۱) اگر بنا باشد واکنش ایران در برابر سیاست «فشار حداکثری» ترامپ و سیاست «تنشزدایی» بایدن یکسان باشد، جریانهای تندرو در واشنگتن به سرعت بایدن را به یک ترامپ جدید اما با مقبولیت و حمایت بینالمللی تبدیل خواهند کرد.
۲) سیاست مطلوب در برابر آمریکا سیاست «چماق و هویج» است، نه «چماق و چماق»! یعنی «تنبیه و اقدام متقابل در برابر پالسها و اقدامات منفی» و «تشویق و استقبال از پالسها و اقدامات مثبت»!
۳) در غیر این صورت، این روایتپردازی و این تحلیل کاذب که «ایران در برابر نرمش تندخویی میکند» در واشنگتن غالب خواهد شد و به اتکاء آن بایدن را به سرعت به سمت اِعمال فشار و اجماعسازی علیه ایران سوق خواهند داد.
۴) راهی که امروز مجلس ترسیم کرده عبارت است از «برافراشتن چماق در برابر پالس مثبت بایدن» و مبادرت به «اهرمسازی» در زمانی که وعدهٔ اصلاح و تغییر سیاست داده است. تفسیر این رویکرد هم در واشنگتن این خواهد شد که «مُشت اول» را ایران وِل کرده و واکنشی متناسب با آن را تشویق خواهند کرد.
۵) ضمن اینکه طراحان این رویکرد در ایران این فاکتور مهم را نیز نادیده گرفتهاند که اگر بنا باشد منطق «اهرمسازی» از همان ابتدا میان دو دولت حاکم شود، آقای بایدن نیز در این زمینه چندان منفعل و بی دست و پا نخواهد ماند!
۶) احتمالاً طراحان سیاست «چماق و چماق» پاسخ مناسبی نیز برای «اهرم»های احتمالی او و منابعی برای تداوم این تنش فرسایشی پیشبینی نکردهاند!
۷) اگر تحلیل مجلس این است که با تعیین ضربالاجل و وادار کردن دولت به خروج از برجام، دارد موقعیت مذاکراتی ایران را تقویت میکند، این تحلیل نیز با واقعیت روی صحنه فاصله زیادی دارد. به چهار دلیل:
۸) اول اینکه هر قانونی که در حوزهٔ سیال سیاست خارجی قدرت مانور دستگاه دیپلماسی را کاهش دهد و آن را ملزم به اتخاذ اقدامات خودکار و «از پیش تعیین شده» کند، در عمل موقعیت طرف مقابل را - که از آزادی عمل، قابلیت انعطاف و قدرت مانور بالاتری برخوردار است - تقویت کرده است.
۹) دوم اینکه قدرتهای جهانی - به ویژه دولتهای غربی - از روی پرنسیپ هم که شده خود را ملزم به تبعیت از ضربالاجلهای مجلس ایران نخواهند دانست؛ ضمن اینکه از نظر سیاسی نیز قادر نخواهند بود پیروی از قانون "فراسرزمینی" مجلس ایران را در صحنهٔ سیاست داخلی خود توجیه کنند!
۱۰) سوم اینکه اصولاً در واشنگتن و بسیاری از کشورهای غربی تصمیمات کلان در حوزه سیاست خارجی ایران را تصمیمات حاکمیتی و دیکتهشده از بالا - و نه تصمیمات مستقل یک نهاد - میدانند و به همین خاطر نیز از هماکنون از نظام سیاسی ایران تقاضا کردهاند - علیرغم قانون مجلس - از تشدید...
...فعالیتهای هستهای خودداری کند.
۱۱) چهارم اینکه اگر اولین اقدام حساسیتبرانگیز ایران - طبق ضربالاجل مجلس - پیش از اینکه دولت بایدن فرصت اعلام بازگشت به برجام و لغو تحریمها را داشته باشد اجرا شود، آقای بایدن تحت فشار سنگینی قرار خواهد گرفت تا به اقدام «تحریکآمیز» تهران پاداش ندهد!
۱۲) اگر سایر فاکتورها در حوزه امنیتی و نظامی ثابت بماند، اینها حداقل ملاحظاتی است که لازم است در چند هفتهٔ حساس آینده دولت ایران مد نظر داشته باشد.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
۱) معادل اصطلاح «فشار حداکثری» در ادبیات نظامی اصطلاح «جنگ تمام عیار» یا Total war است. جنگ تمام عیار نوعی نزاع مسلحانه است که در آن هیچ حد و مرزی وجود ندارد و با هیچیک از معیارها، موازین قانونی و مقررات حقوق بشردوستانه سازگار نیست.
۲) در آغاز بحران کرونا در ایران حتی یکی از کارمندان یکی از لابیهای حامی تحریم در مقالهای نوشته بود «آنجا که تحریمها شکست خورد، کرونا موفق خواهد شد»! سال قبل نیز در بحران سیل همین رویکرد را داشتند.
متاسفانه عدهای برای تخریب دکتر ظریف حتی از حمایت و تمجید از سناتور تام کاتِن - یکی از متخاصمترین و ضد ایرانیترین سیاستمداران آمریکا -
هم دریغ نمیکنند.
۱) بهانه برای این موج جدید تخریب این است که تام کاتِن - در نامهای که در سال ۲۰۱۵ همراه با ۴۷ سناتور به رهبران ایران نوشته بود - به درستی پیشبینی کرده بود رئيسجمهو بعدی با «چرخش یک قلم» از توافق هستهای خارج خواهد شد، حال اینکه به زعم آنها دکتر ظریف ادعای او را رد کرده بود!
۲) این عده - گاه با ذوق و شوقی که نمیتوانند پنهان کنند - دکتر ظریف را مغلوب دانش حقوقی سناتور کاتن میخوانند و وزیر امور خارجه کشور را - با استناد به بریدهای از یک گفتوگو کوتاه در «شورای راهبردی روابط خارجی» - با این مستمسک تخریب و شماتت میکنند.
Some suggest the @JoeBiden administration should abandon the #JCPOA and instead seek a treaty with Iran which is approved by 2/3 of the Senate. This is a roadmap designed to fail, and they know it.
1) First, they know that no president can get 2/3 of the Senate on board with any substantial foreign-policy issue, let alone on Iran. This is why, over the past decades, Article II Treaties have been gradually set aside in favor of Executive Agreement and political commitments.
2) In fact, whereas the United States concluded twice as many treaties as executive agreements in the first 50 years of its history, today "executive agreements comprised more than 90% of the international agreements concluded".
۱) ایران با آمریکا بر سر برنامه موشکی و سیاست منطقهای خود مذاکره نخواهد کرد. مطرح کردن این پیششرط و اصرار بر آن از جانب دولت بایدن - تحت عنوان «مذاکرات تکمیلی» (Follow-on negotiations) - مانند سیاست «فشار حداکثری»، محکوم به شکست خواهد بود. @ABlinken@jakejsullivan
۲) این موضوعات - که آمریکا آن را محور «مذاکرات تکمیلی» میخواند و قصد دارد در این چارچوب به آنها بپردازد - میتواند صرفاً موضوع مذاکرات مستقیم میان ایران و همسایگان عرب در چارچوب «طرح صلح هرمز» باشد.
۳) «طرح صلح هرمز» این هدف را دنبال میکند تا با ایجاد یک پیمان عدم تعرض، یک نظام امنیت جمعی در منطقه و همچنین ایجاد یک رژیم جامع همکاری در حوزه مسابقه تسلیحاتی، آزادی کشتیرانی، تروریسم و امنیت انرژی، دغدغههای طرفین را بررسی و منافع ایران و همسایگان را همزمان تأمین نماید.
۱) جناب دکتر جلیلی، کسی نمیگوید دشمن را تحریک نکنید. میگوییم بهگونهای عمل نکنید که دشمن بتواند اقداماتمان را دستمایهٔ یارگیری، اجماعسازی، فضاسازی و در نهایت هزینهتراشی علیه خودمان قرار دهد. مثلاً خروج از پروتکل الحاقی دقیقاً برای دشمن چه «هزنیهای» دارد؟ پیشبینی کنیم:
۲) مجلس مقرر کرده است ۱۲ روز بعد از روی کار آمدن بایدن - در حالی که هنوز کابینهاش شکل نگرفته - دولت روحانی اجرای پروتکل الحاقی را متوقف کند. با نزدیک شدن به این تاریخ، لابیها و رسانههای متخاصم در آمریکا به شدت هجوم خواهند آورد که بایدن نباید به «شانتاژ هستهای» ایران تن بدهد!
۳) نخستوزیر اسرائيل، بنگاههای روابط عمومیاش، دستگاههای تبلیغاتی جریان نومحافظهکار، لابی سعودی و تمام بازیگران ایرانستیز - با علم به حساسیت افکار عمومی نسبت به این موضوع - وارد میدان خواهند شد و حول مقوله پنهانکاری و «تسلیم در برابر شانتاژ هستهای» فضا را تصاحب خواهند کرد.
1) The U.S has long claimed that Iran's missile program and regional policies need to be addressed. Truth is, these matters don't need to be addressed by or with the U.S.
In fact, Iran will not negotiate away its own security with an outside actor with no standing.
2) If Iran's missile program or regional policies are truly a matter of concern, the "concerned parties" are - in principle - Iran' Arab neighbours.
3) Neighbours that Iran has on numerous occasions invited to sit and address these concerns - while hearing Iran's - within the framework of the Hormuz Peace Endeavor (#HOPE).