طی دو روز اخیر، پیرامون این رخداد بسیار نوشتهاند.
میخواستم در این مورد بنویسم، اما #کرونا اجازه نداد!
یکی از زمینههای این رخداد، را باید در رفتار و مواضع #مقاومت دنبال کرد!
در این رشتو ماجرا شرح داده شده است.
#رشتو
#التطبيع_خيانة
#ایران
#الإمارات_البحرين_اسرائيل
(۰)
پیشنوشت بدیهی:
اقتضای توییتر، کوتاهنویسی و اکتفا به کدهای عمده است.
مشروح آن را باید در مقالات جداگانه برای اندیشکدهها یا سایتها نوشت.
لذا در اینجا تعدادی فکت را همراه با صورتبندی عمومی ارائه میدهم. البته در کامنتها میتوان پاسخ سئوالات را نوشت.
و اما اصل مطلب:
(۱)
این نکته مهم را مد نظر داشته باشیم:
هیچ کشوری در حوزه دیپلماسی به اقدام مهمی دست نمیزند؛ مگر اینکه چهار بعد زیر محقق شود:
۱- عدم تضاد با باورهای حاکم
۲- عدم تضاد با منافع حاکم
۳- فقدان مخالفت معنادار در لایههای همسطح یا مؤثر در هیئت حاکمه
۴- بستر مناسب داخلی و پیرامونی
(۲)
آنچه ما در این رشتو مورد توجه قرار میدهیم، ناظر بر ابعاد سوم و چهارم است.
ابعاد اول و دوم را باید در فرصتهای دیگر بررسی کرد.
حالا بعد سوم و چهارم را ابتدا در #امارات و سپس در #بحرین - به صورت مجزا - بررسی میکنیم.
#الامارات_اسرائيل
#البحرين_إسرائيل
(۳)
در هیئت حاکمه امارات، سه جناح/موضع را میتوان در قضیه تطبیع یا رابطه با اسرائیل مشاهده کرد.
امارات در دوره شیخ زاید به صورت پررنگ حامی #فلسطین بود. سنتیها هم هنوز همان موضع را دارند.
حال چه فضایی درست شد که جناحهای دیگر مخالفت اثرگذار نداشتند؟
#الإمارات_رسالة_السلام
(۴)
از یک نمونه عینی شروع کنیم:
#انور_قرقاش
وزیر مشاور در امور سیاست خارجی، استاد عبدالله بن زاید (وزیر امور خارجه) در دوره تحصیل در دانشگاه و یکی از رؤسا و نفرات اول تصمیمگیر در حوزه دیپلماسی امارات
جالب است بدانید بسیاری معتقدند ایرانیتبار است
حتی برخی او را شیعه میدانند!
(۵)
قرقاش در منتهی الیه جناح دوم، به جناح سوم (مخالفین تطبیع) نزدیک است.
او عمدتا مواضع خود را معمولا یا در رسانه یا در توییتر بیان میکند.
اینها را چرا نوشتم؟
شما ببینید تا پیش از جنگ #یمن، او حتی یک اظهار نظر علیه ایران داشته است؟
اگر نشان دهید، به من فکت جدید نشان دادهاید
(۶)
و حالا همان #عبدالله_بن_زايد که ریاست هیئت اماراتی را در نشست پریروز بر عهده داشت.
اگر توانستید از او اظهار نظر یا موضعگیری منفی علیه ایران تا پیش از ماجرای توییت ذیل ببینید.
شما در این توییت، چیزی غیر از تحقیر و کلکلهای کودکانه یا دست کم «تازه به دوران رسیده» میبینید؟!
(۷)
ماجرای این توییت به سفر #ترامپ به ریاض و متعاقبا مقاله دکتر ظریف در نیویورک تایمز برمیگردد.
با توجه به نقش ابوظبی در برکشیدن ترامپ و زمینهسازی برای حذف بن نایف و انتقال قدرت به #بن_سلمان، با تقریب خوبی میتوان گفت ابوظبی دقیقا در نقطه عطف طراحی موازنه جدید منطقه بود.
(۸)
عبدالله بن زاید هم در میانه جناح دوم قرار دارد.
سفر وی به غزه بعد از خروج صهیونیستها، افتتاح پروژه ساخت شهرک شیخ زاید و... تا همین اواخر و حتی بعد از اعلان تطبیع هم مواضع نسبتا همدلانه با فلسطینیها یا متعادل اختیار میکرد.
اما چرا او را به سمت جناح اول هل دادیم؟
(۹)
به همین دو کد اکتفا کرده تا رشتو زیاد طولانی نشود.
برسیم به بعد ۴ در توییت دوم:
«بستر مناسب داخلی و پیرامونی»
یکی از نظریههای رایج در محافل برنامهریز و تصمیمساز #مقاومت، نظریه #امنیت_شیشهای_امارات است که به کشش بسیار بالای ناامنی در دیپلماسی امارات کنایه میزند.
(۱۱)
توضیح نظریه #امنیت_شیشهای_امارات:
۱- امارات نسبت به امنیت خود بسیار حساس است.
۲- در ازای حفظ امنیت، در حوزههای اقتصادی و دیپلماتیک امتیاز میدهد.
نتیجهگیری:
با کم ترین تهدید عملی، میتوان رفتار امارات را #کنترل (مهار) کرد.
اوج موفقیت این نظریه در #فجیره بود.
(۱۲)
اما این همه ماجرا نبود!
یک سال پیش این توییت را نوشتم.
کاش گوش شنوایی وجود داشت!!
(۱۳)
برای درک بهتر، باید ماوقع پسا #فجیره را مرور کرد:
امارات - به صورت طبیعی - حادثه فجیره را تجاوز به تمامیت ارضی خود دانست و انتظار حمایت از دوستان خود داشت.
در این راستا، نهتنها لابیهای سیاسی و کانالهای امنیتی فعال شدند، بلکه حتی ...
#تفجيرات_الفجيرة
(۱۴)
بلکه حتی استراتژیستهای اماراتی نیز در محافل تصمیمساز غربی رایزنی کردند.
اوج آن سفر «عبدالخالق عبدالله»، «خلف الحبتور»، «ابتسام الکتبی» و «عبدالغفار حسین» به لندن بود که نتیجه آن را خلف الحبتور طی پیام تصویری بیان کرد:
«کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من!»
ناامید کننده بود!
(۱۵)
همان ایام، بحث ناتمامی را داشتم با موضوع واکنش تحلیلگران و استراتژیستهای نزدیک به محافل قدرت در ابوظبی نسبت به انفجار #الفجيرة:
(۱۶)
مهمترین تفاوت دسته اول و سوم را اینگونه بیان کردم:
«آنها با ملاحظه موازنههای منطقه و مصالح کلان امارات، مصلحت را در این میبینند که سطح تنش با ایران مهار شود.»
به بیان واضحتر:
«باید با ورود بازیگران جدید، موازنه را - علیه ایران - تغییر داد.»
(۱۷)
حال این بازیگر اصلی کدام کشور(ها) باید باشد؟
مجددا توییت شماره ۱۳ را بخوانید:
«ارتش #اسرائیل، تنها ارتشی است که بدون واهمه و به صورت مستقیم، #ایران را هدف قرار میدهد.»
همان جا در ادامه، حضور اسرائیل در #خلیج_فارس را پیشبینی کردم.
#موازنه_قوا
(۱۸)
البته همین جا یک نکته تو پرانتز باید بگم: (شرح آن در این مقال نمیگنجد!)
«طبق دکترین جمال سند السویدی، امارات به قیود محدود کننده رفتاری بیشتر از عوامل تهاجمی برای مهار اعتقاد دارد.
لذا بعید نیست شاهد افزایش نقشآفرینی روسیه و به خصوص #چین باشیم.»
پرانتیز بسته!
(۱۹)
خب فکر میکنم تا همین جا پیرامون #امارات کافی باشد.
به هر حال وقتی شما سطح تنش و تعارض را به سطحی میرسانید که طرف مقابل #تمامیت_ارضی خود را در خطر ببیند، باید #تغییر_موازنه_قوا را هم پیشبینی کنید.
#تطبيع_الامارات_مع_اسرائيل
(۲۰)
خب این #رشتو تا همین جا هم طولانی شد!
بحث #بحرین را به قسمت دوم این رشتو واگذار میکنم؛ چون تقریر کاملا مجزایی نسبت به #امارات دارد. هرچند در نتیجهگیری کاملا مشابه هستند! زیرا هر دو واکنشی به سیاستهای یک کشور واحد هستند!!
قسمت دوم را در روزهای آینده مینویسم.
(۲۱)
نتیجهگیری:
همان داستان تکراری که بارها با آن مواجه شدهایم:
«کسانی که بیشتر از همه شعار #مرگ_بر_اسرائیل میدهند، عملا - خواسته یا ناخواسته - در راستای منافع آنها رفتار میکنند.»
#هولوکاست
(۲۲ / پایان قسمت اول)
Share this Scrolly Tale with your friends.
A Scrolly Tale is a new way to read Twitter threads with a more visually immersive experience.
Discover more beautiful Scrolly Tales like this.