امروزه خرسها شخصیتهای مهربان کارتونها هستند و عروسکهای شیرین و شاد آنها را خیلی جاها میتوان دید، ولی مردمان قدیم #هندواروپایی هرگز خرسها را مهربان نمیدیدهاند. "خرس" فارسی از واژۀ هندواروپایی -h₂r̥tk̑o* بر جای مانده/۱
از واژۀ هندواروپایی -h₂r̥tk̑o* برای نمونه در #اوستایی -arəša و در #لاتینی ursus باقی مانده بوده. این لغت لاتینی بعدها در فرانسوی ours و در ایتالیایی orso شده است. همۀ لغتهایی که تا اینجا آمد به معنی #خرس هستند./۲
امروزه به بعضی چیزها در فارسی به شوخی #اسمش_رو_نبر میگویند؛ مثلاً یادمان هست که در کارتون #شهر_موشها حتی بر زبان آوردن نام گربه باعث ترس میشد و به همین خاطر به آن «اسمش-رو-نبر» میگفتند. اینها برای ما شوخی بود، ولی برای بعضی مردمان خاطرههای واقعی (تاریخی) است؛/۳
از جمله آنکه حتی نام و یاد خرس هم برای مردمان هندواروپایی آن اندازه سهمگین بوده که بعدها در شاخۀ #ژرمنیِ آن زبانها اسمش را نمیآوردند و مثلاً رنگش را میگفتهاند، چیزی مثل «اون قهوهایه!»./۴
در واقع لغتهای bear در انگلیسی و Bär در آلمانی که به معنی خرس هستند با لغت انگیسی brown به معنی «قهوهای» همریشهاند (انگلیسی و آلمانی و سوئدی و... شاخۀ ژرمنی زبانهای هندواروپایی را شکل میدهند)./۵
در زیرشاخۀ #بالتی از شاخهٔ #بالتواسلاویِ زبانهای هندواروپایی به خرس چیزی میگویند که معنایش کموبیش میشود «ماهیگیر در یخها»؛ ولی گویا اسلاوها و هندیهای باستان از خرس بیشتر از این حرفها میترسیدهاند، برای همین هم دستبهدامن #بهگویی شده بودند،/۶
یعنی به خرس میگفتهاند «عسلخور» تا هر جور شده زهر ماجرا را بگیرند؛ برای نمونه در روسی به خرس ’medved میگویند. جزء نخستِ این لغت med به معنی «عسل» است که با «می» و «مُل» فارسی همریشه است. جزء دومش هم ed است که از ریشهای به معنی خوردن آمده و با eat انگلیسی همریشه است./۷
نام رییسجمهمور پیشین روسیه یعنی آقای #مِدوِدِف از همین لغت است.
نیاکان فنلاندیها نیز که زبانشان هندواروپایی نیست روش دیگری برای به زبان نیاوردن نام این جانور درپیشگرفته بودند. آنها لغت #هندوایرانی خرس را وام گرفته بودند تا غریب بودن لغت تحمل این تابو را برایشان آسانتر کند./۸
در #فنلاندی به خرس karhu میگویند. این شکل وامگیری را میتوان با نام اندامهای پایینتنه در فارسی سنجید که در فارسی رسمی گویی #تابو به شمار میروند و برای درگذشتن از این تابوها از زبانهای دیگر وام گرفته میشوند./۹
فارسی که با نامهای #فارسی_نو و #فارسی_دری نیز شناخته میشود و پیش از سدههای نخست اسلامی احتمالاً عمدتاً #دری نامیده میشده در واقع محصول دگرگونیهای آوایی و دستوری پهلوی (یعنی همان پارسیگ) بوده و مردمِ آن عهد بهسادگی متوجه این امر میشدند که دری امتداد طبیعی همان پارسیگ است./1
دری یعنی منسوب به "در" و این لغت که همان جزء اول واژۀ #دربار است خود به معنی دربار بوده. این زبان را بدان سبب #دری یعنی «درباری» نامیدهاند که در دستگاه حکومت ساسانی و برای ارتباط کارکنان و سپاهیان آن سلسله احتمالاً در پایتخت (تیسفون) پدید آمده و در شهرهای بزرگ رواج یافته بوده./2
دری صورت گفتاریِ همان پارسیگ (یعنی #فارسی_میانه) بوده یعنی تا قرنها تنها در محاوره کاربرد داشته. از آنجا که این گونۀ گفتاریِ زبان از همان دورهٔ #ساسانیان به عنوان #زبان_میانجی مردمانی از سرزمینهای گوناگون کاربرد داشته، عناصر بسیاری را نیز از دیگر زبانهای ایران جذب کرده بوده./3
به آن چه در فارسی #پُل میگویند در #بلوچی purt و در #کُردی perd گفته میشود. #دگرگونی_آوایی rt و rd به ل نمونههای زیادی دارد. در اوستایی هم به پل میگفتهاند -pərətu. همۀ این واژهها از صورت هندواروپایی -pértus* ماندهاند که معنایش میشده «گذرگاه»./1
از همین صورتِ هندواروپاییِ -pértus* در فرانسوی لغت port به معنی «بندر» باقی مانده (در اصل به معنی «گذرگاه و محل وارد شدن») که زبان فرانسوی آن را از portus لاتینی به همین معنی به ارث برده بوده (زبانهای فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی و... از #لاتینی سرچشمه گرفتهاند)./2
لغت لاتینیِ portus به عنوان #وامواژه به انگلیسی هم وارد شده و در آن زبان به صورت port و به معنی «بندر» کاربرد پیدا کرده. همین واژه است که در نام کشور پرتغال نیز دیده میشود.
در #ترکی_استانبولی برای غذاهایی آبکی مانند عدسی و آش دوغ و سیرابی نام عمومی #چوربه به کار میرود (در خط جدید ترکی #çorba مینویسند). زبانهای روسی، آلبانیایی، رومانیایی و ... هم این واژه را از ترکی گرفتهاند و در معنیهای مشابهی به کار میبرند. این واژه از فارسی به ترکی رفته و/1
همانی است که به صورتهای #شوربا، شُربا، شوروا و... در فارسی و برخی دیگر از زبانها و لهجههای ایران از دیرباز برای نامیدن غذاهای آبکی کاربرد داشته است (و احتمالاً همانی است که در اصطلاح #شلمشوربا نیز دیده میشود)./2
این لغت در دورههای قدیمتر به صورت šorva به #ارمنی و به صورتهای #شوربة و شوربا به عربی هم رفته بوده. شوربا لغتی قدیمی است و صورت کهنتر آن šōrbāg بوده که جزء اولش همان #شور و جزء دومش "با" یا "باگ" بوده که (به عربی هم رفته و "باج" نوشته شده و) زمانی معنی «خوراک» داشته است./3
بریتانیا در چند سدۀ گذشته هندوستان و خیلی کشورهای دیگر را استعمار کرد و آن کشورها کوشیدند طی جنبشهایی #استقلالطلبانه اشغالگران را بیرون برانند. شکلگیری کشور ایران محصول یک فرآیند بسیار طولانی تاریخی است. قصد بیبیسی عادیسازی #تجزیهطلبی است.
به بهانۀ شنیده شدن صداهای مختلف، هر چند روز یک بار نمونهای از این دست اطلاعات نادرست یا نادقیق از @bbcpersian نشر میشود، به نحوی که به وضوح از حالت خبررسانی خارج و تبدیل به تبلیغی برای صاحبان این صداها شده است.
نامیدن جهتهای جغرافیایی با واژههای مربوط به طلوع و غروب امر رایجی بوده. بعدها نام بعضی از این جهتها به برخی سرزمینها اختصاص پیدا کرده؛ برای نمونه "خراسان" در لفظ به معنی «(جای) طلوع خورشید» بوده و به این دلیل در پهلوی به «مشرق» میگفتهاند xwarāsān که همان "خراسان" است.
👇
بعدها همین لغت "خراسان" نامِ سرزمین پهناوری در شرق ایران شد؛ یعنی مثل این است که آن را «سرزمین شرقی» نامیده باشند. نام منطقۀ آناتولی هم کموبیش همین سرگذشت را داشته. لغت یونانی anatolḗ به معنی «طلوع» و به طریقی مشابه آنچه گفته شد به معنی «مشرق» بوده.
👇
بعدها در یونانی لغت anatolḗ برای نامیدن منطقهای به کار رفت که در شرق مناطق یونانینشین بود یعنی کموبیش همان حدود امروزی کشور ترکیه. وضع کلمههای لاتینیتبار orient و occident نیز که از آنها در آلمانی به صورت Morgenland و Abendland گردهبرداری شده تا حدی به همین منوال بوده است.