اقتضای توییتر، کوتاهنویسی و اکتفا به کدهای عمده است.
مشروح آن را باید در مقالات جداگانه برای اندیشکدهها یا سایتها نوشت.
لذا در اینجا تعدادی فکت را همراه با صورتبندی عمومی ارائه میدهم. البته در کامنتها میتوان پاسخ سئوالات را نوشت.
و اما اصل مطلب:
(۱)
این نکته مهم را مد نظر داشته باشیم:
هیچ کشوری در حوزه دیپلماسی به اقدام مهمی دست نمیزند؛ مگر اینکه چهار بعد زیر محقق شود:
۱- عدم تضاد با باورهای حاکم
۲- عدم تضاد با منافع حاکم
۳- فقدان مخالفت معنادار در لایههای همسطح یا مؤثر در هیئت حاکمه
۴- بستر مناسب داخلی و پیرامونی
(۲)
آنچه ما در این رشتو مورد توجه قرار میدهیم، ناظر بر ابعاد سوم و چهارم است.
ابعاد اول و دوم را باید در فرصتهای دیگر بررسی کرد.
حالا بعد سوم و چهارم را ابتدا در #امارات و سپس در #بحرین - به صورت مجزا - بررسی میکنیم.
وزیر مشاور در امور سیاست خارجی، استاد عبدالله بن زاید (وزیر امور خارجه) در دوره تحصیل در دانشگاه و یکی از رؤسا و نفرات اول تصمیمگیر در حوزه دیپلماسی امارات
جالب است بدانید بسیاری معتقدند ایرانیتبار است
حتی برخی او را شیعه میدانند!
(۵)
قرقاش در منتهی الیه جناح دوم، به جناح سوم (مخالفین تطبیع) نزدیک است.
او عمدتا مواضع خود را معمولا یا در رسانه یا در توییتر بیان میکند.
اینها را چرا نوشتم؟
شما ببینید تا پیش از جنگ #یمن، او حتی یک اظهار نظر علیه ایران داشته است؟
اگر نشان دهید، به من فکت جدید نشان دادهاید
(۶)
و حالا همان #عبدالله_بن_زايد که ریاست هیئت اماراتی را در نشست پریروز بر عهده داشت.
اگر توانستید از او اظهار نظر یا موضعگیری منفی علیه ایران تا پیش از ماجرای توییت ذیل ببینید.
شما در این توییت، چیزی غیر از تحقیر و کلکلهای کودکانه یا دست کم «تازه به دوران رسیده» میبینید؟!
(۷)
ماجرای این توییت به سفر #ترامپ به ریاض و متعاقبا مقاله دکتر ظریف در نیویورک تایمز برمیگردد.
با توجه به نقش ابوظبی در برکشیدن ترامپ و زمینهسازی برای حذف بن نایف و انتقال قدرت به #بن_سلمان، با تقریب خوبی میتوان گفت ابوظبی دقیقا در نقطه عطف طراحی موازنه جدید منطقه بود.
(۸)
عبدالله بن زاید هم در میانه جناح دوم قرار دارد.
سفر وی به غزه بعد از خروج صهیونیستها، افتتاح پروژه ساخت شهرک شیخ زاید و... تا همین اواخر و حتی بعد از اعلان تطبیع هم مواضع نسبتا همدلانه با فلسطینیها یا متعادل اختیار میکرد.
اما چرا او را به سمت جناح اول هل دادیم؟
(۹)
به همین دو کد اکتفا کرده تا رشتو زیاد طولانی نشود.
برسیم به بعد ۴ در توییت دوم:
«بستر مناسب داخلی و پیرامونی»
یکی از نظریههای رایج در محافل برنامهریز و تصمیمساز #مقاومت، نظریه #امنیت_شیشهای_امارات است که به کشش بسیار بالای ناامنی در دیپلماسی امارات کنایه میزند.
بلکه حتی استراتژیستهای اماراتی نیز در محافل تصمیمساز غربی رایزنی کردند.
اوج آن سفر «عبدالخالق عبدالله»، «خلف الحبتور»، «ابتسام الکتبی» و «عبدالغفار حسین» به لندن بود که نتیجه آن را خلف الحبتور طی پیام تصویری بیان کرد:
«کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من!»
ناامید کننده بود!
(۱۵)
همان ایام، بحث ناتمامی را داشتم با موضوع واکنش تحلیلگران و استراتژیستهای نزدیک به محافل قدرت در ابوظبی نسبت به انفجار #الفجيرة:
بحث #بحرین را به قسمت دوم این رشتو واگذار میکنم؛ چون تقریر کاملا مجزایی نسبت به #امارات دارد. هرچند در نتیجهگیری کاملا مشابه هستند! زیرا هر دو واکنشی به سیاستهای یک کشور واحد هستند!!
قسمت دوم را در روزهای آینده مینویسم.
(۲۱)
نتیجهگیری:
همان داستان تکراری که بارها با آن مواجه شدهایم:
«کسانی که بیشتر از همه شعار #مرگ_بر_اسرائیل میدهند، عملا - خواسته یا ناخواسته - در راستای منافع آنها رفتار میکنند.»
آیا رخداد «مجدل شمس» باعث جنگ بزرگ در لبنان و منطقه خواهد شد؟
برای جواب باید دید رخداد مجدل شمس چه تغییری در صحنه کلان رویارویی اسرائیل و حزبالله ایجاد کرده است؟
در این رشتو، با صورتبندی ساده و فنی به این بحث میپردازیم.
۱/۱۴
#رشتو
#إسرائيل
#لبنان
#مجدل_شمس
#الحرب_الشاملة
برای درک بهتر، اینجا از ادبیات «برنامهریزی راهبردی» استفاده میکنیم.
عوامل اصلی، شامل موانع (پسران) و محرکها یا ترغیب کنندهها (پیشران) را لیست کرده و در ادامه گرهها را در نظر میگیریم.
به این ترتیب، به تصویر جامع و سادهای از وضعیت کلی برای تصمیمگیری میرسیم.
۲/
طی ماههای اخیر، وضعیت کلی پرونده «هجوم اسرائیل به جنوب لبنان» با سه مانع (پسران) بزرگ مواجه بود:
۱- تقلیل «امر ملی» (حمله به غزه بعد از ۷ اکتوبر) به «امر جناحی»
۲- حرب مفتوحه (نه دامنه جغرافیایی و نه پایان آن قابل تحدید نیست)
۳- اجماع جهانی و منطقهای در مخالفت با حمله
در مورد ترور حاچ ابوالفضل، باید دو نکته مهم رو باید در نظر گرفت که در این رشتو تشریح خواهد شد.
الآن کوتاه عرض کنم که این ترور نشون میده احتمال جنگ گسترده و عملیات زمینی در جنوب لبنان کمتر از قبل شده است!
فراموش نکنیم که از ترور «ابونعمه» یک هفته میگذرد.
با توجه به مقدمه فوق، باید به دو نکته بعدی توجه کنیم.
در واقع باید اول بستر عملیات دیروز و ترور حاج ابوالفضل رو در نظر داشته باشیم و بعد به تحلیل این اقدام بپردازیم.
حزبالله لبنان فیلمی از تصویربرداری پهباد جاسوسی «هدهد» بر فراز حولان اشغالی را منتشر کرد.
پهپاد هدهد وارد آسمان جولان اشغالی شد و از اماکن مختلف نظامی آن منطقه تصویربرداری کرد و به سلامتی به پایگاه خود بازگشت.
همین پهپاد پیشتر به «حیفا» رفته بود.
مرکز دیدهبانی ارتش اسرائیل در ارتفاعات «جبل الشیخ» (کوههای حرمون) در جولان اشغالی در حملات شدید توپخانهای حزبالله تخریب شد.
این عملیات، با منطق نظامی یک اقدام بیسابقه و «تصعید» محسوب میشود که محاسبات تلآویو را بر هم میزند.
در این رشتو به بررسی این عملیات میپردازیم.
۲/۱۲
«حبل الشیخ» بخش جنوبی از رشتهکوه «قلمون غربی» است که از فلسطین (اشغالی)، جولان، سوریه و لبنان میگذرد.
این رشتهکوه در هم تنیده بوده و پایگاه رصد ارتش اسرائیل در ارتفاع ۲۲۳۰ متری و پشت دو کوه قرار دارد.
عکسهای توییت قبل از روستای «حضر» تصویربرداری شده که در خاک سوریه است.
با توجه به حساسیت موضوع، بخشی از متن را عینا میآورم:
בהקשר הישראלי ייתכן שבחירתו של ג'לילי תועיל לישראל שכן היא תסמל את הכיוון אליו צועדת איראן ואת חוסר התוחלת שבשיח עם הרפובליקה האסלאמית של איראן.
(با توجه به محدودیت کاراکتر، ترجمه در توییت بعد)
۲/۴
«انتخاب جلیلی برای اسرائیل مفید است؛ زیرا نماد "حرکت ایران در مسیر خود" [(ایرانهراسی)] و "بیهوده بودن مذاکره با ایران" [از منظر کشورهای خارجی و در نتیجه انزوا و شکست دیپلماتیک تهران] است.»
از ۱۱ می تا ۲۵ جولای، (جمعا ۶۶ روز) تحولات بسیار حساسی در سطح ایران، منطقه و جهان رخ میدهد.
آیا ایران میتواند چنان غرق در مسائل داخلی شود که از معادلات برونمرزی غفلت کند؟
#raisi
#رئیسی
#رشتو
(۱)
الف) داخل ایران:
۱- روزهای پایانی اردیبهشتماه در حالی مجلس یازدهم به کار خود پایان داد که هنوز بودجه ۱۴۰۳ به تأیید شورای نگهبان نرسیده و ابلاغ نشده است!
در چنین وضعیتی رئیس جمهور هم فوت میکند تا عملا قوه مجریه از مدار اصلی و عادی خود فاصله بگیرد.
(۲)
۲- از سوی دیگر، ثبت نام نامزدها برای «انتخابات ریاست جمهوری» و «انتخاب هیئت رئیسه دور جدید پارلمان» با یکدیگر همزمان شده است.
همانگونه که تشکیل دور جدید مجلس، بررسی اعتبارنامهها و تکشیل کمیسیونها مقارن با تشکیل ستادهای انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری است.