتری دیگه ، دکتری خوندن .
- ینی پزشکن ؟
+ والا
Read 9 tweets
#رشتو
۱- توضیح: پیش از این بارها اشاره کرده‌ام که #گرافیست نبوده و نیستم، اما به ضرورت زمانی برای انجام امور #جنگ_تبلیغاتی بر علیه #رژیم_منفور_جمهوری_اسلامی مجبور به یاد گرفتن مواردی شده‌ام که خلاصه و ترجمه نکات مهم آنها را با شما درمیان می گذارم.
بدیهی است که این مطالب کامل
۲- نبوده و احتمالا اشکالاتی در آن است. به همین دلیل از دوستانی که دانش آموخته و وارد به مسایل #تکنیکی هستند #دعوت می‌کنم در اصلاح این نوشتار کوشش نمایند.
با سپاس فراوان
۳- به باور من دلیل اصلی طراحی و استفاده #پوستر در شبکه‌های مجازی انتقال خبر و تاثیرگذاری و در نهایت ترغیب به مخاطب به #مشارکت در رویدادی می‌باشد.
در مورد تقسیم گونه‌های پوسترها شیوه‌ای متفاوتی وجود دارد، برای سهولت کار من با کمک دوستی در #دانشکده_هنر_برلین پوسترها را به
Read 60 tweets
یک #داستان
تازه ، یکی دوماهی بود که اومده بودن #آبادان ، تبریزی بودن و با لهجه غلیظ ترکی‌فارسی حرف میزدن . شوهر سرهنگ ارتش بود و تازه منتقل شده بود آبادان و همسرش که همه محسور زیبائیش شده بودند ، پوست خیلی سفید و چشمای میشی و قد بلند ، در بین زنای عموماً سبزه آبادان ، حسابی
۱.
تو چشم میخورد .
تو کوچه حموم جَرمَن خونه گرفته بودن و شوهر صبح ها میرفت سر کار و غروبها میمود خونه ، حالا دیگه یاد گرفته بودن که مثل همه آبادانیها ، جاشون رو می آوردن رو پشت بوم و مینداختن و پسر خوشگلشون که کمک پدر و مادرش میکرد ، در آوردن تشک و بالشت و رختخوابها
۲.
اون روزها در تمام جنوب ایران ، همه مردم روی پشت بومها میخوابیدن و بچه های تُخس محل ، که زور میزدن ببینن میتونن بلکه ی گوشه دامن بالا رفته زن رو ببینند ؟
چند ماهی از اقامتشون نگذشته بود که ملک خانم ، زن جناب سرهنگ دیگه حسابی با زنهای محله آشتا شده بود ، بهشون پختن
Read 24 tweets

Related hashtags

Did Thread Reader help you today?

Support us! We are indie developers!


This site is made by just two indie developers on a laptop doing marketing, support and development! Read more about the story.

Become a Premium Member ($3.00/month or $30.00/year) and get exclusive features!

Become Premium

Too expensive? Make a small donation by buying us coffee ($5) or help with server cost ($10)

Donate via Paypal Become our Patreon

Thank you for your support!