۱) در هر دو کشور مخالفان برجام برای اینکه «دیپلماسی» در دولت روحانی به نتیجه نرسد فعالیت میکنند. در آمریکا، لابیهای ایرانستیز به شدت فعال شدهاند و تلاش میکنند با همسو کردن کنگره - و گروگان گرفتن سایر برنامههای بایدن - روند دیپلماسی را به تعویق بیندازند.
۲) آنها پیشبینی میکنند دولت بعدی در ایران - چنانچه یک دولت اصولگرا باشد - به دلیل ضعف فنی، گفتمان ضد دیپلماسی و وجاهت بینالمللی، قادر به رسیدن به توافق با غرب نخواهد بود یا اینکه به خاطر ضعفهای سیاسی و فنی امتیازات زیادی واگذار خواهد کرد.
۳) برخی جریانها در داخل کشور هم - عمدتاً به دلایل انتخاباتی - تحرکاتی علیه برجام انجام میدهند یا اینکه بدون هماهنگی با وزارت خارجه مواضعی اتخاذ میکنند که در مجموع مسیر دیپلماسی را با مانع مواجه میکند.
۴) گر تا حدودی این موانع تعدیل و برطرف شود، احیای برجام و آغاز روند لغو تحریمها در همین دولت محتمل است...
۵) اما اگر کارشکنیها تداوم داشته باشد، دولت و دستگاه سیاست خارجی نیز مجبور خواهند شد - به جای اینکه به اصل موضوع بپردازند - وقت و انرژی خود را معطوف به «مدیریت آسیب» و مهار حواشی کنند؛ و این زیان بزرگی برای مردم و دردسرهای فراوانی برای دولت بعدی در پی خواهد داشت.
۶) وقتی عدهای از روز اول انعقاد برجام تا امروز از تمام تریبونها برای حمله به برجام استفاده کردهاند و آن را در میتینگهای سیاسی و جلسات انتخاباتی خود بعضاً «خیانت» و خسارت محض نیز خواندهاند، چگونه میخواهند - یا میتوانند - برای احیا و حفظ آن پای میز مذاکره بنشینند؟
۷) اگر دستگاه دیپلماسی و سازمان انرژی اتمی ابتکار به خرج نداده بودند و با آژانس (IAEA) به توافق نرسیده بودند، احتمالاً امروز موضوع خروج ایران از پروتکل الحاقی در شورای امنیت در حال بررسی بود.
۸) اما در مقابل همین ابتکار دولت - که مورد استقبال همه کشورها، از جمله مقامات روسی و چینی قرار گرفت - عدهای در مجلس تهدید به ارجاع رئیسجمهور و سایر مقامات ارشد دولت به قوهٔ قضاییه کردند.
۹) این سرسختی آنها این سیگنال را به طرف مقابل میفرستند که در درون قوهٔ مقننه و در دل حاکمیت ایران یک جریان قدرتمند وجود دارد که حاضر است برای مخالفت با برجام و شکست دیپلماسی حتی رئیسجمهور کشور را هم - در حین انجام وظیفه - به زندان بکشاند!
۱۰) طبیعتاً، وجود چنین جریانهایی نه تنها بر فضای دیپلماسی تاثیر منفی میگذارد و موقعیت مذاکرهکننده را تضعیف میکند، بلکه - از آن مهمتر - شرکتهای خصوصی و سرمایهگذاران خارجی را نیز برای ورود به صحنه مردد و متزلزل میسازد.
۱۱) یعنی حتی اگر دولت بایدن فردا با دولت روحانی به تفاهم برسد و تحریمها را لغو کند، شرکتی که دوست دارد در ایران سرمایهگذاری کند، در فرایند «سنجش ریسک» خود، وجود این جریان قدرتمند در نهادهای قانونگذار و تصمیمسازِ ایران را نیز لحاظ خواهد کرد.
۱۲) لازم است به طرف مقابل - به ویژه به افکار عمومی و شرکتهای خصوصی - این پیام داده شود که در ایران، فرای این تقابلها و تضادهای جناحی، یک «قوهٔ مدبره» و «کلاننگر» نیز وجود دارد که سیاست کُلیاش عادیسازیِ بلندمدت و مستمر روابط اقتصادی و تجاری کشور است.
۱۳) ما همواره از مقولهٔ «عادیسازی» صحبت کردهایم. اما اکنون مهم است از مقولهٔ «عادیسازی مستمر و بلندمدت» - به مثابهٔ سیاست کلان نظام - صحبت کنیم. جریانی هم که به تصریح یا تلویح مخالف این سیاست است، طبیعتاً نباید صدایش از صدای دولت و کارگزاران سیاستهای کلان نظام بلندتر باشد.
۱۴) معتقدم سیاست کلان دولت بایدن بازگشت به برجام است، اما اولویت او فعلاً این است که ابتدا جنجالها و فشارهای داخلی را فرو بنشاند و سپس به صورت خزنده و نرم با ایران برای بازگشت به برجام و لغو تحریمها - و نه برای مذاکره بر سر مفاد برجام - وارد گفتوگو و تعامل شود.
۱۵) ترامپ هیچ سیاست، هدف غایی و مسیر مشخصی نداشت که حال کسی بخواهد ادمهدهندهٔ راه او باشد. حتی رابرت مالی در مصاحبه اخیر خود با شکبه بی.بی.سی فارسی مجدداً تاکید کرد دولت بایدن «سیاست فشار حداکثری» را سیاستی شکستخورده میداند و قصد دارد آن را تغییر دهد.
۱۶) وعدههای انتخاباتی، چینش تیم سیاست خارجی، ضرورت ترمیم آسیبهای دوران ترامپ و همچنین خاستگاه نظری دولت بایدن در حوزه سیاست خارجی نیز ایجاب میکند آمریکا به برجام بازگردد و نوع دیگری از تعامل با ایران را امتحان کند.
۱۷) دولت بایدن قصد دارد به تدریج از آسیای غرب (خلیج فارس) خارج شود و توجه و انرژی و تمرکز خود را به آسیای دور و رقابت با چین معطوف سازد. یعنی، هدف دولت بایدن در نهایت اجرای همان سیاستی است که در دوران اوباما به «چرخش به آسیای شرقی» یا Pivot to East Asia شهرت داشت.
۱۸) اما برای زمینهسازی این خروج، ابتدا احتیاج دارد صحنهٔ منطقه را به نحوی سازماندهی کند که در آن منافع راهبردی و امنیتی آمریکا و شرکا نیز تأمین شود.
۱۹) طبیعتاً، این صحنهآرایی نیازمند کشاندن ایران به پای میز مذاکره بر سر مسائل منطقهایست. اصرار دولت بایدن به مذاکرات متعاقب (Follow-on negotiations) را نیز در همین راستا باید درک کرد
۲۰) سؤالی که باید در تهران مطرح شود این است که آیا ایران میخواهد صرفاً ناظرِ فرایند بازتعریف توازن قوا در خاورمیانه و صحنهآرایی جدید توسط آمریکا و شرکا باشد یا اینکه قصد دارد فعالانه در این فرایند مشارکت کند تا شکل و توازن آینده در منطقه متاثر از خواست و منافع ایران باشد؟
۲۱) مسئلهٔٔ اسرائیل و سایر رژیم های متخاصم منطقه فقط محتوای برجام نیست. مسئلهٔ اصلی آنها این است که اولاً ایران از زیر فشار تحریم خارج شود و مولفهٔ «قدرت اقتصادی» نیز به سایر مؤلفههای قدرت ایران اضافه شود؛
۲۲) از این مهمتر، آنها به شدت هراس دارند از این پس «حلوفصل مسالمتآمیز اختلافات» میان تهران و واشنگتن به یک رسم و عادت رایج تبدیل شود!
۲۳) یعنی، آنها هراس دارند به جای اینکه منابع ایران معطوف به مهار فشارها و نزاع فرسایشی با آمریکا شود، ایران و آمریکا به سیاست «دِتانت» روی بیاورند و این وضعیت موجب بالندگی و ارتقاء جایگاه راهبردی ایران در منطقه شود.
۲۴) با کمرنگ شدن حضور ایران در صحنهٔ دیپلماسی دست بایدن بازتر خواهد شد. حداقل، مذاکره بر سر چگونگی بازگشت به برجام - اگر در شرایط مناسبی انجام شود - نباید قاعدتاً ایرادی داشته باشد. اما خالی گذاشتن صحنه، به نیروهای متخاصم اجازه میدهد جای ایران را پُر کنند.
۲۵) دوران روحانی غالباً در فضایی استثنایی و بسیار نامتعارف سپری شد. به همین خاطر، بسیاری از وقت و انرژی دولت به مهار هجمهها و عواملی گذشت که عمدتاً خارج از کنترل دولت قرار داشت.
۲۶) اصولاً کشورداری مثل رانندگی قطار روی ریل نیست. بیشتر به رانندگی یک اتوبوس پُر مسافر در جادهای پر فراز و نشیب شباهت دارد.
۲۷) اما اگر از داخل آن اتوبوس هم عدهای به راننده حمله کنند و تلاش کنند فرمان را از دست او خارج کنند، و در عین حال خودروی او از خارج مورد حمله راهزن و شلیکِ موشک و خمپاره دشمن باشد، و همان موقع زلزله و سیل و طوفان و تگرگ هم به صورت مستمر بر سرش آوار شود، طبیعتاً آن راننده...
...نمیتواند آنطور که از ابتدا برنامهریزی کرده بود مسافران را به مقصد برساند. آن راننده مجبور میشود از میان انبوه هجمهها و حملات، اولویتبندی کند و به صورت گزینشی با مشکلات دربیفتد که مستعدند بیشترین آسیب را برسانند.
۲۸) در انگلیسی اصطلاحاً به آن میگویند Picking your battles! یعنی مجبور شوی نبردهایت را انتخاب کنی و لاجرم قبول کنی ضرباتی هم دریافت کنی! دولت روحانی هم با چنین وضعیتی روبرو شد.
۲۹) در واقع، دولت روحانی همزمان با سهمگینترین هجمههای داخلی و درعین حال سنگینترین جنگ اقتصادی تاریخ معاصر بشر،خشنترین جنگ روانی و متخاصمترین دولت چهل سال اخیر درآمریکا روبرو شد.
۳۰) در حین تلاش برای مهار این آسیبها نیز - با یک سوم درآمد و قطع تمام شریانهای اقتصادی و تجاری - با انواع بلایای طبیعی و یک پاندمی بی سابقه نیز دست به گریبان شد.
۳۱) ضمن اینکه تمام بازیگران منطقه نیز - از عربستان سعودی گرفته تا اسرائیل - از بیم پیامدهای عادیسازی روابط ایران و غرب، از آغاز انعقاد برجام تا امروز، صدها میلیارد دلار و تمام اهرمها و ابزار خود را برای در هم کوبیدن دولت و فرونشاندن کشور به کار بردند.
۳۲) معتقدم اگر کسری از این فشارها و تحریمها بر هر دولتی - از دولت آلمان و فرانسه گرفته تا دولتهای ژاپن و کانادا - تحمیل شده بود، احتمالاً امروز آن کشور با «بحران موجودیت» مواجه شده بود!
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
چرا جریانهای ایرانستیز در واشنگتن از انتصاب رابرت مالی (@Rob_Malley) به عنوان مسئول امور ایران در وزارت خارجهٔ دولت بایدن عصبانی هستند؛ یا اصولاً رویکرد او چه تفاوتهایی با سلفاش در دولت ترامپ دارد؟
۱) اول اینکه رابرت مالی معتقد است دولت بایدن نباید از آنچه جریان ایرانستیز «دستاورد فشار حداکثری» میخواند به مثابه «اهرم» مذاکراتی علیه ایران استفاده کند. به نظر او، اگر تحریمهای ترامپ کارکرد «اهرم» داشت، خود او میتوانست از آن برای کسب امتیاز بیشتر از ایران بهرهبرداری کند.
۲) در واقع، رابرت مالی معتقد است کنار گذاشتن برجام و تداوم روند افزایش فشار بر ایران باعث خواهد شد ایران نیز به «اهرمسازی» متقابل در حوزه هستهای و منطقهای روی بیاورد؛ و ایجاد چنین وضعیتی - یعنی مبادرت به مسابقهٔ اهرمسازی - را به نفع هیچیک از بازیگران نمیداند.
1) Iran fully complied with all #JCPOA restrictions until a year after Trump withdrew from the agreement. Any contention that Iran would not abide by the deal if the U.S returns to the JCPOA first is misleading and unsubstantiated.
2) On the other hand, if Iran returns to full compliance first, there's no guarantee the U.S would follow through with a promise to do the same.
3) In fact, the mood in Washington is that "there's nothing legally, politically or morally wrong with reneging on a promise if you feel you have the upper-hand and can squeeze even more concession out of your counterpart".
۱) معادل اصطلاح «فشار حداکثری» در ادبیات نظامی اصطلاح «جنگ تمام عیار» یا Total war است. جنگ تمام عیار نوعی نزاع مسلحانه است که در آن هیچ حد و مرزی وجود ندارد و با هیچیک از معیارها، موازین قانونی و مقررات حقوق بشردوستانه سازگار نیست.
۲) در آغاز بحران کرونا در ایران حتی یکی از کارمندان یکی از لابیهای حامی تحریم در مقالهای نوشته بود «آنجا که تحریمها شکست خورد، کرونا موفق خواهد شد»! سال قبل نیز در بحران سیل همین رویکرد را داشتند.
۱) اگر بنا باشد واکنش ایران در برابر سیاست «فشار حداکثری» ترامپ و سیاست «تنشزدایی» بایدن یکسان باشد، جریانهای تندرو در واشنگتن به سرعت بایدن را به یک ترامپ جدید اما با مقبولیت و حمایت بینالمللی تبدیل خواهند کرد.
۲) سیاست مطلوب در برابر آمریکا سیاست «چماق و هویج» است، نه «چماق و چماق»! یعنی «تنبیه و اقدام متقابل در برابر پالسها و اقدامات منفی» و «تشویق و استقبال از پالسها و اقدامات مثبت»!
۳) در غیر این صورت، این روایتپردازی و این تحلیل کاذب که «ایران در برابر نرمش تندخویی میکند» در واشنگتن غالب خواهد شد و به اتکاء آن بایدن را به سرعت به سمت اِعمال فشار و اجماعسازی علیه ایران سوق خواهند داد.
متاسفانه عدهای برای تخریب دکتر ظریف حتی از حمایت و تمجید از سناتور تام کاتِن - یکی از متخاصمترین و ضد ایرانیترین سیاستمداران آمریکا -
هم دریغ نمیکنند.
۱) بهانه برای این موج جدید تخریب این است که تام کاتِن - در نامهای که در سال ۲۰۱۵ همراه با ۴۷ سناتور به رهبران ایران نوشته بود - به درستی پیشبینی کرده بود رئيسجمهو بعدی با «چرخش یک قلم» از توافق هستهای خارج خواهد شد، حال اینکه به زعم آنها دکتر ظریف ادعای او را رد کرده بود!
۲) این عده - گاه با ذوق و شوقی که نمیتوانند پنهان کنند - دکتر ظریف را مغلوب دانش حقوقی سناتور کاتن میخوانند و وزیر امور خارجه کشور را - با استناد به بریدهای از یک گفتوگو کوتاه در «شورای راهبردی روابط خارجی» - با این مستمسک تخریب و شماتت میکنند.
Some suggest the @JoeBiden administration should abandon the #JCPOA and instead seek a treaty with Iran which is approved by 2/3 of the Senate. This is a roadmap designed to fail, and they know it.
1) First, they know that no president can get 2/3 of the Senate on board with any substantial foreign-policy issue, let alone on Iran. This is why, over the past decades, Article II Treaties have been gradually set aside in favor of Executive Agreement and political commitments.
2) In fact, whereas the United States concluded twice as many treaties as executive agreements in the first 50 years of its history, today "executive agreements comprised more than 90% of the international agreements concluded".