یکی از ابعاد مهم در مسأله «خروج/اخراج نظامیان آمریکایی از عراق» مسأله عملیات ارتش #ترکیه در شمال عراق علیه #pkk است.
به هر حال بخشی از شمال عراق در سیطره (اشغال) ترکیه قرار دارد و «دولت بغداد»، «اربیل»، «مقاومت (عراق)» و «pkk» هر کدام مواضع خود را دارند...
(۲)
بغداد:
برای دولت مرکزی (مشخصا «شورای امنیت ملی»، ارتش و نهادهای امنیتی)، خطر «بقای» ترکیه (خصوصا در صورت پیشروی تا سنجار) در مجموع مهمتر است؛
اما حضور محدود به قیمت سرکوب pkk خالی از لطف نیست.
به ویژه اینکه وجود نظامیان ترکی، مانعی در مسیر استقلالخواهی کردها و اربیل است.
(۳)
با این حال،
از منظر بغداد خطر «بقای» ترکیه، پررنگتر از دو فاکتور دیگر است.
به همین جهت، نگاه غالب در دولت این است که به «آمریکا» به مثابه «نیروی موازنهگر» یا «رقیب مؤثر بر ترکیه» مینگرند.
دقیقا از همین جا، دو مسأله مجزای حضور نظامی «ترکیه» و «آمریکا» تقاطع پیدا میکنند.
(۴)
اربیل:
اربیل حضور «ترکیه» در شمال اقلیم، برای اربیل دو دستاورد دارد:
۱- بدون دخالت مستقیم، رقیب اصلی (نزدیک) آنها یعنی pkk به دست رقیب دور (ترکیه) تضعیف میشود؛
۲- عامل موازنهبخش در برابر بغداد است.
اربیل از تضعیف روابط بغداد آنکارا هم استقبال میکند.
(۵)
ولی همین اربیل دو نگرانی دارد:
۱- پیشروی آنکارا تا سنجار، چالش جدی برای مرز مشترک اقلیم با سوریه ایجاد میکند.
۲- نفوذ و قدرت آنکارا در اقلیم کردستان را افزایش میدهد.
از این منظر، اربیل خواستار حضور آمریکا به عنوان عامل مهم موازنهبخش نسبت به آنکاراست.
(۶)
مقاومت (عراق):
مسأله اصلی مقاومت در عراق، اخراج نظامیان آمریکایی است و ترکیه در درجه دوم قرار میگیرد.
اما از دو منظر، مسأله حضور ترکیه برای مقاومت مهم میشود:
۱- وجهه وطندوستی و چالش استقلال و عدم وابستگی
۲- تقویت متحدین سیاسی ترکیه
اینها را باید توضیح داد (توییت بعد)
(۷)
۱- وجهه وطندوستی و چالش استقلال و عدم وابستگی
مقاومت بخوبی میداند برای حفظ پایگاه مردمی باید روی وطندوستی مانور دهد.
اگر مقاومت بخواهد با رویکرد وطندوستی مبارزه با آمریکا را - به مثابه «اشغالگر عراق» - توجیه کند، «ترکیه» هم مصداق اشغالگر است و باید هدف قرار گیرد.
(۸)
ضمن اینکه مقاومت در عراق متهم به «وابستگی به ایران» است و حتی خروج آمریکا را پروژه تهران میخوانند.
ترکیه مفر خوبی برای این اتهام است.
زیرا تهران در موقعیتی نیست که تنش بیشتر - در حوزه نظامی - با آنکارا را دنبال کند.
(۹)
۲- تقویت متحدین سیاسی ترکیه
بیتردید حضور بلندمدت ترکیه در عراق باعث تقویت جریانهای متحد آنکارا در عراق میشود. (در ترکمانها، در اهل سنت شمال و در اربیل)
و این موضوع یعنی کاهش نفوذ و قدرت مقاومت در بغداد.
از این منظر هم مقاومت، اشغال شمال عراق توسط ترکیه را برنمیتابد.
(۱۰)
PKK:
این سازمان، نوک پیکان تقابل با ارتش ترکیه است و طبیعی است که مبارزه با ترکیه را همراستا با منافع خود میداند.
با توجه به پیوندهای عمیق PYD و «قسد» با PKK، این سازمان در حال همکاری با ارتش آمریکاست و از این منظر، خروج نظامیان آمریکایی در عراق را به زیان خود میداند.
(۱۱)
آنها از طریق واسطههای خود تلاش میکنند بغداد و مقاومت را به عملیات علیه ارتش ترکیه تحریک کنند.
حتی - در یک تحلیلی - این مسأله را دنبال میکنند که خروج نظامیان آمریکایی از عراق را به مسأله خروج نظامیان ترکیه گره بزنند.
(۱۲)
با توجه به توضیحات فوق و توصیف کلی مواضع هر ۴ جریان مؤثر در این قضیه، باید حمله به پادگان ارتش ترکیه و کشته شدن یک سرباز ترک را تحلیل کرد.
(۱۳)
بیتردید آنکارا، مقاومت در عراق را یک جریان کاملا درونزا و بومی نمیبیند و بر ارتباط و تعامل آنها با تهران اشراف دارد.
به این ترتیب ترکیه یک بعد مهم از پرونده «مبارزه مسلحانه مقاومت عراقی» را در چارچوب روابط خود با ایران دنبال خواهد کرد.
«موضع و رفتار تهران چیست؟؟»
(۱۴)
مسأله بعدی، روابط آنکارا با دولت مرکزی عراق و جریانهای سیاسی این کشور است.
دولت اردوغان به خوبی میداند که وضعیت سیاسی و امنیتی عراق ناپایدار است و باید طی نیمسال آینده انتخابات سراسری برگزار شود...
آنکارا از این فرصت به نحو احسن استفاده میکند.
(۱۵)
در این راستا، همکاری با دولت مرکزی (بغداد) برای مبارزه با «گروههای مسلح غیرقانونی یا قانونشکن» میتواند یکی از برگههای پیشران برنامه آنکارا باشد.
هم PKK هم گروههای مسلح مقاومت در این دسته قرار میگیرند.
در فضای سیاسی هم دوگانه «الدولة/اللادولة» برجستهتر میشود.
(۱۶)
مسأله سوم و مهمتر، میزان #اراده آنکارا برای حضور در عراق است.
هر ناظری میداند که الویت مقاومت، اخراج نظامیان آمریکایی است و مسأله ترکیه در الویت دوم قرار میگیرد.
ضمن اینکه همکاری و همراستایی با PKK اتهام مهمی است که به صورت بالقوه میتواند موجب ریزش رأی شود...
(۱۷)
در نتیجه علیرغم همکاری با بغداد، حتی گسترش شعاع عملیاتی خود و احیانا پیشروی تا سنجار را دنبال میکند.
این نکته هرچند در ظاهر با مخالفت مقاومت در عراق مواجه است؛ اما با نگاه منطقهای مقاومت چندان تنافری ندارد؛ زیرا عمده مرز #قسد(سوریه) و عراق به تصرف دشمن اصلی قسد درمیآید.
(۱۸)
در این تحلیل تلاش کردیم ۴ بازیگر اصلی این پرونده در عراق را مورد توجه قرار داده و جهتگیری اصلیشان را بیان کنیم.
راهکارهای ترکیه را نیز از منظر تحلیلی مورد موشکافی قرار دادیم.
اما یک نکته مهم، در این میان مغفول ماند:
«واکنش ترکیه در قبال کشته شدن سرباز خود چه خواهد بود؟»
(۱۹)
در شمال سوریه، دولت اردوغان این مسأله را تا حد خوبی مدیریت کرده؛ اما در آنجا قاتلین وابسته به PKK بودند.
یک بار که دمشق جدی ورود کرد، به عملیات #درع_الربيع و دیدار پوتین و اردوغان منتهی شد...
این بار، چه اتفاقی در پیش است؟
طرح سناریوهای مختلف، در این رشتو نمیگنجد!
(۲۰)
این تحلیل زمانی کامل میشود که کارشناسان ارزنده حوزه ترکیه، از منظر تحولات داخلی و افکار عمومی این کشور به بررسی این موضوع بپردازند.
نگارنده در این رشتو، صرفا از منظر عراقی به بررسی این موضوع پرداخت.
(۲۱/پایان)
• • •
Missing some Tweet in this thread? You can try to
force a refresh
حالا علیرغم اینکه دولت مرکزی، صرفا بر حدود ۶۰ تا ۶۵ درصد سرزمین سوریه سیطره دارد؛ اما مدتهاست سایه جنگ روزمره از این کشور دور شده است.
حکومت #بشار_الأسد امروز با چالشهای دوره #پساجنگ دست و پنجه نرم میکند. چالشهایی که از همان سالهای اوج جنگ قابل پیشبینی بود...
(۲)
سال ۹۵ (حدودا یک سال پساز حضور نظامی روسیه) در یک کنفرانس، مهمترین چالشهای مقاومت و حکومت سوریه را نه جنگ نیابتی، داخلی و مبارزه با تروریسم؛ بلکه مواردی دانستم که این روزها #دمشق با آن دست و پنجه نرم میکند.
بدون توجه به این مسائل، هیچ ثبات پایداری واقع نخواهد شد!
اگر از من میخواستند برای تحلیل ابعاد و پیامدهای «دیدار پاپ و آیت الله سیستانی» سه نفر متخصص را در ایران معرفی کنم، بیتردید یکی از آنها جناب آقای «سید رضا قزوینی غرابی» بود. @RezaGhazwini
این را بدون هیچ تعارف، ملاحظه یا مبالغهای عرض میکنم.
اقتضای توییتر، کوتاهنویسی و اکتفا به کدهای عمده است.
مشروح آن را باید در مقالات جداگانه برای اندیشکدهها یا سایتها نوشت.
لذا در اینجا تعدادی فکت را همراه با صورتبندی عمومی ارائه میدهم. البته در کامنتها میتوان پاسخ سئوالات را نوشت.
و اما اصل مطلب:
(۱)
این نکته مهم را مد نظر داشته باشیم:
هیچ کشوری در حوزه دیپلماسی به اقدام مهمی دست نمیزند؛ مگر اینکه چهار بعد زیر محقق شود:
۱- عدم تضاد با باورهای حاکم
۲- عدم تضاد با منافع حاکم
۳- فقدان مخالفت معنادار در لایههای همسطح یا مؤثر در هیئت حاکمه
۴- بستر مناسب داخلی و پیرامونی
یکی از مباحث مهم در #دانش_رسانهای، توجه به منبع اولیه خبر و رسانههایی است که روی یک سوژه خاص مانور میدهند.
سئوالاتی از قبیل:
-منبع اولیه کجاست؟
-این سوژه از سوی کدام رسانه بولد میشود؟
-جهتگیری این رسانهها به کدام سمت است؟
-چرا این سوژه؟!
(۲)
منبع اولیه گمانهزنیها طی دو سه هفته اخیر شبکههای تلویزیونی دجله، العهد، آفاق، الشرقیة، الاتجاه و... بودهاند.
وجه مشترک این رسانهها، وابستگی به یکی از گروههای #الحشد_الشعبي است.
اما وجه بارزتر در این نکته است:
«همه آنها دارای ارتباط نزدیک با تهران (iuvm) هستند.»
معن جیزانی، خبرنگار دوتابعینی عراقی-آمریکایی، دیروز در فاصله چند ساعت از حمله به پایگاه التاجی، از تأسیس گروه جدیدی توسط فرمانده جدید نیروی قدس خبر داد که مأموریت ویژه آن، حملات متنوع به نظامیان آمریکایی حاضر در عراق است.
همین توییتها، مقدمه گزارش امروز «طونی بولس» (خبرنگار مشهور لبنانی مخالف حزب الله) قرار گرفت تا امروز در گزارشی، از تأسیس این تشکیلات خبر دهد!
طبق این گزارش، این مأموریت (تأسیس تشکیلات جدید) از طرف تهران به حزب الله لبنان واگذار شده بود.