چرا جریانهای ایرانستیز در واشنگتن از انتصاب رابرت مالی (@Rob_Malley) به عنوان مسئول امور ایران در وزارت خارجهٔ دولت بایدن عصبانی هستند؛ یا اصولاً رویکرد او چه تفاوتهایی با سلفاش در دولت ترامپ دارد؟
۱) اول اینکه رابرت مالی معتقد است دولت بایدن نباید از آنچه جریان ایرانستیز «دستاورد فشار حداکثری» میخواند به مثابه «اهرم» مذاکراتی علیه ایران استفاده کند. به نظر او، اگر تحریمهای ترامپ کارکرد «اهرم» داشت، خود او میتوانست از آن برای کسب امتیاز بیشتر از ایران بهرهبرداری کند.
۲) در واقع، رابرت مالی معتقد است کنار گذاشتن برجام و تداوم روند افزایش فشار بر ایران باعث خواهد شد ایران نیز به «اهرمسازی» متقابل در حوزه هستهای و منطقهای روی بیاورد؛ و ایجاد چنین وضعیتی - یعنی مبادرت به مسابقهٔ اهرمسازی - را به نفع هیچیک از بازیگران نمیداند.
۳) از سوی دیگر، او باور دارد دوران ترامپ ثابت کرده است آمریکا همواره قادر است فشارهای سنگینی به صورت یکجانبه علیه کشورها اِعمال کند و معتقد است علم به این حقیقت خود «اهرمی» است که برای مذاکره کفایت میکند!
۴) به بیان دیگر، او حفظ تحریمهای کنونی را برای حفظ فشار به ایران واجب نمیداند و معتقد است صرف دانستن اینکه آمریکا همواره قادر به بازگرداندن تحریمهاست، خود یک اهرم موثر (روانی) است.
۵) اما در عین حال، معتقد است نمایش «قدرت بیش از حد آمریکا» در تحمیل فشار در دوران ترامپ این پرسش را برای ایران و سرمایهگذاران خارجی ایجاد کرده که مقولهٔ «رفع تحریم» تا چه حد - در صورت تغییر دولت - قابل اتکاء است و از این رو «فشار بیش از حد» را سیاستی زیانبار ارزیابی میکند.
۶) دوم اینکه رابرت مالی معتقد است تاکید بر مذاکره بر سر موضوع «فعالیتهای موشکی» و سیاستهای منطقهای ایران، بدون ورود به مقولهٔ «ساختار امنیتی منطقه» سادهانگاری است!
۷) به بیان دیگر، او باور دارد موضوع موشکی و سیاست منطقهای ایران مستقیم به مقوله پیچیده و چند بُعدی «توازن قدرت» و سرنوشت چندین کشور در منطقه مرتبط است و از این رو موضوعی نیست که بشود به راحتی حتی در دور اول ریاستجمهوری بایدن حلوفصل کرد.
۸) در نتیجه، «گروگان گرفتن توافق هستهای» تا حلوفصل این مسائل را واقعبینانه نمیداند!
۹) سوم اینکه در حوزه «رویکرد مذاکراتی»، او نگاهی متوازن دارد. به عنوان مثال، معتقد است اگر بنا باشد شروطی مانند تطویل «بندهای غروب برجام» مطرح شود، دولت آمریکا نیز باید آماده باشد متقابلاً شروط و مطالبات سنگین ایران - از جمله رفع تحریمهای اولیه - را در ازای آن بررسی کند.
۱۰) طبیعتاً این رویکرد، با رویکرد امثال مایک پومپئو و برایان هوک که با «ابلاغ مطالبات دوازدهگانه» در عمل هیچ عاملیتی برای طرف مقابل قائل نبودند، بسیار متفاوت است. به بیان دیگر، در رویکرد رابرت مالی نوعی اذعان به جایگاه و قدرت ایران مستتر است که در رویکرد اسلاف او غایب بود.
۱۱) در مورد جایگاه اسرائيل و عربستان سعودی در رویکرد دولت بایدن به ایران نیز میگوید سیاست بایدن در قبال ایران پیش از انتخابات مطرح و به رای عمومی گذاشته شده است. از این رو از یک مشروعیت مردمی برخوردار است.
۱۲) در نتیجه، از دید او اسرائيل و عربستان بر سر این دوراهی قرار دارند که از خود بپرسند آیا میخواهند با سیاست بایدن «همراهی کنند» یا اینکه فضا را برای او «مسموم سازند»؟
۱۳) علاوه بر اینها، به نظر میرسد او به محدودیتها و پیچیدگیهای صحنهٔ سیاست داخلی آمریکا نیز واقف است و از این رو در تهیه طرح برای لغو تحریمها و بازگشت به برجام «سیاستمدارانه» عمل خواهد کرد.
۱۴) در واقع، به احتمال زیاد او فرایند لغو تحریمها را با پیشنهاد «بررسی تحریمهای دوران ترامپ» شروع خواهد کرد تا به زعم خود ارزیابی کند کدام تحریمها مشروع و کدامیک غیر ضروری است. سپس، عملاً منطبق با تعهدات آمریکا در برجام، پیشنهاد به لغو آنها دهد.
۱۵) به نظر انتصاب رابرت مالی در این مقام فضای مناسبی برای دیپلماسی و رسیدن به نوعی دِتانت ایجاد میکند.
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
1) Iran fully complied with all #JCPOA restrictions until a year after Trump withdrew from the agreement. Any contention that Iran would not abide by the deal if the U.S returns to the JCPOA first is misleading and unsubstantiated.
2) On the other hand, if Iran returns to full compliance first, there's no guarantee the U.S would follow through with a promise to do the same.
3) In fact, the mood in Washington is that "there's nothing legally, politically or morally wrong with reneging on a promise if you feel you have the upper-hand and can squeeze even more concession out of your counterpart".
۱) معادل اصطلاح «فشار حداکثری» در ادبیات نظامی اصطلاح «جنگ تمام عیار» یا Total war است. جنگ تمام عیار نوعی نزاع مسلحانه است که در آن هیچ حد و مرزی وجود ندارد و با هیچیک از معیارها، موازین قانونی و مقررات حقوق بشردوستانه سازگار نیست.
۲) در آغاز بحران کرونا در ایران حتی یکی از کارمندان یکی از لابیهای حامی تحریم در مقالهای نوشته بود «آنجا که تحریمها شکست خورد، کرونا موفق خواهد شد»! سال قبل نیز در بحران سیل همین رویکرد را داشتند.
۱) اگر بنا باشد واکنش ایران در برابر سیاست «فشار حداکثری» ترامپ و سیاست «تنشزدایی» بایدن یکسان باشد، جریانهای تندرو در واشنگتن به سرعت بایدن را به یک ترامپ جدید اما با مقبولیت و حمایت بینالمللی تبدیل خواهند کرد.
۲) سیاست مطلوب در برابر آمریکا سیاست «چماق و هویج» است، نه «چماق و چماق»! یعنی «تنبیه و اقدام متقابل در برابر پالسها و اقدامات منفی» و «تشویق و استقبال از پالسها و اقدامات مثبت»!
۳) در غیر این صورت، این روایتپردازی و این تحلیل کاذب که «ایران در برابر نرمش تندخویی میکند» در واشنگتن غالب خواهد شد و به اتکاء آن بایدن را به سرعت به سمت اِعمال فشار و اجماعسازی علیه ایران سوق خواهند داد.
متاسفانه عدهای برای تخریب دکتر ظریف حتی از حمایت و تمجید از سناتور تام کاتِن - یکی از متخاصمترین و ضد ایرانیترین سیاستمداران آمریکا -
هم دریغ نمیکنند.
۱) بهانه برای این موج جدید تخریب این است که تام کاتِن - در نامهای که در سال ۲۰۱۵ همراه با ۴۷ سناتور به رهبران ایران نوشته بود - به درستی پیشبینی کرده بود رئيسجمهو بعدی با «چرخش یک قلم» از توافق هستهای خارج خواهد شد، حال اینکه به زعم آنها دکتر ظریف ادعای او را رد کرده بود!
۲) این عده - گاه با ذوق و شوقی که نمیتوانند پنهان کنند - دکتر ظریف را مغلوب دانش حقوقی سناتور کاتن میخوانند و وزیر امور خارجه کشور را - با استناد به بریدهای از یک گفتوگو کوتاه در «شورای راهبردی روابط خارجی» - با این مستمسک تخریب و شماتت میکنند.
Some suggest the @JoeBiden administration should abandon the #JCPOA and instead seek a treaty with Iran which is approved by 2/3 of the Senate. This is a roadmap designed to fail, and they know it.
1) First, they know that no president can get 2/3 of the Senate on board with any substantial foreign-policy issue, let alone on Iran. This is why, over the past decades, Article II Treaties have been gradually set aside in favor of Executive Agreement and political commitments.
2) In fact, whereas the United States concluded twice as many treaties as executive agreements in the first 50 years of its history, today "executive agreements comprised more than 90% of the international agreements concluded".
۱) ایران با آمریکا بر سر برنامه موشکی و سیاست منطقهای خود مذاکره نخواهد کرد. مطرح کردن این پیششرط و اصرار بر آن از جانب دولت بایدن - تحت عنوان «مذاکرات تکمیلی» (Follow-on negotiations) - مانند سیاست «فشار حداکثری»، محکوم به شکست خواهد بود. @ABlinken@jakejsullivan
۲) این موضوعات - که آمریکا آن را محور «مذاکرات تکمیلی» میخواند و قصد دارد در این چارچوب به آنها بپردازد - میتواند صرفاً موضوع مذاکرات مستقیم میان ایران و همسایگان عرب در چارچوب «طرح صلح هرمز» باشد.
۳) «طرح صلح هرمز» این هدف را دنبال میکند تا با ایجاد یک پیمان عدم تعرض، یک نظام امنیت جمعی در منطقه و همچنین ایجاد یک رژیم جامع همکاری در حوزه مسابقه تسلیحاتی، آزادی کشتیرانی، تروریسم و امنیت انرژی، دغدغههای طرفین را بررسی و منافع ایران و همسایگان را همزمان تأمین نماید.